در این مقاله قصد داریم به سریال Breaking Bad و نکات مثبت آن که این مجموعه تلویزیونی را از دیگر سریالهای ساخته شده متمایز میکند، بپردازیم.
به ندرت پیش میآید سریالی ساخته شود که با داستان و شخصیتهای بسیار پیچیده خود، تمام ذهنیت ما را نسبت به خوبی و بدی، درستی و نادرستی و غیره به چالش بکشد و فراتر از انتظارات عمل کند. حتی سریال Game of Thrones که سرشار از پیچشهای داستانی و شخصیتهای متنوع هست نیز آدم بدها و آدم خوبهای خود را دارد و تقریبا همه با یکدیگر اتفاق نظر دارند که کدام شخصیتها در آن مجموعه منفی و کدام یک مثبت هستند. اما از خود این سوال را بپرسید که در سریال Breaking Bad شخصیت خوب داستان چه کسی است؟ «والتر وایت» (Walter White)؟ راستش را بخواهید در دنیای واقعی به شخصه اصلا دوست ندارم به چنین شخصیتی نزدیک شوم! این مورد برای «جسی پینکمن» (Jessie Pinkman) نیز صدق میکند.
آیا «گوستاو» (Gustavo) واقعا آدم بدی بود؟ البته که آدم بدی بود، اما آیا در مقایسه با وایت، کارهای بد بیشتری انجام داده بود؟ در هر حال سریال Breaking Bad یک پکیج کامل بوده که همه المانها را برای شاهکار بودن از جمله داستان، طنز، اسلحه، انفجار، دروغ، راز، تنش، ابهام، ترحم، خون و خشونت را با هم یک جا داشته و جای چندان تعجبی وجود ندارد که عده زیادی آن را بهترین سریال ساخته شده در تاریخ مجموعههای تلویزونی قلمداد میکنند. البته اگر واقعبین باشیم، در طرف دیگر نیز شمار کسانی که این ادعا را مضحک دانسته و آن را قبول ندارند هم بسیار زیاد است، بنابراین، بگذارید بدون اتلاف وقت به دلایل برتر بودن Breaking Bad بپردازیم.
در ادامه میتوانید ۱۰ دلیلی که نشان میدهند سریال Breaking Bad بهترین مجموعه تلوزیونی ساخته شده در تاریخ است را مطالعه کنید:
- هنر فیلمبرداری
عوامل سازنده یک سریال و به خصوص فیلمبرداران، ترفندهای خاصی را به کار میبرند تا هزینههای ساخت یک مجموعه تلویزیونی را کنترل کنند. مدیریت هزینه برای سریالهایی که هر فصلشان بالای ۱۰ قسمت دارد، سختتر میشود. همانطور که در جریان هستید، فصلهای سریال Breaking Bad به صورت میانگین دارای ۱۳ قسمت بوده و به همین دلیل عوامل سازنده آن مجبور بودند برای پایین نگه داشتن هزینه ساخت، از این ترفندهای فیلمبرداری استفاده کنند. هنگام تماشای این سریال بارها پیش میآید که با خود فکر کنید، در حال مشاهده یک فیلم سینمایی هستید. در تک تک قسمتهای این مجموعه میتوانید صحنههای دیداری جذاب و مناظر چشم نوازی را مشاهده کنید که به خوبی حس آن بخش از داستان را به بینندگان منتقل میکنند. واضح است که سریالها و فیلمهای سینمایی به صورت تصویر با بینندگان ارتباط برقرار میکنند و اگر فیلم یا سریالی در این زمینه کم کاری کند، به کلی لذت تماشای آن اثر از بیننگان سلب میشود. سریال Breaking Bad تعادل خوبی را در این زمینه برقرار کرده و با استفاده از محیط خود، درصد زیادی از بار انتقال داستان را به دوش کشیده است.
