جلوههای بصری و گرافیکی همیشه در طول تاریخ صنعت بازیهای ویدیویی، مهم و تاثیر گذار بودهاند. این عامل قطعا نسبت به فاکتورهایی مانند گیمپلی و داستان بازی در جایگاه پایین تری قرار میگیرد اما همه ما میدانیم که تجربه یک عنوان شوتر، ماجرایی یا نقش آفرینی با سطح گرافیکی و بصری بالا، باعث لذت دو چندان میشود. این بار، با وبسایت گیمشات همراه باشید تا در قسمت دوم این مقاله، بازیهایی را مرور کنیم که ار نظر گرافیکی، از زمان خود جلوتر بودند.
سرعت پیشرفت گرافیکی و بصری در صنعت بازیهای ویدیویی واقعا سرسام آور و هیجان انگیز است. این سرعت فوقالعاده بالا است و تقریبا هر سال مشاهده میکنیم که عناوین مختلف تلاش میکنند تا مرزها را جا به جا کنند و جلوههای بصری هر سال، شگفت انگیزتر و واقعیتر میشوند. تقریبا در ۲۰ سال گذشته، تجربه یک عنوان کاملا سه بعدی و با پولیگانهای ناچیز و کم تعداد، رویایی قلمداد میشد که به واقعیت پیوسته است و حتی قبل از آن، رسیدن به چنین دستاوردی غیر ممکن به نظر میرسید اما در عصر و دوره امروز، ما از آن نقطه فاصلهای باور نکردنی گرفتهایم و باز هم به دنبال چیزی بیشتر هستیم. این طبیعیتر شدن و بهتر شدن جلوههای بصری و گرافیکی در بازیها قطعا تا جایی پیش خواهد رفت که واقعیترین تصویر را در یک بازی ویدیویی نسبت به محیط واقعی را شاهد خواهیم بود.
پیشگام در فناوری؛ بازیهایی که از نظر گرافیکی جلوتر از زمان خود بودند (قسمت اول)
مدتی پیش مقالهای را آغاز کردیم و در آن به عناوینی پرداختیم که از نظر گرفیکی، از زمان عرضه خود جلوتر بودند و حد و مرزهای زیادی را از سر راه برداشته و استانداردهای جدیدی را در زمینه فنی اضافه کردند.
اگر تاریخ یک چیز را به صورت قطعی در مورد چنین مقالاتی به ما آموخته باشد، این است که همیشه ممکن است چند بازی از فهرست جمع آوری شده جا بیفتند و شاهد حضور آنها نباشیم اما مطمئن هستیم که عناوین موجود در فهرست، همگی لایق حضور در بحث ما را داشتهاند.
۱۵. The Last of Us
زمانی که صحبت از غولهای گرافیکی و فنی میشود، نام استودیوی ناتی داگ به افتخار میدرخشد. این استودیو از سال ۲۰۰۷ و با عرضه اولین قسمت از سری محبوب Uncharted کار خود را به عنوان خلق کننده عناوین زیبا و سطح بالا از نظر فنی آغاز کرد و پس از آن شگفتیهای فنی را یکی پس از دیگری از این استودیو مشاهده کردیم. بهترین دستاورد آنها برروی کنسول پلیاستیشن ۳، بازی The Last of Us بود که به نوعی تمام قدرت سخت افزاری این کنسول قدیمی را نمایش میداد (البته این نکته را فراموش نکنید که نسخه پلیاستیشن ۴ بازی خیره کنندهتر شد و حتی بهروزرسانی فوقالعادهای نیز برای پلیاستیشن ۴ پرو در دسترس قرار گرفت). بازی The Last of Us را میتوان از جهات مختلفی، عنوانی معرفی کرد که به سالهای آینده خود، درس میداده است. از نورپردازی شگفت انگیز، رندر حیرت آور محیط و مدلهای فوقالعاده شخصیتها بگیرید تا انیمیشنهای سطح بالا و هنرنمایی بازیگران معروف بازی در میان پردهها (به لطف استودیوی موشن کپچر ناتی داگ)، همه و همه بازی The Last of Us را به یک شاهکار تبدیل میکردند.
