فیلم Jigsaw هشتمین شماره از مجموعه فیلمهای «اَره» است. فیلمی که تولید شده است تا برای هفتههایی طولانی لب به غذا نزنید! دنبال منطق و جنبه دیگری در این فیلم نباشید. در ادامه چرایی این موضوع را بررسی خواهیم کرد.
سری فیلمهای «اره» یا «Saw» همواره معجونی از ژانر شکنجه، کاراگاهی و معمایی بوده است. برای کسی که پا به جهان فیلمهای Saw میگذارد خیلی سخت است که هنگام خوردن شام، غذا به سادگی از گلویش پایین برود. به نظر میآمد که خالقین این سری فیلمها اهداف شومی در ذهن داشتهاند. در پس زمینهِ وقایعی واقعا منزجر کننده و غیر قابل تماشا داستانی گیرا قرار گرفته بود. طوری که بیننده علی رغم بیمیل بودن به تماشای شکنجنه شدن گروهی از آدمها، نمیتوانست داستان را نیمه کاره رها کند و پیش خود بگوید: عطایش را به لقایش بخشیدم. چرا که این سری فیلمها بیشتر از آن که بد و غیر قابل تحمل باشند، گیرا و نفسگیرند. به همین دلیل است که پس از معرفی رسمی فیلم Jigsaw خیلیها از تولید شدنش ابراز رضایت کردند. در حالت عادی واقعا چه کسی است که از شکنجه شدن و بخوانید تکه پاره شدن گروهی از آدمها لذت میبرد؟ (داعش را منها کنید!) سازندگان سری فیلمهای اره به چه فرمولی دست یافتهاند که حالا در گوشهای از سینماهای جهان، این مجموعه مخاطب ثابت خودش را دارد؟ فیلم Jigsaw در یک نتیجه گیری کلی پیرو مسیری است که چند قسمت ضعیف گذشته در آن پا گذاشته بودند، اما در عین حال هنوز هم گیرایی خودش را حفظ کرده است. اما بیایید نگاهی بیندازیم به جهان فیلم Jigsaw که از آن یک فیلم نسبتا جذاب ساخته است. البته احتمالا این فیلم تصورتان از واژه «جذاب» را دگرگون میکند.
تماشای فیلم Jigsaw درست مانند گوش دادن به صدای ناخن هنگام کشیده شدنش به دیوار است. به شکل عجیبی تنش غیر قابل وصفی را به مخاطب منتقل میکند. جوی که ثانیه به ثانیه روی مغزتان سمباده میکشد. نه میتوان کاملا تماشایش کرد، نه میتوان بیخیالش شد. لااقل پس از مدتی شکنجههای روحی کارگردان کم کم تاثیرش را از دست میدهد و داستان میماند و یک سناریوی معمایی که به پاسخ رسیدنش بذر جنون را در دل مخاطبین میکارد. این فرمولی بود که سالها پیش و در اول راه این مجموعه کاملا جواب داد. تنش کاذبی که سری Saw پدید میآورد تماشایی نبود اما جذاب بود. در واقع بازی مرگ و زندگی بیتعارفی که اولین بار این مجموعه به تصویر کشید، همان دلیلی است که ما اکنون پس از سالها پاش تماشای فیلم Jigsaw مینشینیم. منتها تنها تفاوتش این است که در گذر زمان ویژگیهای این مجموعه دیگر رنگ و لعاب گذشته را ندارد. آن فرمول گذشته دیگر در هالیوود جواب نمیدهد و درحال حاضر Jigsaw نه تنها تماشایی نیست بلکه جذابیتی هم ندارد.
هشتمین قسمت از این مجموعه که Jigsaw نامیده شد اصلا نباید مراحل تولید را سپری میکرد. مجموعهای که پس از سومین قسمت تقریبا به قبرستان سینما منتقل شد، هنوز کار سازندگان با آن تمام نشده بود تا زمانی که آخرین شیره خلاقیت فیلم هم به کام کلیشه کشیده شود. سری Saw با هفتمین شماره به کار خودش خاتمه داده و شعار تبلیغاتیاش به پایان رسیدن مجموعه بود. این سری خیلی پیشتر از قسمت هفتم طعم مرگ و کمبود محتوای کافی را چشید، اما اهداف شوم اقتصادی از آن یک بلاک باستر پولساز ساخت. بنابراین نهتنها قسمت پنچم و ششم همان راه گذشته را پیش گرفتند و کله پا شدند، بلکه قسمت هفتم هم به همین سرنوشت دچار شد؛ فیلمی که قرار بود پایانی بر این سناریوی جنونآمیز باشد. Jigsaw درحالی معرفی شد که نهتنها در پشت پرده هیچ ایده جذابی برای تولیدش وجود نداشت، بلکه از لحاظ خلاقیت و سناریوی اصلی هم در مقابل هفت قسمت قبلی عملا سرود هیچ را حماسی نواخت. لذا به همین دلیل است که میگویم سازندگان احتمالا از همان ابتدا باید متوجه میشدند که فیلمشان اصلا دلایل کافی برای رفتن به پرده سینما را ندارد. اما خب در عین حال سری Saw مخاطب خاص خودش را دارد و جنبههای اقتصادی آن را تضمین میکند. بحث اهداف اقتصادی که باشد گوش هیچ کس بدهکار نیست و Jigsaw هم کاملا بیبهانه تولید شد. آن هم درحالی که نسبت به شمارههای قبلی نهتنها وجه تمایزی ندارد، بلکه از اساس ضعیفتر و تکبُعدیتر است.