- تم اصلی
غیر ممکن است که سریال Breaking Bad را تماشا کرد و در طول ۵ فصل آن به یاد جمله معروف «فردریک نیچه» (Freidrich Nietzsche)، با این مفهوم که «برای جنگیدن با هیولاها خودتان نیز باید به یک هیولا تبدیل شوید» و یا «اگر به اعماق تاریکی خیره شوید، تاریکی نیز به شما خیره میشود» نیفتاد. احتمالا همه موافق هستند که نیچه یک فیلسوف بسیار باهوش و باذکاوت بوده است، در نتیجه اگر سریالی سعی کند جملات چنین فیلسوف خردمندی را به تم اصلی خود تبدیل کند، ناخودآگاه به یک اثر عمیق و محصولی بدل میشود که تماشاگران پخته و آنهایی که به دنبال چالش ذهنی هستند را به خودش جذب میکند. جسی و والتر در ابتدای سریال افراد بسیار عادی و بیگناهی هستند و دنیا را از دید افراد معمولی تماشا میکنند؛ اما به محض اینکه تصمیم میگیرند به جنگ هیولاهای دور و اطرف خود از جمله تاکو، گوستاو و غیره بروند، ناخواسته بیشتر در منجلاب عمیق سیاهی فرو رفته و به تدریج به نقطهای میرسند که خودشان به هیولای وحشتناکتری تبدیل میشوند. این دقیقا همان عواقب جنگیدن با هیولاها و خیره شدن به اعماق تاریکی است که نیچه میگفت.
- شخصیتهای فرعی
شاید شما نیز بارها این جمله را شنیدهاید که داستان سریال Breaking Bad به کندی پیش میرود و همین سرعت آهسته باعث دلسردی بسیاری از مخاطبان کم حوصله شده است. بله قبول داریم که این سریال سرعت کمی دارد، اما عوامل سارنده از همین تکنیک استفاده کردهاند تا با صبر و حوصله، مفاهیم کلیدی آن را به درستی در ذهن تماشاگران بکارند و شکل دهند. این مجموعه در پس زمینه خود داستانها و رازهای بسیار زیادی دارد که به تدریج همانند یک پازل در کنار همدیگر قرار گرفته و یک مفهوم کلی را شکل میدهند.
سریال Breaking Bad دارای شخصیتهای چند لایه و چند بعدی است که هرکدام از آنها زمان کافی برای معرفی کردن خود و انگیزهشان را در اختیار دارند. این شخصیتهای فرعی عبارتاند از: هکتور سالامانکا (پیرمرد ویلچرنشین داستان که یکی از خاطرهانگیزترین سکانسهای کل سریال را رقم میزند)، شردر (باجناق والتر وایت)، تد بنک که برای مدت کوتاهی تاثیر مهمی را در روایط خانوادگی والتر ایفا میکند، گیل بوچر که علاقه زیادی به والتر وایت نشان داده و همین وضوع حوادث جبران ناپذیز زیادی را به دنبال دارد و مهمتر از همه اینها، سال گودمن، وکیل فاسدی که در نهایت داستان زندگیاش به پروژه بعدی سازندگان سریال تبدیل شد.
این تنها لیست کوتاهی از شخصیتهای فرعی سریال بود و به آن میتوانید پسر، همسر، خواهرزن والتر و… را اضافه کنید که به هر کدام از آنها در طول ۵ فصل سریال Breaking Bad به خوبی پرداخته میشود و تماشاگران میتوانند با آنها همذات پنداری کرده و شرایتشان را درک کنند.
- خشونت
صحنههای خشن و پرزد و خورد سریال Breaking Bad از جزییات بالایی برخوردار هستند و حتی میتواتیم این خشونت را از دیالوگهای رد و بدل شده در میان شخصیتها نیز به خوبی حس کرد. لازم به ذکر بوده که Breaking Bad قصد ندارد با راه انداختن حمام خون، مخاطب جذب کند و تا زمانی که لازم نباشد، هیچ شخصیتی کشته نمیشود، اما وقتی که قرار بر این باشد که یک شخصیت بمیرد، با یکی از خشنترین، پراسترسترین و در عین حال هیجانانگیزترین سکانسهای ممکن مواجه میشویم که راهی به جز میخکوب شدن را برای بینندگان باقی نمیگذارد.
- درون مایه
قانون نانوشتهای در میان اهالی سینما وجود دارد مبنی بر اینکه اگر یک صحنه درمورد همان چیزی است که نشان میدهد، بنابراین با یک فیلم سطحی طرف هستیم. فرض کنید که یک صحنه در مورد زن و شوهری است که قصد دارند برای خانه خود کاغذ دیواری بخرند و بر سر رنگ آن با یکدیگر بحث میکنند. اگر این صحنه فقط در مورد همین موضوع باشد، با یک فیلم خطی و سطحی طرف خواهیم بود که بحث آنها هیچ جذابیتی برای تماشاگر ندارد، اما اگر فیلمنامه نویس با گنجاندن چند دیالوگ، کاری کند که مخاطبان متوجه شوند بحث صورت گرفته اصلا به رنگ کاغذ دیواری ربطی ندارد و آن زن و شوهر به خاطر مشکلات و نارضایتیهای قبلی در حال مشاجره هستند و رنگ را بهانه قرار دادهاند، با یک صحنه چندلایه طرف خواهیم بود. استفاده کردن از اطلاعات گذشته و ربط دادن آنها به صحنههای جدید، برای تماشاگران جذاب هستند و با این روش دیگر نیازی نیست تا همه چیز از طریق دیالوگ بیان شود، چرا که مخاطبان خود به معنای درونی و حس و حال آن صحنه پی خواهند برد.
