در این مطلب قصد داریم به معرفی ۱۰ بازی ناامیدکننده در سال ۲۰۱۶ بپردازیم؛ بازیهایی که نتوانستند به اندازه تریلرها و نمایشهایشان قابل قبول ظاهر شوند.
در قسمت قبلی نگاهی انداختیم به پرونده ۵ بازی ناامیدکننده در سال ۲۰۱۶ که بعضی از آنها علیرغم سرگرمکننده بودن، به صرف آن که در حد انتظارات ظاهر نشدند سر از این لیست بلند بالا در آوردند. این که میگوییم بسیاری از بازیهای سال ۲۰۱۶ در دام مشکلات فنی و بعضا محتوایی قرار گرفتهاند صرفا یک شعار نیست؛ عین واقعیت است. این مشکلات، صرفا منحصر به عناوین حاضر در این لیست نمیشود؛ چه بسا بازیهای بسیار موفق و پر فروش بازار نیز به دلیل عدم ارائه خلاقیت و محتویات نوین، هنوز هم ضعفهای بزرگی دارند؛ حالا هر چقدر هم که میخواهند نمرات بالایی را از سایتهای خارجی زبان و حتی فارسی زبان حوزه سرگرمی دریافت کنند. عملکرد اکثر سازندگان در سال ۲۰۱۶ علیرغم این که جاهطلبی آنها را به نمایش گذاشت، بعضا کاری کرد که تمامی زحماتشان با کله به زمین خورده و برچسب «شکست» به پشت بازیهایشان ثبت شود.
این که سال ۲۰۱۶ برای بازیکنان سال بسیار هیجان انگیزی بود، آن هم به دلیل تعداد بالای بازیهای اکشن و اول شخص، هیچ کس قرار نیست منکرش شود. اما حقیقتا همواره نباید نیمه پر لیوان را دید؛ نیمه خالی لیوان آنقدر توی ذوق میزند که نتوانید از سال ۲۰۱۶ به عنوان یک سال خاطرهانگیز یاد کنید، حتی اگر آثار بزرگی به مانند Dark Souls III ،Uncharted 4 و Overwatch در طول این مدت به انتشار رسیده باشد. تجریباتی که عناوین حاضر در این لیست میتوانستند برای منِ مخاطب تداعی کنند، آن قدر لذت بخش و جذاب است که واقعا از سرنوشت کنونی آنها آه بلندی میکشیم و پیش خود میگوییم؛ قسمت نبود! قصد داریم در دومین قسمت از این سری مقالات، پرونده ۵ بازی ناامیدکننده دیگر در سال ۲۰۱۶ را ببندیم و در نهایت عازم سال ۲۰۱۷ شویم. سالی که بزرگترین و خیرهکنندهترین رویاهایمان انتظارمان را میکشند و قطعا در این شرایط، تصور «شکست» هم برایمان دردناک و ناراحت کننده است؛ در واقع بازیهای حاضر در این لیست نیز طی سال گذشته یک همچین وضعیتی داشتند.
۵- Homefront: The Revolution
Homefront: The Revolution از آن دسته نامهایی بود که بسیاری از بازیکنان حاضر در سرتاسر جهان نسبت به موفقیت آن امیدوار بودند. عنوانی که با هزار نوع مشکلات مختلف مراحل تولیدش را سپری کرد و هر روز بیشتر از روز گذشته در دل هواداران جا خوش میکرد. یک بازی اول شخص که جنبههای مختلفی از سبک شوتر تیراندازی/مخفیکاری را به نمایش میکشید و واقعا هم در تریلرها خیره کننده به نظر میرسید. حتی خود سازندگان نیز در پیشبرد مراحل تولید بازی، بارها و بارها اعلام کردند که شرایط طراحی Homefront: The Revolution اصلا خوب نیست؛ طوری که سازندگان برای چند سال مجبور به کنسل کردن این بازی شدند. تا جایی که پس از گذشت چندین ماه، طی نمایشی پیشبرد تولید این بازی را دوباره از سر گرفتند و از آن موقع تا یک روز قبل از انتشار، Homefront: The Revolution تبدیل شد به یکی از خبرسازترین و پر سر و صداترین بازیهای حاضر در میان مطبوعات. اما خب پس از انتشار، طرفداران تازه متوجه شدند که سازندگان دلایل درستی برای لغو این بازی داشتند و ای کاش با همان تصوراتمان زندگی میکردیم و کارمان به تجربه بازی نمیکشید؛ میان یک زباله و نام Homefront: The Revolution هیچ فرقی نمیتوان یافت!
