انیمه Your Name تجلی هنری است که با کمی فلسفه، تا حدودی درام سینمایی و تا جایی که میشود با سردرگمی مخلوط شده است. با نقد و بررسی این انیمه همراه گیم شات باشید.
انیمه Your Name در زمره آن دسته آثاری قرار میگیرد که تجلی هنر شرقزمین است و با صدای بلند میگوید که از فوران ویژگیهایش هیچ ابایی ندارد و خجالت هم نمیکشد. مسئولیت یک اثر هنری، حال چه در قالب فیلم سینمایی و چه انیمه این است که در برخورد با موقعیتهای مختلف بیننده را وارد مسیری که میخواهد بکند. نه این که سکانسی را به نمایش بگذارد و خطاب به بیننده بگوید: یالا برداشت کن! انیمه Your Name مخاطبش را در یک توالی گیج کننده از معماها و سوالات پی در پی قرار میدهد. مسیر یک طرفهای که لحظه به لحظه بیننده را کنجکاو میکند؛ فارغ از این که مخاطبش پیشتر اهل تماشای انیمههای ژاپنی بوده است یا خیر. Your Name شعور بیننده را سطح بالا میگیرد و ضربههایش را آرام، اما به طور مداوم وارد میکند. اصلا انیمه های شرقی از زمانی که بودهاند، همین بودهاند. داستان کودکانهای که کم کم جان میگیرد، بر روی دو پاهایش میایستد و در نهایت جوی توصیف ناپذیر برای بینندهاش پدید میآورد. سوالاتی که در قابی از نقاشیهای شرقی به نمایش در آمدهاند، کم کم ذهن بیننده را درگیر میکند و او را به فکر فرو میبرد. در این بلاتکلیفی تمامعیاری که Your Name ارائه میکند سوالات زیادی برای بیننده پدید میآید. و مهمتر از این سوالات پاسخهایشان هستند؛ این که هدف Your Name خودش هدفهای جدیدتری را برای ما بوجود آورده است و حالا دایره افکارمان رویاهای بزرگتری را متصور میشود. بیایید در ادامه به نقد و بررسی انیمه Your Name بپردازیم؛ ساختهای که اگر چه لایق ستایش است اما بیشتر از آن، لایق تفکر است.
خطاب به آن دسته از مخاطبانی که پیشتر با انیمههای شرقی آشنایی ندارند، انیمه Your Name قرار نیست که از قواعد سایر انیمیشنهای هالیوودی و غیره و ذالک پیروی کند. در واقع بسیاری از این دسته آثار شرقی زمانی مهر موفقیت را بر روی خود ثبت میکنند که ویژگیهای جدیدی را جدا از مباحث بصری ابدا کرده باشند. Your Name نه رنگ و لعاب جدیدی دارد و نه برای مخاطب ایرانی چیز جدیدی از لحاظ بصری ارائه میکند. پس زمانی که شروع به تماشایش میکنید با قابی از افکتهای رنگارنگ و نه البته نوآورانه رو به رو خواهید شد. داستان هم در ابتدا پیچیدگی خاصی ندارد و بیننده بی آن که از اتفاقات برخی سکانسها برداشتی کرده باشد، یک عدد «بیخیال قضیه» میزند تنگش و ادامه کار را تماشا میکند. غافل از این که کم کم قضیه برای بیننده شکافته شده و از دل این اتفاقات کوچک، ابهامات زیادی فوران میکند. Your Name داستان دو جوان دبیرستانی را روایت میکند که یکدیگر را طی اتفاقی عجیب در خواب میبینند. رفته رفته متوجه میشوند که در خلال اتفاقات گذشته غایب بودهاند و کمی که داستان پیشروی میکند، متوجه میشوند در برخی از اوقات هفته، عملا جایشان با یکدیگر تغییر میکند. شخصیت مذکر (که «تاکیکُن» نام دارد) جایش را به کاراکتر مونث (که «میتسوها» نام دارد) میدهد. آنها بی آن که بدانند جایگزینشان در طول روز چه عکس العملهایی از خود نشان میدهد تصمیم میگیرند که با این واقعه کنار بیایند. همه چیز طبیعی جلوه میکند تا جایی که تاکیکُن متوجه میشود ماجرا به این سادگیها هم نبوده و میتسوها سه سال پیش از شروع این وضعیت در یک حادثه جانش را از دست داده است. او از تمام اتفاقاتی که برایش میافتد تنها یک منظره به یاد میآورد و در جستجوی یک نام سر به کوهستان میگذارد. داستانی که در نهایت به یک رابطه عاطفی دچار میشود، اما پیش از هر چیزی چندین و چند سوال بزرگ برای بینندهاش برجا میگذارد.
