همانطور که احتمالا مطلع هستید، در قسمتهای قبلی سری مقالات «عملکرد ناشران بزرگ در سال ۲۰۱۷» به بررسی دو شرکت الکترونیک آرتز و یوبیسافت پرداختیم. حالا و در قسمت سوم این مقالات به وضعیت سونی اینتراکتیو در سال میلادی گذشته میپردازیم که از قضا، سال چندان شلوغ و پرباری برای این ناشر بزرگ نبود.
اگر اوایل نسل هفتم را به یاد داشته باشید، حتما میدانید که در آن سالها شرکت سونی و کنسول پلیاستیشن ۳ حسابی از کنسول ایکسباکس ۳۶۰ مایکروسافت عقب افتاده بودند. شروع دیرهنگام نسل هفتم (یک سال پس از عرضهی ایکس باکس ۳۶۰) و قیمت بالای پلیاستیشن ۳ نسبت به کنسول رقیب، سونی را در وضعیت بغرنجی قرار داده بود، اما یک تصمیم و شاید در توضیح دقیقتر، یک برنامهی هدفمند سبب شد تا در پایان نسل هفتم، این سونی باشد که زودتر از مایکروسافت به خط پایان برسد و یک بار دیگر بعد از نسل طلایی ششم، طعم شیرین موفقیت را بچشد. این برنامه چیزی نبود به جز تمرکز برروی بازیهای انحصاری. همین موضوع سبب شد تا چند سال پایانی نسل هفتم به یکی از بهترین دورانها برای دارندگان کنسول پلیاستیشن ۳ تبدیل شود. دورانی که بازیهای انحصاری مثل مور و ملخ از در و دیوار بازار جهانی بالا میرفتند و در کنار کمیت بالا، از کیفیت مناسبی هم برخوردار بودند؛ به طوری که بعضی از آنها تبدیل به بهترین بازیهای این صنعت شدند. از Metal Gear Solid 4: Guns of Patriots گرفته تا سری Uncharted و عنوان The Last of Us. در این سالها بخش سونی اینتراکتیک، وظیفهی انتشار تمام این بازیها را به عهده داشت و به یکی از فعالترین ناشران صنعت بازیهای ویدئویی تبدیل شد. خاطرهی بسیار خوب طرفداران از نسل هفتم و پشتیبانی رویایی سونی از این کنسول باعث شد تا طرفداران بدون کوچکترین تردیدی کنسول پلیاستیشن ۴ را خریداری کنند، اما تا بدین لحظه سونی حتی سایهای از آن سونی نسل هفتم هم نبوده است! با وجود اینکه حدود چهار سال از نسل هشتم میگذرد، اما هنوز هم موتور این شرکت برای عرضهی تعداد زیادی از عناوین انحصاری متنوع روشن نشده و سالانه نهایتا سه تا چهار انحصاری فکانداز را برای دارندگان این کنسول تهیه میکند. اولین دلیل این اتفاق را میتوان به شرکت مایکروسافت نسبت داد که وضعیت فعلیاش به قدری بد است (از لحاظ ارائهی محتویات انحصاری) که سونی با این عملکرد متوسط هم، چندین قدم از این شرکت جلوتر است. این قضیه باعث شده تا سونی به خود و استودیوهای تحت فرمانش فشار نیاورد؛ چراکه در هر صورت میداند که از رقیب بیرمقاش برتر است. حداقل مایکروسافت نسل هفتم برای رسیدن به سونی تلاش میکرد و باعث شکلگیری رقابت شدیدی شده بود که کاملا به نفع ما بازیکنان بود، اما حالا که مایکروسافت و مسئولانش، خود را از پیش باخته میدانند یا به هر دلیل دیگری در خلسه به سر میبرند، سونی با خیالی آسوده و با نصف تواناییهایش (حتی کمتر) در حال یکهتازی است. دومین دلیل هم مربوط به تغییر اولویتهای این شرکت است. از شواهد و قرائن پیداست که سونی به جای این که تمام هم و غم خود را برروی پشتیبانی از کنسول پلیاستشین ۴ بگذارد، ترجیح داده تا با عرضهی یک کنسول میاننسلی، طرفداران سونی را به شیکترین شکل ممکن تیغ بزند! با اینکه کنسول پلیاستیشن ۴ پرو در اواخر ۲۰۱۶ به انتشار رسید و انتظار میرفت تا بعد از انتشار آن، سونی تمام تمرکز خود را برروی انحصاریهای این بازی بگذارد، اما هنوز هم خبری از آن انحصاریهای پرتعداد و بینظیر سونی در نسل قبل نیست. درست است که شرکت سونی سال ۲۰۱۷ را با چند انحصاری بزرگ آغاز کرد، اما در ادامه با شیب نسبتا تندی با افت روبه رو شد تا در اواخر سال از فقدان یک انحصاری درست و حسابی، رنج ببریم و خود را با عناوین «Third Party» سرگرم کنیم.
