در جدیدترین قسمت از مجموعه مقالات تخیل ناب شما را دعوت به ضیافت دنیای ابرقهرمانان خواهیم کرد. با ما باشید تا در کنار هم سفری را به دل بهترین تجربههای کمیک بوکی سینما، تلویزیون و بازیها آغاز کنیم.
مبارزه علیه جرم و جنایت، خیزش نیروی شر بر علیه خوبیها، از خودگذشتی، شوخطبعی، امید و مفاهیمی نظیر این جملات موضوعاتیاند که شما احتمالا در آثار کمیک بوکی جستجو میکنید. آخر ما انسانها از کودکی خیالپردازهای خوبی بودهایم. معمولا طوری وانمود میکردیم که گویی انسانهای ویژهای هستیم؛ اینکه لیاقتش را داریم تا دوربین روزگار به سمتمان گرفته شود و در دریایی از شهرت و محبوبیت غرق شویم. در خودمان ابرقهرمانانی را میدیدیم که نیازی به تار زدن در میان آسمانخراشهای شهرمان نداشتیم. حساب بانکیمان بتمنگونه پر نبود و اتفاقا خانواده کلی چک پاس نشده داشتند. شوق پروازی غیر ماشینی تمام بدنمان را میلرزاند؛ گویی همان پرندهای هستیم که میخواهد گردی زمین را با چشمان خود ببیند. هر کداممان آدمهایی هستیم که میخواهد قبل از هجی کردن مرگ داستانی برای خودش داشته باشد. اینکه دیگران به ماهیت حقیر آدم بودنش اهمیت بدهند. بعد از او داستانش را برای دیگران تعریف کنند و از خویشتن یک ابرقهرمان بسازند. ما در این سفر شما را کمک میکنیم که گوشهای از تخیلات نابتان را در هنر هفتم و هشتم جستجو کنید.
کاری ندارم به این که آیا از طرفداران گردن شکسته و مخلص ژانر ابرقهرمانی باشید یا خیر. ما انسانها ذاتا گوشهای از تمناها و تقلا کردنمان برای این است که نسبت به دیگری برتری محسوسی داشته باشیم. لزوما این برتری به ثروت، قدرت یا ماوراء الطبیعه خلاصه نمیشود. در واقع آدمی از خودگذشتی و شُهرت را «در کنار هم» دوست دارد. ابرقهرمان بودن به معنی پوشیدن لباسهای چسبناک و داشتن نیروهای ماوراء الطبیعه نیست؛ مطمئن باشید که اگر روزی مصداق کمیکبوکها ابرقهرمانی در شبهای شهرتان پرسه بزند، لباس چسبناک و نقابهای عجیب و امثالهم به تن نمیکند. جایی شنیدم که میگفت هرگز شما این دنیا را انتخاب نکردهاید، بلکه دنیا شما را انتخاب کرده است. پس در ذات هر کسی یک بهانه کافی برای زیستن وجود دارد؛ وگرنه چه دلیلی داشت که شما الان فرصت خواندن این مقاله را به دست آورده باشید و خیلیهای دیگر خیر؟ جالب است، همه ما انسانها در گوشهای از تاریخ زندگیمان به حیاتی ارزشمندتر از ماهیت یک آدم فکر میکردهایم. در بخشی از تخیلات نابمان، ما همواره یک ابرقهرمان بودهایم. چه در قالب یک سیاستمدار، چه در قالب یک پزشک، چه در قالب منجیان آتش و چه حتی به عنوان یک ابرقهرمان شنلپوش. اما میخواهم شما را به تخیلی دعوت کنم که شاید این سفر چند صد کلمهایمان را به بزرگترین ماجراجویی علمی-تخیلی عمرتان بدل کند.
زمانی که به سینمای علمی-تخیلی یا کمیکبوکی مینگرید، در واقع ذات هنر را نشانه گرفتهاید. چرا که خالقان چنین ژانرهایی معمولا شما را به تجربهای دعوت میکنند که از صفر به صد رسیده است.
