فیلم Spider-Man: Homecoming را بدون شک میبایست به عنوان یکی از ناامیدکنندهترین آثار ابرقهرمانی سینمای مارول دانست که با ارفاق میتواند معمولی و سرگرمکننده خطاب شود. با بررسی این فیلم همراه ما باشید.
ماهیت کمیک بوک معمولا میانه خوبی با مدیوم سینما ندارد. شاید جمله اخیر در یک نگاه مسخره به نظر برسد؛ چرا که ما در سال چیزی بالغ بر پنج الی ده فیلم کمیک بوکی را بر روی پرده سینما مشاهده میکنیم که حالا بخشی از این مقدار مرتبط با دنیای ابرقهرمانان است. مشکل از آن جایی شروع میشود که المانهای مرتبط با کمیک بوک (علاوه بر برخی از قواعد مرتبط با کتابهای مصور) هیچگاه نمیتواند به طور تمام و کمال خودش را در مدیوم سینما بگنجاند. چطور میتواند این طور باشد زمانی که میخواهد دو عامل صرفا بصری و متنی را به یک سناریو تبدیل کرده و آن را به ساختهای سینمایی بدل کنید. ما هیچگاه با فیلمهای کمیک بوکی ممتازی طرف نبودهایم و اگر ساختههای نولان را در صدر لیست موفقترین فیلمهای مرتبط با کتاب مصور قرار دادهایم، چنین برداشت نکنید که ما با یک اثر کامل و ممتاز طرفیم. هیچ گاه اینگونه نبوده است. در واقع اکثر کاراکترها در مرحله نقل و انتقالات از کمیک بوک به سینما هویت ابتدایی خودشان را از دست میدهند و آن عده اندکی که میخواهند به ریشه خود وفادار بمانند هم خیلی زود متوجه میشوند که موفقیتهای داخل کتابها به این راحتی نمیتواند بر روی پرده سینما تکرار شود. لذا غافل گیر میگردند و تبدیل به یک اثر صرفا سرگرم کنده میشوند. Spider-Man: Homecoming اما وضعیت کاملا متفاوتی دارد. پیتر پارکر داستان حالا بیشتر از هر زمان دیگری به هویت کمیک بوکی خود شباهت دارد و در سن پانزده سالگی به دل مشکلات میزند و حاصلش میشود یک سناریوی عجیب که نامش را Spider-Man: Homecoming گذاشتهاند. تند نروید؛ فیلم مذکور چنان در سناریوی اصلی خود لنگر میاندازد که برق از سر مخاطب خواهد پرید. مرد عنکبوتی دوست داشتنی داستان ما در عین حال غیر قابل تحمل است. بگذارید پاسخی به تمام علامت سوالهای احتمالی ذهنتان بدهیم.
وقتی پای تماشای این مرد عنکبوتی غریبه در سینما مینشینید، چند سوال اساسی در ذهنتان زلزله بپا میکند. مثلا برایتان سوال میشود که چرا پیتر پارکر در Spider-Man: Homecoming هیچ شباهتی به سناریوی جنگ داخلی ندارد. آن مرد عنکبوتی کاربلد و شوخطبعی که انگار مبارزه با سرباز زمستان و جمعی از اعضای انتقام جویان برایش یک سرگرمی بود، حالا شبیه به کاراکتری دست و پا چلفتی شده است که تنها هدف بزرگ و قابل توجهش در فیلم Spider-Man: Homecoming ثابت کردن قابلیتهای خود نسبت به مرد آهنی خواهد بود. فیلم Spider-Man: Homecoming بیشتر شبیه به آن دسته از بلاک باسترهای هالیوودی است که در تریلرها به طور مداوم پلک چشمانتان را بی حس میکند، اما در واقعیت متوجه میشوید که تمامی اتفاقات بزرگ حاضر در تیریلرها تنها یک شوخی بیمزه بودهاند. بدمزهترین شوخیاش هم میشود شخصیت منفی داستان که اصلا بیننده نمیفهمد از کجا آمد، چرا آمد و به کجا رفت. درست مانند The Amazing Spiderman شما با یک زندگی دو پهلو در دنیای پیتر پارکر/مرد عنکبوتی طرف هستید. او در حالت عادی یک دانش آموز ترم دومی است که میخواهد دل دختری را بدست آورده و مصداق یک دانش آموز عادی به زندگیاش ادامه دهد؛ پیتر پارکر تنها پانزده سال سن دارد. آن سوی ماجرا یک مرد عنکبوتی دست و پا چلفتی داریم که به زحمت میتوان او را در موقعیتهای شهری دید. یعنی نه خبری از آن ژانگولر بازیهای همیشگی پیتر پارکر در دل شهرها است و نه خبری از لوکیشنهای مشابه The Amazing Spiderman. او حتی به زور قابلیتهای لباس خودش را تشخیص میدهد.
