شاید در نگاه نخست موضوع این مقاله در نظر شما بیاهمیت جلوه کند. اما چنانچه در ادامهی این نوشتار با من همراه باشید؛ خواهید دید که تعریف بازیهای ویدئویی، علاوهبر اینکه یکی از ملزوماتِ فهمِ درستِ این پدیده است از اهمیت سیاسی هم برخوردار است.
حتی اگر یک گیمر حرفهای باشید و هرروز ساعاتی از وقت خود را صرف بازیهای ویدئویی کنید احتمالا هرگز به سوالاتی ازین دست که: بازی ویدئویی چیست؟ و چگونه میتوان ماهیت و ذات این پدیدهی منحصربهفرد را در قالب کلمات تعریف کرد، هرگز فکر نمیکنید! البته حق دارید؛ چراکه ما در زندگی روزمره عادت داریم پدیدههایی که به طور معمول با آنها سروکار داریم را به صورتی غیر رسمی تعریف کنیم. حتی جدیترین گیمرها برای لذت بردن از بازیهایشان نیازی به تعاریف رسمی ندارند.
در این مقاله قصد دارم از شما دعوت کنم تا برای مدتی کوتاه مثل یک متخصص مطالعات بازیهای ویدئویی به این پدیده نگاه کنید. برای همین دوباره میپرسم بازی ویدئویی چیست؟ قبل از وارد شدن به بحث اصلی باید روشن کنم که در دنیای پستمدرن ارائهی یک تعریف واحد از پدیدهها امریست ناممکن! اینکه چه تعریفی از پدیدهی مورد نظر دارید بستگی به عینکی دارد که از منظر آن به دنیا نگاه میکنید. با این وجود در دنیای تفکر، تعاریف هنوز هم اموری ضروری هستند و اگر دقیق نباشیم در معرض خطر استفاده از واژگان نامناسب برای بحثمان، یا ندیدن سوگیری موجود در چشماندازمان قرار میگیریم. برای مثال اگر ما بازیها را به عنوان نوعی قصه در نظر بگیریم، بر چیزهای متفاوتی تمرکز خواهیم کرد تا اینکه آنها را نوعی سیستم یا گونههایی از هنر به حساب آوریم.
در واقع تعاریف همیشه عواقبی جدی در پی خواهند داشت. تعریف کردن هر چیزی یک پروژهی سیاسی هم هست. تعریف کردن بازیهای ویدئویی به عنوان نوعی روایت احتمالا معادل با سرازیر شدن هزینههای تحقیقاتی به سمت گروههای آموزشی مختص به مطالعات فیلم یا ادبیات میشود. تعریف گیم به عنوان یکی از مصادیق تهاجم فرهنگی –چنانچه دید بسیاری از مسئولین کشور ماست- باعث خواهد شد بازیها سانسور شوند و ممنوعیتهایی در ارتباط با آنها اعمال گردد. چنانچه ملاحظه کردید اهمیت تعاریف فقط بخاطر دلایل آکادمیک نیست.
در این مقاله با سه عینک متفاوت، و از دید سه متفکر، سه تعریف از بازیهای ویدئویی ارائه دادهایم. اولین تعریف از دیدگاه تئوری رسانه و مبتنی برا آرای «مارشال مکلوهان» (Marshal McLuhan) خواهد بود. سپس از دیدگاه روانشناختی و براساس آرای «جرج هربرت مید» (George Herbert Mead) و در نهایت از دیدگاه نظریهی هنر و آرای «هنری جنکینز» (Henry Jenkins) تعاریفی از بازیها ارائه خواهیم داد.
مارشال مکلوهان و گیمها به عنوان بازتابهای اجتماعی:
از نظر برخی متفکرین گیمها بازتابهایی از فرهنگ هستند؛ آنها ادعا دارند که محبوبترین گیمهای یک فرهنگ میتوانند حتی ارزشهای مرکزی آن فرهنگ را آشکار سازند. یکی از طرفداران اصلی این موضع، نظریهپرداز کانادایی رسانهها، مارشال مکلوهان، ملقب به «پیامآور عصر الکترونیک» است. مکلوهان معتقد است گیمها واکنشهایی دستهجمعی و اجتماعی به رانهی اصلی یا کنش هر فرهنگ هستند. به نظر او همانطور که تکنولوژی امتداد ارگانیسم حیوانیست گیمها امتدادهایی از انسان اجتماعی و پیکرهی سیاسی هستند. هم گیمها و هم تکنولوژی راههایی برای سازگاری با استرسهایی هستند که در هر گروه اجتماعی رخ میدهد. گیمها در واقع مدلهایی از نمایشِ حیات روانی ما هستند که رهایی از تنشهایی مشخص را برای ما به ارمغان میآورند.
اگر در ارتباط با بازیها چنین دیدگاهی داشته باشیم مشخصا معتقدیم با بررسی یک بازی محبوب قادر خواهیم بود به ارزشهای فرهنگ مربوط به آن پی ببریم.
