۱۵ نکته که درباره شخصیت تام ریدل در سری هری پاتر نمی‌دانستید

آیا درباره شخصیت لورد تاریکی، ولدمورت، پیش از اینکه تبدیل به شرورترین جادوگر تاریخ شود، اطلاعی دارید؟ با گیم‌شات همراه شوید تا نگاهی بیاندازیم به ۱۵ نکته که درباره شخصیت تام ریدل در سری هری پاتر نمی‌دانستید.

یکی از جذاب‌ترین چیزهایی که درباره دشمن اصلی سری هری پاتر یعنی ولدمورت وجود دارد، این است که وی چگونه بدون کم‌ترین زحمتی، تبدیل به یکی از محبوب‌ترین شخصیت‌های منفی در فرهنگ عامه شد. در میان این نکته که بسیاری وی را با شخصییت‌های منفی دیگری مانند Darth Vader در سری جنگ ستارگان مقایسه می‌کنند، وی موفق شده تا طرفداران سرسخت خود را کسب کند. ولدومورت به همان اندازه که به نظر می‌رسد، خشن و بی‌رحم بوده و با صورتش که نمایان‌گر رخدادی ترسناک است، خون را در رگ‌ها منجمد می‌کند. در طول این سری حماسی، ما شکل‌گیری نقشه‌های شیطانی ولدمورت را شاهد بوده و می‌بینیم که وی چگونه از مرگ حتمی نجات یافته و قدرتمندتر از گذشته به جامعه جادوگری و دنیا، ضربه‌های مهلکی وارد می‌کند. در کنار تمامی این موضوعات، شاید بسیاری از طرفداران، در کنار چهره ترسناک و شیطانی او، چیزی از گذشته و نحوه شکل‌گیری این شخصیت ندانند و اطلاعات زیادی از زمانی که وی «تام ریدل» (Tom Riddle) نام داشت، نداشته باشند. نام خانوادگی او نشانه بسیار واضحی از شرایط زندگی وی بوده است (ریدل به معنای معما و پیچش است)؛ از آنجا که دوران کودکی و نوجوانی وی پر از شکنجه، مرگ و اغوا بوده است، این شرایط از وی یک معمای بسیار تاریک و اسرار آمیز به وجود آورده بود که هیچ کس، نه حتی دامبلدور، قادر به کشف شخصیت و روی اصلی او پیش از تبدیل وی به لورد تاریک نبود. خوشبختانه برای شمایی که در حال خواندن این مقاله هستید، کشف معماهای ناگفته دوران تام ریدل پیش از تبدیل شدن به ولدمورت، کار راحتی است و نیازی به مرور خاطرات افراد مختلف در سری به همراه شواهد باقی مانده نداشته و تنها کاری که باید انجام دهید، مطالعه مقاله پیش رویتان است.

رتبه پانزدهم: مردی با چهره‌های مختلف

در طول سالیان سال، سری فیلم‌های هری پاتر به ما نمایی از ظاهر تام ریدل جوان نشان داده‌اند. وی در تمام این لحظات به خوبی توسط بازیگرانش به تصویر کشدیده شده بود و توانسته بود خصوصیت‌های آینده ولدمورت خبیث را در رفتار تام ریدل نشان دهد. در فیلم‌های هری پاتر و تالار اسرار و هری پاتر و شاهزاده دورگه می‌توانیم چیزی که در کتاب از تام ریدل به تصویر کشیده شده را توسط بازیگران جوان نقش وی مشاهده کنیم.

رتبه چهاردهم: وی با هری پاتر نسبت خانوادگی دارد

در طول سری هری پاتر، ما شاهد هستیم که هری و ولدمورت تبدیل به بزرگ‌ترین دشمن‌های همدیگر می‌شوند. از دید ولدمورت، هری عظیم‌ترین تهدید برای اهداف پلید وی است؛ با این وجود نکته جالب اینجاست که در اصل تام ریدل و هری پاتر با همدیگر نسبت خانوادگی دارند. البته این نسبت بسیار دور بوده و مربوط به زمان یادگاران مرگ و داستان سه برادر است که یکی از برادران جد دور هری پاتر و دیگر براد نیز جد تام ریدل است. با اینکه این نسبت خانوادگی بسیار دور است، در نهایت شاهد رو در رو شدن این دو فامیل با یکدیگر هستیم.