جدا از بازه زمانی و جنبههای مربوط به آن، قالب کلی فیلم Jigsaw درست همانند گذشته در خصوص یک بازی مرگ بار است. گناهکارانی که در اتاقی نمناک گرفتار میشوند و یک جانی، آنها را به بازی مرگباری دعوت میکند. اگر سرانجام پیروز باشید، تا ابد معلول جسمی خواهید بود و در عوض زندهاید اما اگر جرأت و تواناییاش را نداشته باشید حتی پزشک قانونی هم نمیتواند تیکههایتان را به یکدیگر بچسباند. پس یا به شکل عذاب آوری خواهید مرد یا اینکه به ساز جانی داستان رقص هندی خواهید رفت. این همان فرمول آشنای مجموعه Saw است و اینبار هم تم ماجرا تغییری نمیکند. پس برای عدهای که بعد از سالها انتظار خلاقیت از فیلم Jigsaw دارند احتمالا دقایقی نمیگذرد که صحنه سینما را ترک خواهند کرد. اما برای آن عدهای که صرفا به قصد تماشای شکنجه شدن گروهی در سناریوی آشنای Saw پا به سینما میگذارند، فیلم Jigsaw تا حدودی ارزشش را دارد.
سری فیلمهای اره ذاتا آثار ترسناکی نیستند. با مجموعهای طرف هستیم که برای ترساندن مخاطبش از نوعی تعلیق توأم با اضطراب استفاده میکند. Jigsaw نیز پایش را در جای پایش آثار قبلی خود قرار داده و جنبه وحشت انگیزش را در چند سکانس اضطرابآور و تکه تکه شدن اعضای بدن آدمها در مقابل دوربین خلاصه میکند. وقتی ده سال از آخرین ماجرای قربانی شدن چند نفر در همان اتاقهای نمناک میگذرد و نقطهای بر پایان سناریوی جیگساو (بیماری روانی که به شکل آزاردهندهای قربانیانش را شکنجه میدهد) قرار میگیرد، بازهم ندای اره شدن بدن گناهکاران توسط یک جانی به گوش میرسد؛ جیگساو نمرده است! اینبار وضعیت پرداخت به شخصیتهای داستان به شکل ناامیدکنندهای حال و روز بغرنجی دارد. در فیلمهای اسلشر مانند Jigsaw شخصیت پردازی عنصری به واقع مهم و ضروری تلقی میشود، چرا که بدون آن ارتباط میان سکانسها واقعا محسوس نخواهد بود. Jigsaw درحالی که به ویژگی شخصیت پردازی بیشتر از هر زمانی نیاز دارد، به بدترین شکل ممکن آن را فراموش میکند. گویی سازنده صرفا به دنبال بهانهای برای شکنجه دادن شخصیتها بوده، غافل از اینکه به همان اندازه مخاطبش را هم شکنجه میدهد. اینبار حتی خود جیگساو هم برخلاف گذشته قابل درک نیست و نحوه برقرار کردن عدالتش اصلا میانه خوبی با منطق ندارد.
به همان اندازه که فیلمنامه ساده و کاملا بیخود معمایی است، بازیگران کاملا گمنام فیلم توانستهاند از کاه کوه بسازند. اگر چه تعداد دیالوگهای خوب فیلم Jigsaw حتی دو رقمی هم نمیشود، اما بازیگران توانستهاند که تا حدودی آن تاثیر همیشگی فیلمهای اره را به جا بگذارند. در مقابله با چنین آثاری واقعا نمیتوان گفت که چرا مخاطب پای تماشای آن مینشیند، اما فیلم Jigsaw را در دسته آثاری قرار میدهم که اگر از طرفداران اسلشر و صد البته مجموعه Saw باشید از تماشایش ناراضی نخواهید بود. اگر چه پس از پایان تا هفتهها به سفره غذایتان لب نخواهید زد و چه بخواهید باور کنید یا نه من نمیتوانم این ویژگی فیلم Jigsaw را یک نکته منفی به حساب بیاورم. سناریوی این فیلم به گونهای تنها دور خودش میپیچد و به هیچ وجه جلو نمیرود. فیلم علی رغم تغییر نامش، هیچ خانه تکانی قابل توجهی در روند رو به نابودی مجموعه شکل نمیدهد.
