در فصل دوم سریال «بازی تاج و تخت» (Game of Thrones) شخصیت «ملیساندر» (Melisandre) برای اولینبار در سریال معرفی شد. ملیساندر همچنین با نام بانوی قرمز در بین طرفداران این سریال معروف است و یکی از قدرتمندترین و اسرارآمیزترین شخصیت کل سریال به حساب میآید.
۱۵ مورد از صحنههای نفرتانگیز و زننده سریال Game of Thrones
قدرتمندترین سلاحهای سریال Game Of Thrones
۱۵ دلیل که دنریس در سریال Game of Thrones نباید بر تخت آهین بنشیند
بدترین والدین سریال Game Of Thrones
۱۶ شخصیتی که بیشترین احتمال مرگ را در فصل هفتم سریال Game Of Thrones دارند
۱۵ نبردی که باید در سریال Game Of Thrones رخ دهند
برترین قسمتهای سریال Game of Thrones (تا آخر فصل ششم)
پیشبینیهای فصل هفتم Game of Thrones؛ مقدمهای بر پایان فانتزینامه وستروس
ملیساندر مشاور اسرارآمیز «استنیس براتیون» (Stannis Baratheon) بود که بهنظر میرسید بهدلایل مذهبی جزو پیروان وی شده بود. در کتابها آمده است که ملیساندری بر این عقیده بوده که استنیس همان شخصی برگزیدهای است که مردم وستروس را به دین رلور هدایت میکند، کسی که روزی قهرمان بوده و موفق به شکست وایتواکرها شده و پیشبینی شده بود بر روی تخت آهنین خواهد نشت.
بانو ملیساندر به سرعت تبدیل به یکی از شخصیتهای سریال Game of Thrones شد که دارای قدرت و تواناییهای جادوئی است. وی از قدرت جادوئی خودش برای قدرتمندتر کردن استنیس استفاده کرد، هر چند در ذهن بسیاری از طرفداران این سوال پیش آمد که آیا واقعا ملیساندر بر این باور است که استنیس شخص برگزیده است و یا فقط قصد دارد استنیس را بر روی تخت بنشاند تا برنامهاش برای فرمانروایی به هفت پادشاهی تکمیل شود.
امروز در این مقاله قصد داریم تا حقایقی در مورد این شخصیت مرموز و قدرتمند سریال Game of Thrones که کمتر کسی از آن خبر دارد را برای شما بازگو کنیم.
۱۵: در کتابها ملیساندر دو فرزند سایه به دنیا آورد
یکی از شوکهکنندهترین لحظات فصل دوم سریال Game of Thrones در قسمت چهارم که عنوان آن «باغ استخوانها» (Garden of Bones) بود با بدنیا آوردن فرزندی هیولا توسط ملیساندر اتفاق افتاده بود. «داووس سیروث» (Davos Seaworth)، یکی از شخصیتهای سریال که در ابتدا قاچاقچی بود، ملیساندر را به غاری در نزدیکی کمپ سربازان «رنلی باراتیون» (Renly Baratheon) هدایت کرد جایی که وی فرزندی هیولا ساخته شده از سایه به دنیا آورد.
آشکارسازی فرزندی از سایه یکی از برگزیدهترین صحنههای سریال بوده است اما چندین سوال نیز در پی این تولد به وجود آمد به عنوان مثال چرا ملیساندر سایههای بیشتری به دنیا نیاورد که بتوانند «جافری باراتیون» (Joffrey Baratheon) و یا «تایوین لنیستر» (Tywin Lannister) را به قتل برسانند؟
در رمان «ترانهای از یخ و آتش» (A Song of Ice and Fire) که سریال Game of Thrones از آن الهام گرفته شده است، ملیساندر در واقع سایه دومی را هم نیز به دنیا آورد. بعد از اینکه رنلی باراتیون به قتل رسید، استانیس ارتش خود را به سمت «استورملند» (Stormlands) هدایت میکند جایی که قصد دارد پایان قلعه استورم را به ارمغان بیاورد. حاکم قلعهی استورم شوالیهای با نام «سر کورتنی پنرز» (Ser Cortnay Penrose) بود که حاضر به تسلیم شدن به استانیس باراتیون نبود. بنابراین ملیساندر سایهی دیگری را بهدنیا آورد و این سایه کورتنی پنرز را در بالای یک برج به سمت پایین پرتاب کرد و باعث مرگ حاکم قلعه استورم شد. این دومین تولدی بود که داووس سیروث در کتابها شاهد آن بوده است که پاسخی برای سوال وی در مورد این که چه چیزی رنلی باراتیون را به قتل رساند نیز بود.
