با بررسی بازی Memoranda یکی از مورد انتظارترین عناوین داخلی کشورمان در ادامه مطلب همراه گیمشات باشید تا با هم نگاهی بیندازیم بر طبیعت شلخته این بازی. با ما همراه باشید.
عادت نداریم که در میان آثار و ساختههای درونمرزی کشورمان، نمونههای جاهطلبانهای را مشاهده کنیم. در این آشفتهبازار محصولات داخلی، به هیچوجه نباید انتظار تولید عناوین بزرگی را داشت. حقیقتا ما ایرانیها همواره از خلاقیت و هنر خودمان صحبت میکنیم و به واقع این «صحبت کردنها» در حد همان «حرف» باقی ماندهاند و در عمل تاکنون چیزی ندیدهایم. صرف بررسی ما اتفاقاتی است که در حوزه سرگرمی، به ویژه بازیهای ویدئویی رقم میخورد. متاسفانه از یک سال اخیر تاکنون، کمبود بودجه و امکانات مناسب تبدیل به بهانهای برای سازندگان شده است که ضعفهای بازی را اینگونه توجیه کنند و همان طور که میدانید؛ جواب هم میدهد! زمانی که از وجود محصولی به اسم Memoranda باخبر شدیم، احساس غرور و افتخار تمام وجودمان را فرا گرفت؛ ناسلامتی این بازی دست رنج سازندگانی است که در این مرز و بوم بدون هیچ پشتوانهای و حتی بدون ذرهای توجه (توجه بماند؛ تمسخر میکنند!) محصول مورد نظر خودشان را تولید میکنند؛ محصولی که پیش از تولید، حداقل چندین ماه برای اخذ مجوزها و موارد مختلفش در دام مشکلات قرار میگیرد و همین موضوع خودش عاملی میشود برای ایجاد نقصان در جای جای این اثر هنری؛ بگذریم! متاسفانه، متاسفانه و بازهم متاسفانه، Memoranda در دسته بازیهایی قرار میگیرد که از خودش عملا چیزی برای نمایش دادن ندارد و این جدا از مشکلات جامعه برای مخاطب لمس شدنی و قابل احساس است؛ چرا که کار Memoranda دقیقا از ریشه میلنگد و از قدیم گفتهاند؛ خشت اول چون نهد معمار کج، تا ثریا میرود دیوار کج!
کار سازنده از بیخ مشکل دارد و به نظر میرسد که ذهن طراحان بازی از یک سری علوم و دانشهای ملزم برای ساخت یک اثر هنری عریان است. Memoranda عملکرد به واقع مثبتی، حداقل از سوی جلوههای بصری خود دارد و از این منظر قطعا رقیب سرسختی برای بازیهای سرشناس خارجی محسوب میشود؛ اما زیبایی اثر صرفا لباس و قالبی است که محتوای کار در آن قرار میگیرد و باید بگویم که Memoranda منهای جلوههای بصریاش، متاسفانه در «بازی بودنش» ضعفهای بسیار بزرگی دارد. این ضعفها از همان ابتدای کار به شکل دومینو، یکی پس از دیگری خودنمایی میکنند و هر یک از این مشکلات نیز به وضعیت وخیمتری منجر میشود. سوال اصلی این است که سازندگان دقیقا چه چیزی از بازیکنان میخواهند؟ کنترل شخصیت اصلی را بدست بگیرند و به دل محیطهای مختلف بازی بزنند و آنقدر معماهای احمقانه حل کنند که چه شود؟ داستان بازی آبکی است، اما برای چنین اثری چندان توی چشم نمیآید؛ چرا که شما قطعا از Memoranda داستان پر و پیمانی را نمیخواهید و صرفا آمدهاید که معما حل کنید. متاسفانه از همین جای کار است که میگویید «یعنی چه؟ ما را به حال خودمان رها کردهاید و دریغ از ذرهای راهنمایی برای پیشروی در بازی؟». در همین لحظه برایتان سوال میشود که من چرا باید به بازی ادامه دهم در حالی که اصلا نمیدانم باید چه کنم.
