سریال South Park مجموعهایست پر از لحظات خندهدار، چندشآور، شوکهکننده و دوست داشتنی. با گیم شات همراه باشید تا بهترین و مهمترین قسمتهای این مجموعه محبوب و فوقالعاده را با همدیگر بررسی کنیم.
آیا از آن دسته افراد هستید که تا به حال از کنار مجموعه فوقالعاده و پر اهمیت South Park عبور نکردهاید؟ آیا میدانید که یکی از مهمترین سریالهای کمدی در قالب انیمیشن و در مجموع سراسر تاریخ تلویزیون را از دست دادهاید؟ بر خلاف مجموعههای انیمیشنی مشابه نظیر The Simpsons و Family Guy که محوریتشان بر روی کمدی تمسخر یا Parody بوده و در این میان داستان درونی خود را نیز دارند، سریال South Park پیش از اینکه تمسخر را جلوهای برای خنداندن و شوخی در نظر داشته باشد، کمدی خود را به طور کامل، پوششی برای انتقاد به جامعه تخریب شده آمریکایی، تفاوتهای نژادی و مذهبی، کنایه به هالیوود و افراد مشهور و از این دسته مشکلات اجتمایی و فرهنگی در نظر گرفته است که به نوع خود بسیار تاثیر گذار و خیره کننده است. از این سری تا به این لحظه که این مقاله منتشر شده است، ۲۰ فصل کامل (فصل ۲۱ در حال پخش است) به همراه یک فیلم سینمایی و چندین بازی ویدیویی است (در مقاله دیگری به نقد و بررسی جدیدترین بازی این سری یعنی بازی South Park: The Fractured But Whole پرداختیم و میتوانید برای اطلاعات پیشتر درباره این سری و بازیهای سریال South Park به مقاله مذکور نیز مراجعه کنید). سریال South Park مجموعهای است که برای هر کس ارزش و معنای خاص خود را دارد و ارزشبندی قسمتها و اهمیت آنها از دید خودمان شاید آنچنان حرکت معتبر و حرفهای نباشد، با این حال نتوانستیم تجربیات فوقالعاده و ارزشمندی را که از این سریال با ارزش کسب کردیم، از شما پنهان کرده و در این مقاله نگاه کاملی میاندازیم به ۲۰ عدد از بهترین و مهمترین قسمتهای مجموعه و برنامه تلویزیونی South Park تا پایان فصل بیستم و با همدیگر میبینیم که چگونه این سریال به ظاهر کودکانه و در خفا با هزاران هزار پیام اخلاقی و مهم، توانست در طی بیست سال پخشش، دل میلیونها نفر را به تسخیر خود در بیاورد. با گیم شات همراه باشید.
رتبه بیستم: فصل چهاردهم، قسمت چهارم؛ You Have 0 Friends
۱۹۹همین قسمت سریال South Park در چهاردهمین فصل سریال، در تاریخ ۷ آپریل سال ۲۰۱۰ پخش شد. در این اپیزود، ما میبینیم که تب شبکه مجازی عظیم الجثه یعنی فیس بوک، شهر South Park را فراگرفته و تمامی موجودات زنده درون شهر از این شبکه استفاده میکنند! استن مارش که تنها فرد در South Park است که هیچ علاقهای به این موضوع ندارد و آن را درک نمیکند، توسط دوستانش اریک، کنی و کایل به ناچار به فیس بوک وارد میشود. استن که در ابتدا تنها برای ساکت کردن دوستانش این موضوع را میپذیرد، خود را در حالی میابد که توسط تمام مردم شهر، اعم از آشنایان نزدیک و دور و حتی غریبهها، درخواست دوستی دریافت کرده و در چرخه بیپایان فیس بوک گرفتار شده است. پس از مدتی که وی از تمامی این اتفاقات خسته شده و تصمیم به پاک کردن صفحه فیس بوکش میگیرد، سایت این اجازه را به وی نداده و استن را به دنیای مجازی خود وارد میکند. توانایی پیش بینی رشد شبکههای اجتماعی آن هم در سال ۲۰۱۰ توسط دو سازنده سری یعنی تری پارکر و مت استون، نشان از بینش فوقالعاده و وسیع این دو از حال و روز جمعه آمریکا و جهان است. دنیای مجازی فیس بوک که استن به آن وارد میشود، شوخی با فیلم Tron محصول سال ۱۹۸۲ بوده و همچنین اشاراتی به انیمه Summer Wars محصول سال ۲۰۰۹ در این قسمت میشود. شاید جالبتر از شوخی با شبکههای اجتمایی بزرگ و مخرب ذکر کردن آنها در این قسمت، همچنین شوخی با بازی اعتیادآور فیس بوکی که میلیونها نفر را درگیر خود کرد، یعنی عنوان FarmVille و دیگر بازیهای آنلاین فیسبوکی است که هیچ دست آورد خاصی در زندگی مردم نداشته و به هیچوجه نیز خوش ساخت نیستند. جدا از فیس بوک، شوخی با وب سایت Chatroulette که یک درگاه اینترنتی تصادفی برای چت تصویری با مردم مختلف است نیز به خوبی در این قسمت پیاده شده است و بامزه است. پایانبندی شاد و خوب این قسمت نیز از نکات مثبت آن به حساب میآید.
