کریستوفر نولان یکی از کارگردانان مطرح سینمای امروز است. در این مقاله سعی شده نگاهی به آثار دیدنی و تاثیرگذار وی بیاندازیم.
سینمای کریستوفر نولان در این روزها، آثار بسیار مهم و ارزشمندی را به خود دیده است و خود وی، طرفداران بسیاری در سراسر جهان دارد. نولان مانند دیگر کارگردانها از سبکی مشخص پیروی نمیکند و میتوان در میان آثارش سبکهای زیادی از جمله علمی-تخیلی، جنایی و حتی جنگی را یافت! مهارت وی به همه ثابت شده است و اگر حتی از او نیز متنفر باشید، نمیتوانید منکر زیبایی شاهکارهایی چون Inception، Interstellar و Memento شوید. فیلمهای وی حال در هر سبکی که باشد، قطعاً در میان آثار برتر آن سبک دیده میشود. آثار علمی-تخیلی وی از ایدههایی بهره میبرند که به جرات میتوان گفت یا وجود نداشته و یا هیچ فیلمی آن قدر به چنین موضوعاتی نپرداخته است. ایدههای بینظیر او نه تنها برای فیلمهای علمی-تخیلیاش بلکه برای تمام آثارش صدق میکند. از نظر بیشتر افراد، سه گانه بتمن که دیدگاهی کاملاً نولانی به بتمن است، بهترین اقتباس سینمایی این قهرمان کمیکی نیز هست و این نظر آنان، تا حدی نیز درست است. در این مقاله، نگاهی به آثار برتر نولان میاندازیم که جزو فیلمهای برتر سینما به خصوص سینمای معاصر است و همین خود دلیلی بر اهمیت سینمای نولان است.
۱- Memento
فیلم Memento بیشتر برای روایت داستان عجیبش معروف است. در این اثر، برخلاف بیشتر فیلمهای روز، داستان از آخر به اول روایت میشود! ممکن است با خود بگوید چنین چیزی ممکن است باعث سردرگمی شود و چگونه است که این فیلم با وجود استفاده از چنین چیزی، اثر خوبی است. این فیلم، برخلاف چیزی که فکر میکنید دقیقاً همین روایت مناسبش است و فکر آن که روایتی عادی داشته باشد حتی غیرقابل تصور است و به فیلم آسیب میرساند! Memento، یک اثر نئو نوآر است و تا حد زیادی به این ویژگی خود پرداخته است آن هم به صورتی که بیننده با دیدن آن کاملاً حس فرورفتن در آثار کلاسیکی مانند «Double Indemnity» را خواهید داشت. این اثر همانند نوآرهای کلاسیک، رمز و رازها و شخصیتهای پیچیده زیادی دارد و میشود گفت تنها تفاوتش با یک فیلم نوآر، رنگی بودن آن است! داستان فیلم جذابیت زیادی دارد؛ نولان برای این جذابیت، عناصری ویژه و خاص به داستان اضافه کرده که به نماد فیلم نیز تبدیل گشتهاند. Memento روایت مردی به نام «لئونارد شلبی» است که از یک بیماری حاد و عجیب رنج میبرد که غیرقابل درمان است؛ وی حافظه کوتاه مدت خود را از دست میدهد و سعی دارد اتفاقات را با استفاده از خالکوبی کردن بر روی بدن، عکس گرفتن و درج یادداشت بر پشت آنها به خاطر بسپارد. لئونارد جریانات زندگیاش را تا زمانی که به زنش تجاوز شده و به قتل رسید، به خوبی به یاد دارد ولی بعد از آن، ممکن است حتی یادش نیاید که چکار میکرده و یا کجا میرفته است! وی به دنبال مردی است که همسرش را به قتل رسانده و در این راه، هیچ چیز برایش اهمیت ندارد. خالکوبیهای روی بدنش، عکسها و توضیحاتی که در پشت آنان نوشته، همه و همه وسیلهای برای یادآوری هدف مهمش به او هستند و این که به چه کسانی باید اعتماد کند و به چه کسانی نه. روایت فیلم به پیشبرد داستان تا حد زیادی کمک میکند. لئونارد در اتاقش در فضایی سیاه و سفید است و بیننده اطلاعی از وقایع ندارد، اولین شوک فیلم به بیننده همان خالکوبیهای کذایی است که به مرور جریان فیلم را روشن میکنند. روایت فیلم درست به مانند کامل کردن یک پازل است؛ تصویری کلی ارائه میدهد و سپس سعی میکند با قطعاتی مجزا از قسمتهایی مجزا جزئیات این تصویر را نیز نمایان کند. بعد روانشناسانه داستان را نیز تا حدی روایت آن مورد تاثیر قرار میدهد. بیننده این سوال تا حد زیادی برایش پیش میآید که چرا زمان حال سیاه و سفید است؟ چرا گذشته رنگی است و به صورت برعکس نمایان میشود؟ اینها خود نکاتی بسیار ظریف هستند که نولان جهت حاکم سازی یک فضای روانشناختی بر فیلم، آنان را به اجرا در آورده است. تمام نوآوریها و لحظات فیلم، کلیدی بینظیر برای نمایان کردن هنر و مهارت نولان است. فیلمی که بیننده با آن مدام متعجب میشود و نمیداند که اوضاع از چه قرار است؛ این جمله را میتوان توصیف Memento به صورت کوتاه دانست. فیلم دقیقاً همان است که جمله بیان کرد و این ویژگیاش را تک تک اجزای فیلم و چیدن ماهرانه آنان کنار یکدیگر به وجود آورده است.
۲- The Dark Knight
به عقیده بسیاری از افراد، The Dark Knight برترین اثر نولان و شاید برتر اثر تاریخ سینما است! این عقیده آنان، تا حدی درست است زیرا این فیلم به راستی هرچه که برای بینظیر بودن یک اثر لازم است را در خود دارد. The Dark Knight بتمنی را ارائه میدهد که قطعاً بیننده با وی آشنایی چندانی ندارد. این بتمن، کوچکترین شباهتی به بتمن کمیکی ندارد و نولان بیشتر سعی کرده ولی را انسانی عادی به تصویر بکشد تا یک قهرمان که همیشه لبخندی بر لب دارد و ناجی مردم است. در این فیلم، جوکر به قدری بینظیر طراحی شده است که معنای واقعی وجود خود را ثابت میکند! بیننده در هنگام تماشای فیلم حتی یک ثانیه نیز استراحت نمیکند و مدام از نقشههای پیچیده جوکر شوکه میشود. بازی بینظیر هیث لجر فقید، به قدری جوکر موجود در این فیلم را دیوانه طراحی کرده که کمیکها در مقابل وی، شوخی به نظر میرسند! فیلم نمایی کاملاً جدید را از بتمن به نمایش میگذارد. در این نما، بتمن دیگر خوب مطلق نیست؛ او انسانی خطاکار است که مدام توسط دشمنی بسیار باهوش و ماهر در مخمصه قرار میگیرد، آن هم نه مخمصهای که جانش را به خطر میاندازد بلکه در این جا، وجدان وی و بودنش به عنوان یک قهرمان است که زیر سوال میرود. در این فیلم، جوکر خود نماد کاملی از شر است، آن هم نه شری که با پیروز شدن خیر از میان برداشته شود. شر بودن جوکر در این فیلم بیشتر به مانند یک ویروس است که ذره ذره خوبیی که درون شخصیتهای مثبت وجود دارد را میجود و آن را بیمعنی میکند! این فیلم افراد مثبت کمیکهای بتمن چون گوردون و هاروی دنت را مدام در دو راهیهایی قرار میدهد که آنان نمیدانند به راستی چه تصمیمی میتوانند بگیرند! The Dark Knight قطعاً تاریکترین میان سهگانه بتمن است که به خوبی اوج درگیریهای روانی بتمن میان بروس وین بودن، قهرمان بودن و یا صرفاً یک نماد عدالت بودن را به تصویر میکشد. فیلم از ابتدای خود ثابت میکند که داستانی جدی در درون خود دارد. حقایق تلخ، گذشته تلخ بروس وین و حتی وحشتها و بدبختیهایی که بر زندگی جوکر حاکم بوده، آن دو را به قدری بینظیر در مقابل هم قرار میدهد که بیننده گاهی با خود فکر میکند که به راستی کدام یک از آنان خوب مطلقاند؟ البته این فیلم همانند آثار تکراری و کلیشهای نیست که سعی کند ضدقهرمانی را به منظور انتقام از شخصی خاص و یا از جامعه به درجه جنایت کاری برساند. در این فیلم، اهداف جوکر بسیار فراتر از یک انتقام است و به راستی نمیتوان دلیلی منطقی برای آن یافت! به قطع میتوان گفت که اگر این فیلم هیچ محتوا و زیبایی خاصی نداشت، تنها وجود جوکر برای تماشای آن کافی بود. در این اثر، به راستی هنر نولان نهفته است، هنری که با به تصویر کشیدن نمایی از بتمن که مغز مخاطب را درگیر کند، جای خود را در دل دوستداران این قهرمان و دوستداران سینما باز کرد.