برای ما نویسندهها معمولا نوشتن مقدمه یکی از بزرگترین چالشهایی است که با آن رو به رو هستیم. پیش خود میگوییم اگر مقدمه کارش را درست انجام ندهد، احتمالا مخاطب هیچ رغبتی برای خواندن باقیاتش ندارد. اما همینطور که بیشتر فکر میکنیم، متوجه میشویم که یک متن خوب، حاصل هر آن چیزی است که ذهن قادر به بیان کردنش نیست. مانند همین جملاتی که در چند لحظه اخیر خواندید. بیشتر شبیه به آن است که انگار نگارنده دارد با خودش حرف میزند و تنها اتفاقی که در این بین افتاده چند مونولوگ ساده است؛ کشیدن قلم به هر آن جایی که فکر و ذهن میرود. اتفاق دیگری که میافتد، همسو شدن ذهن خواننده با افکار نگارنده است. سینمای علمی تخیلی همچین رسالتی دارد. درست مانند نوشتن یک مقدمه است. باید دقیق، برنامهریزی شده، هدفمند و تاحدودی قدرت ادبیات را به رخ مخاطبش بکشد. جی کی رولینگ را تصور کنید که در شب نوشتن کتاب هری پاتر به چه چیزی فکر میکرده است؟ یا باب کین و بیل فینگر را تصور کنید که شب قبل از خلق شخصیت بتمن به چه چیزی فکر میکردهاند؟ تا این اندازه کاریزماتیک و اوریجینال بودن رسالت خالق است و اگر اینطور نباشد احتمالا مخلوق نهایتا یک تجربه ناقص از هنر خواهد بود. پس زمانی که به سینمای علمی-تخیلی یا کمیکبوکی مینگرید، در واقع ذات هنر را نشانه گرفتهاید. چرا که خالقان چنین ژانرهایی معمولا شما را به تجربهای دعوت میکنند که از صفر به صد رسیده است. جی کی رولینگ شخصیتهایش را تبدیل به مهرههای شطرنج میکند، داستانی را به آنها اختصاص میدهد و در نهایت دنیایی را پدید میآورد. دنیایی که منشا آن تخیل جی کی رولینگ است؛ در عین حال که کتاب هری پاتر مجموعا پندی برای خوانندهاش ندارد. یا باب کین و بیل فینگر را میبینید که یکی از محبوبترین شخصیتهای کمیک بوکی حال حاضر را خلق کردهاند. آنها ذاتا یک چیزی را آفریدهاند و به آن داستانی اختصاص دادهاند. این همان هنری است که باید در سینمای علمی تخیلی و کمیکبوکها جستجو شود. بدیهی است که در چنین ژانری از سینما، احتمالا پند و لایهای از مفهوم جایی ندارد و اگر هم اینطور باشد چندان به چشم نمیآید. این شما و این هم لیستی از فیلمها و سریالها و بازیهایی که بهتر است قبل از دیر شدن آنها را ببینید.