جالبترین دیالوگها و لحظات این قسمت:
- کایل خطاب به استن: «استن اگه تو به فیس بوک بیای میتونی با من دوست باشی (ایهام در کلمه دوست که به معنای گزینه Friend
در فیس بوک بوده و شوخی در زمانی مشخص میشود که استن و کایل واقعاً دوست هستند!) - استن درون دنیای مجازی فیس بوک خطاب به کایل: «این که من توی فیس بوک کشیده شدم همش تقصیر توعه کایل (ایهام در کشیده شدن درون فیس بوک که هم به معنی ورود به دنیای فیس بوکه و هم کشیده شدن استن به معنای واقعی کلمه درون فیس بوک!)»
- کارتمن در حال اجرای برنامه Mad Friends (شوخی با برنامه واقعی Mad Money): «با اضافه کردن جیمی به دوستانتان میتوانید ۹۰ دختر را به دوستانان اضافه کنید و همانطور که همه ما میدانیم، ارزش هر دوستِ دختر سه برابر ارزش یک دوستِ پسر است! (توهین به فلج بودن جیمی و اینکه دوستی با وی میتواند توجه دختران را به شما جلب کند و همچنین تبعیض جنسیتی کارتمن که دختران را ارزش بندی میکند.)»
رتبه نوزدهم: فصل ششم، قسمت هشتم؛ Red Hot Catholic Love
۸۷تمین قسمت از سریال South Park در ۳ جولای سال ۲۰۰۲ پخش شد. این اپیزود به عنوان یکی از قسمتهای سریال South Park شناخته میشود که دنیا را تغییر داد. در این قسمت، والدین کودکان شهر، نگران این موضوع هستند که کشیش شهرشان، پدر مکسی (Father Maxi) از کودکان شهر سو استفاده جنسی کند و به همین دلیل تصمیم میگیرند تا دیگر به کلیسا نرفته و آتئیست شوند. در همین حوالی کارتمن از سو استفاده کشیش از بچهها برداشت غلطی میکند و به این نتیجه میرسد که اگر فرد به جای خوردن غذا از دهان و مدفوع کردن، غذا را در مجرای مدفوع خود قرار دهد، میتواند از دهانش مدفوع کند! بر خلاف انتظار همگی، این موضوع درست از آب در میآید. در همین حین، پدر مکسی که از اعمال زننده کشیشهای فاسد شوکه شده، تمام کشیشهای کاتولیک را جمع کرده و در این باره شکایت میکند. وی در کمال وحشت متوجه میشود که تمامی کشیشهای دیگر دست به سو استفاده از کودکان زدهاند و برای پایان دادن به این موضوع به دنبال اسناد مقدس کلیسای واتیکان میرود تا در آن تغییراتی به وجود آورد. شاید مهمترین نکته اخلاقی این قسمت را بتوان از جملات آخر پدر مکسی برداشت کرد که اشاره به باورهای غلط مردم از مسیحیت کاتولیک و در کل دین دارد که آن را با خرافات و داستانهایش میشناسند و اصل آن را که مردم را به خوبی و نیکی دعوت کرده فراموش کردهاند. نکته اخلاقی دیگر این قسمت قطعاً مدفوع کردن از دهان است که در بُعد اول شاید به مانند یک شوخی کثیف و بزرگ باشد، ولی اگر عمیقتر به آن نگاه کنید، میتوانید به نبوغی که پشت این شوخی خوابیده است پی ببرید. نظرات خرافی و احمقانه = مدفوع کردن از دهان؛ و این چیزیست که این قسمت به زیباترین و البته کریهترین شکل ممکن به نمایش گذاشته است. نمایش کلیسای فاسد و کشیشهای منحرف کاتولیک که بر اساس اخبار واقعیست، از دیگر دستاوردهای این قسمت فوقالعاده است.