قبل از شروع توضیحات، بهتر است اشاره شود که حضور Nioh در این لیست یک استثنا محسوب میشود؛ چراکه برخلاف بازیهای این لیست، یک عنوان انحصاری محسوب نمیشود و برروی رایانههای شخصی هم عرضه شده است، اما از آنجایی که انتشار نسخهی پلیاستیشن ۴ آن بر عهدهی سونی اینتراکتیو بوده، در این لیست جا گرفته است.
لازم به ذکر است که عملکرد عناوین پایین بر اساس میزان فروش و واکنش منتقدین و بازیکنان ارزیابی شده است.
- Gravity Rush 2
شاید برای عدهای از طرفداران شرکت سونی، بازی Gravity Rush چندان آشنا نباشد، اما کسانی که به دقت عناوین انحصاری این شرکت را دنبال میکنند، مطلع هستند که Gravity Rush یکی از باارزشترین و خاصترین انحصاریهای سونی محسوب میشود. اولین نسخه از این بازی در سال ۲۰۱۲ و برروی کنسول دستی پلیاستیشن ویتا منتشر شد. Gravity Rush نه تنها با استقبال طرفداران همراه شد، بلکه مورد توجه منتقدان هم قرار گرفت تا به یکی از عناوین غافلگیرکنندهی سال ۲۰۱۲ تبدیل شود. پتانسیل بالای این بازی باعث شد تا مسئولان سونی، تصمیم به عرضهی نسخهی بازسازیشدهی آن برروی پلیاستیشن ۴ بگیرند. با اینکه نسخهی پلیاستیشن ۴ بازی نتوانست به فروش خوبی دست پیدا کند، اما برنامهی ساخت نسخهی دوم بازی در دستور کار قرار گرفت. نهایتا Gravity Rush 2 با فاصلهای پنج ساله از نسخهی اصلی به بازار عرضه شد. این بازی با حفظ ویژگیهای نسخهی اول و پیشرفت در تمام زمینهها موفقیت نسخهی اول را تکرار کرد و یک بار دیگر از فیلتر منتقدان، سالم بیرون آمد! بدون هیچ اغراقی، بازی Gravity Rush 2 تجربهای است که مشابه آن تا به حال وجود نداشته است. گیمپلی این بازی به قدری روان، جذاب و آرامشبخش است که نمیتوان از بازی دل کند! گرافیک «سلشیدی» و داستان قوی بازی، یادآور انیمههای ژاپنی است و در کنار گیمپلی بینظیر، این بازی را به یک اثر درجهی یک تبدیل میکند. شاید تنها نکتهی عجیب در مورد Gravity Rush 2، فروش نهچندان مناسبش باشد. با وجود استقبال منتقدان، انتظار میرفت که این بازی بهتر از اینها فروش برود، اما شاید اتمسفر خاص و ژاپنیمآبانهی آن، اصلیترین دلیل فروش نسبتا پایینش باشد؛ به خصوص که فروش بازی در اروپا و آمریکای شمالی بسیار پایین است.
عملکرد: متوسط
- Nioh
از لحظهی اول معرفی، نام Nioh با برچسب «کپیبرداری» همراه بود. سبک و سیاق گیمپلی این بازی، هر کسی را به یاد سری موفق Dark Souls میانداخت. حتی سازندگان هم بارها اعلام کردند که سری Dark Souls اصلیترین منبع الهام آنها بوده و سعی دارند راهی را که با عنوان Demon Souls آغاز شد، ادامه دهند، اما حواشی Nioh تمامی نداشت و خیلیها به ظاهر شخصیت اصلی هم ایراد گرفتند و آن را کپی شخصیت گرالت از سری The Witcher دانستند. تمام این موارد باعث شد تا اکثر بازیکنان، نسبت به این بازی بدبین شوند، اما با نگاهی دقیق به نمایشهای Nioh مشخص بود که با وجود الهامات فراوان از سری Dark Souls، این بازی استایل خاص خودش را دارد و ریشههایش کاملا ژاپنی است. وقتی بازی به انتشار رسید، همه انگشت به دهان ماندند که چگونه میتوان تا این اندازه از یک اثر الهام گرفت و در عین حال اصیل و بیهمتا هم بود. اعضای استودیوی Team Ninja که قبلا با سری Ninja Gaiden و Dead Or Alive ارادت خود را به فرهنگ ژاپن نشان داده بودند، باز هم در خلق یک اثر ژاپنی، موفق عمل کردند. این بازی به قدری در ترسیم فرهنگ و افسانههای غنی ژاپن خوب عمل کرده که به هیچوجه نمیتوان بازی کردن آن را یک تجربهی تکراری دانست. برای طرفداران سری Dark Souls انجام این بازی، یک تجربهی الزامی است تا ببینند که ادغام Dark Souls و فرهنگ ژاپن، چه نتیجهی فوقالعادهای دارد؛ البته نباید توقع داشت که مبارزات Nioh به اندازهی Dark Souls کامل و بینقص باشد، اما به عنوان اولین تجربهی سازندگان در خلق اثری این چنینی، Nioh یک شروع مقتدرانه برای آنها است. واکنش منتقدان به این بازی، چنان مثبت بود که بازیکنان برای خرید بازی به فروشگاهها هجوم بردند و در کمتر از دو هفته، یک میلیون نسخه از این بازی را خریداری کردند. عملکرد Nioh به قدری خوب بوده که احتمال دارد نسخهی بعدی آن، تنها برای کنسول سونی منتشر شود و حتی شاید روزی به رقابت با عناوین استودیوی FromSoftware بپردازد!