۱۴. Half-Life 2
بازی Half-Life 2 را میتوان نقطه عطف بزرگی در تاریخ صنعت بازیهای ویدیویی دانست. این بازی نه تنها از نظر فنی و بصری یک بنچمارک و منبع همه جانبه به شمار میرفت، بلکه از همه نظر یک اثر بی نظیر بود که تنها استاندارد بازیها را بالاتر میبرد. طراحان این بازی به یادماندنی و میتوان گفت، تکرار نشدنی، به زیباترین شکل ممکن دنیای Half-Life 2 را طراحی کرده و آن را با فناوریهای سطح بالایی که در اختیار داشتند، تزئیین کردند. بازیبازان کم سن و سالتر و حوان تر ممکن است هماکنون نگاهی به این بازی داشته باشند و با خود بگویند که این عنوان به نظر خاص و ماندگار نمیرسد اما واقعیت داستان این است که Half-Life 2 در زمان عرضه و با در نظر گرفتن استانداردهای وقتِ صنعت بازیهای ویدیویی، به اندازه یک فیلم، واقعی به نظر میرسید. از ویژگیهای شاخص گرافیکی بازی Half-Life 2، میتوان به انیمیشنهای صورت بی نظیر شخصیتها، محیطهایی با سطح جزئیات باورنکردنی و رفتار بازی با توجه به فیزیک شگفت انگیز آن اشاره کرد. دستاوردهای گرافیکی و فنی بازی Half-Life 2، بی شک نقطه عطفی در صنعت بازیهای ویدیویی به شمار میرود.
۱۳. Gears of War
در دوره و زمانهای که مفهوم «نسل HD» به صورت همه گیر جا نیفتاده و برای همه ملموس نبود، بعضی از عناوین وجود داشتند که راه عناوین پس از خود را ساختند یا باز کردند؛ یکی از همان عناوین، بدون شک بازی Gears of War بود. این بازی نه تنها در زمینه گیمپلی و عناصر شوتر، توانست انقلابی عمل کرده و تمام بازیهای شوتر سوم شخص پس از آن را میدون خود سازد، از نظر گرافیکی و بصری نیز تحولی را به وجود آورد. در آن زمان، شرکت مایکروسافت، کنسول ایکسباکس ۳۶۰ را تازه عرضه کرده بود و میخواست با بازی Gears of War، قدرت سخت افزاری کنسول زیبای خود را نشان دهد که این اتفاق به بهترین شکل رخ داد. درست است که به مانند بسیاری از بازیهای آن زمان، یک تم و قهوهای و تیره برروی صحنهها دیده میشد اما سطح جزئیات موجود در یک قاب بازی Gears of War، به معنی واقعی کلمه، دیوانه کننده بود.
۱۲. Assassin’s Creed Unity
بازی Assassin’s Creed Unity قطعا در جمع بهترینها در سری و خانواده محبوب و مشهور Assassin’s Creed قرار نمیگیرد اما این بازی شایستگیهای خاص خود را داشت و ارزشهای متعددی را در بطن خود میگنجاند. یکی از مواردی که میتوان این موضوع را با آن بیان کرد، بحث بصری و گرافیکی بازی Assassin’s Creed Unity است. Assassin’s Creed Unity اولین عنوان در سری است که برای نسل هشتم کنسولها عرضه شده و سازندگان برای ساخت آن از موتور جدیدی استفاده کرده بودند. طراحان هنری بازی، کار فوقالعادهای را در به تصویر کشیدن فرانسه چند قرن پیش و فضای انقلابی آن دوران انجام داده بودند و همچنین جلوههای بصری بازی بدون شک خیره کننده بود. با تمام این تفاسیر، بازی Assassin’s Creed Unity در زمان عرضه آن قدر مشکلات فنی، مانند افت فریم و باگها و گلیچهای مختلف داشت، که تمام این نکات مهم درون بازی، به فراموشی سپرده شد و ضربه بدی را بر پیکر آن وارد کرد. با این حال، اگر بازی Assassin’s Creed Unity را پس از بهروزرسانیها و بهینه سازهای پر تعداد آن تجربه کنیم، میتوانیم بگوییم که با یک بازی زیبا، حداقل از نظر گرافیکی طرف هستیم.