کار Homefront: The Revolution از یک آپدیت و رفع مشکلات فنی گذشته بود؛ علاوه بر باگها و افت فریمهای قمر در عقرب، حتی در هسته گیمپلی آن نیز مشکلات به شدت بزرگی با اعصاب و روان بازیکنان شیطنت میکرد. دقیقا پس از تجربه Homefront: The Revolution به حرف سازندگان بازی میرسید؛ در پایان کار، نامهای انتظارتان را میکشد که در آن از قول مجموعه سازنده، به وضعیت نا بهسامان مراحل تولید بازی اشاره میشود. حتی خود سازندگان نیز پیش از انتشار، تقریبا شکست این بازی را حتمی میدانستند و خاطر نشان کردند که این Homefront: The Revolution با تصورات ابتدایی خودشان فرسنگها فاصله دارد؛ لذا زمانی که شما به عنوان یک مخاطب پشت این اثر مینشینید به صورت مداوم با افتفریمهای عجیب و غریب، باگهای ریز و درشت، کنترل عجیب و مضحک اسلحهها، تنوع به شدت پایین بازی و مراحل آن، داستانی به شدت آبکی و هزار و یک مشکل دیگر رو به رو میشوید که هر کدام از آنها درصد موفقیت بازی را به صفر میرساندند. حال سوال این است که سازندگان حتی فرصت تجربه مرحله ابتدایی بازی را هم نداشتهاند؟ Homefront: The Revolution جوری وضعیتش زیر خط فقر است که در همان ثانیههای ابتدایی مشکلاتش بیداد میکند و این که چگونه سازندگان با این دسته از مسائل رو به رو نشدهاند جای سوال دارد. به هرحال، نام Homefront: The Revolution قطعا در لیست ناامیدکنندهترین بازیهای تمامی ما بازیکنان دیده خواهد شد؛ این عنوان فرسنگها با تصوراتتان فاصله دارد.
۴ -E.T Armies
فکر کردید زمانی که میگوییم «ناامید کننده»، صرفا منظورمان بازیهای برون مرزیاند؟ سخت در اشتباهید! از میان تمامی بازیهایی که در سال ۲۰۱۶ عرضه شدند، «ارتشهای فرازمینی» به عنوان یکی از مورد انتظارترین بازیهای تولید شده در کشور خودمان تلقی میشد که نگاه بسیاری از طرفداران حوزه سرگرمی به سوی آن دوخته شده بود. ارتشهای فرازمینی برای ما ایرانیها یک شگفتی خالص تلقی میشود و موج تعاریف و تمجیدات ریز و درشتی که از سوی طرفداران به سایرین منتقل میشد، هنوز هم ادامه دارد و عدهای آن را به عنوان یکی از بهترین بازیهای شوتر هم نامیدهاند! این بازی برای ما ایرانیها نهتنها ناامید کننده نیست، بلکه به شدت امیدوار کننده و باعث غرور است. ارتشهای فرازمینی گامی بلند و در عین حال دست و پا شکسته، اما رو به جلو قلمداد میشود که قطعا لحظات خوبی را برای ما ایرانیها تداعی میکند. لذت اجرای دستپخت سازندگان درون مرزی، آن هم با دیالوگهای شیرین و دلنشین زبان فارسی قطعا هر بازیکنی را در ایران مجذوب خودش میکند. اما منهای ایرانی بودنش، ارتشهای فرازمینی قطعا به عنوان یکی از بدترین و سطحیترین تجربیات شوتر و تیراندازی شما در میان بازیهای سال ۲۰۱۶ به شمار خواهد رفت؛ یک شوتر یکنواخت، بدون ذرهای خلاقیت و در عین حال سطحی و واقعا بیآلایش. ارتشهای فرازمینی علیرغم آن که صداگذاران مطرح ایرانی بخش صداگذاری آن را رهبری میکردند، به چنان وضعیت خندهداری دچار شده است که در عین فارسی بودن، واقعا میلی برای شنیدن دیالوگهایش نخواهید داشت.
