در ادامه با نقد و بررسی فیلم Logan همراه گیمشات باشید تا آخرین دستآورد کمپانی مارول در عرصه سینما را به زیر ذره بین ببریم.
نگاه کردن به قابی که چیزی نزدیک به دو ساعت و اندی، همواره یک گام از مخاطبش جلوتر ایستاده، آن هم زمانی که ریتم اثر روندی بدون نوسان را تا انتها طی میکند؛ شاید برای دوستداران سینمای کنونی لحظات جذابی را رقم بزند. مخصوصا زمانی که حرف حساب آن فیلم سینمایی، ابرقهرمانی بودنش باشد. راستش باید بگویم که فیلم سینمایی logan اصل جنس است؛ همان جنسی که سینمای کمیکبوکی حال حاضر دنیا با وجودش کاملا غریبه است. در دنیای مارول و DC سالهاست که حرف از تهدیدات جهانی و بزرگی میشود، حتی سناریوها بارها و بارها به خارج از جو زمین کشیده شدهاند و تهدیداتی فرابشری گریبانگیر آثار سینمایی شده است. چیزی که شاید در میان آثار کمیکبوکی به معنای واقعی کلمه نایاب و منقرض شده تلقی میشود، وجود سناریویی است که در بطن فیلم Logan گنجانده شده است. وجه تمایزی که آنقدر بزرگ و تماشایی است که یقینا تا واپسین لحظات تیتراژ نیز شما را در بهت و حیرت فرو میبرد. ابرقهرمان سالخوردهای که بیمیل از زندگی و چرخش زمین به دور خورشید، حالا تبدیل به رانندهای شده است که میخواهد کمی عادی زندگی کند. کسی که سالها از دوران اوجش فاصله گرفته و حتی زخمهای بدنش به این زودیها ترمیم نمیشوند. اما یک جرقه کافی است تا در نهایت تراژدی بزرگ Logan کلید بخورد و آن جرقه هم کودکی است که از این ابرقهرمان سالخورده به جا مانده. تماشای ولورین بازنشسته، آن هم زمانی که لنگلنگان مسیر خیابانها را طی میکند؛ همان کسی که روزگاری روشهای عجیب و غریب و کمیابی برای مردنش به ثبت رسیده بود، خودش به تنهایی فیلم Logan را جذاب نگه میدارد. حالا روزگار او را هم زمین گیر کرده است. پیری همان دردی است که حتی ولورین هم توانایی گریز از دامانش را ندارد؛ اما پایان حضور هیو جکمن در این نقش که نباید به همین سادگیها باشد؟
چیزی که طبیعت فیلم Logan را برای بیننده جذاب میکند، حال و هوای کاملا مستقل اثر از دنیای فعلی مارول است. یعنی نه دیگر از آن تهدیدات جهانی و فرابشری خبری است و نه از وقایع مضحک سناریوی مرتبط با جنگ داخلی. قرار هم نیست که یک دل سیر قهرمان بازی و انفجارهای بزرگ ببینید. مسیری که سناریوی کلی فیلم Logan در آن قرار گرفته، رنگ و بوی تازهای دارد. ابرقهرمان و شخصیت اصلی داستان سالها از دوران اوجش فاصله گرفته و حالا حتی تلاشی هم برای قهرمانبازی نمیکند. اتفاقات مرتبط با مردان ایکس هم در سناریوی فیلم logan تنها در حد یک خاطره از آن یاد میشود. حالا حتی زخمهای کوچک ولورینِ بزرگ هم برای ترمیم نیاز به زمان زیادی دارد. کسی که پیشتر راههای به شدت کمیابی برای کشتنش وجود داشت و حالا چند زخم ساده میتواند در بدنش میکروبی شده و برای ماهها او را زمینگیر کند. حقیقت فیلم Logan این است که حالا او پا به سن گذاشته و دیگر آن ابرقهرمان بیاعصاب سابق نیست. پیری با او کاری کرده که باقی عمرش را در کنج خانهای ظاهرا مخروبه سپری کرده و از اطرافیانش مراقبت کند؛ تا در نهایت دفترچه عمرش به پایان رسیده و غزل خداحافظی را بخواند. منتها همانطور که پیشتر هم اشاره کردم؛ قرار نیست سرگذشت هیوجکمن در نقش ولورین به همین سادگیها تمام شود.