۱۱. Max Payne 2: The Fall of Max Payne
بازی Max Payne 2: The Fall of Max Payne از بسیاری از جهات، برای ما بازیبازان، عنوانی به شدت خاطره انگیز و به یادماندنی قلمداد میشود. از داستان دراماتیک و گیمپلی روان و خوش ساخت بازی بگیرید تا حال و هوا و تم سینمایی بازی، باعث میشدند تا در آن حس کنیم که در حال دیدن یک فیلم سینمایی هستیم. با این حال، این القای حس سینمایی بدون وجود جلوههای بصری فوقالعاده و تکنیکهای سینمایی و فنی سازندگان در آن زمان، میسر نبود. افکتهای مختلفی مانند سایهها یا رفلکشن که امروزه در بازیهای ویدیویی به یک عنصر عادی و معمولی شناخته میشوند، در آن زمان به دست سازندگان بازی Max Payne 2: The Fall of Max Payne طوری استفاده شده بودند تا جهشهای مکس در زیر باران و در خیابانهای نیویورک، به مانند یک رویا باشد. همه این افکتها و تکنیکهای بصری استفاده شده در بازی را با عنصری مهم در این عنوان، به نام صحنه آهسته و Bullet Time ترکیب کنید تا نتیجه کار، یک اثر به یادماندنی شود.
۱۰. Red Dead Redemption
درست به مانند استودیوی ناتی داگ، هر عنوانی که از طرف شرکت راک استار نیز عرضه میشود، یک دستاورد فنی و گرافیکی است و استانداردهای جدیدی را نه تنها در بخش فنی، بلکه در زمینههای دیگر نیز معرفی میکند. بازی Red Dead Redemption یکی از بهترین عناوینی است که راک استار موفق به ساخت و تولید آن شده و بسیاری از بازیبازان، Red Dead Redemption را بهترین عنوان نسل هفتم کنسولها میدانند. بازی Red Dead Redemption در غرب وحشی جریان داشت؛ یک دنیای پرخطر و پر از ماجراجویی که محبوب همه بازیبازان است و به بهترین شکل ممکن، به تصویر کشیده شده بود. این بازی در زمان خود و برروی کنسولهای پلیاستیشن ۳ و ایکسباکس ۳۶۰، همه را خیره به جلوههای بصری و دنیای بی نظیر خود میکرد و حتی در دوره و زمانه امروزی نیز زیبا محسوب میشود. بازیبازان کنسول ایکسباکس وان ایکس میتوانند تا قبل از عرضه نسخه دوم Red Dead Redemption، این بازی به یادماندنی و فوقالعاده را از طریق برنامه پشتیبانی از نسل قبل، با بهبود جلوههای بصری و البته رزولوشن ۴K تجربه نموده و لذت ببرند. حتی تصور این که راک استار با Red Dead Redemption 2 چه چیزهایی را برایمان آماده کرده، دیوانه کننده است.
۹. Far Cry
در دوره طلایی استودیوی کرایتک و در زمانی که این استودیو هنوز بازی میساخت و مشغول بود، میتوانستیم مطمئن باشیم که هر عنوان ساخته شده به دست آنها، حداقل گرافیک و جلوههای بصری دیوانه کنندهای خواهد داشت. اولین نسخه از سری محبوب Far Cry (فکر نمیکنم در این روزها کسی این بازی را به خاطر بیاورد) نیز دقیقا جزء این دسته قرار میگرفت. حتی اگر هماکنون، ۱۴ سال پس از عرضه بازی، این عنوان را روی سیستم خود راه اندازی کنید، باز هم به این نتیجه میرسید که Far Cry زیباست. محیط جنگلی و انبوه بازی به طرز فوقالعادهای رندر شده بود و همچنین افکت آب در آن بسیار خوب به نظر میرسید. با این که تمام نسخههای سری Far Cry، از عناوین کلاسیک گرفته تا بازیهای ساخته شده در نسلهای اخیر، همگی از نظر بصری عالی و برجسته بودند، اما شاید هیچ کدام از آنها نسبت به نسخه اول، نسبت به زمان خود جلوتر نبود و همین باعث میشود که یاد و خاطره این بازی تقریبا فراموش شده را زنده کنیم.