رتبه سیزدهم: یک دورگه بود

پیش از اینکه تام ریدل تبدیل به ولدمورت خبیث شود، یکی از بزرگ‌ترین دغدغه‌های وی، نفرتش از دورگه‌ها و جادوگران ناخالص بود؛ با این حال، نکته بامزه ماجرا اینجاست که وی خود نیز یک دورگه محسوب می‌شد. مادر وی یک جادوگر و پدرش نیز ناجادوگری بود و وی نیز از این واقعیت فرار کرده و از قبول آن نیز نفرت داشت. در ادامه، وی دست به راه انداختن جنبش خون‌های خالص زده و خود را نیز در صدر این موضوع، نواده سالازار اسلیترین خون پاک اعلام کرد که البته کاملاً غلط و دروغ است.

رتبه دوازدهم: او فردی بسیار جذاب بود

زمانی که بحث بر سر ظاهر اصلی تام ریدل به میان می‌آید، همه ما ابتدا به ظاهر کریه و زشت لورد ولدمورت می‌اندیشیم. با توجه به صورت مار مانند و کچل وی، نمی‌توان نتیجه خوبی گرفت ولی متعجب می‌شوید وقتی بفهمید که وی در قالب تام ریدل، فردی بسیار جذاب بود. در کنار ریشه‌های عجیب و غریب خانوادگیه وی (که در ادامه به آن ها اشاره می‌کنیم) وی استثناً جوانی قدبلند و خوش چهره از آب در آمد و با همین ظاهر نیز موفق شد تا افراد زیادی از جمله جینی ویزلی را مجبور به انجام کارهای وحشتناکی کند.

رتبه یازدهم: مادر ولدومورت به دلیل شکست عاطفی، فوت کرد

همانطور که پیش تر از مقایسه با سری جنگ ستارگان اشاره کردیم، تام ریدل و لوک اسکای واکر در این سری نیز وجه تشابهی با هم دارند؛ مادران هر دو به دلیل شکست عاطفی فوت کردند. رابطه مادر تام ریدل با پدرش بسیار عجیب بود؛ او وی را با معجون عشق به خود وابسطه نگه داشته بود و زمانی هم که دست از مصرف معجون برداشت، وی او را با قبلی شکسته ترک کرد و او پس از تولد تام، وی را به یک یتیم خانه سپرد و مدتی بعد نیز از شدت افسردگی درگذشت.

رتبه دهم: او یک شغل روزانه بسیار کم ارزش داشت

با توجه به جایگاه ولدرمورت و قدرتمندی وی در جامعه جادوگری، شایسته است که وی را یکی از قدرتمندترین افراد در دنیا نام گذاری کنیم؛ با این حال همه باید از یک جایی شروع کنند و این موضوع شامل حال تام ریدل جوان نیز می‌شود. قبل از اینکه یک تهدید بزرگ برای دنیا باشد، تام ریدل همانند بسیاری از مردم عادی دارای یک شغل ساده روزانه بود. در نوجوانی وی در یک مغازه جادویی مشغول به کار شد و با توجه به موقعیتش، توانست اشیای نایاب جادویی را شناسایی کرده و به اهداف شومش نزدیک‌تر شود.

رتبه نهم: او می‌توانست تمامی معلمان، غیر از دامبلدور را کنترل کند

هر چقدر که بیشتر درباره دوران کودکی تام ریدل بخوانید، بیشتر متعجب می‌شوید که چرا هیچ کس متوجه ریشه‌های شیطانی در وی نشد. وی با قیافه دلنشین و توانایی بالایش در درس‌های جادویی، تونسته بود خود را در دل همه معلم‌ها و خدمه هاگوارتز جا کند و البته در خفا، دست به تقویت جادوی سیاهش بزند. تنها کسی که در این میان درون وی را مشاهده کرده بود، آلبوس دامبلدور بود که از همان ابتدای ملاقاتشان توانسته بود تام ریدل واقعی را درک کند؛ پسری که رنج های بسیاری کشیده و زندگی به کامش نبوده است.