یک نمایش شلوغ، پر از معما و سردرگم خودش برای نمایش دادن این هرج و مرج نظم و ترتیب میخواهد. انیمه Your Name با یک روایت بدقلق بیننده را گیج میکند و البته که این گیج کردن همیشه به معنی خوبش تعبیر نمیگردد. داستان بسیار کسل کننده شروع میشود و رفته رفته اوج میگیرد. ریتم آرامش بخش و نسبتا یکنواختی که Your Name پیش گرفته است، داستان این اثر را به بهترین شکل ممکن پیش میبرد. انیمه Your Name کاملا شعور مخاطب را سطح بالا میگیرد و با سکانسها و اتفاقات بیهوده وقت بیننده را تلف نمیکند. بلکه قضاوت و گرفتن پاسخ سوالات احتمالی را به گردن بیننده میسپارد تا در نهایت یک ساعت و اندی از زمانتان در شرایطی کاملا غریب و دور از انتظار سپری شود. انیمه Your Name در یک فراز و نشیب داستانی قرار دارد؛ مدام اوج میگیرد و سپس به زمین میخورد.
هر چه نباشد، Your Name نام یک انیمه عاشقانه است. یعنی هدف آن در نهایت به یک رابطه عاطفی منجر میگردد. داستان Your Name برای یک انیمه بسیار سطح بالا است؛ ابتدا برایتان چند نوع سوال طرح میکند، سپس جواب میدهد و زمانی که به جواب میرسد هویتش را به طور کامل نابود میکند. مثلا در ابتدای داستان، تاکیکُن شهروندی عادی از مردمان شهر توکیو است و در معاشرتهای روزانه کم میآورد و معمولا زود هم عصبانی میشود. کمی بعدتر متوجه میشوید که اینها مخلوطی از ویژگیهای او و شخصیت مونث داستان است. میتسوها زمانی که به عنوان تاکیکُن در شهر توکیو قدم میگذارد، جای او تصمیم میگیرد و تصمیمات او هم ویژگیهای دخترانهاش را به ارث برده است. مدتی از این واقعه نمیگذرد که ناگهان بیننده طی اتفاقی متوجه میشود، شخصیت میتسوها مدتها قبل و در طی یک حادسه دسته جمعی جان باخته است؛ و او تنها قربانی این حادثه نبوده و نیست. در نتیجه بیننده هر چه رشته کرده بود پمبه میشود و در اواسط کار، سردرگمتر از ابتدا میگردد. یکی از بزرگترین و جذابترین سکانسهای انیمه Your Name هم زمانی رخ میدهد که تاکیکُن پس از مدتها جستجو سرانجام نیمه گمشده خود را (که واقعا نیمه گمشده است!) مییابد. اما زمانی که به او میرسد قضیه کاملا متفاوت است. همه چیز حول محور یک اسم میچرخد. آنها میدانند که در تمام عمرشان به دنیال چیزی بودهاند، اتفاقتی که برایشان افتاده بیشتر از قواعد یک تخیل یا رویا جلوه میکند اما هر چقدر که در گوشه و کنارهای حافظه میگردد، یک نام را فراموش میکنند. درست زمانی که به یکدیگر نزدیک میشوند، هدف نهایی فراموش میشود و تنها چیزی که میماند سردرگمی است.