داستان بازی ارتشهای فرازمینی به حدی بیسر و ته، بیمعنی و بیهدف جلوه میکند که شما در همان دقایق ابتدای قید روایت بازی را زده و به هدشات کردن دشمنان میپردازید؛ دشمنانی که نهتنها تنوع خاصی ندارند، بلکه به هیچ وجه صداگذاری هم نشدهاند و اگر ۸۰ گلوله رو آنها خالی کنید، ممکن است که از در و دیوار صدا در آید اما از آنها خیر! مشکل اصلی این چالشها فقط احمقانه بودنش نیست؛ برای مثال هیچ تفاوتی در ضربات شما به بخشهای مختلف یک دشمن وجود ندارد. شما هشت گلوله وسط مغز ذشمنانتان خالی کنید یا اینکه سه گلوله به پایشان بزنید؛ در هر صورت هیچ فرقی برایتان ندارد. ارتشهای فرازمینی با وجود آن که سعی دارد به مانند بسیاری از شوترهای موجود در بازار داستان قابل توجهی ارائه دهد، به هیچ وجه موفق نمیشود و این در حالی است که بازی در بخش گیمپلی نیز مشکلات به شدت بزرگی دارد اما این همه از بازی انتقاد کردیم؛ بهتر است که یکی از بزرگترین دستاوردهای آن را هم بگوییم. ارتشهای فرازمینی علیرغم مشکلات پی در پی، جلوههای بصری خیره کنندهای را ارائه میکرد که برای ما ایرانیها یک شگفتی خالص و برای سایر بازیکنان یک محیط قابل قبول محسوب میشود. در مجموع بازی E.T Armies با دریافت ۱۲ نقد از سوی منتقدان مطرح جهان به میانگین ۵۴ دست یافت که در نوع خودش بسیار ناامید کننده است.
۳- Mirror’s Edge Catalyst
ریبوتهای متعددی در سال ۲۰۱۶ منتشر شد که در میان آنها تعداد اندکی توی چشم آمدند و صدا در کردند. Mirror’s Edge Catalyst یک ریبوت جدید از این سری محسوب میشود که پیش از عرضه، نمایشهای پرتعدادی از آن طی همایشهای مختلف منتشر شد. یک بازی مبتنی بر پارکور و عبور از موانع مختلف که در تریلرهای منتشر شده به شدت جذاب به نظر میرسید؛ البته ناگفته نماند که معمولا تمامی بازیها در «تریلر» زیبا به نظر میرسند و Mirror’s Edge Catalyst نیز از این قاعده مستثنا نیست. با وجود آن که این نسخه از بازی نسبت به قسمت قبلی آن پیشرفتهای قابل ملاحظهای چه از لحاظ گرافیکی و چه از لحاظ طراحی مراحل داشت، اما هنوز هم گیمپلی خامی را ارائه میکرد. با این که بازی از لحاظ گرافیکی پیشرفت داشته است اما در عین حال بزرگترین ضعفهای Mirror’s Edge Catalyst را میتوان در بخش گرافیکی و فنی آن جستجو کرد. باید اعتراف کنیم که Mirror’s Edge Catalyst پتانسیل بالاتری از چیزی که ارائه کرده است ندارد.
تنوع در این بازی فقط و فقط منحصر به طراحی مراحل آن میشود؛ لذا اگر شما از مرحلهای خوشتان نیاید یا طراحی آن توی ذوقتان بزند، قطعا قیدش را میزنید و بیخیالش میشوید؛ چرا که Mirror’s Edge Catalyst منهای خلاقیت سازندگانش چیز دیگری برای نمایش دادن ندارد. حتی بخش داستانی بازی نیز چیز عجیب و جالبی را ارائه نمیکند که بخواهیم از آن به عنوان یک نکته مثبت یاد کنیم. پیش از این گفته شد که جلوههای بصری این بازی در لیست «ضعفهای» آن قرار میگیرد؛ اگر چه این ضعف بزرگ تنها در جزئیات نزدیک خودنمایی میکند و در ابعاد و مناظر وسیعتر، قطعا نگاه کردن به شهر شیشهای بازی جذابیت خاص خودش را دارد. با تمامی این اوصاف، Mirror’s Edge Catalyst با توجه به عملکرد ضعیف خود، آن طور که شایسته این بازی بود ظاهر نشد و همین موضوع نام آن را در لیست ناامید کنندهترین بازیهای سال ۲۰۱۶ قرار داد.
۲- Battleborn
از میان اسامی حاضر در این لیست، نام دو ایده خالص و واقعی به چشم میخورد؛ بازیهایی که علیرغم شایستگی بالا و جاهطلبی بیحد و حصرشان، چنان با کله به زمین خوردند که اکنون دیگر نامی از آنها بر زبان آورده نمیشود. Battleborn نام یک IP جدید از سوی سازندگان Brotherlands 2 است که به هیچ وجه نتوانست موفقیتهای این بازی را تکرار کند. طبق معمول همهچیز به چند عدد خلاقیت جالب خلاصه میشود؛ ایدههایی که نهایت خلاقیتشان به همان تریلرهای پیش از عرضه خلاصه میشود. Battleborn یک بازی کاملا آنلاین و مبتنی بر رقابتهای این چنینی است که به مانند بسیاری از بازیهای موجود در بازار، اوج خلاقیت خودش را در همین رقابتها پیاده میکند. به مانند بسیاری از بازیها در Battleborn نیز شما کنترل یکی از کاراکترهای بازی را به دست میگیرید و با توجه به تواناییهای آن شخصیت، وارد میدان نبرد شده و هرچه که دارید رو میکنید. شاید در نگاه اول، Battleborn عنوانی سرگرم کننده و در خور توجه باشد؛ حتی در اوایل تجربه بازی نیز همین فکر را خواهید کرد، اما زمانی که چند دقیقه از این تجربه لذت بخش میگذرد عملا همهچیز رنگ و بوی خامی و تکرار به خودش میگیرد و همین موضوع مانع جذاب جلوه دادن Battleborn میشود.