- فیلمنامه
تهیه کننده یک مجموعه تلویزیونی میتواند هر مقدار بودجهای که میخواهد برای پروژهاش هزینه کند. او میتواند میلیونها دلار صرف جلوههای ویژه کرده و با بهترین بازیگران قرارداد ببندد و یا بهترین استودیوها را به کار گیرد، اما اگر فیلمنامه یک اثر مشکل داشته باشد، تمامی آن هزینهها بیثمر خواهند بود. هرچند سریال Breaking Bad اکثر موارد ذکر شده را به نحو احسن انجام داده، اما این فیلمنامه استثنایی آن است که موارد دیگر از جمله بازگران توانا، جلوههای ویژه، مناظر دیدنی و غیره را به یکدیگر ربط داده و آنها را تعریف میکند.
فیلمنامه سریال Breaking Bad به قدری کمنقص نوشته شده است که بینندگان را به تشویق و تحسین وادار میکند. هرچند بازیگران این سریال به بهترین شکل ممکن در نقش خود فرو رفتهاند، اما این شخصیت موجود در فیلمنامه است که آنها را قابل باور نشان داده و واکنشهای آنها را برای تماشاگران توجیه میکند. راستش را بخواهید اکثر اعتبار سریال Breaking Bad مدیون فیلمنامه منحصر به فردش است و دیگر المانهای آن صرفا یک امتیاز اضافه به شمار میروند. وقتی همه موارد از جمله بازیگران توانا، درون مایه عمیق، فیلمبرداری نوآورانه و مناظر دیدینی توسط یک فیلمنامه درخشان کنار هم قرار میگیرند، طبیعی است که با یک محصول بسیار باکیفیت مواجه خواهیم شد.
- مفهوم
اگر تا به اینجای کار با ما همراه بودهاید، مطمئنا از مفهوم کلی سریال باخبر هستید، اما برای یادآوری مفهوم کلی داستان این مجموعه تلویزیونی را برای شما بازگو میکنیم. سریال Breaking Bad در مورد یک معلم شیمی باهوش، اما دست کم گرفته شده مبتلا به سرطان ریه است که تصمیم میگیرد در آخرین ماههای زندگیاش، مواد مخدر تولید کرده و با فروش آنها پول کافی برای تامین زندگی زن و بچههای خود فراهم کرده و پس از مرگش آنها را از لحاظ مالی تامین کند. وایت به تدریج در این مسیر به جایی میرسد که خودش را در برابر بزرگترین گروه توزیع کننده مواد مخدر مکزیک پیدا میکند. همانطور که میبینید، موضوع سریال بسیار خلاقانه انتخاب شده است. آیا صرفا به خاطر اینکه والتر وایت مواد میفروشد، آدم بدی محسوب میشود؟ آیا پس از همه جنایتهایی که انجام داده، آدم خوبی است؟ آیا میتوان از او به عنوان یک قهرمان یا ضدقهرمان یاد کرد؟ در واقع نمیتوان شخصیت والتر وایت را از طریق کلیشههای رایج سینما و تلویزیون تعریف کرد و به جرات میتوان گفت که والتر وایت یکی از واقعیترین، پیچیدهترین، محافظهکارترین و پویاترین شخصیتهای به وجود آمده در تاریخ تلویزیون به شمار میرود. دقیقا به خاطر همین پیچیدگی است که طرفداران Breaking Bad عاشق والتر وایت یا همان هایزنبرگ هستند.