مهمترین ویژگی انیمه Your Name اما این است که شما تمامی احساسات و عواطف جریانیافته در اثر را درک خواهید کرد. همزمان با شخصیتها کنجکاو میشوید، همزمان با آنها دلتان میگیرد و در تصور آنها رویاپردازی میکنید. Your Name در پدیدآوردن شرایط مناسب برای خلق ایدههای بزرگتر، جهانی شگفتانگیزتر و محیطی غریبانهتر کمک بسیار بزرگی به بینندهاش میکند. این طور میشود که تاثیرات حاصل از تماشای انیمه Your Name پس از اتمامش خاتمه نمییابد و ساعتها پس از دیدن این اثر، فکرها و ایدههای بزرگ در تعقیبتان خواهد بود. اصلا ذات ساختهای که تظاهر میکند ویژگیهای فلسفی دارد همین است؛ مخاطب در یک بلاتکلیفی کامل از فهمیدن و نفهمیدن ماجرا است. اما همه چیز در رابطه با داستان و نحوه روایتش نیست. چیزی که شاید کمی توی ذوق بزند، ویژگیهای بصری اثر و از همه مهمتر شوخیهای بیمزه برخی سکانسها است. انیمه Your Name طی حرکتی اشتباه، تصمیم میگیرد که در اوج سکانسها کمی طنز و شوخطبعی بگنجاند. شوخیهایی که اکثرا مایع خنده نیستند و در اکثر مواقع بیننده حتی به آن اهمیتی هم نمیدهد. آن طرف ماجرا هم پر شده است از لوکیشنهای تکراری و اقلب بی هدفی که تماشاکردنش چیزی به مخاطب اضافه نمیکند؛ اگر چه از لحاظ بصری فرق زیادی میان Your Name و سایر انیمههای شرقی نیست.
انیمه Your Name ترکیبی از یک دنیای واقعی با تخیلاتی دیوانهوار است که نشان میدهد سازندگانش در خلق یک رویای زیبا عملکرد خیره کنندهای دارند. ویژگیهایی که انیمه Your Name ارائه میکند و در قالبی از حقیقت جای میگیرد، اما زمانی که با تخیل ترکیب میشود، حاصل تبدیل به ساختهای میگردد که تا به امروز بعید میدانم نمونه مشابه آن را در میان انیمه های درام/عاشقانه و حتی فانتزی دیده باشید. انیمه Your Name به شکل خیره کنندهای روابط عاطفی بوجود آمده در جریان داستان را به نمایش میگذارد. مثلا در طول سکانسی تاکیکُن و میتسوها تصمیم میگیرند برای آن که نام یکدیگر را فراموش نکنند، اسم یکدیگر را بر روی دست هم بنویسند. تاکیکُن به جای نام خود واژه «دوستت دارم» را جایگزین کرده و میتسوها فرصت نوشتن نامش را پیدا نمیکند. پس از این که میتسوها از خاطر تاکیکُن پاک میشود، او از تمام اتفاقات گذشته به دنبال یک نام میگردد؛ نامی که به خاطرش مسیری به طولانی پهنای کوهستان را طی کرده است. میتسوها نیز نمیتواند نام او را بخاطر بیاورد، اما طی اتفاقی با نوشتهای که رو دستش درج شده مواجه میشود؛ باز هم خبری از نام کسی که دنبالش میگردد نیست و تنها یه «دوستت دارم» نصیبش میشود. سرانجام این ماجرا سالها میگذرد و آنها تمام این روزها را در جستجوی چیزی که نمیدانند چیست، سرانجام به بهانه کوچکی یکدیگر را پیدا میکنند و داستان به همین سادگی خاتمه مییابد. یک پایان بندی مناسب برای ساختهای که هیچ ادعایی بر گزاف بودن محتوایش ندارد، اما ضربه را خوب و مستقیم وارد میکند. نمیدانم، اما سوال اصلی این است که پایان بندی انیمه Your Name را یک پایان خوب بدانیم یا اختتامیهای غمانگیز؟ شاید هم ترکیبی از هردو.
