در دومین میزگرد گیمشات پیرامون فیلم خدمتکار (The Handmaiden) ما را همراهی فرمایید.
– نیما: خب بحث این هفته ما، فیلم خدمتکار هست که سال گذشته اکران شد و موفقیتهای زیادی بدست آورد. فیلمی که کارگردانش «پارک جان ووک» هست، چهرهای شناخته شده که «سهگانه انتقام» رو در کارنامه داره و ایرانیهای فیلمدوست، اون رو بیشتر با «اولدبوی» (Oldboy) میشناسند. بهتره گفتگو رو پیرامون «جهانی / یونیورسال» بودن فیلم آغاز کنیم. میدونید که فیلم از کشور کره جنوبی هست. معمولا فیلمهایی که برای کشورهای مختلف هستند، فضا و داستانشون با فرهنگ بومی همون کشور گره خورده و این باعث میشه که معمولا جهانی نباشن. از این نظر، فیلم خدمتکار از نظر شما چه طور بود؟ آیا باهاش ارتباط کامل برقرار کردید؟ آیا این فیلم جهانی هست یا توانایی این رو نداره که هر مخاطبی از هر جای جهان رو با خودش همراه کنه و آیا این فیلم برای مخاطب خاص هست یا عام؟
– ایمان: من فیلم اولدبوی و فیلم خدمتکار رو در فاصلههای زمانی نسبتا کمی دیدم و هنوز هم شیفته فیلمسازی پارک چان ووک هستم. خدمتکار از نظر من کاملا یک فیلم برای مخاطب خاصه و به هیچ عنوان عام پسند نیست چون اغلب مردم عمدتا با سینمای هالیوود انس گرفتن و داستانهای چند لایه و عمیق، تا حدود زیادی براشون جذاب نیست.
– رضوان: به نظر من همونطور که نیما گفت، فیلم نمیتونه همه مخاطبان رو با خودش همراه کنه و به اصطلاح جهانی نیست. مثلا خود من به هیچ وجه نتونستم با قضیه «قرائت داستان» (کسانی که فیلم رو دیده باشند متوجه منظورم میشوند) و مهمونهای اشرافی ارتباط برقرار کنم و به زور خودمو راضی کردم که خب… بخشی از داستان هست و چه بخوام چه نخوام باید قبولش کنم.
– نیما: اما رضوان به نظرم فیلم کاملا جهانیه، چون موضوع و تمش جهانی هست. بحث خیانت، اغواگری و… از زمانهای قدیم در پادشاهیها، بین ثروتمندان و… وجود داشته. تقریبا مسئله کاملا آشنایی برای مخاطبه. اون بحث قرائت داستان هم یه جور مزائده بود که از قدیم مرسوم بوده و ثروتمندان در همه جای دنیا، چنین مراسمی اجرا می کنن.
– رضوان: تم کلی داستان درمورد اغواگری، خیانت و… غیره هستش درسته و همه با این موارد آشنا هستیم هم درسته اما من دارم در مورد بخشی از مسیر فیلم صحبت میکنم نه پایانش. داستان فیلم همونطور که گفتم خیلی هم جذابه اما به دلیل همین جزییات فرهنگی که داره برای همه چندان قابل فهم نیست.
– ایمان: در مورد تم جهانی، نیما باهات موافقم اما من نظرم باز باهات یکم فرق داره چون این مسائل اغواگری و روابط بین فقیر و پولدار و آمیختگی احساس و شخصیتهاشون باهم، کاملا به روال شرقی پیش میره و معمولا از نظر من آثار ژاپنی یا کرهای به مزاق خیلیها خوش نمیاد.
– نیما: اینکه بعضیها خوش نمیاد البته یه بحث دیگه ست و ربطی به این فیلم نداره، اما گفتی روال شرقی؟
– ایمان: اغراقهای خوب و مریض که خیلی توی چارچوب خاصی قرار ندارن.
– نیما: درسته اما این فیلم از نظر موضوعی جهانیه. مثل «میلیونر زاغه نشین» هندی که تم جهانی داشت و همه دیدن، با اینکه جنبه هندی اغراق گونهش هم پررنگ بود.
– سعید: خب به نظر من داستان و تم فیلم خدمتکار مریض نیست یا یک چیز لمس نشدنی هم به شمار نمیره! ما اگه پایانبندی اولدبوی رو به عبارتی تاریک در نظر بگیریم، خب پایانبندی فیلم خدمتکار خیلی روشن و خوب بود! یا روایت کلی اثر هم که واقعا «جالب و سرگرم کننده» بود. در مورد اون بخش مزایدهها که رضوان گفت، من نظرم یه چیزی بین رضوان و نیماس؛ توی اون صحنهها یکم زیادی شهوت بر عقل چیره شده بود که میشد ملایمتر به تصویر کشیده بشه.
