در این مقاله قصد دارم به شما اثبات کنم وقتی که برای تماشای انیمه فولمتال آلکمیست (full-metal alchemist) صرف خواهید کرد اتلاف نمیشود؛ بلکه به بهترین حالت ممکن صرف خواهد شد. بسیاری از منتقدین، نسخهی «برادرهود» (brotherhood) این انیمه را، یکی از ده انیمهی برتر تاریخ میدانند.
قبل از شروع بحث اصلی لازم به ذکر است که در این نوشتار حتیالامکان از اسپویل داستان خودداری کردهایم و بخشهایی که از داستان بیان شده به جز یک مورد عمدتا مربوط به اوایل داستان است.
داستان انیمهی فولمتال آلکمیست در جهانی اتفاق میافتد که ظاهرا بازنمایی حال و هوای آلمان در اوایل قرن بیستم است یعنی کشوری که به تازگی یک جنگ سخت را پشت سر گذاشته است. در این کشور، کیمیاگری، که میتوان آن را نوعی جادوی علمی محسوب کرد از جنبههای مختلف جای علم را گرفته است.
قهرمانهای اصلی داستان دو برادر نوجوان هستند که پدرشان در کودکی آنها را رها کرد و مادرشان را هم از دست دادهاند. این دو برادر که سخت وابستهی مادر خود بودند بعد از مرگ او سعی میکنند با استفاده از کیمیاگری، مادر را به زندگی برگردانند. تلاش آنها ناکام میماند و آلفونسو برادر کوچکتر کل بدن خود را از دست میدهد و مجبور میشود به صورت چیزی شبیه روح یا نفس داخل یک زره به زندگی خود ادامه دهد. برادر بزرگتر، ادوارد هم در این راه یک پا و یک دست خود را از دست میدهد و مجبور میشود به جای این اعضا از یک دست و پای آهنی استفاده کند. لقب ادوارد که نام انیمه هم هست به خاطر همین قضیه از طرف دولت به او داده میشود.
بعد از آن واقعهی ناگوار تمامی تلاش دو برادر در راستای بازگرداندن بدنهایشان رقم میخورد. آنها متوجه میشوند که برای بازگرداندن بدنهایشان باید از چیزی به اسم «سنگ فلاسفه» استفاده کنند. بازنمایی سنگ فلاسفه معمولا به شکل یک کُرهی قرمز رنگ است اما بعدا معلوم میشود که این مادهی جادویی قابلیت تبدیل شدن به همهی اشکار ماده را دارد و برای ساخت آن از جان انسانها استفاده میشود.
وقتی یک کتاب فلسفی یا اجتماعی یا سیاسی یا… مطالعه میکنیم با مفاهیم خاصی «مواجه» میشویم و در بهترین حالت، ساعاتی را در خلوت خود به تحلیل آن مفاهیم اختصاص میدهیم و یا دربارهشان با دوستان خود گفتگو میکنیم. اما وقتی با همان مسائل در یک داستان یا روایت قوی مواجه شویم، این مواجهه قطعا عمیقتر خواهد بود. در این حالت ما قادر خواهیم بود مفاهیم را عمیقا «حس» کنیم. انیمهی فولمتال آلکمیست یک داستان قوی و پر از مسائل فلسفی، اجتماعی و حتی سیاسی است. بررسی کردن تمامی این مفاهیم در یک مقاله نخواهد گنجید. در این مقاله به بررسی یکی از مسائل اصلی فلسفی داستان یعنی ارتباط نفس و بدن و ارتباط این مسئله با نماد سنگ فلاسفه خواهیم پرداخت.
در تاریخ فلسفهی غربی دکارت را پدر فلسفهی جدید محسوب میکنند. دکارت معتقد بود در عالم در نوع جوهر عمده وجود دارد. یکی جوهر مادی و دیگری جوهر نفس یا اندیشه. دکارت معتقد بود این دو جوهر در انسان از طریق یک غدهی صنوبری با هم ارتباط دارند. تقریبا میتوان گفت نقطهضعف فلسفهی دکارت همین اعتقاد به وجود غدهی صنوبری و عدم توانایی او برای حل منطقی ارتباط نفس و بدن بوده است.