- دین نوریس
جالب است بدانید که بنده در ابتدا چندان طرفدار هنک شردر، مامور مبارزه با مواد مخدر و باجناق والتر، نبودم؛ اما سریال رفته رفته با پرداختن به این شخصیت کاری کرد تا شردر طرفداران خاص خودش را پیدا کند. او در قسمتهای اولیه نقش یک آدم سطحینگر، مغرور و دیوانه را داشت که در همه حال سعی میکرد خود را خفن جلوه دهد، اما در نهایت به فردی باهش و صبور تبدیل شد و توانست یکی از بزرگترین معماهای سریال را حل کند. این شخصیت در فصل آخر به اندازهای اهمیت پیدا کرد که بسیاری از طرفداران سریال منتظر بودند تا سکانسهای مروبوط به او را ببینند و حتی جسی و وایت نیز تا حدودی تحتالشعاع قرار گرفتند. همانطور که پیشتر اشاره کردیم، اکثر موفقیت شخصت هنک شریدر مدیون فیلمنامه قوی سریال است، اما نباید اجرای کم نقص دین نوریس را برای جان دادن به این شخصیت نادیده بگیریم.
- آرون پاول
آیا میدانستید که سازندههای سریال Breaking Bad در ابتدا قصد داشتند شخصیت جسی پینکمن را در فصل اول از سریال حذف کنند. تنها دلیلی که از این کار منصرف شده و او را تا پایان به عنوان به یکی از شخصیتهای اصلی حفظ کردند، اجرای فوقالعاده آرون پاول بود که طرفداران بسیار زیادی را نیز به سمت خود جذب کرد. آرون پاول به نحو احسنت در جلد این شخصیت فرو رفته و همه را شگفتزده کرد. آیا آن سکانس از فصل چهارم که در آن جسی پینکمن در کمپ ترک اعتیاد به سر میبرد و به قتل یک سگ (منظورش گیل بوچر بود) اعتراف کرد را به یاد دارید؟ لذت آن سکانس تماما به اجرای قدرتمند آرون پاول بستگی داشت و او توانست دل بسیاری را با آن سکانس به دست بیاورد.
- برایان کرنستون
قبل از سریال Breaking Bad، همه برایان کرنستون را به خاطر ایفای نقش هل در سریال کمدی Malcolm in the middle میشناختند. اگر پس از دیدن آن سریال کمدی به تماشای اولین قسمت از Breaking Bad بپردازید، با دیدن برایان کرنستون در لباس زیر به یاد هل خواهید افتاد، اما تضمین میکنیم که این آخرین باری است که کرنستون برای شما یادآور شخصیت هل بوده و از آن زمان به بعد او را با نامهای والتر وایت و هایزنبرگ خواهید شناخت. کرنستون به خاطر بازی خارقالعادهاش در سریال Breaking Bad، جایزه امی بهترین بازیگر نقش اول یک سریال تلویزیونی را از آن خود کرده و ۳ بار دیگر نیز نامزد دریافت این جایزه شد. والتر وایت شخصیت قانعکنندهای دارد و در طول سریال از یک معلم شیمی ساده لوح به یک تولید کننده و توزیع کننده مواد تبدیل شده که حاضر است جان تک تک افرادی که زندگی او و امپراطوریاش را تهدید میکنند را بگیرد. از آن جایی که برایان کرنستون نقش اول را در سریال دارد، نسبت به بازیگران دیگر سهم بیشتری را در موفقیت این مجموعه داشته است. تصور کنید که اگر یک بازیگر غیرحرفهای چنین نقشی را بازی میکرد چه اتفاقی میتوانست برای این مجموعه بیفتد.
6 دیدگاه
Diba
سریال خیلی خوبی بود ولی خب به پای گیم اف ترونز نمیرسه که
مبین یاری
دوست عزیز اولا ژانرشون متفاوت هست دوما سریال برکینگ بد حتی از گیم آف ترونز هم بهتره نمرات بالاتر و جذابیت بالاتری داره
Brian
ولی اکثرا این نظرو ندارن!
Alireza22
مجوعه بدون نقصی نبود
ولی هنوزم خیلی وقتا برای اون تم و میحطش تنگ میشه
شاید یبار دیگه از اول ببینمش
نگین
وااااو
این فیلم شاهکاره.
یه شاهکار به تمام معناااا
فیلمی ک یک قسمت کامل به به دام انداختن یه مگس اختصاص پیدا کرد ولی حتی اون قسمت هم نمیتونستم پلک بزنم.
این بهترین سریالیه ک تا بحال دیدم.
علی
بریکینگ بد، بدون شک بهترین سریالیه که بشر تونسته بسازه و در عین حال، یه دنیای بزرگه. یه دنیای واقعی، با هیولاهای واقعی. بدون اژدها و زامبی. برای درک دنیای بریکینگ بد، باید صبر و حوصله و دقت زیادی به خرج داد و بتر کال ساول رو هم دید.