فیلم The Grand Budapest Hotel که در فارسی به «هتل بزرگ بوداپست» ترجمه شدهاست، آخرین فیلم اکران شده از «وس اندرسون» (Wes Anderson) کارگردان آمریکایی است که تا چند وقت دیگر ساختهی جدید او یعنی انیمیشن «جزیره سگها» (Isle of Dogs) در شصت و هشتمین جشنواره بینالمللی فیلم برلین اکران خواهد شد.
در این مقاله نگاهی داریم به آخرین فیلم سینمایی وس اندرسون. فیلمی که برندهی چهار جایزه اسکار شد و بسیاری آن را بهترین فیلم اندرسون مینامند.
داستان فیلم از این قرار است:
۱۹۳۰ میلادی زمانی که فاشیستها در حال به دست گرفتن قدرت هستند در کشوری خیالی به نام «زوبروکا» که در اروپای میانه واقع شدهاست هتل بزرگ بوداپست یک تفرجگاه معروف و محبوب است. رهبری این هتل باشکوه را «گوستاو اچ» بر عهده دارد. «زیرو» که به تازگی استخدام شده و در لابی هتل کار میکند پس از مدتی به دست راست گوستاو تبدیل میشود. گوستاو مردی دقیق است که به نگهداشتن هتل به بهترین شکل اهمیت فراوانی میدهد. پس از اینکه یکی از مشتریان همیشگی هتل میمیرد و یک نقاشی ارزشمند به گوستاو میرسد همه چیز برای او تغییر کرده و درگیر مسائل متعددی میشود.
علاوه بر کارگردانی، اندرسون نویسندگی فیلم را نیز برعهده دارد. او به همراه «هوگو گینس» (Hugo Guinness) که پیشتر در انیمیشن «آقای فاکس شگفت انگیز» (Fantastic Mr. Fox) با یکدیگر همکاری کرده بودند، طرح اولیه هتل بزرگ بوداپست را نوشت. برای اندرسون مهمترین منبع الهام در نوشتن این فیلمنامه، «اشتفان تسوایگ» (Stefan Zweig)، رماننویس و نمایشنامهنویس اتریشی بود. اندرسون با برداشت از نوشتههای تسوایگ و ارائه آن در سبک ویژه خود فیلمی سرگرم کننده و قابل قبول ارائه میدهد که لایههای فراوانی از احساسات را در دنیایی که به سرعت در حال عوض شدن است به تصویر میکشد. به گفتهی اندرسون دو شخصیت «گوستاو اچ» و «نویسنده» در واقع خود تسوایگ هستند.
اندرسون یکی از معدود کارگردانان سینمای امروز است که سبک ویژهی خود را دارد و اگر کسی یک نگاه به یک قاب از فیلم او بیاندازد به سرعت متوجه میشود که این فیلم متعلق به چه کسی است. هتل بزرگ بوداپست نیز مثل سایر فیلمهای وس اندرسون رنگ و لعاب ویژه کارهای او را دارد، اما چیزی که سبب میشود این فیلم بهترین فیلم او نامیده شود این موضوع است که اندرسون با این فیلم سبک فیلمسازی خود را به کمال رساندهاست. هر یک از مشخصههای مخصوص اندرسون که فکرش را بکنید در این فیلم خواهید دید. شخصیتهای دقیق و عمیق، احساسات پنهانی که در عین نهان بودن تاثیر بزرگی روی فیلم میگذارند، تقارن تمام تصاویر، ترکینگشاتهای (نمای متحرک) معروف اندرسون، بازی با رنگها، بازیگرانی که آنها را تقریبا در تمام فیلمهای اندرسون میبینیم (یا صدایشان را میشنویم) و قطعا حضور «بیل موری» (Bill Murray).
«رالف فاینز» (Ralph Fiennes) در نقش گوستاو اچ، هتلدار افسانهای هتل بزرگ بوداپست، به بهترین شکل ممکن ظاهر میشود و یکی از بهترین بازیهای کارنامه هنری خود را ارئه میدهد. شما فراموش خواهید کرد این همان مردی است که نقش «لرد ولدمورت» را در سری فیلمهای «هری پاتر» ایفا کردهاست. دلیل این فراموشی نیز حضور بینی فاینز نیست، بلکه بازی عالی او است. پیش از فاینز قرار بود «جانی دپ» (Johnny Depp) نقش گوستاو را ایفا کند اما به دلایلی این اتفاق رخ نداد و فاینز جانشین او شد. فاینز آنقدر عالی از پس این نقش بر آمدهاست که پس از دیدن فیلم نمیتوان به کسی دیگر فکر کرد که بتواند جای او شخصیت گوستاو را به این ظرافت ایفا کند.