موسیقیهایی که در طول این یک ساعت و اندی به گوش میرسند، برگرفته از فرهنگ چشم بادامیها است. برای مخاطبی مانند نگارنده که معمولا هیچ گونه برداشتی از موسیقیها صورت نمیگرفت، حضور این ریتم از آهنگها در جریان داستان موثر و گوشنواز به نظر میرسد. البته Your Name نه یک انیمه موزیکال است و نه ویژگیهای یک اثر موزیکال را دارد. در خصوص صداهای دیگری هم که به گوش میرسد، نظر متفاوتی حاصل نمیگردد. Your Name توالی اتفاقات بزرگ و شگفتیهای پیاپی است که قطعا یک ساعت و اندی از زمان بیننده را در شرایطی غریبانه به سرانجام میرساند. لحظاتی تماشایی از هنر چشمبادامیها در خلق آثاری مملو از محتوای فلسفی و از آن مهمتر، نمایش روابطی به یادماندنی میان دو جوان دبیرستانی که یقین دارم در میان انیمههای ژاپنی چنین ساختهای مورد تحسین قرار میگیرد. Your Name مملو از احساسات است، پوشیده از معما و پر از لحظاتی غریبانه. این انیمه در برخی از لحظات به یادماندنی میشود، گاهی سریعا اوج میگیرد و در نهایت با یک پایانبندی در خور توجه بیننده را به چیزی که میخواهد ببیند میرساند. اما پس از تماشای انیمه Your Name کار مخاطب تمام نمیگردد؛ چرا که او دریایی از سوالات بی جواب دارد و از طرفی دلش میخواهد به طرح سوالات جدیدی بپردازد و دنیایی که Your Name ارائه میکند را لحظه به لحظه بزرگتر از قبلش بکند. این ویژگی، مهمترین چیزی است که انیمه Your Name دارد.
Your Name در رابطه با یک نام است. نام تو. نامی که شاید به وسعت یک برکه باشد، اما به اندازه یک اقیانوس عمیق است. این انیمه در یک جمله تماشایی و قابل تحسین است؛ جایی که بازهم هنر شرق زمین از دل دریاچه سینما میجوشد و حاصل کار تبدیل به ساختهای قابل احترام میگرد. نگارنده پس از چندین روز، همچنان نمیتواند برخی از ویژگیهای Your Name را فراموش کند. سازندهای که تا اواسط کار دست روی قلب بیننده میگذاشت، با یک پایانبندی زیبا فکر او را هم در چنگ خود میگیرد. Your Name با وجود آن که گهگاهی به واسطه برخی شوخیها بیمزه میشود و از لحاظ بصری ذهن بیننده را عریان میبیند، اما در مجموع اثری است که میتواند با یک سری مضامین فلسفی و گاها عاطفی تا روزها بیننده را گرفتار دنیای خودش کند. در بیانی ساده؛ Your Name نام انیمهای است که در این روزها تماشا کردنش جرأت میخواهد.
10 دیدگاه
ali_sh
نسبت به نقد های دیگه این فیلم، واقعا نقد خوبی بود. خسته نباشید
فیلم از لحاظ انتقال حس زیبای عشق عالی عمل میکنه و حرفی توش نیست ولی آیا از لحاظ منطق داستانی و محکم بودن زنجیره ی اتفاقات هم موفقه؟
به نظر من که بعضی اتفاقات داستان خیلی غیر منطقی بودن.مثلا چطور این دو نفر وقتی در جای هم قرار میگرفتن، نمیفهمیدن که سه سال با هم اختلاف زمانی دارند؟؟
یا اصلا چطور پسره برمیگرده به سه سال قبل تا شهر رو نجات بده؟
شاید این سوالات خیلی به فلسفه ای که فیلم بهش اتکا داره مرتبطه و بنده متوجه نمیشم، ولی در کل به نظرم هرچقدر عشق رو قشنگ بیان کنه ولی تو روایت درست سلسله مراتب داستان ضعیف عمل میکنه و اون شاهکاری که همه میگن نیست.