چیزی که قالب کلی Spider-Man: Homecoming را فرم میدهد بسیار سطحی و تک بُعدی است. مرد عنکبوتی به عنوان یکی از محبوبترین ابرقهرمانان دنیای مارول، در Spider-Man: Homecoming حسابی مظلوم واقع میشود. این اثر از هر لحاظ کهنه و کلیشهای به نظر میرسد؛ چه بسا که سناریوی اصلی بیشتر خنده دار است تا چیزی نزدیک به جو پایانبندی فاز فعلی دنیای مارول. درست مانند نگهبانان کهکشان ۲ به هیچ وجه نمیتوان ارتباطی میان Spider-Man: Homecoming و فیلم آینده این ابرقهرمان، یعنی Avengers Infinite War یافت کرد. ماجرا از جایی شروع میشود که پیتر پارکر تجربهای خارق العاده از حضور در کنار انتقام جویان کسب کرده و حالا با کوله باری از اتفاقات بزرگ به شهر خود برمیگردد. اما او چطور میتواند مانند سابق دزدهای خیابانی را بزرگترین هدف خود بشمارد، آن هم درحالی که میداند درست مانند انتقام جویان ویژگیهای خارق العادهای دارد. به همین بهانه او تصمیم میگیرد که خلافکارهای بزرگتری را در لیست جستجوی خود قرار دهد و در این بین ما با شخصیت منفی داستان مواجه میشویم. کسی که پس از رها کردن شغل سابقشف تصمیم میگیرد که به صورت مخفیانه سلاحهای فضایی را به فروش برساند و در این بین «خانواده» را بهانهای برای شرارتهای خودش در نظر بگیرد. شما قطعا از شخصیت منفی داستان بدتان خواهد آمدغ نه به آن دلیل که واقعا شخصیت روی اعصابی باشد، نه! به این دلیل که او حسابی احمقانه به نظر میرسد. درثانی؛ چنین تم احمقانهای از کاراکترهای منفی، آن هم زمانی که جمعیت کثیری از ابرقهرمانان مارول در دو قدمی جنگ بینهایت هستند، واقعا قابل احترام شمرده نمیشوند و بیننده انتظار دارد که در پایان فیلم و کمی قبلتر از تیتراژ پایانی کی مرد عنکبوتی شایسته برای حضور در جنگ بینهایت ببیند. نه کسی که انگار برای جذب مخاطب و اهدافی تجاری به دنیای کنونی سینمای مارول افزوده شده است.