Memoranda یکی از شایستهترین آثار ایرانی در سال اخیر بود که متاسفانه پتانسیل بالایش به دلیل اشتباهات مکرر بازیسازان تباه میشود و همین موضوع، قابلیت لذت بردن را از بازیکنان سلب میکند. متاسفانه Memoranda بازی خوبی نیست؛ آن هم به این دلیل که خود اثر به طور مکرر و با صدای بلند میگوید که من لبریز از مشکلات نه کوچک، بلکه بسیار بزرگ هستم. متاسفانه کار Memoranda از الگو گرفتن گذشته و دقیقا همان فرمولی را پیاده سازی کرده است که نمونههای مشابهاش به وفور دیده میشود. سرتاسر دنیای Memoranda را تعاملات خوابآور و کسلکنندهای تشکیل میدهد که هر یک از آنها عملکرد احمقانهای از خود به جا میگذارد. یافتن حیوانات بازی و کشف مواردی که عملا مخاطب قادر به تماشایش نیست، واقعا میتواند چیز جذابی باشد؟ بحث در رابطه با معماهای بازی را به بعد موکول میکنیم و در حال حاضر بهتر است که از موضوع خودمان جدا نشویم. چیزی که شما از Memoranda میخواهید، کمی واضحتر بودن است. این اثر غرق در ادبیات و تعاملات عجیب و غریبی است که شاید برای مخاطب جذاب نباشد و البته ناگفته نماند که شاید هم مخاطب خاص میطلبد. این تعاملات و معماهای ریز و درشتی که در محیط بازی قرار گرفتهاند، به واقع ماموریتشان زجر دادن بازیکنان است و شاید برای Memoranda همان بهتر بود که کمی هم عامه پسند باشد! در لا به لای کار حرفهای عمیقی رد و بدل میشود و حتی معماهای بازی نیز در مواقعی جذابند، اما مساله این است که کلیت کار اصلا و ابدا به قالب اثر نمیخورد و حاصل این تضاد نتیجه خوبی را به مخاطب تحویل نداده است.
کالبد اصلی Memoranda را دنیایی تشکیل میدهد که در عین واقعیت، حرفهای جالبی برای گفتن دارد؛ از اکثر اجزای محیط نیز اطلاعات ریز و درشتی در اختیار بازیکنان قرار میگیرد. شخصیت اصلی بازی «میزوکی» نام دارد؛ کسی که هویتش را به طور مداوم فراموش کرده و به این طریق اساس بازی را تشکیل میدهد. متاسفانه به شخصه اصلا نتوانستم که با کاراکتر اصلی داستان ارتباط برقرار کنم. اصلا دقیقا همانند یک قطعه ادبیات متحرک میماند؛ حرف میزند، تکان میخورد و در این بین معما حل میکند. بی آنکه بتوان ذرهای او را درک کرد؛ حتی اگر این اتفاق هم بیافتد، بازهم چیز گلدرشتی نصیبتان نخواهد شد؛ چرا که میزوکی عملا در سطحی قرار ندارد که مخاطب را مجذوب رفتار خودش بکند. شما به طور مداوم در محیط بازی به گردش میپردازید و در این حین متوجه میشوید که عالم و آدم وسیله یا چیزی را گم کردهاند و حالا شما برای پیشروی در بازی باید آنها را پیدا کنید؛ البته میزوکی نیز رفته رفته حافظهاش لنگر میاندازد. سادهتر بگویم؛ در محیط بازی با کاراکترهای متعددی رو به رو خواهید شد که عملا تک تک آنها چیزی را گم کردهاند و این روال تا انتهای کار جریان دارد. البته شاید از دید مخاطب موضوع جذابی به نظر بیاید و حتی برای منِ منتقد هم این گونه به نظر میرسید، اما خب Memoranda اصرار دارد که از این نظر ناامیدکننده باشد.
