فاصله زیادی تا اکران فیلم Once Upon a Time In Hollywood، جدیدترین ساخته کونئتین تارانتینو باقی نمانده است و به همین دلیل تصمیم گرفتیم نگاهی به فیلمهای مورد علاقه این کارگردان بزرگ بیاندزیم.
به راحتی میتوان گفت که هر کارگردانی تحت تاثیر فیلمهای مورد علاقه خودش است و این موضوع بیشتر از همه در مورد کونئتین تارانتینو صدق میکند. فیلمهای کونئتین تارانتینو معمولا ترکیبی از ژانرها و استایلهای کارگردانان محبوب خود او هستند. این الهام گیری میتواند مربوط به زاویه دوربین، طراحی لباس شخصیتها یا حتی عناصر حیاتی داستان باشند. در این میان ۱۲ فیلم وجود دارند که ارزش بسیار خاصی برای کونئتین تارانتینو دارند.
رتبهبندی فیلمهای مورد علاقهترین کوئنتین تارانتینو:
۱۲_ Rolling Thunder
شاید تارانتینو در فیلم Rolling Thunder یک جریان خاصی را میبیند که برای همه آشکار نیست، جدا از آن این فیلم قبل از هر چیزی یک اثر هیجان انتقامی است. در Rolling Thunder «ویلیام دوین» (William Devane) نقشآفرینی میکند (بازیگری که شاید او را با نقش جیمز هلر در سریال ۲۴ بشناسید). ویلیام دوین نقش یک سرباز را برعهده دارد که به دنبال کسانی است که وارد خانه او شده و اعضای خانواده او را به قتل رساندهاند. باید گفت این فیلم نکته خاصی برای صحبت کردن ندارد، یک داستان نه چندان خوب که پیش از این بارها و بارها به انواع مختلف روایت شده است. به همین خاطر عجیب است که تانتینو این اثر را یکی از فیلمهای مورد علاقه خود میداند.
۱۱_ Pretty Maids All in a Row
Pretty Maids All in a Row یک فیلم کمدی سیاه ترکیب شده با ژانر جنایی است. این اثر تنها فیلمی است که توسط خالق Star Trek، «جین رادنبری» (Gene Roddenberry)، نوشته شده است. داستان این فیلم در یک کمپ دانشگاهی جریان دارد که دانشجوهای دختر در آنجا به قتل میرسند. از طرف دیگر تمرکز فیلم بر روی یک مشاور مرد است که میخواهد با دانشجوهای دختر رابطه داشته باشد. این موضوع در دهه ۷۰ میلادی یکی از معضلهای بزرگ جامعه امریکا بود. Pretty Maids All in a Row را نمیتوان یک اثر بدون نقص دانست، ولی به خوبی اوضاع کشور آمریکا در آن سالها را به تصویر میکشد.
۱۰_ Sorcerer
این فیلم داستان یک گروه کامیون ران را روایت میکند که وظیفه حمل مواد منفجره قابل نشت را در آفریقای جنوبی برعهده دارند. تفاوت زیادی بین افرادی که Sorcerer را تماشا کردهاند وجود دارد. بعضی این فیلم را یک شاهکار به تمام معنا میدانند و از نظر دیگران Sorcerer بسیار بی ارزش و آشغال است. هر چه که هست، «ویلیام فریدکین» (William Friedkin) در کارگردانی این فیلم کمی دیوانگی چانشی کار کرده است. در ابتدا این فیلم برای او حکم یک اثر جانبی داشت که با بودجه کم ساخته میشد. پس از شروع فرایند ساخت، ولی بودجه فیلم بسیار زیاد شد. این موضوع ویلیام فریدکین را متقاعد کرده بود که در حال ساختن یک شاهکار است. در هر صورت تارانتینو شاید این فیلم را دوست داشته باشد ولی نمیتوان ان را چندان خوب دانست.