۳- Inception
سینما تا به امروز آثار علمی تخیلی زیادی را به خود دیده ولی اثری چون Inception، در میان تک تک آثار هم سبک خود، فیلمی کاملاً ویژه و متفاوت به شمار میرود. Inception بحث فضا و موجودات فضایی یا آخرالزمانی عجیب نیست، تنها بحث رویا است و بس. در این فیلم، شخصیتها توان وارد شدن به رویای افراد را دارند و میتوانند از آن جا اطلاعات زیادی مربوط به زندگی اشخاص بیابند؛ برای مثال ممکن است فردی اسناد دولتی مهم را در گاو صندوقش داشته باشد، در این صورت تنها ورود به رویای وی و سپس ناخودآگاهش کافی است تا هم مکان گاو صندوق و هم رمز آن را بدانید! فیلم با چنین ایدهای شروع شده و شروعی کاملاً طوفانی دارد. از جلوههای ویژه بینظیر و مثال نازدنی گرفته تا خلق شخصیتهایی بینظیر و اکشنی بسیار دیدنی، فیلم همه و همه را تنها در ابتدا رو میکند! ممکن است با خود بگوید با نمایش تمام اینها که فیلم دیگر چیز جدیدی برای ارائه ندارد، ولی این گونه نیست و فیلم به قدری پرمحتوا و بینظیر است که هر دفعه، حرفهای زیادی برای گفتن دارد و بیننده را متعجب میکند. فیلم داستانی مردی به نام «دام کاب» را روایت میکند، دزدی که توانایی ورود به رویای مردم و دزدیدن رازهایشان را دارد! این توانایی عجیب وی، باعث میشود افراد زیادی بخواهند وی را به کار گرفته و از مهارتش بهرهمند شوند که این نیز خود باعث بدبختیهایی برای کاب است و او با انجام هر ماموریت، مجبور است از تمام چیزهایی که دوستشان دارد، دور شود. در نهایت، به وی ماموریتی تقریباً غیرممکن اهدا میشود و آن نیز آخرین کارش است؛ وی باید ایدهای را در ناخودآگاه فردی بکارد! به جرات میتوان گفت Inception از دیدنیترین فیلمهای سینما است که حتی اگر فیلمنامه بینظیرش نبود، جلوههای ویژه آن و زیبایی که به فیلم میدهند خود دلیلی کافی برای تماشای آن است و به طور قطع این جلوههای ویژه استثنایی و زیبا هستند و در کمتر فیلمها نظیرشان وجود دارد. قابل ذکر است که تیم بازیگری فیلم را تعدادی از بهترین بازیگران سینما تشکیل میدهند. نقش شخصیت اصلی یعنی کاب را لئوناردو دیکاپریو بازی میکند و بازی وی این شخصیت را به شخصیتی بسیار برجسته تبدیل کرده است. بازی کاملاً طبیعی و تاثیرگذار دیکاپریو در این فیلم به اوج خود رسیده و وی در کنار بازیگران بینظیر دیگری چون تام هاردی، الن پیج، جوزف گردون لویت تیم بازیگری بینظیری را تشکیل دادهاند که خود دلیلی محکم بر شاهکار بودن Inception است.