سجاد محمدیپور
ممنون بابت مطالعه
البته فراموش نکنیم که انیمیشن Your Name مثل بسیاری از انیمههای شرقی، اتفاقاتش در بُعد واقعیت نمیگنجه. یعنی تمام اتفاقاتی که در اثر مشاهده میکنید در رویای سازنده نقش بسته و حالا به تصویر کشیده شده. روی این حساب میشه از برخی اتفاقات چشم پوشی کرد…
mary_y
وای دقیقا من به شدت نسبت به این موضوع گیج شدم و نمی تونم سلسله اتفاقات داستان و مرتب کنم اگرکسی متوجه شده توضیح بده چون هیچ سایت و نقدی در این رابطه حرف نزده
ارمان
همش حاوی اسپویل
سلام اگه بخوایم ریز بیینانه فیلم را تحلیل و بررسی کنیم ساده بگم به هیچ جا نخواهید رسید. ولی روایت داستانیش اینه که روح این دو در تداخل در زمان باهمم عوض شده بنابراین تاکی زمانی که به روح میتسوها میره یعنی سه سال به عقب برگشته و میتسو ها هم سه سال ب جلو میره به خاطر همین زمانیکه میتسوها به دنبال تاکی میگرده تاکی اون را نمیشناسه و زمانیکه به خونه بر میگرده فرداش به خاطر شهاب سنگ میمیره اما تاکی زمانیکه متوجه میشه در حقیقت میتسو ها مرده به دنبال منظره ای میگرده که قبلا دیده اما وقتی اونجا میرسه و میفهمه اون مرده بعد به جایی میره که میتسوها با مادر بزرگش رفته بود و از اون نوشیدنی میخوره و دوباره این شانس را پیدا میکنه به روح میتسوها بره و نقشه نجات را میکشه و سپس به همون قاری میره که هاکی هست وقتی به بالای کوه میرسه جوری تناقض وجود داره که خودم درکش نکردم اما این را میتونیم به فهمیم که زمان هاشون فرق داره یعنی هاکی بعد از شهاب سنگ و میتسوها قبلش وقتی این تناقض به وجود میاد روح هاشون به جسم خودشون بر میگرده بعد از چند دیقه حرف تصمیم میگیرن اسمشونو بنویسن که نشدش در اخر هم دوتاشوون همدیگه رو فراموش کردن اما ته قلبشون دنبال یکی میگشتن اخرشم همو میبینن ولی کامل همو نمیشناسنم
خیلی مطلب نوشتم شاید یه دلیلش این باشه که شما از سردرگمی خارج شید ولی دلیل اصلیش اینه که حداقل خودمو اینجوری قانع کنم
bahram
خیلی خیلی خوب بود پشیمون نمیشید از دانلود کردنش
نوید
تفسیر داستان انیمه «نام تو»:
تا آخر کامل بخونین. همهاش اسپویل داره.
اول اینکه از کارگردان این انیمه استاد شینکای ممنونم که چنین انیمه قدرتمندی رو در زمانی که سینما داره پوچ میشه ساخته. من از روایت پیچیده، قوی، مستحکم و مرتبط این انیمه خیلی خوشحال شدم. این انیمه در عین سادگی بسیار پیچیدهس.
دوم باید اینکه به اصطلاح بدنهاشون عوض میشه رو بفهمید. (در واقع جسمهاشون ثابت میمونن و فقط روحشون عوض میشه.)