همان ابتدای کار دو موضوع مهم به مخاطب منتقل میشود؛ اول آن که Memoranda عملا نیتش تخیلی بودن است و اگر محیط بازی را واقعگرایانه میدانید سخت در اشتباهید. دومین موضوعی که به خورد مخاطب میرود دفترچه راهنمایی است که در همان لحظات ابتدایی به نمایش در میآید و کل کارها و ویژگیهایی که در بازی وجود دارد را لو میدهد، غافل از این که مخاطب تا نداند کِی و کجا از این ویژگیها استفاده کند، عملا نیازی نمیبیند که دکمهها را حفظ کند و به هر کجای نقشه که رسید همه را با هم فشار دهد که شاید اتفاقی افتاد. با تمام مشکلاتی که پیشتر به آن اشاره کردیم، Memoranda در مراحل سطحی خودش حرفی برای گفتن دارد. دقیقا همانند بسیاری از آثار اشاره و کلیک موجود در بازار؛ شما به طور مداوم با تک تک اجزای محیط (حداقل آنهایی که اهمیت دارند) در تعامل خواهید بود. همان روش پلکانی سایر ساختههای اشاره و کلیک موجود در بازار نیز عینا در Memoranda نیز به چشم خواهد خورد؛ به این معنی که شما ابتدا پازلی را حل میکنید که خودش هم پازلهای دیگری را حل خواهد کرد و این معماهای جدید نیز ادامه داشته و تا پایان کار همین طور دنبال خواهد شد.
بالاتر گفتیم که در رابطه با معماها به طور جداگانه خواهیم پرداخت؛ چرا که وضعیت بازی عملا به درجهای از طاقتفرسا بودن رسیده است که حتی اگر نیمی از محتوای مقاله را در وصف اوضاع نا به سامان آن صرف کنیم، باز هم حرف برای گفتن باقی میماند. خلاصهای از آن چه که قرار است بگویم؛ معماهای Memoranda مضحک، بیمصرف، احمقانه و شدیدا طاقتفرسا هستند. ابزارها و امکانات موجود در بازی عملا از بُعد منطق خارج شدهاند و واقعا بعضی از معماها طوری به سرانجام میرسند که شما به عنوان یک بازیکن دلتان میخواهد کف زمین را گاز بگیرید و خطاب به سازندگان بگویید؛ چطور با چنین چیزی، چنین اتفاقی افتاد! واقعا باید یک ترم، توانایی تجسم اشیای خودتان را تقویت ببخشید؛ وگرنه به هیچ وجه نمیتوان از پس معماهای بازی برآمد. اینکه شما نمیدانید چرا در چنین نقطهای قرار دارید و تصمیم گرفتهاید که معما حل کنید اصلا مهم نیست؛ مهم خود معما است که اصرار دارد حل نشود. زمانی هم که نتیجهای عقلانی برای آن مییابید، بازی شما را پوکر فیس میکند و میگوید زهی خیال باطل؛ پاسخم احمقانهتر از این حرفا خواهد بود!
وضعیت نا به سامان معماها و پازلهای بازی آن قدر وخیم است که در اکثر مواقع شما چارهای جز آزمون و خطا کردن ندارید؛ مدام به نقطههای مختلفی از نقشه (نقشه!) سفر میکنید و هر آن چیزی که در اختیار دارید را به در و دیوار میزنید که بلاخره نتیجه بدهد؛ بماند آن که در مواقعی عملا یافتن برخی از اشیای بازی به دید و عقل جن هم نمیرسد و سازندگان به نحوی آن را مخفی کردهاند که شما باید زمین و زمان را بگردید تا فقط پیدایش کنید؛ آخرش هم تازه قرار است پازلهای کسلکننده بازی را حل کنید. نقشهای که برای بازی تدارک دیده شده است، نه تنها چنین مفهومی را برای مخاطب منتقل نمیکند، بلکه هیچ کمکی هم به بازیکنان نخواهد کرد. شهر بازی آن قدر هم بزرگ نیست؛ اصلا چه دلیلی دارد که بازی شما را در محیطش گم کند تا نیاز به نقشه داشته باشید. از آن سوی ماجرا شما به دفترچه میزوکی نگاهی میاندازید تا حداقل تکلیفتان مشخص شود؛ اما نتیجه دقیقا ۱۸۰ درجه فرق میکند و مخاطب بجای آن که تکلیفش مشخص شود، در دریایی از سوالات گم میشود که آقا من الان باید چه کرده و از کجای کار شروع کنم؟