سریال Daredevil
سریال «بیباک» یا «Daredevil» را تاکنون به بهانهها و در فرصتهای مختلفی معرفی کردهایم. مجموعه تلوزیونی شبکه اینترنتی نتفلیکس که شاید برای اولین بار مخاطب عامه را با دنیای ابرقهرمانی مارول آشتی داد. آن گروهی که معمولا با دیدن آثار علمی-تخیلی مشکل داشتهاند و میانه خوبی با جستجوی ویژگیهای ماوراء الطبیعه در انسانها ندارند معمولا در مقابله با این سریال واکنش مثبتی از خود نشان خواهند داد. سریال Daredevil توازنی میان علمی-تخیلی بودن و واقعگرا بودن ایجاد میکند. شخصیت اصلی بر گرفته از کمیکهای مارول است؛ کسی که طی یک حادثه و در سن کودکی چشمهایش را از دست میدهد. کور شدن او باعث میشود که اختلالات پیش آمده در رفتارش، شنوایی او را به شدت تقویت کند. همین و بس! ابرقهرمان داستان ما نهتنها حساب بانکیاش به اندازه بتمن و آیرونمن پر نیست، بلکه حسابی فقیر است. به علاوه در مقابل هر اتفاقی آسیب پذیر بوده و به عبارتی هیچ ویژگی خداگونهای در وجودش احساس نمیشود؛ با یک تیر میمیرد! اما او نقاب بر سر کرده و به نبرد با نیروی شر میرود. سریال Daredevil به شکل عجیبی داشتن نیروهای ماوراء الطبیعهِ شخصیت اصلی داستان را انکار میکند. حتی بخش عمدهای از سریال ابرقهرمان داستان لباس رزم به تن نخواهد کرد، بلکه به مانند یک شهروند عادی در مقابل غولهایی از سیاست و ثروت میایستد که گویی ضربان قلب شهر را در دست دارند. سریال Daredevil علاوهبر آن که یکی از بهترین آثار مرتبط با کمیکبوکها در هنر هفتم تلقی میشود، برترین سریال تلوزیونی ساخته شده بر اساس کمیکهای مارول هم ارزیابی خواهد شد. دنیای Daredevil خارج از آشوبهای فرازمینی هالیوود در دنیای تلوزیونی مارول، جو بسیار ناآرام شهر هلزکیچن را به تصویر میشود. جایی که سیاست و ثروث بر مردم سلطنت میکنند و حالا Daredevil میخواهد شاه این میدان را زمینگیر کند. Daredevil را حتما ببینید!
فیلم Logan
فیلم سینمایی Logan که نقطهای بر پایان تراژدیک ولورین است، به عنوان یکی از بهترین آثار کمیک بوکی چند سال اخیر نیز شمرده میشود. البته ما این لیست را بر اساس کیفیت آثار و نظر منتقدین جمعآوری نکردهایم. اساسا تمامی لیستهایی که در این سری مقالات خواهید دید در خدمت موضوعی است که ما آن را تیتر کردهایم. آثاری که تجربه محتوایی این سری مقالات را برای مخاطبش ارزشمند خواهد کرد. قاطعانه فیلم Logan یکی از همان تجربیات ارزشمندی است که لیاقت حضور در این لیست را دارد. پایان ماجراجوییهای ولورین گره خورده با یک تراژدی ابرقهرمانانه و فراموش نشدنی است. نشان میدهد که نقطه پایان هر ابرقهرمان پس از دنیایی از ماجراجوییها تا چه اندازه دردناک و تیره خواهد بود. وقتی حتی ولورین هم نمیتواند از چنگال پیری جان سالم به در ببرد و عمری بازیچه ماوراء الطبیعه بوده است. وقتی سلطان جنگل پیر میشود. وقتی حتی ماوراء الطبیعه هم نمیتواند دست رد بر سینه سرنوشت بزند. وقتی حتی ولورین هم باشید برده طبیعت و رفتارش خواهید بود. جنس تخیل فیلم Logan یادآوری میکند که ابرقهرمان بودن به همان اندازه که ادعا میکند موقعیت خوب و دلچسبی نیست. وقتی سالها از سلطنت ولورین بر قدرت و شهرت و محبوبیت میگذرد، او حالا پیر شده و به عنوان یک راننده خصوصی باقی عمرش را به فنا محکوم میکند. در تعقیب و گریز عجیب سرنوشت، ارثیهای از ولورین باقی مانده و حالا او به بزرگترین تراژدی عمرش دعوت شده است؛ پدر بودن! وقتی قرار شود از دل یک ولورین حس مسئولیت و پدر بودن بیرون بیاید، حاصل کار خواسته یا ناخواسته تماشایی است. Logan شما را به ماجراجویی بزرگی از پایان کار یک ابرقهرمان دعوت میکند.