اینکه ما محتوای اصلی فیلم Spider-Man: Homecoming را پیشتر و در نمایشها و تریلرهای اثر دیده بودیم، خودش به خودی خود خبر خوبی نیست. فرضا بیایید به لوکیشن دو نیمه شدن کشتی مسافربری برسیم؛ جایی که دار و دستههای شخصیت منفی داستان تصمیم دارند مانند گذشته معاملات مخفیانه خود را مصداق سایر کلیشهها در شلوغی انجام دهند و چه ایدهای بهتر از کشتیهای مسافربری؟ (این حرف را نشنیده بگرید!) تا جایی که پیتر پارکر از راه میرسد و ناگهان بیننده متوجه میشود یکی از سلاحهای حاضر در کشتی آن را به دو نیم تقسیم کرده و حالا مرد عنکبوتی در لوکیشنی ماننند نبرد اسپایدرمن و دکتر اختاپوس و ماجرای قطار سریع السیر، باید این کشتی را سرپا نگه دارد. خب هیجان زده نشوید چرا که نود درصد اتفاقات گفته شده تماما در تریلرها نمایش داده شدند؛ این تریلرهای لعنتی حتی نحوه نجات یافتن ساکنین کشتی توسط مرد آهنی را هم به تصویر کشیده بودند و برای بیننده عین روز روشن بود که ماجرای مرتبط با این کشتی کاملا ختم بخیر میشود. از طرفی اصلا و ابدا با سکانسی درگیرکننده و حتی نزدیک به واژه «جذاب» طرف نیستیم. چطور میتواند جذاب باشد، آن هم زمانی تقریبا هیچ ایده خاصی برای به سرانجام رساندن سکانس مذکور در ذهن سازنده نبوده و درست مصداق لوکیشن نبرد دکتر اختاپوس و مرد عنکبوتی، ما به چند صحنه تار زنی و سچس مقاومت کردن پیتر پارکر در مقاببل جدا شدن دو نیمه کشتی هستیم. متاسفانه این موضوع نه تنها در رابطه با سکانس مذکور صدق میکند، بلکه Spider-Man: Homecoming در مجموع هیچ (!) لوکیشن جدیدی که پیشتر در تریلرها نمایش داده شده باشد را به تصویر نمیکشد.
فیلم Spider-Man: Homecoming مجموعهای از سوالات بیپاسخ است. به عنوان ششمین اثر سینمایی مرتبط با دنیای مرد عنکبوتی، Spider-Man: Homecoming در قیاس با قسمتهای گذشته حرفی برای گفتن ندارد. فیلم Spider-Man: Homecoming بعد از قسمت سوم مردعنکبوتیهای «سم ریمی» و همچین دنباله The Amazing SpiderMan به عنوان بدترین نسخه از شش فیلم موجود به شمار میرود. البته فراموش نکنیم که فیلم Spider-Man: Homecoming به عنوان اولین حضور پیتر پارکر در دنیای مارول شناخته شده و پیشتر مسیر کلی داستانهای او تنها به کمیکهای اختصاصیاش مربوط میشد. پیتر پارکر دنیای مارول اما کاملا در انحصار گروه سنی زیر هجده سال قرار میگیرد و احتمالا برای گروه سنین بالاتر، صرفا یک سرگرمی بینمک خطاب میشود. در واقع Spider-Man: Homecoming هیچگاه نمیتواند ذرهای از فضاسازی سه گانه سم ریمی را به ارث ببرد. آن نبردهای جنون آسا و شخصیتهای فراموش نشدنی، عشق میان پیتر پارکر و مریجین و دنیای دو پهلوی این کاراکتر، همه و همه مواردی هستند که شما هیچگاه در فیلم Spider-Man: Homecoming نخواهید دید. از طرفی میتوان گفت که این فیلم در مقایسه با مرد عنکبوتی شگفت انگیز خلاقیت و شادابی بیشتری دارد. پیتر پارکر حسابی جوان است و احتمالا خیلی زودتر از چیزی که تصورش را میکند به مصاف با جنگ بینهایت میرود؛ اگر چه در آن زمان بدون شک اشتیاق ناچیزی در تماشای مرد عنکبوتی خواهیم (خواهم) داشت.