تم مستقل فیلم Logan شباهت زیادی با سریالهای شبکه نتفلیکس دارد؛ یعنی ابرقهرمان داستان هیچ اصراری بر نمایان کردن قدرتهایش ندارد. تهدید اصلی داستان هم در حد و اندازهای نیست که بخواهد کره زمین را هدف قرار داده یا حتی جماعتی را به کام مرگ بکشاند. کاملا برعکس؛ ضدقهرمان داستان اصلا ویژگی خارق العادهای ندارد. از طرفی سناریوی کلی فیلم Logan هم قرار نیست به جزئیات این تهدید بپردازد؛ هدف از فیلم Logan همان دختربچهای است که در تریلرهای پیش از عرضه حسابی دل طرفداران را خرسند کرده بود. پدری که دورهای برای خودش برو و بیایی داشته و حالا پا به سن گذاشته؛ منتها حاصل این پدر، دختر بچهای میشود که به معنای واقعی کلمه، تمام ویژگیهای پدر را درنوردیده و حتی قابلیتهای او را ارتقا داده است. ماجرا از جایی شروع میشود که گروهی در نقطهای از کشور مکزیک، طی آزمایشاتی بیرحمانه کودکانی را در قالب سلاح کشتارجمعی پرورش میدهند تا دقیقا همانند یک کالا آنها را به فروش برسانند. در این بین پرستاری پیدا میشود که نمیخواهد این کودکان به سرانجام شومشان برسند و در نتیجه به نحوی آنها را آزاد میکند. لورا (فرزند لوگان) به همراه پرستار عازم سفری میشود که او را به سمت پدرش میکشاند تا در نهایت پرستار جان این کودکان مظلوم را به دستان پیر لوگان بسپارد. ولورینی که اکنون نهتنها قابلیت ایستادگی در مقابل تهدید داستان را ندارد، بلکه برای همسفر شدن با این عجایب دستساز نیز کمی بیش از حد پیر است.
در میان آثار کمیکبوکی به ندرت میتوان نمونهای را یافت که در آن محوریت داستان یک ابرقهرمان مسن باشد. اصلا ذات یک فیلم ابرقهرمانی را ویژگیهای خارق العاده کاراکتر داستان تشکیل میدهد؛ حال اگر این ویژگیها از آن کاراکتر فاکتور گرفته شود محیط کلی اثر کمی به چالش کشیده میشود. مشکل اصلی این است که فیلمی مانند Logan در مرحله اول میخواهد کمیکبوکی و تخیلی باشد و حالا مسن بودن شخصیت اصلی کمی روایت داستان را به چالش کشیده است و میتوان گفت که فیلم Logan از این ریسک بزرگ نه سربلند، اما رو سفید بیرون آمده و شما را در اکثر سکانسها غافلگیر میکند. تماشای لوگانی که لنگ لنگان مسیر خیابانها را طی میکند و دیگر به مانند گذشته قادر به ترمیم زخمهایش نیست، کمی ناراحت کننده به نظر میرسد و مخاطب هم در نگاه اول کاملا متوجه میشود که در اثری مانند فیلم Logan نباید انتظار جنگها و جدلهایی در ابعاد بزرگ را داشت. بلکه حرف اصلی اثری مانند فیلم Logan بار درامی است که حالا به واسطه عناصر جدید ابرقهرمان داستان شکل گرفته و در نتیجه انتظار هر چیزی را از پایان فیلم میتوان داشت. پایانی که نه احتمالا، بلکه قطعا سرانجام نامتشابهی نسبت به سایر ساختههای مارول و کلا آثار کمیکبوکی دارد.