۸. DOOM
دستاوردهای کلی بازی DOOM که در سال ۱۹۹۳ برروی رایانههای شخصی عرضه شد، در یک کلام، محشر و غیر قابل باور است! کاری که جان کارمک و تیم او در استودیوی id Software با شوتر اول شخص خود انجام دادند، چیزی جز جادو و شگفتی نبود! سازندگان برای ساخت بازی DOOM از جلوههای بصری سه بعدی (یا حداقل حقههای سه بعدی) استفاده کرده بودند که نه تنها در آن زمان چیزی شبیه به آن دیده نشده بود، بلکه حتی در سالهای آینده نیز کسی نتوانست به این دستاورد، برسد. باید مدتها وقت گذاشت و بررسی کرد که اعضای استودیوی id Software از چه فناوری و ابزاری برای خلق بازی DOOM در سال ۱۹۹۳ استفاده کردهاند و چگونه توانستهاند تا این حد نابغه باشند. اگر از علاقه مندان به سبک شوتر اول شخص هستید، این نکته مهم را بدانید که بازیهای این سبک در دوره و زمانه کنونی، چه از نظر گیمپلی و چه از نظر بصری، همه و همه مدیون اولین نسخه از بازی DOOM هستند و این بازی را میتوان یک پیشگام به معنی واقعی قلمداد کرد. فکر میکنم با این توضیحات درک کرده باشید که بازی DOOM چه جایگاه اساسی و مهمی در صنعت بازیهای ویدیویی دارد.
۷. Gran Turismo 4
Gran Turismo از آن سری عناوینی است که همیشه با هر نسخه خود، از جهات مختلفی باعث پیشرفت، ترقی و تکامل سبک خود شده است. سازندگان این سری محبوب و قدیمی، یعنی استودیوی پولی فونی دیجیتال، همیشه به این موضوع معروف بودهاند که همه چیز را درون این سری ریسینگ و اتومبیلرانی، با دقت و وسواس خاصی طراحی و درون بازی قرار میدهند. بازی Gran Turismo 4 نیز از این قاعده جدا نیست و در زمان خود بسیار موفق و محبوب شد. علیرغم تمام موفقیتهای بازی Gran Turismo 4، چیزی که باعث میشود که این بازی تاثیر گذارتر از قبل نیز به نظر برسد، این است که این عنوان برروی کنسول پلیاستیشن ۲ اجرا میشود؛ سیستمی که در آن زمان و در رقابت با کنسولهای رقیب (مانند دریم کست)، ضعیف ترین سخت افزار را داشت اما با این حال، بازی Gran Turismo 4 برروی کنسول نسل ششمی سونی، به بهترین شکل ممکن اجرا شد و حتی خیلی بهتر از بسیاری از عناوین هم سبک در آن زمان به نظر رسید. هر چیزی که شما نام ببرید، از قبیل اتومبیلها، محیطها، مسیرهای مسابقه و تمام اجزای درون بازی با حداکثر جزئیات طراحی شده و درون بازی قرار گرفته بودند.