ترکیبی از خشونت، شکنجه، معجون بدمزهای از معماهای پی در پی، تا حدودی وحشت و سیراب از اضطراب تمامی ویژگیهای فیلم Jigsaw را تشکیل میدهد. احتمالا مخاطب هربار که به این فیلم فکر کند ویژگیهای بالا به یادش بیاید که از یک جهت نخنما و از جهتی دیگر ضروری به نظر میرسند. ذاتا با وجود عنصر خشونت در سینما به شکلی که مجموعه اره آن را نمایش میدهد مخالفم و طرفدار این ژانر هم نیستم؛ چرا که عقیده دارم چنین تعلیقی ذات کثیفی از جنبه اضطراب را پدید میآورد. اما همان طور که گفتم خشونت در سینمای هالیوود لازم است و طرفداران زیادی هم دارد. سری اره نه اینکه تنها جنبه خشونت را ارائه کرده باشد؛ بهتر است بگوییم جنبه خشونت و شکنجه را بیشتر از هر چیز دیگری ارائه میکند. تماشای آن غیر قابل تحمل ارزیابی میشود، اما در عین حال و به واسطه داستان معمایی و شخصیتپردازیاش نمیتوان از آن غافل شد. مخاطب در عین وابستگی به داستان آن میبایست از پس چالش بزرگی که شکنجههای این مجموعه باشد بر بیاید. منتها مشکلی که در فیلم Jigsaw بیداد میکند عدم وجود جنبه شخصیت پردازی است. از آن مهمتر هیچ نشانهای از آن جنبه معمایی و داستان گیرای قسمت اول و دوم مجموعه نیست. به همین دلیل فیلم Jigsaw خیلی ساده و مجلسی به زبالهدان تاریخ سینما، علی الخصوص این مجموعه میپیوندد. موضوعی که درحال حاضر مشخص و واضح بوده این است که چنین فرمولی به هیچوجه جوابگوی هالیوود نیست. فرمول موفق این مجموعه کاملا نخ نما و کلیشهای شده است.
9 دیدگاه
Dreams
واقعا فیلم بی سر و ته و بدی بود
گرچه با یه جای نقد مخالفم چون فیلمای اره قسمت 1 و 2شم متوسط بودن
دانیال
کی گفته بی سرو تهه
برین دوباره ببینین که بفهمین
شما به خاطر پیچیدگیش نمیفهمین
واضافه کنم که خصوصیت فیلمهای اره اینه که باید قسمت بعدیشم ببینی تا قشنگ بفهمی چیشده
مثل اره۳ که تا اره ۵ توی اون موضوع بود
pcgamer
نقد خوبی بود ولی به نظرم نمره خیلی پایینی دادین من که از دیدن این فیلم لذت بردم گرچه ترسناک نبود
Diba
نقد جالبی بود این فیلما فقط روحیه خراب میکنن آخرشم هیچ بدون نتیجه تموم میشه
Max
یه فیلم مضخرف!
واقعا نسبت به سایر نسخه های سری اره هم بدتر بود، منم بهش همون 4 از 10 میدم
به شدت قابل پیشبینی بود اصلا نمیشه توی ژانر معمایی دسته بندیش کرد
A.S
لوگان خودش جزو اون ۵نفر که داستان فیلم شروع شد، بود و این داستان شکنجهها برای ۱۰سال قبل از زمان حال فیلم بوده
پس چجوری جنازهها بعد از ۱۰سال تازه بودن در طی تحقیقات پلیس؟!!!!
بهمن
فیلمو خوب ببین میفهمی ، لوگان اون سناریوی ده سال گذشته رو عینا خودش پیاده کرده باز
AMIR
جدا بین هشت قسمت اره قسمت هشتم ابروی بقیه قسمتارو برد!
حالا اگه از این که داستانش مثل قبل جذاب نبود بگزریم……
مشکل اینه که اون حس ترس همیشگی منتقل نمیشه
تو قسمتای قبل فضا بیشتر تاریک بود و این ترس که یهو جیگساو از کجا میپره وسط و بیوش میکنه طرفو و تصور اینکه تنها تو یه تله باشی و… همه اینا اره رو عالی میکنه
ولی قسمت هشتم محل بازی کاملا روشنه و از اون ترس همیشگی کم میکنه
به نظرم دلیل اصلیش اینه
امیدوارم تو قسمت نهم اون فضای تاریکو دوباره برگردونن
بهراد
مطمن باش اگه فیلمه بدی بود این همه سال و این همه قسمت باز هم در ردیف اول گیشه های امریکا و جهان قار نمیگرفت و انقدر طرفدار نشد .اتفاقا کاملا فیلم جذاب بوده و هست