ژانر فیلمهای اکشن-کمدی جاسوسی را میتوان از از ژانرهای بسیار پرطرفدار سینما تلقی کرد، شاید تاکنون فقط بیشتر از صد فیلم به پارودی فیلمهای جیمز باند پرداخته باشد، فیلم Brothers Grimsby هم ساخته شده تا شانس خودش را در سبک فیلمهای جاسوسی امتحان کند. حضور «ساشا بارون کوئن» (Sacha Baron Cohen) در نقش اصلی و همچنین نویسنده فیلم، نوید یک فیلم کمدی خوب را میداد اما فیلم Brothers Grimsby چیزی برای اضافه کردن به این ژانر محبوب ندارد. در نقد و بررسی این فیلم با گیمشات همراه باشید.
در فیلم Brothers Grimsby «نوبی بوچر» (Nobby Butcher) بیست و هشت سال است که برادرش را گم کرده و حالا با همسرش «دان» (با بازی Rebel Wilson) و یازده فرزندش در محله فقیر نشین «گریمزبی» زندگی سادهای دارد و البته همچنان در امید بازگشت برادر. او که از طرفداران مسابقات فوتبال و تیم انگلیس است، در حین تماشای یکی از این مسابقات خبردار میشود که برادرش «سباستین» (Mark Strong) پیدا شده و تصمیم میگیرد که او را در جریان یک مراسم خیریه، ملاقات کند. از طرف دیگر «سباستین» که حالا تبدیل به یک مأمور مخفی MI6 شده، به منظور جلوگیری از ترور خانم «روآندا جورج» (Penélope Cruz) در این مراسم خیریه حضور پیدا کرده و روحاش هم از حضور برادرش خبر ندارد اما ملاقات این دو نفر با یک فاجعه تمام میشود و یک آدم اشتباهی به قتل میرسد و «دنیل ردکلیف» (هری پاتر) هم ایدز میگیرد!…
«ساشا بارون کوئن» بارها ثابت کرده که میتواند یکی از بهترین و صاحبسبکترین کمدینهای دو دهه اخیر لقب بگیرد. او با شاهکاری مثل «برات» (Borat) و کمدیهای موفقی همچون «دیکتاتور» (The Dictator) و «برونو» (Brüno) توانسته با شوخیهای عجیب و غریب و دیوانهوارش مخاطبان را به خندههای فراوان وادار کند، او در فیلم Brothers Grimsby هم یک بار دیگر توانسته کاراکتر جدیدی خلق کند که نمیداند در دنیا چه میگذرد و دنیای کوچک خودش را ساخته و حالا با دنیای واقعی رو به رو میشود و موقعیتهای کمیک مختلف میآفریند. نمیتوان از بازی او ایراد گرفت اما چون مثل دیگر فیلمهایی که نقش اصلی بوده، بازهم خودش در مقام نویسنده قرار گرفته (البته اینجا با همکاری Phil Johnston) باید او را مسئول بسیاری از مشکلات فیلم که در بخش فیلمنامه و داستان وجود دارد، دانست.
در فیلم، طنز کلامی، طنز موقعیت، کمدی سیاه، به طورکلی هرنوعی از کمدی که وجود دارد، به صورت مسلسلوار بدون وقفه به مخاطب شلیک میشود و با توجه زمان کوتاه فیلم (بدون در نظر گرفتن لیست پایانی، یک ساعت و ربع) به نظر میرسد این شوخیها تمامی ندارد. با این حجم از کمدی، مشخصأ بسیاری از آنها خوب در نیامدهاند و موقعیتهای طنز، آفریده نشده یا خنده زیادی بر لب مخاطب نمیآورد. مثلا شوخی با بیماری ایدز نمیتواند اصولأ کسی را بخنداند اما به هرحال این یک فیلم «کوهنی» است و او خط قرمز چندانی ندارد. مشکل بعدی، طنزهای «خارج از چارچوب» (out of context) فیلم است. یک فیلم طنز خوب باید بتواند موقعیت بیافریند و طنزهای خودش را به صورت معنیدار در راستای داستان عرضه کند، این یک قانون نیست و یک فیلم هم لزومأ نباید اینگونه باشد اما فیلم Brothers Grimsby به شدت از این نوع طنزهایی که بدون اینکه ربطی به قصه یا فیلم داشته باشند، استفاده میکند و فیلم را در همین زمان کوتاه اثری شلخته تبدیل میکند، زیرا وقت زیادی به طنزهای نامربوط اختصاص داده شده است. سومین مشکل در بخش کمدی فیلم، وجود زیادهروی عجیب در بعضی از سکانسهاست. سکانسهایی که میتونند کمدی باشند اما اینقدر ادامه پیدا میکند و رویش مانور داده میشود تا یا حال مخاطب بهم بخورد یا مزهاش بپرد. بهترین سکانس برای اشاره، «سکانس فیل» است. این بخش بسیار خندهدارتر میتوانست باشد، اما «کوهن» بیخیال قضیه نمیشود و تا میتواند این سکانس را دیوانهوار تر میکند، نتیجه نهایی حسابی توی ذوق میزند. البته این به این معنا نیست که فیلم در تمامی بخشهای کمدی ناتوان است اما طوری ساخته شده که همانقدر که ممکن است آن را دوست داشته باشید و از دیدناش تا حدی لذت ببرید، از آن متنفر بشوید و از دیدناش پشیمان. با این همه، شاید بتوان در بخش کمدی-جاسوسی، فیلم را بهتر از دو قسمت «جانی انگلیس» (Johnny English) دانست اما قطعا از فیلم «جاسوس« (SPY) که سال گذشته به نمایش در آمد در رده پایینتری قرار میگیرد. در بخش روایت هم فیلم هیچ حرفی برای گفتن ندارد، کلیشهای ترین داستان ممکن را دارد و روتین روایتاش میکند. فلش بکهای فیلم هم که مثلا میخواهند کمی داستان به فیلم اضافه کنند و به پرداخت شخصیتها کمک کرده و ارتباط احساسی بین کاراکترها را رقم بزنند، گاهی بی موقعاند و بیش از حد هم تکه تکه شدهاند. البته اگر این مشکل و چند اشکال جزئی دیگر توسط کارگردان و تدوینگر ایجاد شده باشد، آن موقع باید گفت فیلم در بخش تدوین هم لنگ میزند و باید یقه آنها را هم گرفت.