عملکرد: عالی
- Horizon: Zero Dawn
سونی در هر سال یک عنوان را به عنوان مهمترین انحصاری سال انتخاب میکند. با توجه به برنامهریزیهای سونی، به نظر میرسید که Horizon Zero Dawn این لقب را در سال ۲۰۱۷ یدک خواهد کشید. بازی از هر لحاظ، عالی به نظر میرسید و نوید یک «سوپر IP» را میداد! خلاقیت در تکتک بخشهای بازی مشهود بود و ایدهی کلی داستان هم کنجکاوی برانگیز بود، اما این وسط یک نگرانی وجود داشت؛ تیم سازندهی بازی! استودیوی Guerrilla Games سالها با مجموعهی Killzone لبخند بر لبهایمان جاری کرده بود، اما مشکل دقیقا همین بود که این استودیو تا به حال بازی دیگری نساخته بود؛ البته اعضای این استودیو یک بار تلاش کردند تا با ساخت شوتر متفاوتی به نام Shellshock استودیوی خود را از حالت تکقطبی خارج کنند که شکست بسیار بدی خوردند. حالا تصور کنید که چقدر نگرانی ما از ساخت یک بازی «اکشن ماجراجویی» به وسیلهی این استودیو، منطقی و قابلدرک بود! تا قبل از انتشار Horizon در اکثر محافل مرتبط با بازیهای ویدئویی، احتمال به باد رفتن پتانسیلهای این بازی به یکی از داغترین بحثها تبدیل شده بود، اما انتشار بازی همانا و کف و خون قاطی کردن طرفداران هم همانا! بازی نه تنها از خوشبینانهترین پیشبینیهای قبل از انتشار بهتر بود، بلکه در قوارهی یک مدعی برای «بهترین بازی سال» هم ظاهر شده بود! Guerrilla Games چنان مهارتی را در ساخت این بازی به خرج داده بود که برای همه جای تعجب داشت که چرا چنین استودیوی توانمندی در تمام این سالها فقط وقتش را صرف تولید یک فرانچایز خاص میکرد. طراحی محیط و حیاط وحش رباتی Horizon چشمهایتان را در چند ساعت ابتدایی تسخیر میکند تا از پای کنسولتان تکان نخورید. با اینکه مبازرات بازی از یک الگوی ثابت پیروی میکند، اما عجیب است که تا انتهای بازی، جذابیت خود را حفظ میکند و هیچوقت به کاری تکراری و خستهکننده تبدیل نمیشود. تنوع و مدلسازی رباتها هم که دیگر نیازی به تعریف و تمجید ندارد و کیفیتاش کاملا عیان است! مجموع عوامل ذکر شده باعث شدند تا این بازی در دو هفتهی اول انتشار، ۲.۶ میلیون نسخه به فروش برساند و تا بدین لحظه به رکورد ۳.۸ میلیون نسخهی فروخته شده برسد تا هم به یک «سوپر IP» تبدیل شود و هم به شایستگی لقب مهمترین انحصاری سونی در سال ۲۰۱۷ را کسب کند.