جالبترین دیالوگها و لحظات این قسمت:
- از مهمترین لحظات این قسمت، تغییر استایل هنری انیمیشن زمانی است که پدر مکسی وارد غار شده و استایل سریال از شیوه عادی خود به سبک بازی قدیمی Pitfall در میآید.
- رندی مارش که قصد دارد یک آتئیست شود، نظر همه را به این موضوع جلب میکند و همه با صدای بلند فریاد میزنند که «بله باید آتئیست شویم»؛ در همین حین استوارت اسکاچ بر خلاف بقیه فریاد میزند: «بیاید خدا رو بکشیم!» که با تعجب رندی همراه میشود و به وی میگوید: همان آتئیست شدن کافیست! و استوارت در جواب میگوید: «مگه فرقی هم دارن؟»
- گفتگوی کوتاه و البته بسیار جالب بین شخصیت آشپز و کودکان پس از گیج شدن آنها توسط مشاور در رابطه با سو استفاده کشیش از آنها: آشپز: «چه خبر بچهها؟»، استن: «آشپز، به نظرت یه کشیش چگونه از بچهها بهره میبره؟»، آشپز: «خداحافظ!» (این گفتگو اشاره به این دارد که بچهها همیشه برای مشکلات عجیبشان به سراغ آشپز میرفتند و آشپز نیز این بار دیگر حوصله دردسرهای آنان را نداشت!).
- این قسمت از معدود قسمتهایی است که اریک کارتمن در نهایت جلوی کایل کم میآورد (البته پارادوکسی که در این میان وجود دارد این است که کایل در اصل به کم آوردنش جلوی کارتمن اعتراف میکند، ولی در نهایت همه چیز به نفع وی تمام میشود؛ در اصطلاح به این شیوه، بازندهی برنده میگویند).
رتبه هجدهم: فصل دوازهم، قسمت ششم؛ Over Logging
۱۷۳ومین قسمت سریال South Park در تاریخ ۱۶ آپریل سال ۲۰۰۶ پخش شد. این قسمت به طور کلی حول محور یکی از بزرگترین مشکلات اجتماعی و عمومی مردم، پس از اختراع آن میچرخد: اینترنت. خانواده مارش در این قسمت به انجام فعالیتهای مختلفی در اینترنت میپردازند؛ استن همانند یک کودک تازه با اینترنت آشنا شده، به صفحات مختلف آن میرود (وب گردی میکند)، شلی با دوست پسر مجازی خود در چت رومها، صحبت میکند و رندی نیز همانند یک مرد میانسال آمریکایی، به تماشای فیلمهای مستهجن در اینترنت میپردازد. صبح روز بعد، زمانی که همگی بیدار میشوند، متوجه میشوند که به اینترنت دسترسی ندارند. خانواده مارش تصمیم میگیرند تا به کالیفرنیا مهاجرت کنند (گویا در آنجا اینترنت وجود دارد). جدا از پیامهای اخلاقی مختلفی که در این قسمت وجود دارند، شاید همگان با یکدیگر موافق باشند که این قسمت یکی از بهترین هنرنماییها از یکی از مهمترین شخصیتهای سریال South Park را شاهد هستیم. رندی که در بسیاری از لحظات حضورش میتواند لبخند را به لبان مخاطب بیاورد، شخصیت اصلی این قسمت است. تمامی این قسمت، شوخی با فیلم The Grapes of Wrath بوده و وحشت کردن تمامی شهر South Park سر یک چیز بسیار بیاهمیت، از بامزهترین لحظات این قسمت است. قسمت Over Logging حول محور یکی از پدیدههای مخربی میچرخد که بشریت نمیتواند به درستی از آن بهره ببرد. پیام اخلاقیای که اینترنت تنها وسیلهای برای تماشای فیلمهای زننده نیست، به شکل برعکس و خندهداری در پایان قسمت توسط رندی به بینندهها منتقل میشود که این قسمت را به یاد ماندنی کرده است.