فیلم Brothers Grimsby را «لوئیس لتریر» (Louis Leterrier) ساخته که فیلمهای خوبی در کارنامه دارد. از جمله دو قسمت اول مجموعه «ترانسپورتر» (The Transporter)، «هالک شگفتانگیز» (The Incredible Hulk)، « برخورد تایتانها» (Clash of the Titans) و فیلم «حالا مرا میبینی» (Now You See Me). با یک نگاه به آثار ساخته شده توسط او میتوان فهمید که یک کمدیساز نیست. به نظر میرسد انتخاب او بیشتر برای هدایت بخشهای اکشن فیلم بوده که باید کمی بهینه سازی هم میشدهاند. اما به طور کلی حضور «لتریر» کمک چندانی به فیلم نکرده و بخشهای اکشن به غیر از دو سه سکانس خوشساخت، تقریبا همه سرگیجهآور و کوتاه ساخته شده اند. گفتیم بهینه سازی چون شاید به خاطر بودجه فیلم، نمیتوانستهاند مانور بیشتری روی بخش اکشن فیلم بدهند. اما واقعا چه کسی این ایده «اول شخص» (POV) را داده است؟ هیچ دلیل مشخصی برای استفاده از این زاویه در فیلم وجود ندارد مگر اینکه خواسته باشند فیلم را با بودجه کم، هیجان انگیزتر جلوه بدهند (البته این کم که میگوییم ۳۵ میلیون دلار ناقابل است!). تقریبا چهار دقیقه بیشتر از فیلم نگذشته که «سباستین» یک لنز به چشماش میزند و فیلم سکانس اکشن اولاش را با تکان خوردنهای وحشتناک، تقدیم مخاطب میکند.
در بخش بازیگران، فیلم Brothers Grimsby یک گنجینه بزرگ در دست دارد اما هیچکاری با آنها نمیکند، دریغ از ذرهای شخصیتپردازی. این کاراکترها حتی تیپ هم نیستند. «بارون کوهن» توانسته با توجه به شناختی که از کاراکترش دارد آن را خوب از کار دربیاورد، «مارک استرانگ» هم توانسته نقش «سباستین» را خوب بازی کند با اینکه نقش چندان چالش برانگیزی هم نبوده. اما دو بازیگر اصلی دیگر کاملأ هدررفتهاند و اصلا مشخص نیست که آیا به جز بحث مالی، انگیزه دیگری هم برای حضور در فیلم داشتهاند؟ «ایان مکشین» (Ian McShane) که سریالهای شاهکاری همچون Deadwood، Game of Thrones و فیلمهایی نظیر Pirates of the Caribbean: On Stranger Tides و John Wick را در کارنامه دارد، اینجا در نقش رئیس MI6 تقریبا هیچ کاری برای انجام دادن نداشته. حضورش نه چیزی به فیلم اضافه میکند و نه هیجانی به مخاطب اما از آن بدتر «پنلوپه کروز» است که در نقش «روآندا جورج» یکی از بدترین شخصیت منفیهای ممکن را میسازد. در حضور اولیه کوتاهش، کاملا میشود حدس زد که او شخصیت منفی خواهد بود! و وقتی هم که بلاخره مشخص میشود هست، با چند دیالوگ همه انگیزههایش را برای مخاطب برملا میکند و بعد هم مثل احمقها دستگیر میشود. حضور این دو شخصیت، در بازاریابی فیلم قرار بوده کمکرسان باشد که با توجه به شکست تجاری فیلم، همان هم کاملا خنثی شده. « ایزلا فیشر» (Isla Fisher) همسر «ساشا بارون کوئن» نیز در فیلم اظهار وجود میکند، او که در فیلم نقش «جودی» را بازی میکند، زیر چشمهای تیزبین ماموران MI6 از ابتدا تا انتهای فیلم به شخصیتهای اصلی کمک میکند و با هیچ چالشی هم رو به رو نمیشود.
جمع بندی: فیلم Brothers Grimsby یک تیم مستعد در جلو و پشت دوربین دارد اما ضعفهای متعدداش در بخش فیلمنامه و طنز آن را هرگز تبدیل به یک اثر خوب نمیکند. شاید اگر «کوئن» زمان بیشتری را صرف نوشتن فیلمنامه میکرد و پرداخت شخصیتی و داستانی فیلم را بیشتر میکرد یا حداقل برای شوخیهایش حد و مرز تعیین میکرد، با آثر قابل توجهی رو به رو میشدیم. اما از آنجایی که فیلم خودش را جدی نمیگیرد، ما هم نباید جدیاش بگیریم و بهتر است بعد از دیدناش آن را به فراموشی بسپاریم.