مسئلهی ارتباط نفس و بدن یکی از مهمترین و شاید بتوان گفت مهمترین موتیف انیمهی فولمتال آلکمیست است. بدین صورت که بعضی از موجودات در این انیمه جسم دارند اما نفس ندارند برخی فقط نفس دارند و از طریق جسمهای مصنوعی به حیات خود ادامه میدهند. نمیتوان گفت که انیمهی فولمتال آلکمیست یک راه حل برای این معضل فلسفی ارائه میکند اما بدون شک توانسته یک بازنمایی خوب ازین معضل ارائه کند. اتفاقا یکی از مهمترین اهداف فلسفه ایجاد سوال در ذهن مخاطبین و وادار کردن آنها به اندیشیدن است.
انیمهی فولمتال آلکمیست به نحو بسیار جالبی توانسته بین مسئلهی نفس و بدن با یک نماد مهم، یعنی سنگ فلاسفه ارتباط ایجاد کند. بر اساس نظر یونگ سنگ نمادی است که از آن به عنوان واسطهی ارتباط عالم ماده با عالم روح استفاده میکنند. نمونهای که خود یونگ در کتاب «انسان و سمبولهایش» ارائه میکند داستان حضرت یعقوب است که سر بر روی سنگی گذاشت و خدا برای او ظاهر شد و در نهایت سرزمین اسرائیل به او و خاندانش بخشیده شد.
اما جالبتر اینکه در فصل سوم کتاب دقیقا از سنگ فلاسفه و سنگ کروی شکل صحبت میشود. به نظر یونگ سنگ کروی شکل نماد خود است. در صفحه ۳۱۵ از کتاب انسان و سمبلهایش از زبان یک کیمیاگر پیر عرب به اسم موریانوس میخوانیم که سنگ فلاسفه چیزیست که در روح آدمی میتوان یافت و روح انسان مادهی معدنی این سنگ است و کیمیاگران آن را از خود انسانها میگیرند. در داستان انیمهی فولمتال آلکمیست هم دقیقا با همین مضمون روبه رو میشویم.
گفتیم که سنگ نماد خود و حجم کروی شکل هم نماد خود است و سنگ فلاسفه در انیمهی فولمتال آلکمیست معمولا به شکل سنگی کروی بازنمایی میشود. با این وصف شاید بتوان گفت معنای نمادین داستان بازی با در نظر گرفتن این وجوه، سفری است که در ناخودآگاه اتفاق میافتد. در واقع شاید بتوان گفت داستان به طریق نمادین از یک سفر درونی در ناخودآگاه فرد صحبت میکند. ادوارد و آلفونسو برای یکی شدن با جسمهای خود باید از دشواریهای زیادی عبور کنند تا در نهایت بتوانند فرآیند فردیت خود را تکمیل کنند.
از آنجایی که گفتیم در داستان انیمه سنگ فلاسفه از جان انسانها ساخته میشود این دو برادر حاضر به استفاده از سنگ فلاسفه نمیشوند. به اعتقاد من این مسئله را هم میتوان در راستای همان فرآیند فردیت تفسیر کرد. بدین نحو که دو برادر برای تکمیل کردن فرآیند فردیت خود تنها باید به خودشان تکیه کنند و نباید از نفس افراد دیگر برای هدفشان استفاده کنند.
مسئلهی ارتباط نفس و بدن و ارتباط آن با سنگ فلاسفه و فرآیند فردیت تنها یکی از مسائل فلسفی انیمهی فولمتال آلکمیست است. از جمله مسائل دیگر موجود در این داستان میتوان از مسئلهی شر یاد کرد که انیمه توانسته به خوبی به آن بپردازد.
در نهایت باید گفت که با تماشای این انیمه با یک روایت غنی مواجه خواهید شد که به جذابترین شکل ممکن شما را با مسائل پیچیدهی فکری درگیر میکند.
7 دیدگاه
Mahsa
عالی بود ممنون باید حتما ببینمش
سید احمد مصطفوی
امیدوارم از دیدنش لذت ببرید.
pcgamer
به نظرم یکی از برترین انیمه های تاریخه
سید احمد مصطفوی
قطعا همینطوره
hashi22
بشدت به دیدنش ترغیب شدم
سید احمد مصطفوی
امیدوارم از دیدنش نهایت لذت رو ببرید 🙂
بچه فنی
واقعا خوش حال شدم که دیدم بالاخره یه مطلب به زبان فارسی در مورد نمادهای این انیمه نوشته شده. هرچند همونطور که خودتون اشاره کردید کامل نیست ولی نکات خیلی جالبی داشت. متشکرم