جالبترین دیالوگها و لحظات این قسمت:
- در این قسمت شخصیتهای اصلی سریال South Park یعنی کارتمن، کنی و باترز حضور دارند، ولی هیچ دیالوگی نمیگویند.
- سکانسی که رندی نیمه شب به درون اتاق کامپیوتر وارد شده و سپس لو میرود، به همراه دیالوگهای وی به همراه شیوه انکارش بسیار بامزه هستند.
- یکی از مسافران کمپ، اتاقی تاسیس کرده تحت عنوان «شبیهساز فیلمهای بزرگسالان!» که البته کار رندی را راه نمیاندازد و وی را درماندهتر میکند.
- سخنرانی رندی در پایان قسمت قرار است درباره درسهایی باشد که وی گرفته و دیگر قرار نیست از اینترنت برای مصارف زننده استفاده کند؛ با این حال گویا وی همان رندی مارش سابق است و مردم را به اسفاده از اینترنت برای این کارها تنها دو بار در روز نصیحت میکند!
رتبه هفدهم: فصل پانزدهم، قسمت چهاردهم؛ The Poor Kid
۲۲۳ومین قسمت سریال South Park آخرین قسمت از فصل پانزدهم بوده و در تاریخ ۱۶ نوامبر ۲۰۱۱ پخش شد. در این قسمت، والدین کنی به جرم داشتن یک آشپزخانه پخت مخدر شیشه در حیاطشان، بازداشت میشوند. در این بین، کنی و خواهر و برادرش که کسی را برای مراقبت از آنها ندارند، توسط سازمان حمایت از کودکان، به یتیم خانهای فرستاده میشوند. صاحبان این یتیم خانه که زوجی ندانمگرا (افرادی که وجود هستی و خالق را زیر سوال میبرند و درستی یا نادرستی آن را انکار میکنند) هستند و برخورد بسیار تند و بدی با بچههای آنجا دارند و آنها را مجبور میکنند تا به ماهیت همه چیز را زیر سوال برده و ذهنشان را مسموم میکنند. این جابجایی محیطی باعث شده تا خواهر کنی یعنی کارن بسیار غم انگیز شده و شبها در خواب گریه میکند. کنی که از این وضعیت بسیار ناراحت است، با خوش قلبی تمام، لباس ابرقهرمانیاش یعنی Mysterion را پوشیده و شبها از پنجره اتاق، با خواهرش صحبت کرده و وی را دلداری میدهد. در همین حال در مدرسه South Park، کارتمن به دنبال فرد جدیدی است تا بعد از رفتن کنی به دلیل فقیر بودنش به وی گیر بدهد؛ وی در کمال تعجب متوجه میشود که بعد از کنی، خودش فقیرترین بچه در مدرسه است و از ترس اینکه کایل وی را مسخره نکند، شروع به تعریف جوکهای فقیرانه درباره خود و مادرش میکند. زیر سوال بردن اعتقادات مذهبیای که خود در حال زیر سوال بردن اعتقادات است، حرکت بسیار هوشمندانهای از سوی نویسندگان این قسمت بود که هیچ کس فکرش را هم نمیکرد. زوج ندانمگرای این قسمت بچهها را مجبور به نوشیدن نوشیدنی Dr Pepper میکنند زیرا نمیتوان به درستی تشخیص داد که مزه دقیق این نوشیدنی چیست (متوجه جوک شدید؟) و همچنین برخواستن کنی برای محافظت از خانوادهاش یکی از دوستداشتنیترین لحظات این شخصیت مهم را در این قسمت رقم میزند. با اینکه همه چیز در پایان به خوبی و خوشی تمام میشود، ولی با این حال سازندگان از شوکه کردن بینندگان دست برنداشته و در پایان میبینیم که کنی بعد از سالها، باری دیگر در سری به قتل میرسد! جوکهای بامزه کارتمن در حالی که وی در حال گریه است و خیزش کنی، از این قسمت یک قسمت بسیار دوستداشتنی را به وجود آوردهاند.