۱۴: گردبند رابی
قسمت اول از فصل ششم سریال Game of Thrones به یکی از فرضیههای طولانی مدت طرفداران در مورد ملیساندر پاسخ داد. در پایان قسمت ملیساندر گردنبند رابی را از گردن خود درآورد و هنگامی که این کار را انجام داد ما متوجه شدیم که ملیساندر در واقع یک پیرزن سالخورده است و ظاهر زیبا و جوان وی در نتیجه یک طلسم و افسون بوده.
در رمانهای A Song of Ice and Fire، قدرتی و توانایی برای کشیشهای قرمزپوشی مانند ملیساندر وجود دارد که بتوانند وهم و یا یک حیله ( که میتوان همان طلسم و افسون نیز گفت ) ایجاد کنند که میشود به وسیلهی آن ظاهر یک نفر را تغییر دارد. طرفداران این فرضیه را داشتهاند که ملیساندر بر اساس گفتههای خودش خیلی ماجراها در سالهای قبل داشته و این موضوع نشانگر این است که سن وی از چیزی که الآن نشان میدهد بسیار بیشتر است. طرفداران سریال در این قسمت متوجه شدند که فرضیه آنها کاملاً درست بوده.
در فصل چهارم سریال، در قسمتی با عنوان «مرغ مقلد» (Mockingbird) ما مشاهده کردیم که ملیساندر در حال حمام کردن است و آنجا هم گردبند خود را بر میدارید اما ظاهر وی تغییری نمیکند. دلیل این ناسازگاری ممکن است ناشی از این واقعیت باشد که سازندگان سریال مطمئن نبودند که آیا آنها قصد مخفی کردن سن ملیساندر را دارند یا خیر.
۱۳: کاریس فن هاوتن نقش ورژن پیر ملیساندر را ایفا کرد
در پایان بانوی قرمز پوش، ملیساندر به این موضوع پی برد که چیزهایی که به آن اعتقاد داشته است اشتباه بوده. وی فهمید که حمایتش از استانیس باراتیون اشتباه بوده و به خاظر کارهای وی هزاران نفر جانشان را از دست دادند. ملیساندر گردنبند رابی را درآورد که وی را به حالت حقیقی خودش تبدیل میکرد. همانطور که در مرود قبل گفته شد گردنبند داری طلسم و افسونی دائمی است که ظاهر ملیساندر را جوان و زیبا نشان میدهد.
افرادی وجود دارند که این عقیده را دارند که بهترین جلوههای ویژه سازندگان سریال متعلق به جلوههای ویژه اژدها، گرگها و وایتواکرها بوده است، اما یکسری مهارتها و تکنولوژیهای قوی برای نشان دادن سن واقعی ملیساندر استفاده شد که واقعاً برانگیزنده بود.
«کاریس فن هاوتن» (Carice van Houten) بازیگر ملیساندر جوان، با یک استفاده از یک سری و گریم و اعضای مصنوعی، ورژن پیر و سالخورده ملیساندر را در آن صحنه اجرا کرد و لحظه عریان شود و تبدیل به بدن یک پیر زن با استفاده از جلوههای ویژه انجام شده است.
۱۲: ملیساندر زندگی منس ریدر را نجات داد
در سریال زمانی که «سانسا استارک» (Sansa Stark) برای ازدواج با «رمزی بولتون» (Ramsay Bolton) به وینترفل بازگشته بود، داستانی بود که توسط خود سازندگان کتاب خلق شده بود اما در کتابها در واقع دختری به نام «جین پول» (Jeyne Poole) که از بچهگی در کنار سانسا بزرگ شده بود به وینترفل فرستاده شد و رمزی بولتون پس از گرفتن جین این تظاهر را کرد که وی «آریا استارک» (Arya Stark) است.
همچنین در سریال Game of Thrones، منس ریدر به دلیل جنایاتی که در قلعه سیاه انجام داد اعدام شد اما این مورد نیز داستانی خلق شده توسط خالقان سریال است اما در کتابهای A Song of Ice and Fire ملیساندر به جان اسنو اعلام میکند منس ریدر نباید بمیرد و وی را بخشیده است.در واقع یکی از فرماندهان سپاه مندس ریدر بود که جلوی همه در قلعه اعدام شد.