۴- Intersterllar
دو اثر علمی تخیلی نولان، در میان آثار علمی تخیلی جایگاه بسیار ویژهای دارند و هر کدام چه از نظر علمی تخیلی بودن و چه به تصویر کشیدن احساسات و عواطف، بینظیر عمل کردهاند. Interstellar دومین فیلم است که در آن نولان بیننده را به سفری میان ستارهها میبرد تا علم را به شکلی عاطفی به تصویر کشیده و آن را به داستانی شیرین و دیدنی تبدیل کند. این فیلم بر خلاف Inception که دنیا و قوانینی کاملاً تخیلی را ارائه میداد، تنها قوانین فیزیک و نجوم را به زبانی ساده بیان میکند و آن را با داستانی بینظیر ترکیب میکند. در این اثر، آیندهای به تصویر کشیده شده است که آفتهای مخرب گیاهی کشاورزی را تقریباً به آستانه نابودی کشاندهاند و زمین با بحران کمبود اکسیژن روبرو است. فیلم داستان مردی به نام کوپر را به نمایش میگذارد که سابقاً خلبان بوده و اکنون همراه پسر و دخترش در مزرعهشان زندگی میکنند. پدر و دختر وابستگی شدیدی به هم دارند و تقریباً جدایی از دخترش برای کوپر غیرممکن است ولی زمانی که وی با تشکیلاتی مخفی روبرو میشود که قصد ارسال سفینهای به گودالی در نزدیکی سیاره زحل را دارند، کوپر مجبور است برای نجات بشریت از دخترش جدا شود و خلبانی سفینه مذکور را بر عهده بگیرد. فیلم در زمینه علمی بودن بسیار کامل است و سعی کرده کاملاً ساده مفهومات مورد نیاز بیننده را به نمایش در آورد. البته هنر کارگردان زمانی معلوم میشود که در مییابید این فیلم تنها یک اثر علمی خشک و مستند مانند نیست، بلکه یکی از احساسیترین و بینظیرترین آثاری است که دیدهاید! این فیلم به خوبی سعی کرده خود را هم با عاشقان علم به خصوص علم نجوم و هم با عاشقان سینما وفق دهد و قطعاً کسی که به نجوم علاقه دارد، دیدن این فیلم میتواند برایش شگفت انگیز و بسیار لذت بخش باشد. Interstellar در زمینه جلوههای ویژه نیز عالی عمل کرده و چیزی کم ندارد، البته قطعاً جلوههای ویژه آن به مانند Inception خیرهکننده نیست ولی هنوز هم در سطح بسیار بالایی قرار دارد و بخش مهمی از فیلم را تشکیل میدهد. به طور قطع میتوان گفت این فیلم نمادی کامل از هنر نولان است و تماشای آن برای درک مهارتهای این کارگردان، کافی است.
5 دیدگاه
golden
بهترین فیلم نولان باور کنید هنوزم که هنوزه Mementoه
من دانکرک که اصلا دوست نداشتم! بتمن ها هم همچین مالی نبودن ولی Inception هم اثر ناب و دوست داشتیه
ممنون بابت مقاله
سامرند قهرمانی
قطعاً نولان فیلمای خوبی داره ولی متاسفانه Dunkirk شامل این فیلمای خوب نیست. گرچه زیاد فیلم بدی نیست ولی وقتی اسم کارگردان یک اثر قراره کریستوفر نولان باشه، انتظارات بالا میره و Dunkirk در حد این انتظارا نبود.
ممنون مطالعه فرمودید.
kratos3
نولان و اسکورسیزی بهترین کارگردان های حال حاضرن
دانکرک هم کارگردانی خیلی خوبی داشت ولی داستانش و روایتش اصلا خوب نبود
با فیلم هایی هم که انتخاب کردید کاملا موافقم، هرچند The Prestige هم اثر شایسته ایه (بهتر از Intersterllar به عقیده من)
سامرند قهرمانی
The Prestige قطعاً اثر بسیار خوبی هست ولی Interstellar با توجه مباحث علمی که بیان میکنه و نگاه نولان به زمان و ابعاد، مقداری سرگرم کننده تر و جذابتر از The Prestige بود برای بنده به همین دلیل اونو انتخاب کردم.
oldboy
واقعا نولان بهترین کارگردان زمان ماست
مخصوصا با فیلم تلقین
همه اثار هاشم عالین