جرج هربرت مید و تمرین نقش:
براساس نظر این روانشناس اجتماعی، بازی جزئیست مهم در چیزی که وی آن را «تکوین خود» مینامد. هربرت مید معتقد است کودکان از طریق بازی کردن تظاهر به بودن در جایگاههای مختلف میکنند و یک نقش را بازی میکنند. کودکان آگاهانه نقشی را به عهده میگیرند و با استفاده از نمادهایی که نمایانگر آن نقش هستند، یک خود موقت میسازند.
یک تفاوت مهم بین اینگونه بازی و گیمهای سازماندهی شده این است که در گیمها بازیکن باید نگرش تمام افراد دیگر درگیر در آن گیم را هم در نظر بگیرد و اینکه این نقشهای متفاوت باید یک ارتباط معین باهم داشته باشند. این به معنای آن است که بازیکن همیشه نیاز دارد دربارهی وضعیت سایر بازیکنان آگاهی داشته باشد؛ چیزی که به وسیلهی قواعد گیم تسهیل میشود. بنابراین گذار از بازی به گیم نیازمند ادغام فرد در سطحی از سازماندهی گروهی بالاتر است.
از نظر مید گیمها آینههایی فوقالعاده از راههایی هستند که مردم خودشان را سازماندهی میکنند؛ جایی که در آن تمامی کنشها به طریقی ارگانیک، که به وسیلهی آموختن قواعد قابل درک است، به هم مرتبط هستند. دیدگاه مید ضمن اینکه برای بازیهای دستهجمعی کارکردی مثبت قائل است؛ به ما امکان خواهد داد رفتار بازیکنان را در بازیهای ویدئویی آنلاین را به صورت روشمند مورد مطالعه قرار دهیم.
هنری جنکینز و هنر گیم:
به نظر جنکینز گیمها نوعی از پاپ آرت (pop art) محسوب میشوند و طراحان بازیهای ویدئویی هنرمندان قرن ما هستند. جنکینز توضیح میدهد که هنرمندان این سبک مدیومهای جدیدی را کاوش میکنند. سبک پاپ آرت عمیقا در زندگی روزمره ادغام شده و شامل هنرهای دموکراتیکی است که توسط مردم عادی پذیرفته شدهاند؛ مثل کامیک استریپ و سبک موسیقی جز.
بازیهای ویدئویی نمایانگر هنر سرزندهی جدیدی مناسب عصر دیجیتال هستند، همانطور که رسانههای پیشین برای عصر ماشین بودند. آنها تجربهی زیباییشناختی جدیدی را میسر ساخته و صفحهی رایانه را به عرصهای از نوآوری تبدیل میکنند که در سطح گسترده قابل دسترس است. جنکینز به ما یادآوری میکند که بسیاری از پیشداوریهای اجتماعی که امروزه گیمها را هدف میگیرند مشابهتهای مشخصی با واکنشهای ضد سینما در بدو آغازش دارند.
با این حال او اعتراف میکند که بسیاری از گیمها «مبتذل، کلیشهای و قابل پیشبینی» هستند و به جای نوآوری، از دستورالعملهای شناخته شده پیروی میکنند. محدودیتهای اقتصادی توضیح صحیحی برای محافظهکاری زیباییشناختی آنها نیست. جنکینز استدلال میکند که گیمها شکلی از هنر هستند که هنوز در دوران طفولیت خویش به سر میبرند، اما هماکنون نیز برخی بازیهای ویدئویی با زیباییشناسی پیشرفتهی خویش نشان میدهند که این شکل هنری میتواند احساساتی نیرومند را برانگیزد.
کلام آخر:
همانطور که ملاحظه کردید اندیشمندان معاصر از دیدگاههای مختلفی بازیهای ویدئویی را تعریف میکنند. هر کدام ازین تعاریف چنانچه در مقدمه ذکر شد در صورت پذیرفته شدن از سوی مسئولین یک جامعه پیامدهای سیاسی خاصی را در پی خواهد داشت. دردا و دریغا که در کشور ما حوزهی مطالعات بازیهای ویدئویی شدیدا مغفول مانده است و نمیتوان گفت که رویکرد واحدی از سوی مسئولینِ فرهنگی، برای سیاستگذاری در این زمینه اتخاذ شده است. البته لازم به ذکر است که در چند سال اخیر با برگذاری همایشهای ملی مطالعات بازیها شاهد پیشرفتهایی در این زمینه بودهایم. امید است با پیشرفت این روند در سالهای آتی شاهد رشد رویکردهایی در کشور باشیم که به جای سانسور، زمینه را برای تولید بومی بازیها، به نحو شایسته برای ارائه در بازارهای جهانی فراهم کنند.
شما با کدام یک از تعاریف ارائه شده در این مقاله موافقید؟ به نظر شما کدام رویکرد باعث فراهم شدن زمینهیِ تولیدِ بومیِ بازیها در کشور خواهد بود؟ نظرات خود را با ما و دوستانتان در گیمشات به اشتراک بگذارید
4 دیدگاه
farhad001
مثل همیشه عالی
سید احمد مصطفوی
ممنون 🙂
Silver Assassin
متن گیرایی دارن مقالاتتون آقای مصطفوی
هنوز تا آخر نخوندم ولی دلم نیومد که اینو نگم
برم باقی مقاله
سید احمد مصطفوی
نظر لطف شماست دوست عزیز 🙂
باعث افتخار بنده هست که از قلمم خوشتون اومده.