جالبترین دیالوگها و لحظات این قسمت:
- خنده دار ترین لحظات و دیالوگهای این قسمت در جوکهای فقیر بودن کارتمن خلاصه میشود که به برخی از آنها میپردازیم.
- کارتمن خطاب به کِرِگ: «کِرِگ میخواستم به مامانت بگم که برات لباسهای بهتری بخره، ولی اونقدر فقیره که نمیتونه به توجه به تو بپردازه (کلمه Pay در زبان انگلیسی به معنی پرداخت کردن است و به پول اشاره دارد و لفظ Pay attention به معنی توجه کردن است که در بازی با لغات کارتمن به معنی پرداختن توجه است)».
- کارتمن خطاب به مادرش: «مامان من انقدر فقیره که زمانی که درباره شام آخر شنید (آخرین گردهمایی مسیح با حواریون) فکر کرد که ذخیره غذاییش تموم شده!».
- کارتمن گریه کنان در حال دور شدن: «مامان من انقدر فقیره که با یه دونه کفش کار میکنه و وقتی ازش میپرسن که یه کفششو گم کرده، جواب میده که نه یکی پیدا کردم!»
رتبه شانزدهم: فصل سیزدهم، قسمت سیزدهم؛ Dances with Smurfs
۱۹۴ومین قسمت سریال South Park در تاریخ ۱۱ نوامبر سال ۲۰۰۹ پخش شد و روایتگر داستان اریک کارتمن است که به عنوان خواننده رویدادهای روزمره مدرسه پشت بلندگو انتخواب میشود و با توجه به جایگاهش، دست به ایجاد تغییراتی در سیاست عمومی مدرسه و اعمال قانونهای خودش میکند. Dances with Smurfs در وحله اول، شوخی با برنامه سیاسی واقعی Glenn Beck است و در قدم دوم، فیلم بسیار مشهور Avatar محصول ۲۰۰۹ مورد تمسخر قرار گرفته است. این قسمت همانطور که از اسمش مشخص است، در حال روایت این موضوع است که جیمز کامرون (James Cameron) داستان فیلم Avatar را به طور واضح از فیلم مشهور سال ۱۹۹۰ یعنی Dances with Wolves الهام گرفته و همچنین، بیگانههای فیلم Avatar را نیز یک تقلید واضح از Smurfs میداند. این قسمت همچنین به شوخی با چهرههای سیاسی بزرگی مانند Sarah Palin پرداخته و در مجموع قسمت بسیار محبوبی در سری است. این قسمت در بار اول پخش خود، نزدیک ۲ میلیون بار دیده شد و نمرات خوبی نیز از منتقدان دریافت کرد. این قسمت همچنین از آن دسته قسمتها است که اریک کارتمن به ناچار شکست خود را در مقابل یکی از دشمنان خونیاش یعنی ویندی تستبرگر میپذیرد که همیشه اتفاق نمیافتند، پس دیدن آن به شدت ضروری است.
جالبترین دیالوگها و لحظات این قسمت:
- در سکانسی رویایی، اریک کارتمنی که شرورترین شخصیت سریال South Park است نیز از ترس ساکت مینشیند. سکانس اول این قسمت که با مرگ Gordon Stolski (یکی از پسرانی که کارتمن در قسمتهای قبلی با وی آشنایی داشت) همراه است، نفس همه، حتی اریک کارتمن افسانهای را نیز بند میآورد.
- کارتمن میخواهد همه را مجاب کند که ویندی قصد کشتن اسمارفها را دارد و شروع به گفتن خصوصیات بد ویندی میکند که در نهایت اگر حروف اول این خصوصیات را کنار هم بگذاریم به کلمه «اسمارفها را بکش» دست مییابیم، که نشان از هوش بالای اریک کارتمن دارد.