در هتل بزرگ بوداپست بازیگران شناخته شده و محبوب متعددی حضور دارند که در نقشهای مکمل ظاهر شدهاند و بعضی از آنها حتی تنها لحظهای در فیلم حضور دارند. «جود لا» (Jude Law) به عنوان جوانی نویسندهای که داستان گوستاو اچ و زیرو را در کتابش شرح داده و «تام ویلکینسون» (Tom Wilkinson) در نقش پیری این نویسنده، «تیلدا سوئینتون» (Tilda Swinton) در نقش «مادام دی» پیرزنی ثروتمند که دلباختهی گوستاو شده و پس از مرگش نقاشی ارزشمندش را برای او به جای میگذارد که این امر سبب عصبانیت و خشم «دیمیتری» پسر مادام دی با بازی «آدرین برودی» (Adrien Brody) شده و او را به جان گوستاو میاندازد. «ویلم دفو» (Willem Dafoe) در نقش مردی که کارهای خلاف دیمیتری را انجام میدهد، «سیرشا رونن» (Saoirse Ronan) در نقش «آگاتا»، دختری شیرینیپز و دوست داشتنی که زیرو به او دل میبندد و بازیگران دیگر مثل «ادوارد نورتون» (Edward Norton)، «هاروی کایتل» (Harvey Keitel)، «جیسون شوارتزمن» (Jason Schwartzman)، «لئا سیدو» (Léa Seydoux) و «اوون ویلسون» (Owen Wilson).
در میان تمام این اسمهای آشنا اما بازی شخصیت «زیرو مصطفی» بر عهدهی «تونی ریوولوری» (Tony Revolori) است، بازیگری که در آن زمان تنها هفده سال داشته و در کنار این همه ستاره به ایفای نقش اصلی در فیلمی به کارگردانی اندرسون پرداخت و توانست سربلند از آن بیرون بیاید. امروزه ریوولوری با حضورش در تازهترین فیلم اسپایدرمن در نقش فلش تامپسون شناخته میشود.
وس اندرسون کارگردانی بسیار دقیق است. به حدی دقیق که بر خلاف سایر فیلمها که تنها تیتر صفحه روزنامه را در نشان میدهند، او تمام صفحه را نشان میدهد زیرا اتفاقات دقیق و توضیح عنوان توسط خود اندرسون در روزنامه شرح داده شدهاست. او تک تک صحنهها را با دقتی مثال زدنی کنار یکدیگر قرار میدهد. چیدمانهای دقیق او در هر صحنه تکرار میشود. او یک خدا است، یک خدای وسواسی با بیشترین توجه به نکات ریز. با حضور این همه ستاره در فیلم، اندرسون باز هم توانایی این را دارد که ذهن بیننده را متمرکز بر روی فیلم نگهدارد و اجازه ندهد حضور ناگهانی یک چهره شناخته شده سبب حواس پرتی شود.
اندرسون مثل چاپلین و کیتون از بدن بازیگرانش بیشترین استفاده را میبرد و حرکات آنها را طراحی میکند. شاید این همه کنترل بر یکایک مسائل فیلم را ماشینی و بی روح نشان دهد، اما این اتفاق نمیافتد. احساسات یکی از مهمترین اثرات فیلمهای اندرسون است. شاید هتل بزرگ بوداپست به اندازهی «خانواده اشرافی تننبام» (The Royal Tenenbaums) توانایی این را نداشته باشد که تمام زوایای احساسات فردی را به تصویر بکشد، اما نکات فنی و ساختار آن بیشک مثال زدنی است.
5 دیدگاه
golden
سبک روایت این فیلم حرف نداشت، شخصیت های دوست داشتنی و خلاصه همه چیزش پسندیدم
10 از 10
من با دوبله نایت مووی هم دیدمش، عالی بود نمیشه از حق بگذریم
kratos3
ممنون بابت این یادداشت ❤️❤️??
قلمتون حرف نداره خانوم میرجوادی، این فیلم هم بی نظیره
هر کسی ندیده حتمی ببینش
سارا میرجوادی
لطف دارید دوست عزیز.
Alireza22
این فیلم علاوه بر داستان خوب و جالب سبک فیلم برداریش و اون بازی با رنگ که رنگ نارجنی بیشتر از بقیه بود باعث میشه یه حس خوبی به ادم دست بده و محیط فانتزی بشه
Max
یه فیلم معمولی بیشتر نیست، واقعا نمی فهمم چرا اینقدر این فیلم بزرگ می کنن یه سری؟؟
شخصیت هاش اصلا عمق ندارن، اتفاقاش عجیب غریب و خاص نیستن و در کل اتفاق مهمی نداره و فقط نحوه دکور و رنگ بندی فیلم به همراه کارگردانیش عالی در نتیجه 6.5 از 10 نهایت امتیازیه که میشه بهش داد