سوم باید چندتا جمله بهتون بگم تا گیج نشین:
۱- اینکه تو نصفه اول فیلم که جاهاشون با هم عوض میشه، تاکی تو سال ۲۰۱۳ه و میتسوها تو سال ۲۰۱۰ه و سکانس پایانی فیلم سال ۲۰۱۸ه.
۲- در واقع تاکی ۲۰۱۳ جاش با میتسوهای ۲۰۱۰ عوض میشه. واسه همین وقتی میتسوها رفته بود توکیو تا تاکی رو ببینه، تاکی نمیشناختش؛ یعنی تاکی ۲۰۱۳، میتسوها رو میشناخت نه تاکی ۲۰۱۰.
۳- این دو زمان (۲۰۱۳ و ۲۰۱۰) به طور موازی جلو میرفتن و وقتی میتسوها ۲۰۱۰ بخاطر حادثه شهابسنگ مُرد، دیگه امکان نداشت که جاش با تاکی ۲۰۱۳ عوض شه. واسه همین تاکی گفت که من همین ۲-۳ هفته پیش دیدمش در حالی که میتسوها ۳ سال پیش (۲۰۱۰) مرده بود.
داستان انیمه:
اوایل فیلم نیاز به توضیح نداره من فقط از اونجا که میره به اون غار و موسوبی (همون نوشیدنی که میتسوها و یوتسوها -خواهر میتسوها- و مادربزرگ توی غار گذاشتن) رو میخوره رو توضیح میدم.
وقتی تاکی، موسوبی رو میخوره، با میتسوبا ۲۰۱۰، ارتباط برقرار میکنه و جاهاشون باهم عوض میشه. یعنی از اون سکانس تا جایی که بهتون میگم، میتسوها میره تو تاکی و برعکس. و چون تاکی که توی میتسوها هست، میدونه که شهابسنگ برخورد میکنه، نقشه فرار و نجات میکشه و اونو با تشی -همون پسره که دوست میتسوهاه- اجراش میکنه. از اون طرف میتسوها که توی تاکی هست، از غار بیرون میاد و به سمت اون ارتفاع میره. و چونکه توی ۲۰۱۳ هست میبینه که شهابسنگ با ایتوموری -نام شهری که میتسوها توش زندگی میکرد.- برخورد کرده و شهر نابود شده. تاکی که توی میتسوها بود، با دوچرخه از کوه میاد بالا، اونجا داد میزنه: «میتسوها!» چونکه در واقع خودش تاکیه و شخص مقابل میتسوهاه. طرف مقابل هم داد میزنه: «تاکی!»
میتسوها و تاکی نمیتونن هم دیگه رو ببینن چونکه میتسوهای واقعی توی ۲۰۱۳ه و تاکی واقعی توی ۲۰۱۰ه. تا اینکه کنار هم قرار میگیرن، میتونن هم دیگه رو حس کنن ولی نمیتونن هم دیگه رو ببینن. تا اینکه هوا گرگ و میش میشه و تاریک میشه. اونجا روحهاشون به جای خودشون برمیگرده. (= یعنی تاکی واقعا تاکیه و میتسوها واقعا خودشه.)
میتسوها، تاکی رو تو زمان ۲۰۱۰ میبینه (چونکه خودش تو ۲۰۱۰ه) و تاکی، میتسوها رو تو زمان ۲۰۱۳ میبینه (چونکه خودش تو ۲۰۱۳ه) این از یک سکانس فیلم در همون حوالی معلومه. وقتی همدیگه رو تونستن ببینن باهم حرف میزنن.