۹_ The Bad News Bears
به عنوان یک فیلم کمدی، The Bad News Bears جر بهترینهایی است که میتوانید به تماشا آن بنشینید. کمدی فیلم خام، بیملاحضه و خشمگین است ولی ما نمیبینم که لوس شود. شخصیتهای فیلمهای گیج و پرحرف هستند ولی از طرف دیگر واقعگرایانه به تصویر کشیده شدهاند که باعث میشود فیلم قابل درک باشد. داستان The Bad News Bears در مورد یک بازیکن بیسبال بدشانس است که هدایت یک تیم ضعیف در یک لیگ کوچک را برعهده دارد. در پس این داستان اما شخصیتها با هم یک ارتباط واقعی برقرار میکنند که باعث درخشش The Bad News Bears میشود. در این اثر دو بازیگر نقش اول، ولتر متیو و تیتوم اونیل، به خوبی درخشیده بودند.
۸_ Dazed and Confused
فیلم Dazed and Confused ساخته شده به وسیله ریچارد لینکلیتر، یک ساختار روایت داستان متداول ندارد، شاید برای بعضی اصلا این فیلم روایت نداشته باشد. این فیلم از یک سری داستان تشکیل شده است که به شکل ضعیف به هم پیوند خوردهاند دارند. Dazed and Confused تنها تجربه روز آخر مدرسه یک سری دانشاموز است. لینکلیتر از قوانین فیلمبرداری معمول پیروی نمیکند و همین موضوع باعث شده است که Dazed and Confused یک اثر بسیار خاص باشد. در این فیلم ما شاهد حضور یک سری ستاره هستیم که پیش از آن برای کسی شناخته شده نبودند. بن افلک و متیو مکاناهی در Dazed and Confused همبازی بودند.
۷_ The Great Escape
The Great Escape یکی از محبوبترین فیلمهایی است که در مورد جنگ جهانی دوم ساخته شده است. این فیلم یک داستان حماسی از شرایط بد یک سریاسیر جنگی در زندان آلمان نازی روایت میکند. «جان استرجرز» (John Sturges) به گونهای از تیم بازیگری خود استفاده میکند و آنها را در مقابل هم قرار میدهد که اکنون منبع الهام تارنتینو است. اگر بخواهیم از فرار بزرگ یک ایراد بگیریم باید به کش داده شدن داستان در میان کار اشاره کرد. روایت فیلم بعد از فرارِ شخصیتهای اصلی از زندان و دیدن سرانجام کار آنها، نشان میدهد که The Great Escape چه فیلم با کیفیتی است.
۶_ His Girl Friday
این فیلم کمدی عاشقانه که در سال ۱۹۴۰ توسط هاوارد هاوک ساخته شد، بیشترین تاثیر را بر روی استایل نویسندگی تارانتینو را داشته است. در آن سالها فیلم His Girl Friday بسیار مورد استقبال قرار گرفت و به موضوع مهمی چون نابرابری بین زن و مرد اشاره داشت. فیلم His Girl Friday بازسازی اثری است که در سال ۱۹۳۱ به نام The Front Page ساخته شده بود. البته شاید بتوان گفت که هر دو اقتباسی جداگانه از کتابی به نام The Front Page هستند. His Girl Friday داستان یک خبرنگار و ویراستار را روایت میکند که بر روی یک پرونده قتل کار میکنند. هاوارد هاوک اما تصمیم گرفت نقش خبرنگار را به یک زن بدهد. هاوک در هشتاد سال پیش تلاش میکرد که به زنان در سینما جایگاه بالاتری ببخشد ولی امروزه همچنان این مشکل در سینما حل نشده است. انتخاب کری گرنت و رزالیند راسل برای این فیلم بهترین کار ممکن بود، چون رابطه خوب این دو در فیلم بسیار به چشم آمد. میشود گفت که این دو راه را برای فلمهای عاشقانه پس از خود هموار کردند.
۵_ Carrie
اقتباس برایان دپالما از کتاب اسفن گینک با بازی «سیسی اسپاسک» (Sissy Spacek) در فیلم Carrie یکی از بهترینهای فیلمهای ترسناک تاریخ است. کل فیلم پر از تنش و استرس است. با پیشروی در داستان این حس تنش کم کم زیادتر میشود که حاصل توسعه قدرتهای کری است. این زنجیره در نهایت از آنجا شروع میشود که افراد اطراف کری مدام او را اذیت میکنند. کل فیلم منتظر این هستیم که او بشکند. وقتی که این اتفاق رخ میدهد یکی سری از ترسناکترین سکانسهای تاریخ سینما را خلق میکند. در سال ۲۰۱۳ اما هالیوود دست با بازسازی این اثر میزند. این بار کلویی گریس مورتز نقش کری را بازی میکند. هدف تیم سازنده این بود که اقتباس بهتری از کتاب استفن گینگ داشته باشند، ولی باید گفت که کار برایان دپالما بینقص و بازسازی فیلم عملی پوچ بود.