شخصیتهای داستان دوست داشتنی هستند. شاید برخی از آنها موجب گُنگ شدن فضای فیلم Logan شده باشند، اما کم کم که نقش خودشان را در مسیر دو ساعت و چند دقیقهای داستان پیدا میکنند، کمی از میزان گنگی سکانسها کاسته میشود. لورا، شخصیتی که به عنوان دختر لوگان وارد داستان میشود کمبودهایی دارد. اما در مجموع این کمبودها نمیتوانند منکر جذاب بودن عجیب الخلقههای خردسال در بطن اثر شوند. Logan در قاب تصویر کاملا خسته است، اما در ذات از فیلم ددپول هم خشنتر و خونینتر دنبال میشود و بی آن که ذرهای به دنیای سینمایی ایکس من مرتبط باشد شما را به تماشای سرانجام ولورین بازنشسته دعوت میکند. به نحوی که واقعا هیچ جایی برای خشونت و خونریزی در سکانسهای مختلف باقی نمیماند و برخلاف ددپول، اصلا هم شوخی ندارد. فیلم Logan برای کسانی خوب است که با ذات شخصیت ولورین آشنایی کاملی دارند یا دست کم، جزو بینندگان پر و پا قرض مجموعه ایکس من هستند. ولورین به همان اندازه که باید، کله شق و خشن است. البته که کمی هم زبان نفهم تشریف دارد. فیلم Logan تقریبا هیچ شباهتی با دیگر ساختههای مارول ندارد و حس تماشای این اثر کاملا متفاوت و درام دنبال میشود. دقیقا مانند یک بمب ساعتی که ثانیههای معکوسش درحال شمرده شدن هستند و هر لحظه ممکن است که منفجر شود تا به سرانجام داستان برسد. فیلم logan جوری به پایان میرسد که توانایی خلق دنباله برای آن مهیا شده باشد و دست سازنده برای ظهور ابرقهرمان جدید داستان که از قضا لورا نام دارد هم بازِ باز باشد.
Logan هم برای کسی که به صرف تماشای یک فیلم ابرقهرمانی به سینما آمده خوب است و هم برای کسی که از دید انتقاد پای آن نشسته. سرانجام ولورین بسیار خشن، خونآلود، ساده و مجلسی به تصویر کشیده میشود. رمز موفقیت Logan بیشک آن محیط منحصر به فردی است که سازنده برای طبیعت یک ابرقهرمان پدید آورده؛ جایی که نه خبری از آن تهدیدات بزرگ جهانیست و نه خبری از ابرقهرمانان حاضر در دنیای فعلی مارول. مانند جنگ داخلی، بیخود سکانسها را شلوغ نمیکند و به بهانههای مختلف هویت اثر را به Avengers و تشکیلاتش ربط نمیدهد. Logan یک فیلم ابرقهرمانی درام است که پایانی درخور یک ابرقهرمان بیاعصاب را به تصویر میکشد. تماشای هیو جکمن، آن هم زمانی که برای هدفی ناچیزتر از نجات جهان تلاش میکند واقعا لذت بخش است. برای شخصیتی مانند ولورین هیچ اهمیتی ندارد که چه تهدیدی اطرافش را فرا گرفته است؛ ذات پدر بودن یعنی نمیگذارم یک مو از سر فرزندم کم شود. شما از درب مزاح بخوانید، اما پایان لوگان در همین رابطه است؛ یک مو هم نباید کم شود!
4 دیدگاه
مجتبی
فیلم خوبی نبود وای ام دی بی بسیار بد امتیاز داده است واز قدیم گفتن چیزی که غیر واقعی است نباید زیبا جلوه دارش کرد ونمونش همین مبارزات بود که یک دختربچه صدنفرو حریفه اونم چه جور خدای من این که فقط یازدده سالشه پس باید منتظر بقیه فیلمهای اکشنش باشیم حتما ده تا ارنولد ورامبو وفرانکی وجیسون استاتهام وجت لی وراک روحریفه- واقعا مسخره بود وغیرواقعی اما بدوافتضاح هم نبود وبییشتراز هفت حقش نیست به هیچ عنوان وامتیاز بنده به این فیلم باارفاق بالا ومنصفانه ششو نیم اونم به زور به خاطری که منگولد ناراحت نشه وشرکت مارول
محمد
مجتبی جان این دختر بچه رو مثل یه دختر عادی در نظر نگیر ، اون یه گرگه و گرگ های ماده شکارچی های ترسناک تری ان ،،،
جلیل وکیلی
سلام فیلم بسیار عالی و
درامی زیبا داشت.
حسنا
من بخاطر ولورین دیدم واقعا مورد پسند من نبود من دنبال هیجان و قهرمانم بودم دوست دارم قهرمانم همیشه قهرمان بمونه،حتی از دیدن پیر پروفسور ایکس نگتو اون شرایط عصبی شدم چی شد که به این روز افتادن اینا که برو و بیایی تو مدرسه استثناییشون داشتن!اصلا مورد پسندم نبود