اگه تیتراژ زیبای اول فیلم رو با دقت ببینین، یک جاییش میگه با همین مضمون که بعد پنجم اذیتم میکنه. تو بُعد چهارم، علاوه بر طول، عرض و ارتفاع، بعد زمان هم هست؛ جسم چهار بُعدی میتونه در یک زمان ثابت، مکانهای مختلفی باشه. یه جورایی مثل تماس تصویری میمونه که دو شخص در دو مکان مختلف و در زمان یکسان با هم حرف میزنن. و بعد پنجم، انرژیه که یعنی جسم پنج بُعدی میتونه تو در یک مکان ثابت، زمانهای مختلفی داشته باشه. یه جورایی مثل علمایی که میتونن جلوی چشماشون، واقعه عاشورا و امام حسین رو ببینن. -بهش مکاشفه میگن.-
توی اون سکانس که میتسوها توی دفترش میبینه نوشته شده: «تو کی هستی؟» معلم که داره درس میده میگه: تاسوکاره (=گرگ و میش) زمانیه که به غیر انسان ممکنه برخورد کنی.
اگه واقعا به انیمه دقت کنین، خیلی چیزا میفهمین. این انیمه خیلی روایت قوی و مستحکمی داره. اوایل فیلم رو شاید خیلی جدی نگیرین ولی بعضی از سکانسهاش خیلی مهمه.
بعد از اینکه میتسوها و تاکی باهم حرف میزنن، میبینن که داره گرگ و میش تموم میشه. تاکی پیشنهاد میده که اسمامون رو روی دستای همدیگه بنویسیم. تاکی مینویسه: «دوسِت دارم.» ولی گرگ و میش تموم میشه و میتسوها فرصت نوشتن پیدا نمیکنه.
از اینجا به بعد داستان خیلی واضحه. تا اینکه هم دیگه رو میبینن.
و اینکه در حین روایت فیلم بعضی شوخیهای مقداری بیمزه و موسیقی پایانی بی ارتباط با جَوّ داستان، که هر دوشون مقداری توجه به خودشون جلب میکنن و مقداری از کیفیت واقعی انیمه کاهش میدن از کارگردان این انیمه استاد شینکای خیلی بعیده. و اونا فقط واسه ردگمکنی هست تا مخاطب به موضوعات فرعی توجه کنه و به راحتی نتونه داستان رو تفسیر کنه. وقتی مخاطب نتونه به راحتی داستان رو تفسیر کنه، باعث میشه این معما توی ذهنش باقی بمونه و فیلم رو فراموش نکنه.
من واسه تفسیر داستان، حدود ۳ ساعت وقت گذاشتم که البته خدا هم به من کمک خیلی زیادی کرد.
M_05_B
سال ها رو اشتباه گفتید. در دقیقه ۳۲ و ۲ ثانیه فیلم سمت راست رو تابلو تبیغات توی توکیو نوشته پاییز ۲۰۱۶٫ بعد وقتی تاکی داره مجله ها و مقاله های رخ داد رو میبینه اخرین عکس های قبل برخورد شهاب سنگ مربوط به سال ۲۰۱۳ است. یعنی میتسوها در ۲۰۱۳ ، تاکی در ۲۰۱۶ و پایان فیلم که همدیگه رو میبینن در سال ۲۰۲۱ قرار داره.
sheyda
من فقط یچیزی نفهمیدم وقتی همو میبینن زمانشون چطوره یعنی این میتسوهای سه سال قبله یا میتسوهایی که تو زمانه تاکی بود
بعد اگر میتسوهای تو زمان تاکی بود تاکی چطور دنبالش میگرده اون که این اتفاقات براش نیفتاده
فکر ننم منظورمو خوب رسونده باشم
Seyed
اول اینو بگم که از دیدن این فیلم پشیمان میشید!!! چرا که بعد آن تا مدت طولانی از ذهنتون نمیره و دائما دنبال فیلم قوی مثل این میگردید. دیگه حتی فیلم های متوسط رو به قوی کشور های آمریکا و فرانسه هم به چشتون نمیاد و تشنهی یه فیلم قوی هستید.
من خودم خیلی مایل به دیدن انیمه نبودم و از فیلم های ژاپنی هم خوشم نمیامد. اما باید بگم جزو بهترین تجربه های زندگیم در زمینه فیلم و سریال بود. واقعا از دیدن این فیلم لذت بردم و برا آدمی که مثل خودم دیوانهی فیلم های دیوانهواری مثل Inseption – تلقین که ساخته کریستوفر نولان هست یا فیلم Shutter island – جزیره شاتر به کارگردانی مارتین اسکورسیزی هستن، این فیلم رو توصیه میکنم.