منس ریدر در کتابها برای انجام ماموریتی به وینترفل فرستاده شده بود. وی قرار بود دختری را که آنها فکر میکردند آریا استارک است از چنگان رمزی بولتون آزاد کند. جان اسنو نیز شدیدا! از این نقشه حمایت کرد زیرا وی قصد داشت باردیگر خواهر کوچکتر خودش را ببیند. منس ریدر با تغییر هوییت خودش به «آبل» (Abel) و درحالی که تظار میکرد یک شاعر است توانست به قلعه وینترفل نفوذ کند. وی در آزادسازی آریا استارک موفق بود اما در ادامه توسط بولتونها دستگر شد.
۱۱: ملیساندر میتواند گلولههای آتشین پرتاب کند
در فصل سوم سریال Game of Thrones ما با انسانی با نام «اورل» (Orell) آشنا شدیم که وی توانایی کنرتل کردن ذهن حیوانات را داشت. او به همراه جان، یوگیته و توروموند سفر میکرد و برای بالا رفتن از دیوار به انها کمک کرد. جان اورل را میکشد اما آگاهی عقاب اورل را تغییر میدهد تا با این حرکت مرگ را فریب دهد، که بعداً آن عقاب حمله به جان حمله کرد و صورتش زخمی شد.
عقاب اورل در کتابهای A Song of Ice and Fire بیشتر از یک نقش بود. این عقاب به تسخیر یکی دیگر از این کنترلکنندهها با نام «ورامیر سیکسکین» (Varamyr Sixskins) درآمد که وی با استفاده از این عقاب زمانی که وحشیان برای حمله به قلعه سیاه آماده میشدند، قلعه سیاه را کشف کرد.
در ادامه عقاب توسط ملیساندر کشته شد. ملیساندر به پرتاب یک گلوله آتش به سمت عقاب آن را کشت. این جرکت باعث وحشت بیش از حد ورامیر شد و مرگ عقاب اورل باعث شد که ورامیر صحنه مرگ را هم نیز تجربه کند.
ما هنوز در سریال تلویزیونی چنین موقعیتی را مشاهده نکردیم که ملیساندر مجبور به پرتاب گلوله آتشین شود اما این حقیقت را میدانیم که او با استفاده از جادویش قادر به دفاع از خود است.
۱۰: ملیساندر هنوز در کتابها شیرین را قربانی نکرده است
یکی از ناراحتکنندهترین صحنههای سریال Game of Thrones در قسمتی با عنوان «هدیه» (The Gift) به نمایش درآمد. در این صحنه استانیس باراتیون به خواسته ملیساندر مبنی بر قربانی کردن دخترش موافقت کرد.
ارتش و سپاهیان استانیس از آب و هوای سرد به زانو درآمده بودند و ملیساندر وعده پایان طوفان را داده بود. وی برای رسیدن به این هدف نیازمند قربانی از خون پادشاهی بود و «شیرین» (Shireen) دختر استانیس و برادرزاده رابرت باراتیون برای این کار انتخاب شد. هر چند که شیرین در آن صحنه زنده زنده به آتش کشیده شد اما وی در کتابهای A Song of Ice and Fire همچنان زنده و در کنار مادرش و ملیساندر در قلعه سیاه زندگی میکند.
نویسنده کتابها آقای جرج آر.آر مارتین در یک گفتوگو اسپویلی از داستانهای منتشر نشده کتاب را اعلام کرد بود. وی گفت که ملیساندر بهزودی قصد قربانی کردن شیرین را دارد. این یکی از موردهای نادر و کمیاب از سریال Game of Thrones بوده که داستان کتاب را اسپویل کرده است.
۹: سفر ملیساندر برای پیدا کردن گاندری فقط برای سریال تلویزیونی ساخته شده بود
در سریال Game of Thrones، آریا استارک به همراه شاگرد آهنگری با نام گاندری همسفر شده بود. این دو به دلیل این که سفرشان به سمت ریورلند بود با یک دیگر دوست شدند. گاندری بدون هیچ نشانی به اعضای برادران پیوست و آنها قرار گذاشتند وی را به زنی با نام ملیساندر، کسی که از دراگوناستون برای پیدا کردن گاندری سفر کرده بود، بفروشند. در نهایت مشخص شد که گاندری حاصل یک رابطه استانیس در گذشته بوده است و ملیساندر به دلیل نیازش به خون پادشاهی برای قربانی کردن، گاندری را به استانیس برگرداند.