شخصیت منفی داستان که او را «لاشخور» (کرکس) نامیدهاند، شرایط عجیب و غریبی دارد. شرور داستان شباهتی به زدقهرمانهای فیلم The Amazing Spiderman و سه گانه سم ریمی ندارد و ابعاد شرارتهای او هم بسیار ناچیز است؛ هیچ پیش زمینه قابل توجهی هم برایش در نظر نگرفتهاند و خانواده تنها بهانهای است که او برای کارهایش دارد. با این حال «مایکل کیتون» (Michael Keaton) قطعا بهترین گزینهای محسوب میشود که حاضر به نقش آفرینی در قالب یک کاراکتر تک بُعدی است. او واقعا برای این نقش فوق العاده به نظر میرسد و اگر چه به واسطه سناریوی ضعیف داستان مظلوم واقع میشود، اما قطعا عملکرد خوبی از خود بجا میگذارد. «تام هالند» (Tom Holland) حتی از او هم بهتر است. شاید ما با یک مرد عنکبوتی بسیار دست و پا چلفتی و کمی در تضاد با سناریوی جنگ داخلی طرف بوده باشیم، اما در مجموع بیانصافی است اگر عملکرد او را ضعیف بدانیم. تام هالند به خوبی توانسته ابعاد شخصیت مرد عنکبوتی را به عنوان یک شهروند پانزده ساله در دبیرستان (در قالب پیترپارکر) به نمایش بکشد و از طرفی یک مرد عنکبوتی ابله و دوست داشتنی جلوه کند. «ماریسا تومی» (Marisa tomei) اگر چه به عنوان عمه مِی حسابی جوان به نظر میرسد، مجموعا گزینه خوبی برای ایفای این نقش محسوب نمیگردد. او شبیه به هرچیزی میتوانست باشد، اما قطعا عمه مرد عنکبوتی بودن بدترین نقشی بود که میتوانستند به او بدهند. این موضوع در رابطه با «جیکوب باتالون» (Jacob Batalon) هم صدق میکند. بیننده به هیچ وجه نمیتواند او را در قالب شخصیت «ند» درک کند؛ همان ندی که در کمیک بوکها نقش بسیار پررنگی دارد و اگرچه در سناریوی Spider-Man: Homecoming همه چیز کمی عقلانی به نظر میرسد، اما در هر صورت نمیتوان او را به عنوان شخصیت ند پذیرفت.
مجموعا فیلم Spider-Man: Homecoming صحنههای نبرد کماهمیت و شخصیت منفی افتضاحی را ارائه میکند. بازیگران شاید به خوبی نقششان را ایفا کنند، اما هیچیک نمیتوانند عمق فاجعهِ سناریوی اصلی را انکار کنند. کارگردان تصمیم گرفته است که لوکیشنهای حاوی درگیری را به هر منطقهای، جز ساختمانهای بلند شهری بکشاند و در نتیجه ما هیچگاه نمیتوانیم قابلیتهای مرد عنکبوتی را به طور تمام و کمال ارزیابی کنیم. فیلم Spider-Man: Homecoming شما را وارد دریا میکند، به آسمان میفرستد، وارد جنگل میکند و نهایتا سر از هواپیما در میآورد اما دریغ از لوکیشنی که مرد عنکبوتی اصالتش را مدیون آن است. فضای کلی Spider-Man: Homecoming بیشتر شبیه به بازیهای ویدئویی بوده که بخش بزرگی از موسیقیهای خوبش را از انیمیشن مرد عنکبوتی وام گرفته است. احتمالا شما هم مانند من از بازگشت مرد عنکبوتی به خانهاش، یعنی دنیای مارول، خوشحال و هیجان زده بودهاید اما فیلم Spider-Man: Homecoming بیشتر شما را سرگرم کرده تا راضی از وضعیت فعلی مرد عنکبوتیتان. این فیلم برای تجربه نزدیک به دو ساعتی که برایتان به ارمغان میآورد، سرگرم کننده است و نه بیشتر.
1 دیدگاه
bahram
هیچ کس نمیتونه جای توبی مگوایر رو بگیره