“از اینجا ! حاوی اسپویل !”
اما در مورد بعضی از دوستان که تو درک فیلم دچار مشکل شدن ، باید بگم که “میتسوها” سه سال قبل تر از “تاکی” اون خواب ها رو میبینه و این را از جایی میشود فهمید که وقتی برای دیدن او به توکیو میرود ، تاکی او را نمیشناخت!
اما تاکی سه سال دیر تر از میتسوها خواب میبیند و برای همین وقتی به دنبال او میرود ، با شهری روبرو میشود که سه سال است که با خاک یکسان شده است.
اما به این اختلاف زمانی ، در اوایل فیلم اشاره میشود اما به طوری که شما در آن موقع آن را درک نمیکنید و به راحتی از کنار آن رد میشوید. این اشاره زمانی بود که برای اولین بار میتسوها رو در نقش تاکی میبینم و هنگامیکه به کافه میروند میگوید:” من با این پول میتوانم یک ماه زندگی کنم! ”
و اما آنهایی که از خود سوال میکنند که چطور این اتفاق با این اختلاف زمانی میافتد ، جواب آن “مُسُوی” است! این جواب خود فیلم به این سوال است. مسوی زمان را کنترل میکند. البته باید اینجا ذکر شود که این فیلم به آن عقیده و نظریه جهان های موازی هم اشاره دارد و منطق فیلم به آن تکیه میکند.
مهمترین حرف این فیلم عشق است که با هر زبانی که توانسته گفته “عشق زمان و مکان نمیشناسد” و مسوی اینقدر برای این عشق احترام قائل است که زمان را دستکاری میکند و دو نفر که سه سال اختلاف زمانی دارند رو به هم میرسونه. نه فقط این دو نفر بلکه مادربزرگ میتسوها گفت که مسوی این کار را برای او و مادر میتسوها نیز کرده است. اما آنها به هر دلیلی که یکی از آنها میتواند کمکاری خود انان باشد ، به هم نرسیدند.
حتی این مسوی کاری میکند کند که در لحظه گرگ و میش هوا این دو یکدیگر را میبینند و با یکدیگر حرف میزنند و حاضرند برای این عشق هر کاری بکنند. شاید اگر تاکی در کار نباشد میتسوها اینقدر خودش را به آب و آتش نزند تا خود و مردم شهرش را از خطر مرگ نجات دهد و بلعکس.
اما این فیلم حتی در این لحظه دست از گفتن عشق بر نمیدارد و تاکی بجای نوشتن نام خودش ، روی دست میتسوها مینویسد:” عاشقتم. ”
اما آن جهان موازی که ازش حرف زدم زمانی به طور کامل برای بیننده قابل درک و ساده میشود که برای نجات تلاش میکنند. زمانی که مسوی یک فرصت دیگر به تاکی میدهد(وقتی که آن نوشیدنی رو خورد). عوض کردن گذشته برای تغییر آینده. دقیقا عین فیلم Interstellar – میان ستاره ای که ساخته کریستفر نولان است یا X Men days of futur past – مردان ایکس روزهای گذشته آینده که مال کمپانی مارول است. گذشته را تغییر میدهند تا آینده عوض شود. به نظر من یکی از اهداف اصلی و مخفیانه این انیمه ، جا انداختن این تفکر در ناخداگاه مردم جهان است.
زیاد حرف دارم برا گفتن ، ولی همین الآنشم زیادی حرف زدم. ببخشید اگه یه کم آشفته و گسسته بود. چیزایی که بلد بودمو گفتم ، شاید کمکتون کنه.
مخلص همتون – فیلمای خوب ببینید
Tyler
پمبه نه، بنبه!