فیلم Avengers Infinity War
اکنون که این مقاله در حال نوشتن است، تنها صد روز به اکران یکی از بزرگترین سوپرفیلمهای هالیوودی باقی مانده و خدا میداند که دست نگارنده هنگام نوشتن این جملات میلرزد. این اولین باری است که ما نام یک فیلم را پیش از اکران در لیست خود جای دادهایم و البته آخرین باری نیست که چنین اتفاقی میافتد. عقیده دارم که برای یکی از بهترین تجربیات کمیکبوکیتان باید صد روز دیگر صبر کنید تا این تخیل ناب به کمال خودش برسد. Avengers Infinity War از این جهت حائز اهمیت است که ما بعد از گذشت چیزی نزدیک به یک دهه قرار است شاهد خداحافظی با بخشی از بزرگترین ابرقهرمانان مارول باشیم. اگر فیلم Logan را به توان ایکس برسانید، حاصلش احتمالا Avengers Infinity War خواهد بود. فیلم Avengers Infinity War قرار است چیزی نزدیک به پنجاه شخصیت از دنیای کمیکهای مارول را در کنار هم جمع کرده و با بخشی از آنها خداحافظی کند. این خداحافظی به معنی حذف آنها و مرگ شخصیتهای محبوبمان خواهد بود یا خیر نمیدانم، اما یقین دارم که یک پایان باشکوه و حماسی به چنین ضربه دردناکی نیاز دارد. پایان جدیدترین فاز سینمایی مارول، احتمالا غم انگیز است؛ نه به دلیل مرگ قابل پیشبینی برخی شخصیتها و حذف شدنشان، به این دلیل که ما قرار است با بخش بزرگی از این کاراکترها حداقل برای مدتی نسبتا طولانی بدرود بگوییم. پس از یک دهه شنیدن در رابطه با شخصیت تانوس، حالا او خودش پا به میدان نبرد میگذارد تا شاهد بزرگترین اتفاق دنیای سینمایی مارول باشیم. از همین حالا که این مقاله در حال نوشتن است تا روز موعود تنها صد روز دیگر باقی مانده و احتمالا زمانی که شما مقاله را مطالعه میکنید، شمارش معکوس عددی دو رقمی را نشانتان خواهد داد. طرفداران کمیکبوک چشم انتظار یکی از بزرگترین اتفاقات تاریخ سینمای مارول هستند.
فیلم The Dark Knight
اوج محبوبیت بتمن در سینما و صدالبته یکی از مهمترین دلایل شهرت کریستوفر نولان مربوط به فیلم The Dark Knight است. وقتی یک فیلم کمیک بوکی برای چندین هفته رتبه اول بهترین فیلم IMDB را به خودش اختصاص میدهد، باید بدانید که کم و بیش با چه فیلم بزرگی طرف هستید. فیلمی که بعدها و در جدال با پدرخوانده، قافله را به رستگاری شاوشنگ میبازد. این فیلم حالا رتبه اول IMDB را از دست داده است، اما هنوز موجی از طرفداران بتمن در مقابلش خم و راست میشوند. The Dark Knight برای دنیای سینمایی کمیکهای دی سی از یک جهت فوق العاده و از جهتی دیگر بسیار مضر است! فوق العاده به این دلیل که کریستوفر نولان با سه گانه بتمن کاری کرد که تا سالها و در بین تمامی لیستهای موجود از برترین آثار کمیکبوکی، جایگاهی اختصاصی برای شوالیه تاریکی در نظر گرفته شود. و اما مضر هم هست؛ چرا که دی سی با سه گانه بتمن درحالی پا به دنیای سینمایی جدیدش گذاشت که مخاطبان به تم تاریک و اکشن سه گانه نولان عادت کرده بودند. یکی از مهمترین دلایل پذیرفته نشدن دنیای کنونی سینمای دی سی همین بتمنهای نولان است؛ طرفدارانی که پیشتر با چنین آثاری رو به رو بودهاند کم و بیش نمیتوانند با طبیعت خداگونهای که حالا برادران وارنر تحویلشان میدهد کنار بیایند. The Dark Knight موش و گربه بازیهای بتمن و جوگر را به پرده سینما برده است. سینمایی که از هیث لجر در تاریخ آثر کمیکبوکی یک اسطوره میسازد. روحش شاد!