- روش انتقام ویندی نه تنها این است که با داستان کارتمن پیش میرود، بلکه تایید میکند که اگر به خاطر کارتمن نبود، اسمارفها از محل زندگیشان بیرون انداخته نمیشدند و در نهایت همه چیز را بر سر وی خراب میکند.
رتبه پانزدهم: فصل نهم، قسمت ششم؛ The Death of Eric Cartman
۱۳۱کمین قسمت سریال South Park در تاریخ ۱۳ آپریل سال ۲۰۰۵ پخش شد. در این قسمت، پسران همگی با هم نقشه میکشند تا اریک کارتمن را نادیده گرفته و با وی صحبت نکنند و این موضوع در ذهن کارتمن اینگونه طلقی میشود که وی مُرده و دوستانش نمیتوانند وی را ببینند! باترز که شیرین عقلترین بچه شهر است، از نقشه پسران خبر نداشته و در مقابل کارتمن واکنش طبیعی نشان میدهد و این ایده را در ذهن وی ایجاد میکند که باترز تنها فردی است که او را میبیند و از وی درخواست میکند که روحش را از این دنیا نجات دهد. حال در این میان ما باید شاهد مسخره بازیهای کارتمن باشیم که فکر میکند یک روح است و به دنبال بخشش از تمام کسانیست که تا به حال آنها را اذیت کرده است. یک قسمت ناب به همراه یک ایده ناب که به بهترین شکل ممکن پیاده شده است. باترز بیچاره باری دیگر مورد سو استفاده کارتمن قرار میگیرد و در نهایت نیز باری دیگر توسط والدینش به کارهای عجیب و غریب وادار میشود. همچنین این قسمت شامل یکی از زیباترین و مشهورترین ترانههاییست که در طول سری میشنویم و نشان از قدرت بالای تری پارکر در ترانه سرایی دارد.
جالبترین دیالوگها و لحظات این قسمت:
- اجرای ترانه Make it Right توسط اریک کارتمن که اثری بسیار گوش نواز است.
- کارتمن خطاب به باترز: «بنا به برخی دلایل، روح من روی زمین گیر کرده و نمیتونه راهش رو به سوی بهشت پیدا کنه»، باترز: «از کجا میدونی که به جهنم فرستاده نمیشی؟»، کارتمن: «شوخیت گرفته؟ من قرار نیست به جهنم برم باترز، من که سیاه پوست نیستم!».
- لیست کارهای بد کارتمن که در حال گفتن به باترز است، از این جهت بامزه است که هم به برخی از شرورترین کارهای وی در قسمتهای گذشته اشاره دارد و هم طوری آنها را بازگو میکند که انگار چیز مهمی نیستند!
- پیشگوی قلابی خطاب به باترز: «من همیشه ارواح را میبینم مرد جوان، آخرین باری که تو ارواح را دیدی کی بود؟»، بارتز (با اشاره به کارتمن): «همین الان کنارم نشسته»؛ پیشگو جیغ زنان اتاق را ترک میکند!
رتبه چهاردهم: فصل ششم، قسمت سیزدهم؛ The Return of the Fellowship of the Ring to the Two Towers
۹۲ومین قسمت سریال South Park در تاریخ ۱۳ نوامبر ۲۰۰۲ همچنین از قویترین قسمتهای سریال هم از دید مخاطبین و هم خود سازندگان تا به امروز به حساب میآید. به عنوان یک شوخی با فیلمهای ارباب حلقهها، این قسمت نه تنها به خوبی این وظیفه خود را به انجام رسانده است، بلکه دست روی موضوعی حساس گذاشته که به عنوان یک کودک، برای خیلیها ممکن است به وجود آمده باشد. در این قسمت، باترز به عنوان اولین تجربهاش در فیلمهای بزرگسالانه که گمان میکند ارباب حلقهها است، به مانند شخصیت معروف فیلم یعنی گالوم که به دنبال حلقه عزیزش بود، به دنبال بچههای South Park راه افتاده تا بتواند از آنها فیلم را بگیرد. این شوخی هسته اصلی این قسمت را تشکیل داده و بر خلاف روایت طولانیاش، به هیچ وجه مزه و طعمش را از دست نمیدهد. به گفته تری پارکر خالق سری، این قسمت به عنوان یکی از بهترین دستاوردهای آنها در زمینه ارائه دنیای بامزه South Park از دید کودکان است و همچنین یکی از آن قسمتهاست که شخصیت باترز تمام مزه قسمت را در بیست و دو دقیقه تحت کنترل میگیرد.