– ایمان: سعید جان من منظورم از واژه «مریض» یک چیز بیخود و الکن با هجویات اضافه نیست بلکه رسانههای مختلف و کاربلد شرقی همیشه به خاطر این مزیت طرفدار دارند. منظور از مریض بودن فیلم خوب بودنش و وجوه تمایز با خیلی از آثار روتینه. فیلم خدمتکار کاملا یک اثر عمیق و انسانی هست که به خوبی و با طبیعیترین حالتها مفهوم خیانت و دلسوزی رو در موقعیتهای مختلف نشون میده و حتی تمایلات شخصیتهای اصلی فیلم نسبت به همدیگر هم خوب از آب در اومده و ریشه در گذشته، کودکی، ترس و درگیری با جنس مخالف داره. منظور من از عامه پسند نبودن فیلم وجود صحنههای جنسی و یک سری اغراقهای زیاد از حد مثل همون مورد قرائت داستان و… است که برای مخاطب ناآشنا، نوعی حس عکس و زننده به همراه میاره.
– سعید: خب فیلم خدمتکار شاید بیشتر «ایرانیپسند» نباشه وگرنه هنر تنکامه این اثر پخته بود و به شخصه مشکلی توش ندیدم. بدون شک وقتی میگیم این بخش از فیلم خوب بوده، بدین معناست که موفق شده به زیبایی، احساسات درونی اون شخصیتها رو به تصویر بکشه که شایسته تقدیره!
– نیما: خب سعید تظرت در مورد خود فیلم چیه؟
– سعید: به نظر من فیلم خدمتکار حتی از اولدبوی هم بهتره! شاید عده کمی با این حرفم موافق باشند اما به نظرم سبک کارگردانی جدیدترین فیلم پارک چان ووک بهتر از همه آثار قبلیش بود. فیلم سه بخش داره و به نظرم هر بخشش بهتر از بخش قبلیش شد. پایانبندی این اثر هم جالب توجه بود. در کل یکی از بهترین فیلمهای سال اخیرم بود.
– نیما: به نظر منم کارگردانی ووک نسبت به آثار قبلیش بهتر بود، در واقع از نظر فنی پختگی داشت اما اون نوآوری و تازگی اولدبوی رو نداشت. البته شاید این دو تا فیلم کاملا مشابه هم نباشند اما فیلم خدمتکار کلا از اولدبوی عقب هست. نه طراوت اون رو داره، نه پیچیدگی فلسفی یا داستانی اون رو و نه اون فضای نئونوآرش رو، که البته چنین فضایی نمیطلبید.
– سعید: آره باهات موافقم که اون پیچیدگی رو نداشت اما مثل اولدبوی روایت جذابی داشت. در کل اینکه میگم فیلم خدمتکار بهتر بود، علاقه شخصیم هست و بیشتر پسندیدمش. و با توجه به اختلاف ۱۳ ساله بین دو فیلم، طبیعی هست که فیلم خدمتکار بهتر کارگردانی شده باشه.
– نیما: درسته. برگ برنده این فیلم روایت جذابش هست. و راستی، اینکه ایمان گفت فیلم چند لایه هست و اینا رو درک نمیکنم. فیلم شاید از «روایت کلاسیک هالیوودی» استفاده نکنه اما پیچیدگی فلسفی نداره، فقط چند تا توئیست هیجانانگیز داستانی داره. کلا این فیلم، یک اثر اروتیک شبه روانشناختی نورمال هست و نه چیزی بیشتر. این رو هم اضافه کنم که از نظر من، خدمتکار نسبت به آثار قبلی ووک، از نظر هنری یه عقبگرد به حساب میآید و اون امضای ایشون رو به شکلی برجسته نداره، هر چند از نظر فنی تقریبا پخته هست.
– سعید: بالاتر هم اشاره کردم که برخلاف حرف دوستان، پیچش خاصی نداره که بهش فکر کنیم یا حتی شخصیتهاش چندان عمیق نیستن که بهشون بعدها فکر کنیم و تو خاطرمون باقی بمونن; بیشتر این جذابیت کلی اثر هست که دوست داشتنیه وگرنه بار هنری فیلم در سطح قابل قبول و خوبیه نه فراتر.
– نیما: دقیقا، این فیلم یه داستان خوب داره و خوب روایتش میکنه، به همین دلیل موفق میشه مخاطب رو تا پایان کنجکاو نگه داره.