عملکرد: عالی
- MLB The Show 2017
کنسول پلیاستیشن ۴ در ماه مارچ هر سال، میزبان تنها انحصاری ورزشی دنیا است. این سری ورزشی، MLB The Show نام دارد و شبیهساز ورزش محبوب آمریکاییها یعنی بیسبال است. احتمالا بیشتر بازیکنان ایرانی که آشنایی چندانی با این ورزش ندارند، تا به حال نام MLB The Show را نشنیده باشند، اما این موضوع به این معنا نیست که MLB، یک فرانچایز ضعیف یا ناشناخته در سراسر جهان است. در یک توصیف کلی میتوان گفت که سری MLB حکم FIFA دنیای بیسبال را دارد. شاید مهمترین شاخصهی این سری، ثبات مثالزدنیاش در کیفیت باشد. کافی است به تاریخچهی این سری نگاهی اجمالی بیاندازید تا متوجه شوید که با چه فرانچایز باارزش و قدرتمندی روبه رو هستید. از زمان انتشار اولین نسخهی MLB در سال ۲۰۰۶ تا همین امسال، ۱۲ نسخه از این بازی منتشر شده که حتی یک نسخهی معمولی هم بین آنها دیده نمیشود و همه از کیفیت بالایی برخوردارند تا عاشقان بیسبال هر سال با اطمینان به انتظار بازی موردعلاقهشان بنشینند و حتی لحظهای هم دربارهی کیفیت آن تردید نکنند. نسخهی ۱۷ این سری هم به نیابت از برادران بزرگتراش، بازی بسیار خوبی است و از هر لحاظ کامل به نظر میرسد و ارزش وقت و هزینهای که صرفاش میشود را دارد، اما یکی از ایراداتی که به آخرین نسخه از MLB وارد شده، عدم ایجاد تغییرات بزرگ در هستهی گیمپلی بازی است که چندسالی میشود ثابت باقی مانده و فقط در هر نسخه، ارتقا و بهینهسازی یافته و سبب شده تا گیمپلی، کمی تکراری و خستهکننده شود؛ دقیقا همان مشکلی که از سری FIFA هم گرفته میشود! اما از حیث فروش و درآمدزایی، سری MLB همواره شرایط مناسب و ثابتی داشته و دارد. علاقهی وافر آمریکاییها به ورزش بیسبال باعث شده تا آمریکا تبدیل به بازاری مطمئن برای سونی و سری MLB شود و هر ساله فروش ۱ میلیون نسخهای آن تضمین شده باشد. MLB The Show 17 هم تا به همین لحظه به این رقم دست پیدا کرده تا همه چیز طبق روال عادی این سری پیش برود؛ البته با توجه به بازخوردهای MLB The Show 17 به نظر میرسد که لازم است تا سازندگان تغییرات بزرگی در نسخهی بعدی این سری ایجاد کنند و به قول یکی از منتقدان، یک بار دیگر استانداردهای ژانر ورزشی را ارتقا ببخشند.
عملکرد: عالی
- Farpoint
یکی از وسایل جانبی کنسول پلیاستیشن ۴ که اواسط سال جاری میلادی در بازار عرضه شد، کنترلر VR Aim نام دارد. این وسیله با هدف تحول بازیهای شوتر مبتنی بر واقعیت مجازی به انتشار رسید و برای اولین تجربه هم بازی Farpoint را در کنار خود داشت. کافی است عینک واقعیت مجازی پلیاستیشن را به چشم بزنید، VR Aim را در دست بگیرید و بازی Farpoint را اجرا کنید تا با تجربهای کاملا جدید و خاص از یک بازی «Run & Gun فضایی» مواجه شوید. پشتیبانی Farpoint از این کنترلر باعث میشود تا اکثر مشکلات این بازی به چشمتان هم نیاید و در عالم سربازهای پیشرفته و عنکبوتهای فضایی محو شوید. Farpoint به عنوان اولین انحصاری پلیاستیشن ۴ که از VR Aim پشتیبانی میکند، بازی خوبی است. درست است که بازی از یک سری مشکلات، مانند داستان کلیشهای و باگهای آزاردهنده رنج میبرد، اما همانطور که گفته شد، به عنوان اولین بازی VR Aim، یک بازی خوب و درخور ستایش است؛ همین موضوع، دلیل فروش بینظیر این بازی است. فروش ۲۵۰ هزار نسخهای این بازی نشان میدهد که شرکت سونی با چه سرعتی در حال گسترش تکنولوژی واقعیت مجازی در بین بازیکنان سراسر جهان است و اگر با همین روند پیش برود، مطمئنا آیندهی این تکنولوژی در دستان شرکت سونی خواهد بود.
عملکرد: خوب
تا به این جای سال که مورد بررسی قرار گرفت، سونی اینتراکتیو با انتشار عناوین مذکور، یکی از قدرتمندترین شروعهایش را از آغاز نسل هشتم رقم زده بود و همه را امیدوار کرده بود تا ۲۰۱۷ به یکی از به یادماندنیترین سالهای دارندگان پلیاستیشن ۴ تبدیل شود؛ درست مانند سال ۲۰۰۹ که پلیاستیشن ۳ با انحصاریهای پرتعداد و بینظیرش، در دنیای بازیهای ویدئویی حکومت میکرد، اما نیمهی دوم سال آغاز شد تا متوجه شویم که گویا قرار نیست آن روزهای طلایی دوباره تکرار شوند.
ادامه دارد …
2 دیدگاه
kratos3
فقط سونی و فقط PS4
ممنون بابت مقاله
Diba
عملکرئ که عالی همین فرمونو بره عالیه به جایی هم نمیخوره