فیلم The Amazing Spiderman 1,2
مرد عنکبوتی قطعا یکی از محبوبترین ابرقهرمانان دنیای مارول است. از سه گانه سم ریمی بگیرید تا همین چند وقت گذشته با Spiderman Homecoming ثابت شد که این ابرقهرمان شوخطبع و دوستداشتنی هنوز هم موج بزرگی از مخاطبین را به سینماهای هالیوود میکشاند. مرد عنکبوتیهای سم ریمی قطعا اوج محبوبیت این ابرقهرمان در سینما تلقی میشود و Spiderman Homecoming هم قرار بود یک خوشآمدگویی مجلل از بازگشت این شخصیت به دنیای سینمایی مارول باشد. با این حال ما ترجیح دادیم که The Amazing Spiderman را در لیست خود قرار دهیم. از نگاه بخش بزرگی از منتقدین مجازی «مرد عنکبوتی شگفت انگیز» نقطه سقوط این شخصیت محسوب میشود و از دید نگارنده کاملا برعکس است. طلاق شخصیتی مرد عنکبوتی با کمیکهایش تنها دلیلی است که ما میخواهیم شما را به تماشای The Amazing Spiderman دعوت کنیم. بر خلاف Spiderman Homecoming که با بهانه کمیکبوکی بودن و اصالتش در سینما به خوبی فروخت و منتقدین هم چراغ سبز به آن نشان دادند، مرد عنکبوتی شگفت انگیز نمای جدیدی از یک عنکبوت جهش یافته را به تصویر میکشد. درواقع چیزی میان مرد عنکبوتی سم و ریمی و آن چیزی که در دنیای سینمایی مارول دیدیم. به همان اندازه که Spiderman Homecoming بر خلاف نظر منتقدین فیلم خوبی نیست و در بررسی گیمشات چرایی این موضوع بررسی شد، مرد عنکبوتی شگفت انگیز داستان به مراتب بهتری برای ارائه کردن دارد. داستانی که احتمالا به ایدهآلهای این شخصیت در «سینما» نزدیکتر است.
بتمنهای Rocksteady
به همان اندازه که بتمنهای نولان در سینما کولاک کردهاند، دست پخت Rocksteady در عرصه ویدئو گیم طعم و مزه لذیذی دارد. بتمنهای Rocksteady به همان اندازه که باید ظرافت و عمق شخصیت بتمن را به تصویر میکشد. شاید عجیب باشد، اما از لحاظ روایت داستانی آثار Rocksteady بسیار عملکرد خوبی داشتهاند. یقین داریم که مخاطبین از تجربه بتمنهای این استودیو بیشتر از آثار سینمایی لذت خواهند برد که البته همین موضوع نشات گرفته از ذات ویدئو گیم است. جایی که شما قرار است بتمن باشید! پا به پای او در ماجراجوییهای تراژدیک و ابرقهرمانهاش قدم میگذارید و امنیت را به شبهای شهرتان باز میگردانید.
در پایان یادآوری میکنم که اسامی حاضر در لیست بر اساس معیار خاصی تعیین و انتخاب نشدهاند. بلکه همگی تجربههاییاند که یقین داریم برای مخاطب گیمشات جذاب و دوست داشتنی خواهد بود. چه از طرفداران سرسخت کمیک بوک باشید یا نه، پیشنهاد میدهیم که اوقات فراغت خود را با آثار مذکور پر کنید. شک نداریم که تجربه حاصل از این آثار برای مخاطب عامه لذت بخش و تاحدودی فراموش نشدنی خواهد بود.
1 دیدگاه
1Mr.johnmarston
واقعا دستتون دردنکنه خیلی عالی بود من خودم به شخصه سگانه نولانوبیشترمی پسندم وبیشتر از همه dark knightبازم خیلی ممنون ازمقاله عالیتون