۴_ Apocalypse Now
دیگر کسی نیست که با اقتباس فرانسیس فورد کاپولا از کتاب جوزف کنراد، Heart of Darkness، آشنایی نداشته باشد. از طرف دیگر اصلا عجیب نیست که کوئنتین تارنتینو علاقه زیادی به این فیلم داشته باشد. Apocalypse Now دو ساعت و نیمِ تمام سربازان را در ویتنام نشان میدهد که همدیگر را میشکند، داروی روانگردان مصرف میکنند و کل فیلم یک تجربه عجیب است. تک تک سکانسهای فیلم به زیبایی خلق شدهاند و تیم بازیگری با رهبری مارلون براندو و مارتین شین، بهترین عملکرد خود را به جا میگذارند. بازیگران به خوبی نشان میدهند که گیر افتادن در میان بدترین جنگ تاریخ امریکا چه حسی دارد. تمام اعضای توسعه این فیلم بهترین عملکرد ممکن را از خود به جا گذاشتند که یکی از مهمترین آنها جان میلیوس بود که توانست داستان اولیه کتاب کنراد را به فضای جنگ ویتنام وارد کند.
۳_ JAWS
فیلم Jaws که در سال ۱۹۷۵ توسط استیون اسپیلبرگ ساخته شده ست معمولا جز بهترینهای تاریخ سینما قرار میگیرد. در طول فیلم اسپیلبرگ به دلیل کمبود بودجه نمیتواند کوسه بزرگ خود را نشان دهد، ولی این موضوع تاثیر بسیار مهمی دارد. به جای اینکه بیننده این کوسه را مشاهده کند، از قوه تخیل خود یک تصور از این موجود درست میکند. جای تعجیب نیز ندارد که بیینده یک تصور بسیار ترسناکتر از یک کوسه مصنوعی داشته باشد. صحبت راجب این فیلم میتواند بسیار طولانی شود ولی همین خلاقیت اسپیلبرگ کافی است تا هر کسی از او الگو بگیرد.
۲_ Taxi Driver
«یک روز، باران میبارد و تمام این کثافتها را از خیابان میشورد.» فیلم پارتیزانی مارتین اسکورسیزی به خوبی وضعیت بد آن دوران اجتماع امریکا را نشان میدهد. نکته مهم در مورد Taxi Driver این است که این فیلم چگونه ساخته شده است. نوع نوشتن داستان، نوع فیلمبرداری، نوع ساخت موسیقی متن و نوع شکلگیری Taxi Driver، همه دور محور وضعیت روحی روانی شخصیت اصلی میچرخند. ترویس از ویتنام بازگشته و جامعه او را نمیپذیرد. او از چیزی که امریکا به آن تبدیل شده است متنفر است و میخواهد اوضاع را تغییر دهد.
۱_ Good The Bad And The Ugly
محبوبترین فیلم کوئنتین تارانتینو مسلما بیشترین تاثیر را نیز بر روی کارگردانی او داشته است. به همین خاطر میشود گفت که سرجیو لئونه بیشتر از هر کارگردان دیگری بر روی حرفه هنری تارانتینو تاثیر گذار بوده است. یکی از بهترین نکات مربوط به Good The Bad And The Ugly، فیلمبرداری آن است که باعث تمایز آن از دیگر آثار فاخر وسترن میشود. سرجیو لئونه با تدوین و قرار دادن دوربین در زاویههای یبهخصوص حس تنش در بیننده ایجاد میکند و این موضوع به خوبی در سکانس استند اف مکزیکی اخر فیلم میشود دید. هنر لئونه تا حدی پیشروی کرد که یک شخصیت بدون نام خلق میکند که محبوب بینندهها میشود. علاقه تارانتینو به ژانر وسترن نیز به علاقه زیاد او به فیلم خوب، بد زشت و سرجیو لئونه باز میگردد.