– ایمان: منظور من از چند لایه بودن قصه پرداختن به سه شخصیت اصلی و نشون دادن این افراد در جلدهای مختلف، اون هم به تحریک خودشون و در نهایت لو دادن هدف اصلی باز هم به همدیگه هست. به نوعی کسایی که به قصد فریب رفته بودن خودشون از قبل فریب خورده بودن و این چرخه مدام در حال تکراره تا میرسیم به یک ربع پایانی و آروم شدن اوضاع. این قصه و روایت از نظرم به خوبی به مخاطب منتقل میشه و حتی میشه گفت مناسباتی هم با اولدبوی داره (مثل صحبتهای درونی شخصیتها با بیننده و در اصل ذات و وجدانشون!). فقط میشه گفت از تفاوتهای محوری فیلم خدمتکار و اولدبوی، وجود ضرباهنگ بالا و حس انتقام شخصیت اصلی اولدبوی و نوع داستان پردازی آروم اما کاملا جدی و انسانی خدمتکار هست. اما خودم در مجموع اولدبوی رو پسندیدم.
– رضوان: در بحث پیچیدگی روایت، فیلم برای شخص من پیچیدگی خاصی نداشت و به شکلی نبود که بعد از تماشا به فکر فرو برم و تو فضاش غرق بشم… فقط نحوه روایت داستان برای من جالب بود. مثل این بود که چند نفر از دید خودشون یک واقعه رو تشریح کنند. شاید مخاطب گاهی شوکه بشه، اما بعدش به جواب های خودش میرسه و داستان اصلی رو کاملا متوجه میشه.
– نیما: و در پایان بندی این بخش و ادامه صحبتهای قبلی خودم، فیلم خدمتکار از نظر پیچیدگی فلسفی و مضمونی، خیلی ساختارشکن ظاهر نمیشه، در حالیه که فیلم اولدبوی رو میشد از چند بُعد فلسفی مورد بررسی قرار داد. اثری بود که میتونستیم از تراژدیهای یونان گرفته تا ردپاهای پست مدرنیسم رو داخلش پیدا کنیم. خب برسیم به مبحث آخر که راجع به سکانسهای اروتیک فیلم خدمتکار هست. درسته که توی سینمای هالیوودی، این نوع سکانسها بیشتر برای بازارگرمی استفاده شده اما توی خیلی آثار سینمایی مستقل و کشورهای مختلف ازش برای انتقال هنر یا نوعی فلسفه یا در راستای تعریف بهتر شخصیتها استفاده میشه و این ارزشمندتر از این هست که نگاهی هیجان انگیز و سطحی بهش داشته باشیم. برای مثال توی فیلم کرهای «معصومیت اسکارلت»، این نوع صحنهها برای نشون دادن فساد شخصیت اصلی ضروری بود. حالا به نظر شما، فیلم خدمتکار آیا در پشت سکانسهای اروتیکش، چیزی فراتر از بازاریابی داشته؟ آیا نیازی به وجود این سکانسها بود؟
– سعید: من میگم آره لازم بود. چون برخلاف یه سری آثار اینجا فیلم نیومده بود با صحنههای جنسی خودشو بالا بکشه و در اصل با «هنر تن کامه» مواجه بودیم و سعی شده بود با اون سکانسها مخاطب درک بهتری پیدا کنه نسبت به داستان که همین اتفاق هم افتاد.
– نیما: نظر شما چیه ایمان و رضوان
– رضوان: به نظر من زیاده روی کرده… شاید هم این موضوع برگرده به شناخت کم من نسبت به فرهنگ و آثار کره جنوبی اما کلا با نشان دادن بی قید و بند مسائل جنسی در فیلمها (به هر دلیلی که باشه) مخالفم… یعنی این عقیده رو دارم که فیلم میتونه بدون وابستگی به این صحنهها و تکیه بر اونا منظور خودشو خیلی ملایمتر و اخلاقیتر پیش ببره. این موضوع رو فقط مختص صحنههای غیر اخلاقی فیلم نمیدونم و حتی درمورد استفاده مستقیم و زننده کلمات هم صدق میکنه. به عنوان مثال خودتون رو جای مهمانهای اشرافی قرار بدید و تصور کنید که تو مزایده هستید. آیا با کلمات و توصیفات رکیکی که از دهن راوی میشنوید جذب داستان میشید یا حس زننده و حتی مسخره بهتون دست میده؟! من از نوع دوم هستم!