۶. L.A. Noire
بازی L.A. Noire یکی از عناوینی بود که در زمینه جلوههای بصری و گرافیکی، یک نوع نوآوری خاص را معرفی کرد. L.A. Noire یک بازی اکشن ماجرایی جهان آزاد بود که در دورههای کلاسیک آمریکا جریان داشت و تم کارآگاهی و ماجرایی بسیار غلیظ آن، بازیبازان را به خود جذب میکرد. در زمینه گرافیک و جلوههای بصری، با این که سازندگان توانسته بودند تا جهانی بزرگ و بسیار پر جزئیات را در دهه ۶۰ آمریکا پیاده سازی کنند، اما چیزی که باعث میشود تا L.A. Noire را خاص و مهم بدانیم، طراحی شخصیتهای آن، یا به صورت دقیق تر، طراحی و انیمیشنهای چهره شخصیتها است. از آن جایی که L.A. Noire یک بازی داستان محور بود، تمرکز برروی ظاهر و جزئیات شخصیتها، عنصری بسیار مهم به حساب میآمد و سازندگان به همین دلیل برای طراحی چهره و انیمیشنهای صورت شخصیتها، از فناوری تازه و جدیدی به نام موشن اسکن استفاده کرده بود که حالتهای چهره بازیگران مختلف و البته پر تعداد بازی را به شکل فوقالعادهای درون بازی به تصویر میکشید. سازندگان از این فناوری فقط برای به رخ کشیدن جلوههای بصری بازی خود بهره نگرفته بودند بلکه به کمک آن، توانسته بودند گیمپلی بسیار جذابی را در بخش بازجویی از متهمین طراحی کنند که شاید در تاریخ صنعت بازیهای ویدیویی، شبیه آن را ندیده بودیم. نسخه بازسازی شده بازی L.A. Noire هماکنون با رزولوشن و جزئیات گرافیکی بهتر برای کنسولهای نسل هشتم در دسترس قرار دارد اما اجرا شدن کم نقص این بازی برروی کنسولهای پلیاستیشن ۳ و ایکسباکس ۳۶۰ نیز جای تحسین داشت.
۵. Uncharted 4: A Thief’s End
The Last of Us ما را قانع کرده بود که دستاوردهای بصری استودیوی ناتی داگ، نمیتواند از این فراتر برود و بهتر شود اما با عرضه بازی Uncharted 4: A Thief’s End، به همه ما ثابت شد که چقدر اشتباه میکردیم. بازی Uncharted 4: A Thief’s End بدون ذرهای شک و تردید، یکی از زیباترین و گرافیکی ترین عناوین در طول تاریخ صنعت بازیهای ویدیویی است و سطح گرافیکی آن فقط به کنسولها نیز خلاصه نمیشود. Uncharted 4: A Thief’s End به مانند نسخه دوم سری که قدرت کنسول پلیاستیشن ۳ را به همگان نشان داد، خیلی محکم ثابت کرد که توان سخت افزاری کنسول پلیاستیشن ۴ نیز حیرت انگیز است و جلوههای بصری این بازی تا پایان نسل نیز قدیمی نخواهد شد (تا کنون که ذرهای نشده است). در Uncharted 4: A Thief’s End چشم اندازها و محیطهای بی نهایت زیبایی وجود دارند که این زیبایی فوقالعاده تاثیر گذار را باید مدیون جزئیات دیوانه کننده بازی، تکنیکهای بی نظیر ناتی داگ و البته رندر بدون نقص و شگفت انگیز آن باشیم. در کنار همه اینها، انیمیشن شخصیتها (موشن کپچر) و افکتهای با کیفیت بازی را نیز در نظر بگیرید، تا متوجه شوید که Uncharted 4: A Thief’s End چه عنوان زیبایی از بعد گرافیکی و بصری است. موفقیتهای باور نکردنی استودیوی ناتی داگ در دستاوردهای فنی و گرافیکی آن هم برروی سخت افزار محدود کنسولی، ما را بیش از پیش مشتاق میکند که ببینیم این استودیو قصد دارد با بازی The Last of Us Part II چه چیزهایی را به ما نشان بدهد.