این داستان در کتابهای A Song of Ice and Fire متفاوت است. در کتاب دلیل حمله استانیس به قلعه استورماند پیدا کردن پسری با نام ادریک استون عنوان شده که یکی از بچههای حرامزاده رابرت باراتیون نام برده شده است. ادریک قبل از اینکه توسط ملیساندر قربانی شود، سر داووس سیورث وی را فراری داد.
خالقان سریال این تصیمیم را گرفتند تا گاندری را جایگزین نقش ادریک کنند و در کل ادریک قرار بود از داستان خارج شود و نقش مهمی را نداشت. این کار آنها از معرفی یک شخصیت دیگر نجات داد، شخصیتی که تنها قرار بود در چند قسمت حضور داشته باشد.
۸: ملیساندر به کوییت مرتبط است
در کتاب «نبرد پادشاهان» (A Clash of Kings) و فصل دوم سریال Game of Thrones، دنریس تارگریان به شهری با نام «کورت» (Quarth) سفر کرد و توسط حاکمان عجیبش استقبال شد. او با خانمی به نام کوییت ملاقات کرد که ماسکی از روکش چوب بر صورتش میگذاشت. کوییت اغلب به صورت رمزی صحبت میکرد که بیشتر برای هشدار به دنریس در مورد دشمنانی که ممکن است در آینده با آن روبه رو شود در نظر گرفته شده بود.
دنریس بعد از اینکه کوییت شهر کورت را ترک کرد، جایی که هشدارهای بیشتری به دنریس داده بود، خواب وی را دید. گفته شده است که کوییت مانند ملیساندر یک شادوبایندر از آشایی است. طراحان لباس سریال این تصمیم را گرفته بودند که ارتباط میان این دو شخصیت را توسط لباسهای آنها بیان کنند که هر دو در فصل دوم وارد سریال شدند.
۷: از کاریس فن هاوتن برای ایفای نقش سرسی تقاضا شده بود
شخصیت ملیساندر توسط کاریس فن هاوتن ایفا میشود. وی یکی از شناخته شده ترین بازیگران زن کشور هلند میباشد. وی توانسته است برای چندین بار جایزه گربه طلایی که یکی از جوایز مهم سینما و تلویزیون و سرزمین مادری وی محسوب میشود را دریافت کند.
فن هاوتن در فیلمهایی مانند «بریمستون» (Brimstone)، «کتاب سیاه» (Black Book)، «والکیری» (Valkyrie)، «اندوهگین» (Stricken) و «رپو من» (Repo Men) حضور داشته است هر چند که وی بیشتر به خاطر ایفای نقش ملیساندر در سریال Game of Thrones بیشتر شناخته شده. این شهرت وی از سریال به زندگی شخصی وی هم سرایت کرده بود. وی در اعلام خبر بارداریاش در توئیتر به هوادران خود گفته بود که آماده جوکهایی که مردم در مورد بچه سایه میسازند خواهد بود.
به نظر میرسد که تهیهکنندگان سریال قصد داشتند فن هاوتن را از ابتدا در یک نقش دیگر وارد سریال کنند. در اصل از وی خواسته شده بود تا در تست بازیگری نقش سرسی لنیستر شرکت کند. وی در ابتدا به حضور در تست بازیگری جواب منفی داده بود زیرا قصد حضور در یک سریال تلویزیونی بلند مدت را نداشت اما این تصمیمی زیاد دوام نیاورد و بعد از موفقیتی که سریال بدست آورد او برای حضور در سریال اعلام آمادگی کرده بود
۶: ملیساندر به جان اسنو در مورد مرگ قریبالوقوعش هشدار داده بود
جان اسنو توسط پیروانش در نایتزواچ کشته شده بود. در سریال تلویزیونی، این عمل مجازاتی برای اجازه دادن به عبور وحشیها از دیوار بوده است. شرایط خیانت به جان اسنو در رمان ها متفاوت است، زیرا او برای شکستن قوانین نایتزواچ کشته شده است. جان اسنو از طرف رمزی بولتون نامهای را دریافت میکند که وی را متقاعد کرده بود تا به سمت وینترفل لشگر کشیده و بولتونها را از قدرت کنار بکشد. ملیساندر در کتابها در مورد این حمله به جان اسنو هشدا داده بود. او در مورد رویاهایی که از تاریکی داشته و جمجمههایی که اغلب با مرگ مرتبط هستند را به جان اسنو توضیح داد که جان این اطلاعات و رویاها را رد کرده بود.