– ایمان: از نظر من فیلم خدمتکار کاملا ضد جریان اصلی و بازاری بودنه چون حداقل با سابقه ووک و طرز فکرش میشه به این پی برد. درسته که فیلم از نظر من عام پسند نیست اما برای فردی که با آگاهی و درک از مسائل انسانی و احساسات شکل گرفته، وقتی به تماشای خدمتکار میشینه، سکانسهای اروتیک فیلم هم قابل درک میشه چون همش از کمبودهای این دو فرد نشات میگیره و ریشه در گذشته داره حتی آخرین سکانس و لحظهای که دیدنش شاید خیلی خوشایند و عقلانی به نظر نرسه هم مجددا برمیگرده به کودکی و عقدههای رشد کرده که به نوعی حس امنیت، تخلیه روانی و آرامش روحی به شخصیت میده. هرچند خودم با برخی از اغراقهای بیش از حد تا حدودی مخالفم اما نظرم به سمت حذف این صحنهها و موافقم که این مفاهیم در دل داستان جا گرفتن.
– نیما: نظر خودم. چون به سینمای کره جنوبی علاقه زیادی دارم (به خاطر آزادی خوبی که دارن و کارگردانهای سینمای هنریشون سو استفاده نمی کنن)، نسبت به آثار دیگهای که از این سینما دیدم، صحنههای جنسی این فیلم خیلی کمرنگتر بودن و میتونست بسیار بدتر باشه. به هر حال با توجه به مضمون، وجود این نوع سکانس در فیلم ضروری بود و با شناختی که از ووک دارم، کمی محافظهکارانهتر سکانسها رو کارگردانی کرده که اتفاقا خوبه. با این حال برخلاف ایمان، به نظرم سکانس اروتیک نهایی کاملا بیمعنا بود و راحت میشد حذفش کرد. خب دوستان بریم سراغ جمع بندی. آیا فیلم راضیتون کرد؟
– سعید: جدا از اتفاقات شوکه کنندهای که بدنه و اسکلت ساختاری آثار چان ووک رو تشکیل میدن، به شخصه یک سکانسهایی از فیلمهای این کارگردان از خاطرم پاک نمیشه. نمونهش اونجایی که توی بخش سوم شاهد فرار دو بانو از کاخ هستیم و اون اشکی که ریخته میشه دوستداشتنیه. اون قسمت آخر فیلم هم وجود داره تا یکم خشونت ذاتی آثار پارک چان ووک که به خاطر تم داستان یکم اینجا سانسور شده بودن بروز پیدا کنه. همچنین یکی دیگه از نکات مثبت کار چند بخشی شدنش بود. موضوعی که قبلا شاهدش بودیم توی سبکهای مختلف اما اینجا مثل تمام آثار موفق این چنینی تقریبا از دیدگاههای مختلفی فیلم رو بررسی میکنیم که جالبه. اما یکم میشد رو بخش اول و اون چیزی که به مخاطب تحویل داده میشه کار کرد. اگر بخوام نمره کلی بدم، فیلم خدمتکار رو لایق ۸ از ۱۰ میدونم.
– ایمان: در مجموع فیلم خدمتکار رو دوست داشتم. شاید اگر با فاصله زیادی بعد از دیدن اولدبوی، این فیلم رو تماشا میکردم، نظرم کمی با الان متفاوت بود اما با تمام این تفاسیر، از فیلم خدمتکار راضی بودم چون تونستم ذات چندگانه انسان و احساسات به وجود اومده از سر عقدههای کودکی رو در فیلم به شکل مطلوبی ببینم. میتونم بگم که خدمتکار در کنار اولدبوی یکی از بهترین فیلمهایی بودن که امسال دیدمشون و از هر کدوم لذت خاصی بردم.
– رضوان: فیلم نقاط قوت زیادی داشت و روایت داستان برای من خیلی جذاب بود. کم پیش میاد با دیدن یک فیلم نظرت در مورد یک صحنه خاص چند بار تغییر کنه و میشه گفت که خدمتکار از همین نوع فیلمهای خاص به شمار میاد. البته بعضی از بخشهای فیلم مثل قرائت، واکنش حضار، صحنه پایانی و… چندان راضی کننده نیستند برای من و به نظر من وجودشون و به تصویر کشیدنشون به این شکل شاید یکم اضافهکاری باشه، اما در کل از دیدن فیلم پشیمون نیستم و به نظر من نقاط ضعفش هم قبل چشم پوشی هستند.
– نیما: و در نهایت، فیلم خدمتکار به عنوان یک فیلم سرگرم کننده، اثر خوبی بود و توئیستها و چرخشهای داستانی هیجان انگیزی داشت. تقریبا همه موافق هستند که فیلم داستانش رو خوب روایت کرد و این نشون میده که فیلم به هدف اصلیش رسیده: «داستان گویی». دوستان عزیز خسته نباشید.
1 دیدگاه
الی
با رضوان خیلی موافق نیستم من حقیقتش