۴. Grand Theft Auto IV
باز هم راک استار و یکی از بازیهای این استودیوی باورنکردنی! در حدود سال ۲۰۰۸، بازیهای HD کم کم در حال سر و شکل دادن به خود بودند و سازندگان کم کم سعی میکردند تا مفهوم HD را با وجود عناوینی مانند Metal Gear Solid 4 و Uncharted 2 درون بازیهای ویدیویی به تصویر بکشند. در همین دوره بود که بازی Grand Theft Auto IV به بازار عرضه شد و همه را متحیر باقی گذاشت. جلوههای بصری Grand Theft Auto IV کاملا قدرت نسل هفتم کنسولها را نشان میداد و با وجود وسعت شهر لیبرتی سیتی و سطح گرافیکی و جزئیات این شهر، قدرت این کنسولها به همه ثابت شده بود. زمانی که در هنگام باریدن باران، در سطح خیابانهای شهر لیبرتی سیتی رانندگی میکردید و و بازتاب نور اتومبیلها و چراغهای شهر را روی آب خیابانها مشاهده میکردید، حس شگفتانگیزی به بازیباز القا میشد و عناصری از این دست، فضای همه جانبه و غرق کنندهای را برای بازیباز به وجود میآوردند. قطعا نمیتوان در چند خط از تمام عناصر گرافیکی و بصری فوقالعاده بازی Grand Theft Auto IV صحبت کرد اما با در نظر گرفتن این که این بازی یک عنوان تماما جهان آزاد است و سطح جزئیات آن سر به فلک میکشد، میشد شاهکار جدید راکاستار را یک جادو به شمار آورد. با مقایسه نسخه قبلی، یعنی بازی Grand Theft Auto San Andreas (سال ۲۰۰۵ و ۲۰۰۴) با Grand Theft Auto IV (سال ۲۰۰۸)، متوجه میشویم که راک استار توانسته در عرض ۳ یا چهار سال، به اندازه یک نسل کامل و تمام قد، درون بازیهای خود پیشرفت ایجاد کند.
۳. Quake
در همین مقاله به بازی دیگر استودیوی id Software، یعنی عنوان تاثیر گذار DOOM پرداختیم و حال، قصد داریم تا به عنوانی دیگر از آنها اشاره کنیم. استودیوی id Software پس از ساخت عناوین Wolfemstein 3D و DOOM، یک بازی شوتر اول شخص دیگر ساخت تا ثابت کند که ساخت چنین بازیهایی در خون آنها است. با این که بازی Quake بیشتر به خاطر محبوب ساختن شوترهای چند نفره برروی پلتفرم رایانههای شخصی معروف است، اما کمتر کسی به نکته بزرگ دیگری در مورد این عنوان شوتر اول شخص اشاره میکند و آن، جلوههای بصری پیشگامانه این بازی است. سازندگان برای ساخت بازی Quake از موتور مشهور Quake Engine استفاده کرده بودند که به آنها اجازه میداد تا جلوههای بصری و افکتهای گرافیکی فوقالعادهای در آن زمان خلق کنند و بازی از نظر بصری، بسیار جلوتر از زمان خود قرار بگیرد. بسیاری از تکنیکهای استفاده شده در مورد موتور Quake Engine، در دوره و زمانه کنونی، به پیشرفت سریهای Titanfall و Call of Duty کمک کرده است و حتی موتور Source Engine که متعلق به شرکت Valve است نیز موتور Quake Engine را به عنوان پایه خود میبیند.
۲. Detroit: Become Human
زمانی که بر سر عناوین انحصاری شرکت سونی و کنسول پلیاستیشن بحث میشود، حتما میدانیم که با عناوینی درجه یک، حداقل از بعد فنی و گرافیکی طرف هستیم. یکی از استودیوهای فرست پارتی سونی، کوانتیک دریم نام دارد که از سالهای دور و با سرپرستی آقای دیوید کیج، به خلق شاهکارههای بصری و گرافیکی شهرت دارند. این استودیو همیشه در طول این سالها و نسل ها، با عناوینی مانند فارنهایت، Heavy Rain و Beyond Two Souls بازیبازان را آن هم برروی کنسول غافلگیر کرده است اما آنها با ساخت بازی Detroit: Become Human، کار خود را به سطح بالاتری بردند. Detroit: Become Human را شاید بتوان شبیهترین بازی به واقعیت، در تاریخ بازیهای ویدیویی دانست؛ موشن کپچر بی نظیر، نورپردازی شگفت انگیز و پولیش دیوانه کننده بازی از نظر گرافیکی، باعث شده تا بتوان این حرف را به جرئت زد و در هنگام تجربه بازی حس کنید که در حال تماشای یک فیلم CG هستید. همان طور که گفته شد، دیوید کیج و تیم او در کوانتیک دریم، همیشه شاهکارهای فنی میسازند اما با Detroit: Become Human، سطح کار آنها بسیار بالا رفته و این بازی گاهی اوقات از شدت واقعی بودن، ترسناک میشود!