رتبه هشتم: او یک ارشد بود

یکی دیگر از نکات شگفت انگیز حضور تام ریدل در هاگوارز این بود که وی به عنوان یک دانش آموز ارشد فعالیت می‌کرد. در دنیای هاگوارتز، این موقعیت بسیار پر اهمیتی بوده و هر گروه حدود شش ارشد در اختیار دارد. ما اطلاعاتی درباره دوره ارشد بودن تام در هاگوارتز در اختیار نداریم، ولی تا آنجایی که می‌دانیم، وی قطعاً آنچنان خود را کامل و بی‌نقص نشان داده که توانسته رضایت تمامی استادان مدرسه را جلب کرده و به عنوان یک دانش آموز نمونه و بسیار توانا در همه موضوعات، دستی داشته باشد.

رتبه هفتم: بازیچه دست معلمش بود

در ادامه ماجرای ولدمورت متوجه می‌شویم که وی با افراد قدرتمند مشکل دارد. زمانی که وی بزرگ‌ترین دشمن جامعه جادوگری محسوب می‌شود، باید این موضوع برایمان روشن باشد و وی متوقف نشد تا بلاخره خود و دنبال کننده‌هایش بر روی تخت قدرت بنشینند. همه این موضوعات جایی عجیب می‌شود که متوجه می‌شویم که تام ریدل جوان در مدرسه بازیچه معلمش بود! پرفسور اسلاگهورن که به عنوان معلمی عجیب حتی در دوره هری پاتر شناخته می‌شود، بارهای از وی در مسائل خارج درسی مانند کلوب عجیبش که در داستان با آن آشنا شده‌اید، استفاده کرده است.

رتبه ششم: علاقه زیادی به دزدی داشت

زمانی که بحث گرایشات ضد اجتماعی تام ریدل به میان می‌آید، ما به خلاف‌های سنگین می‌اندیشیم؛ از شکنجه و قتل گرفته تا جنایات بزرگ‌تر. با این وجود، از عجیب‌ترین عادت‌هایی که تام ریدل حتی از دوران کودکی‌اش با آن همراه بود و دامبلدور نیز در اولین ملاقات‌شان متوجه این موضوع شده بود، عادت وی در دزدی بود. وی همیشه در یتیم خانه از یتیمان دزدی کرده و آن‌ها را در کمدش مخفی می‌کرد. دامبلدور به وی هشدار داد که دزدی در هاگوارتز جایی ندارد و تام نیز یاد گرفت که فعالیت‌هایش را با برنامه ریزی بیشتری انجام دهد.

رتبه پنجم: تبدیل به یک قاتل زنجیره‌ای نوجوان شد

زمانی که تام بلاخره درباره میراثش مطلع شد، خشمگینانه به دنبال اطلاعات خانوادگی‌اش گشت و به دایی‌اش دسترسی پیدا کرد. وی با کشتن وی و دزدیدن چوب جادویی‌اش، دست به قتل خانواده پدری‌اش زد و همه چیز را به گردن دایی‌اش انداخت. وی حلقه خانوادگی را از دایی‌اش دزدید که در آینده تبدیل به دومین هورکراکسش شد و با افتخار آن را در هاگوارتز به دست می‌کرد. این قتل ها ادامه پیدا کرد و تام نیز ذره ذره دیوانه‌تر شده و در این سیاهی فرو می‌رفت تا اینکه از اعماق وی بلاخره ولدمورت زاده شد.