جالبترین دیالوگها و لحظات این قسمت:
- لحظات کمدیک این قسمت که شوخی جالبش را با کمک المانهای ارباب حلقهها به وجود آورده است در نوع خود بینظیرند؛ باترز که به دنبال فیلم عزیزش است، نمایی از شخصیت گالوم در ارباب حلقهها، سه کودک ماجراجو (در اصل چهار تا با احتساب کنی در بدن کارتمن) نمایی از فردو بگینز، سم و گندالف هستند و کلاس ششمیها نیز نازگول (Nazgûl)هایی بوده که به دنبال گنجینه هستند.
- یکی از معروفترین سکانسهایی که در فیلم و انیمیشن ارباب حلقهها وجود دارد، قایم شدن هابیتها زیر درختی برای فرار از دست نازگول است و همانطور که در عکس بالا مشاهده میکنید، این سکانس به جالبترین شکل ممکن بازسازی شده است.
رتبه سیزدهم: فصل هشتم، قسمت اول؛ Good Times with Weapons
۱۱۲همین قسمت سریال South Park در تاریخ ۱۷ مارچ ۲۰۰۴ پخش شد. این قسمت یکی از خاصترین قسمتها در سریال است؛ از این جهت که در وحله اول، در کنار استایل ساده انیمیشنی همیشگی سری که در طول سری جریان داشته است، ما شاهد ورود و خروج به وادی انیمیشنهای باکیفیت استایل انیمههای شونن ژاپنی هستیم. این قسمت همچنین از دید طرفداران و دو سازنده سری، به عنوان یکی از بهترین قسمتهای تمام سری شناخته میشود. در این قسمت بچهها که به صورت غیر قانونی به ابزار جنگی نینجاها دسترسی پیدا کردهاند، مشغول بازی با این وسایل خطرناک بوده و تصادفاً باترز را زخمی میکنند. جدا از پیام اخلاقی مهمی که کودکان نباید با وسایل خطرناک به بازی پرداخته، این قسمت با توجه به تغییر متعدد استایل هنریاش، لحظات بسیار خنده داری را رغم زده است. ترانه مشهور Let’s Fighting Love که ترکیبی از ترانههای کلیشهای انیمهها و ترجمهای آماتوری با لحجه ژاپنی به زبان انگلیسی است، از بامزهترین ترانههای سری به حساب میآید.
جالبترین دیالوگها و لحظات این قسمت:
- شوخی با استایل انیمیشن انیمههای شونن لحظات خندهداری را رغم زده است.
- ترانه مشهور این قسمت نیز باری دیگر به شوخی با آهنگهای متن انیمهها پرداخته است.
- تمام لحظات انیمهای این قسمت اشارات مستقیمی به استایل بازی و انیمه Street Fighter داشته و شخصیتها همگی به آن کاراکترها شبیهاند.