۵: ملیساندر کشیش یک مراسم ازدواج بود
خاندان کارستارک یکی از با نفوذترین خانوادههای شمال محسوب میشوند. آنها با خاندان استارک نسبت فامیلی دارند و قلعه کارهولد متعلق به آنهاست. در رمانها وضیعت برای خاندان کارستارک به خوبی پیش نرفت هر چند فرمانده آنها به راب استارک خیانت کرد که منجر به اعدام وی شد، اما دختر آنها «آلیس کارستارک» (Alys Karstark) به سمت دیوار فرار کرد همچنین عموی آلیس قصد دارد تا پسرش با وی ازوداج کند تا بتواند بدین وسیله بر کارهولد فرمانروایی کند.
آلیس به سمت قلعه سیاه برای کمک گرفتن از جان استو پنها برد. وی بر این عقیده بود که جان اسنو تنها استارک باقی مانده است که میتواند عدالت را برای وی به ازمغان آورد. جان اسنو برای کمک به آلیس نقشهای را طرح کرد که شامل حضور ملیساندر هم میشد. در این نقشه آلیس با یکی از رهبران وحشیها ازدواج کرد. ملیساندر نیز به عنوان کشیش مراسم ازوداج را برگزار کرد.
۴: ملیساندر شمشیر جادوئی قلابی استنیس را ساخت
وقتی که ما برای اولین بار استانیس و ملیساندر را مشاهده کردیم آنها در میان مردم دراگوناستون و در کنار ساحل بودند. ملیساندر در درون آتش پرچمهای هفت پادشاهی را میبیند که در آن استانیس با یک شمشیر قرار دارد. بعد از این دیگر نکته جادوئی از شمشیر استانیس در سریال دیده نشد اما در زمانها این شمیر «آورندهی نور» نام داشت که همان شامشیر آزور آهای بوده. شمشیر جادوئی استانیس در کتابها فقط یک ساخته از ملیساندر است که شبیه به شمشیر آزود آهای است. این یکی دیگر از نشانهایی بود که نشان میداد استانیس شخص آزور آهای نیست.
۳: ملیساندر میتوانست اژدها را بیدار کند
استانیس و باقی مانده نیروهایش بعد از شکستی که در مقر فرمانروایی داشتند به سمت دراگوناستون عقبنشینی کردند همین جا وقتی که استانیس بدون چاره است ملبساندر ایده بیدار کردن اژدها را بیان میکند. ملیساندر گفت میتواند با استفاده از خون پادشاهی سنگ اژدهایی بسازد تا به وسیله آن بتوان جنگ را پیروز شد. در رمانها وی قصد داشت تا ادریک استورم را قربانی کند که به همین دلیل در سریالهای تلویزیونی وی گاندری را دزدید. هر دو این اشخاص توسط داووس فراری داده شدند.
۲: ممکن است ملیساندر استخوانهای داووس را دزدیده باشد
داووس لقب شوالیه را با آوردن آذوغه برای استانیس در محاصره استورماند به دست آورد. استانیس تنها در صورتی به وی لقب شوالیه را میداد که داووس انگشتان یکی از دستهایش را به خاطر قاچاقچی بودنش قطع کند. داووس با این موضوع موافقت کرد و پس از قطع انگشتان، استخوانها را در کیسهای بر روی گردنش قرار میداد هر چند وی در طول حمله به بلکواتر آن کیسه را از دست داد.
ملیساندر بعد از مدتی نشان داد که چطور میتواند جادو کند. در لیست مواد لازم برای جادو استخوانهای انگشت انسان نیز دیده میشود. به همین دلیل ممکن که استخوانهای داووس توسط ملیساندر دزدیده شده باشد.
۱: ملیساندر میتواند آینده را ببیند
انگیزه واقعی ملیساندر یکی از پرتکرارترین سوالات مطرح شده توسط طرفداران رمانها است. همه برایشان سوال است که آیا وی واقعا بر این عقیده بود که آیا استنس آزور آهای است و یا فقط وی را بازیچه خود قرار داده بود. در یکی از رمانها به این سوال پاسخ داده شده است.
در این رمان گفته شده که ملیساندر واقعا بر این عقیده بوده که استتیس آزور آهای است و برای این ادعا دلیلهای خودش را داشت همچنین گفته شد که وی داری توانایی است که میتواند آینده را ببیند. مشکل ملیساندر در دیدن آینده این است در تفسیر آن مشکل دارد. او در تلاش است تا دیدهایش را با خواستههای خود مطابقت دهد.