رتبه چهارم: ریشه‌های خانوادگی او بسیار تاریک است

یکی از دلایلی که چرا تام به ژنتیک و خالص بودن خون در دنیای جادوگری اهمیت می‌داد این بود که ریشه‌های خانوادگی وی، از نسلی است که اعتقادات عجیبی داشتند. وی آخرین بازمانده از خانواده گانت است که بسیاری از آن‌ها دیوانه و خشن بودند. آن‌ها معتقد بودند که برای پاک نگه داشتن خون خانواده و جلوگیری از آلوده شدن آن، باید تنها ازدواج بین اعضای نزدیک خانواده صورت بگیرد و این موضوع نیز ریشه در اعتقادات جد بزرگ تام یعنی سالازار اسلیترین داشت. از آنجایی که این موضوع مشکلاتی در فرزندان ایجاد می‌کرد، تام بسیار خوش شانس بود که از نسل‌های قبلش چیزی به ارث نبرد.

رتبه سوم: او تابستان‌ها را صرف شکنجه یتیمان می‌کرد

در کنار ولدمورتی که در بزرگ سالی دست به قتل و عام افراد زیادی در جامعه جادویی می‌زد، تام ریدل جوان حتی از دوران کودکی نیز این خلق و خوی شیطانی را درون خود داشت. وی سال‌هایی که در یتیم خانه سپری کرده بود را صرف شکنجه دادن و آزار کودکان آن جا می‌کرد. زمانی که هر ساله از مدرسه به یتیم خانه باز می‌گشت، با میراثی از وحشت و ترس به خاطر اعمالش وارد می‌شد. از ناپدید کردن عروسک‌ها تا صحبت به زبان مارها جهت ترساندن بچه‌ها. با اینکه این رفتارها نسبت به کارهای آینده ولدمورت چیز خاصی نبود، نمایان‌گر این موضوع است که چگونه وی از دیدن زجر کشیدن سایرین لذت می‌برد.

رتبه دوم: او حاصل یک رابطه ناخواسته است

همانطور که قبل‌تر اشاره کرده بودیم، مادر تام دست به اغوا کردن پدر ثروتمند و غیر جادوگر تام با یک معجون عشق زده بود. شاید خیلی‌ها به این نتیجه برسند که این موضوع نیز یک حقه جادویی دیگر در دنیای هری پاتر است، ولی حقیق زشت اینجاست که مادر تام بدون خواست قلبی و به زور یک مرد را وارد رابطه با خود کرده است. شاید همین موضوع دلیلی بر درک نکردن قدرت عشق توسط ولدمورت باشد که هیچگاه نتوانست موهبتی که هری پاتر به آن دست یافته بود را به دست آورد و همین موضوع باعث شده بود تا در نهایت موفق به کشتن وی نشود و در نهایت نیز به واسطه همین قدرت از وی شکست خورد.

رتبه اول: اولین اجتماع مرگ خواران را در سنین نوجوانی به وجود آورد

بنا به بسیاری از دلایل مختلف، جامعه مرگ خواران از تاریک‌ترین و بدنام‌ترین پدیده‌های دنیای هری پاتر محسوب می‌شوند. در این بین که خود ولدمورت به تنهایی فردی قدرتمند و ترسناک بود، جامعه‌ای که به وجود آورده بود، به تنهایی شهرتی در بی‌نظمی و وحشت برای خود کسب کرده بودند. مرگ خواران مردم را به وحشت می‌انداختند و همیشه نیز اعمالشان جهت خدمت به لورد سیاه انجام می‌شد. زمانی که تام ریدل در هاگوارتز حضور داشت، تعدادی از دانش آموزان اسلیترین را رهبری می‌کرد که در ادامه تبدیل به اولین مرگ خواران واقعی شده‌اند. در اصل وی خود هرگز وارد کارهای کثیفی که آن‌ها برایش انجام می‌دادند نمی‌شد و نمی‌گذاشت که تصویری که از خود به عنوان یک دانش آموز نمونه ساخته، لکه دار شود. زمانی هم که تام به صورت رسمی اولین مرگ خواران را تشکیل داد، بسیاری از اعضای اولیه همان افرادی بودند که در مدرسه کارها را برایش انجام می‌دادند و آماده بودند تا در کنار هم بزرگ‌ترین گروه ضد جامعه جادوگری را تشکیل دهند.