رتبه دوازدهم: فصل دوازدهم، قسمت هفتم؛ Super Fun Time
۱۷۴ومین قسمت سریال South Park در تاریخ ۲۳ آپریل سال ۲۰۰۸ پخش شد. در این قسمت، کلاس آقای گریسون به یک اردوی علمی در یک موزه زنده تاریخی رفته و در حینی بازدید از آنجا، تمام موزه توسط گروهی خلافکار که برای فرار از دست پلیس به آن جا پناه بردهاند، محاصره میشود. در همین حین، کارتمن که از اردو خسته شده است، تصمیم میگیرد از آنجا خارج شده و به پاساژ تفریحی نزدیک آنجا رجوع کند؛ با این حال، باترز که از طرف معلم وظیفه دارد تا دست کارتمن را رها نکرده، به ناچار همراه وی میرود. خلافکاران که به دنبال خارج شدن از موزه هستند، نمیتوانند کارمندان آنجا را به حرف بیاورند، زیرا آنها آنقدر در نقش خود فرو رفتهاند که هیچ گونه اطلاعاتی بروز نمیدهند. در این قسمت نیز برای باری دیگر شاهد درخشش شخصیت به شدت محبوب باترز هستیم و اطاعت سرسختانه وی از قوانین، حتی زمانی که باید آنها را بشکند، فضای این قسمت را به شدت بامزه و سرگرم کننده ساخته است. باترز در این قسمت آنچنان خشمگین ظاهر میشود که حتی شخصیت سرسختی مثل کارتمن نیز نمیتواند جلوی وی بایستد.
جالبترین دیالوگها و لحظات این قسمت:
- اصرار باترز که در هیچ شرایطی دست کارتمن را رها نمیکند، بسیار تاثیرگذار و خنده دار است.
- آقای گریسون که طبق معمول شخصیتی ترسو است، حاضر است تا بچهها را قربانی کرده ولی خود زنده بماند! (آقای گریسون: «لطفاً، اگر میخواهید کسی را ببرید، من رو نبرید! بچهها ارزش بیشتری دارند!»)
- گمشدگی در شخصیت. کارمندان موزه تحت هیچ شرایطی حتی تهدید شدن به مرگ، حاضر نیستند که شخصیتی که بازی میکنند را بشکنند!
رتبه یازدهم: فصل چهارم، قسمت پنجم؛ Cartman Joins NAMBLA
۵۳ومین قسمت سریال South Park در تاریخ ۲۱ ژوئن سال ۲۰۰۰ منتشر شد. در این قسمت بامزه، ما با اریک کارتمن همراه میشویم که علاقهای به بازی با دوستانش ندارد زیرا آنها رفتاری کودکانه داشته و در نتیجه کارتمن ترجیح میدهد تا با بزرگسالان دوستی کند؛ بدین منظور، وی به چت رومی آنلاین رفته و با مردان بزرگسال چت میکند. قطعاً برداشت اشتباه کارتمن که فکر میکند، این مردان به دنبال دوستی ساده با وی هستند و اشاراتی به خطرات کودک آزاری برای افراد کم سن، به همراه نادانی و بیخردی کارتمن، یکی از بامزهترین قسمتهای سریال را به وجود آورده است. کارتمن که خود را همیشه باهوشترین فرد در میان گروه میداند، در بسیاری موارد نشان داده که دارای بیشترین حماقت بوده و این قسمت، اوج این موضوع را نشان میدهد. سکانس تعقیب و گریز درون هتل در این قسمت که به سبک کارتونهای قدیمی اسکوبی دو ساخته شده، بسیار بامزه بوده و این قسمت همچنین به سوال مرگ و تولد مجدد کنی یک بار برای همیشه جواب میدهد.
جالبترین دیالوگها و لحظات این قسمت:
- شباهت نام سازمان کودک آزاری با سازمان افراد شبیه به مارلون براندو که توسط FBI نیز اشتباه گرفته میشود، از نکات بامزه این قسمت است.
- پدر بیچاره کنی در این قسمت بیشترین بلاها را تحمل میکند. وی توسط توپ بیسبال ضربه خورده، مسموم میشود، در شهربازی سرو ته شده و در نهایت خود را در اتاق اشتباهی مییابد!
- حماقت کارتمن در مقابل سازمان کودک آزاری که آنها را دوستان خود میپندارد و کشاندن سایر دوستان خود به آنجا، به همراه جریانات هتل و سخنرانی احمقانه رئیس سازمان، از دیگر نکات جالب این قسمت هستند.
- آشکار شدن مرگ و میر متوالی کنی و شکسته شدن دیوار چهارم توسط پدر و مادر وی (که یه تعداد مرگهای وی اشاره میکنند)، از نکات جالب این قسمت است.
ادامه دارد…
1 دیدگاه
کایل
عالی رفیق بی شیله پیله