۳. Metro 2033
سری بازیهای Metro همیشه به داشتن جو و اتمسفری گیرا در تونلهای مترو و فضاهای آخرالزمانی، شهرت داشتهاند که البته آغاز این شهرت، با اولین بازی از سری، یعنی عنوان Metro 2033 همراه بود. اما در انتها باید اشاره شود که این جو و اتمسفر فوقالعاده و گیرا، به دلیل وجود جلوههای بصری سطح بالا و عالی این عنوان است. با تجربه بازی Metro 2033 (برروی رایانههای شخصی و ابدا نه با کنسولها) با تنظیمات گرافیکی Ultra، متوجه میشویم که این بازی چقدر از زمان خود جلوتر بوده است. محیطهای ترسناک و پساآخرالزمانی بازی Metro 2033 به زیبایی هر چه تمام تر به تصویر کشیده شده و تمام افکتها و جزئیات در این عنوان در جهت به تصویر کشیدن هر چه بیشتر این اتسمفر و محیط به کار گرفته شدهاند. به غیر از توانمندی موتور گرافیکی و گروه فنی بازی، باید از برخی راهکارهای جالب سازندگان نیز تعریف کرد؛ به عنوان مثال، HUD در این عنوان بسیار جمع و جور و کوچک طراحی شده بود یا با بر سر گذاشتن ماسک اکسیژن در محیطهای رادیو اکتیوی، آب و کثیفیهای محیط برروی آن میریخت و شما مجبور به پاک کردن آن برای دید بهتر بودید.
5 دیدگاه
سث
یعنی خاک بر سر ما که مخاطب سایت مزخرف شماییم
یعنی همه تون گند زدید، همه
شما حتی از ترجمه یه مقاله هم عاجزید و پلتفرم GT4 رو نوشتید PS4 زیر اون عکس!!!!
نمی دونم شایدم شما توی نسل ششم PS4 داشتید!
ای بازی رایانه، ای دنیای بازی کجایید که ببینید سایت ها حتی از ترجمه یه مقاله هم عاجزند
اشکان عالیخانی
دوست عزیز ممنون از نظر شما.
ببینید این فقط یک اشتباه نگارشی بوده که من به عنوان نویسنده این مطلب از مخاطبان عذرخواهی میکنم اما نکته اینجاست که شما به خاطر یک اشکال ساده نگارشی، سواد بنده و سطح این وبسایت رو پایمال کرده و به راحتی به همه توهین میکنید…
قطعا بنده یا هر مخاطب دیگری در این وبسایت میداند که در نسل ششم، پلیاستیشن 4 وجود نداشته است و نمیدانم شما چگونه از این اشکال غیر عمد بنده، برای خودتان و بنده متاسف شدهاید.
امیدوارم موفق باشید.
سث
مرسی از شما و پاسخ دهی تون
بالاخره ادمه دیگه خشمگین میشه بعضی وقتا
منم از شما عذرخواهی میکنم واقعا
Behnam
یادش بخیر L.A noire واقعا یکی از بهترین های این لیسته هنوزم چهره cole Phelps با اون انیمیشن های دقیق و زیباش یادمه و هنوز بازی ای ندیدم که انقدر قشنگ بتونه روی حرکات صورت کار کنه…
Mohammad_PS
تریلر The Last of Us توی E3 2013 محشر بود به جرئت می تونم بگم بهترین تریلری بود که به عمرم دیدم!!! گرافیک این بازی کاملا از نسل 7 جلوتر بود، یادش به خیرررررر
L.A. Noire هم نگو! اون حالت کاراگاهی و موشن کپچر و… هنوزم امیدوارم نسخه دومش بسازن
آنچارتد 4، دیترویت، جی تی ای آی وی و… همه انتخاب های به جایی بود. خسته نباشی آقای عالی خانی