جالب است بدانید که هویت معماهای بازی نیز چیزی جز وقت تلف کردن نخواهد بود و حتی خود اثر هم این موضوع را انکار نمیکند. بعد ساعتها گشت و گذار در محیط بازی چیزی که نصیبتان میشود عملا یافتن نخود سیاه خواهد بود؛ مشکل این است که در Memoranda «پیشروی در بازی» معنا و مفهوم خاصی ندارد و مثل این میماند که شما به طور مداوم درجا میزنید و نه چیزی به بازی اضافه میشود و نه به مخاطب. با این حال محیطهای بازی تنوع و طراحی به شدت جذابی دارند؛ دقیقا همان طور که ابتدای بررسی عرض کردم، Memoranda لبریز از خلاقیت و جذابیت در زمینه طراحی محیطی شده است و واقعا هم نسبت به رقبای خود یک سر و گردن بالاتر به نظر میرسد. تک تک محیطهای بازی زیبایی منحصر به فردی دارد و این موضوع در تمام نقاط Memoranda قابل لمس است. جلوههای بصری موجود در Memoranda شما را با زوایای مختلفی از دنیای بازی آشنا میکند که البته موضوع جدیدی برای بازیکنان نخواهد بود؛ چرا که پیشتر در آثار سرشناس برون مرزی نمونههای مشابهی از این موضوع به چشم میخورد که تعدادشان هم زیاد است.
طبیعت Memoranda را محیطی تماما دو بعدی تشکیل میدهد که جزئیات بالایی شامل حالش شده است؛ در واقع چیزی که مخاطب را پیش از تجربه این بازی شگفتزده میکند هم به همین موضوع بر میگردد؛ چرا که اکثر بازیکنان چنین طراحی زیبایی را از یک سازنده درونمرزی انتظار ندارند و به واقع همین شکل و شمایل جذاب بازی است که مخاطبان را به داشتن محتوایی غنی امیدوار میکند؛ اگر چه واقعیت، فرسنگها با این تصور فاصله دارد. معمولا در بازیهای ایرانی، چندان بخش موسیقی و صداگذاری یک اثر جدی گرفته نمیشود؛ نمونه مشهور این موضوع را نیز میتوان در بازی ۴۱۱۴۸ یافت کرد که علیرغم شایستگی بالا، از عدم صداگذاری بر روی شخصیتها رنج میبرد و همین موضوع شخصیتپردازی آنها را هم زیر سوال برده است. اما در Memoranda قضیه این طور دنبال نمیشود و اگر چه محتوای کار از بیخ مشکل دارد، حداقلش این است که شما از حیث موسیقی ناامید نخواهید شد.
Memoranda کاری میکند که به خاطر ظاهرش از جایتان بلند شوید و پیش خود بگویید «واوو این را یک ایرانی ساخته است؟» و به افتخارش ایستاده دست میزنید؛ اما به شخصه تعصبها را کنار میگذارم و اثر را همان گونه که طراحی شده است به مخاطبانم پیشنهاد میدهم. Memoranda دقیقا همانند یک دروغ بزرگ است؛ ظاهر زیبایی دارد، اما محتوای جالبی را تحویل مخاطب نمیدهد. Memoranda تجربه منحصر به فردی در میان آثار داخلی محسوب میشود و شاید بسیاری از مخاطبان ایرانی را هم راضی نگه دارد، اما به شخصه با وجود نمونههای پرتعداد خارجی که از قضا درون مایه بیشتری را هم به نمایش میگذارند، قطعا تجربه Memoranda را به شما پیشنهاد نمیکنم. متاسفانه Memoranda تجلی ذهنهای بستهای است که از درک کامل مفهوم بازیسازی عریانند و این موضوع در کلیت اثر مشهود خواهد بود. لذا همانطور که ابتدای بررسی نیز خدمت شما عرض کردم؛ خشت اول چون نهد معمار کج، تا ثریا میرود دیوار کج.
نکات منفی: معماهای مسخره و کسل کننده بازی – عدم ارائه گیمپلی و روایتی غنی – تداخل بیش از اندازه مدیوم ادبیات در حوزه بازیهای ویدئویی – مشکلات متعدد در زمینه طراحی و کالبد اصلی گیمپلی