استودیوی سازنده که پیش از این با استفاده از بازی Brotherlands به شهرت جهانی رسیده بود، سعی بر آن داشت که یک بازی مبتنی بر خلاقیت طراحی کرده و تیری در تاریکی بزند. دقیقا همانند بازی No Man’s Sky که با جاهطلبی بیش از حدش، انتظارات هواداران را بالا برد و در واقعیت محتوایی عاری از جزئیات به نمایش کشید. Battleborn نمونه بارزی از یک ایده خام است که حتی به مرحله جذاب بودن هم نمیرسد و کمی که به خودتان میآیید، متوجه میشوید که در نقش یک کاراکتر مدام در حال تکان خوردن و فشار دادن کلیدهای مختلف هستید؛ چرا که Battleborn حتی ذرهای برای جذابتر شدنش تلاش نمیکند. لذا پس از عرضه این بازی شاهد بازخوردهای منفی بسیار زیادی از سوی منتقدین بودیم. در نهایت نام Battleborn به عنوان ایدهای که نتوانست به سطح قابل قبولی از «جذابیت» برسد در لیست ناامید کنندهترین بازیهای سال ۲۰۱۶ قرار میگیرید؛ Battleborn یکی از دو عنوان موجود در این لیست است که ایدهاش به شکل عجیبی با کلیت بازی در تضاد بود و آن را به کام شکست کشاند.
۱- No Man’s Sky
میگویند هر کجا سخن از شکست و ناکامی است، نام بازی No Man’s Sky در آن میدرخشد! عنوانی که در واقع برای مدتی طولانی، مطبوعات را روی انگشتانش میچرخاند و هر روز اطلاعات عجیب و شگفتانگیزی از آن به انتشار میرسید. برای هرکس از دنیای No Man’s Sky میگفتیم، با دهانی باز و چشمانی مات به ما خیره میشد و یک «عجب چیزیست» میزد تنگش و از آن پس به جمع عاشقپیشگان این بازی اضافه میگشت و حتی فکر حضور در یک دنیای نامتناهی و پر از شگفتی، آن قدر آدرنالین خونتان را تحت تاثیر قرار میداد که ناخود آگاه نام بازی را در گوگل سرچ میکردید تا اطلاعاتتان تکمیل شود و خدایی نکرده موضوعی را از دست نداده باشید. کلی امید و آرزو پشت نام این بازی پنهان شده بود و «ایجاد تحول در صنعت بازیهای ویدئویی» (!) در صدر این تصورات شیرین قرار داشت. ۱۸ کویینتیلیون سیاره و میلیاردها میلیارد موجود و شگفتی کشف نشده؛ هنوز هم جذاب به نظر میرسد! آن قدر برای تجربه این بازی لحظه شماری میکردیم که حد و مرز نداشت و حقیقتا No Man’s Sky به شکل عجیبی در دلمان جا خوش کرده بود؛ یک ماجراجویی و کاوش نامتناهی که از قضا قرار نیست کس دیگری آن را تجربه کند.
بگذارید خیالتان را راحت کنم؛ تک تک تصوراتمان در بازی No Man’s Sky نهتنها پوچ و بیمعنی جلوه میکرد، بلکه معنای «بازی بودن» را هم از ماهیت این عنوان میگرفت. دقیقا همان موضوعاتی که تا دیروز به نفع بازی شمرده میشد، اکنون تبدیل به بزرگترین مشکل آن شده است. ۱۸ کوینتیلیون سیاره که عملا هیچ چیزی برای ارائه کردن ندارد؛ دقیقا اسم ماهیت کار را از «اتفاق تصادفی» به «۱۸ کوینتیلیون سیاره» تغییر دادند، وگرنه عملا در بازی نهتنها این تعداد موقعیت را حس نخواهید کرد، بلکه وعده این رقم از سیارات لحظه به لحظه به ضرر بازی تمام میشود. عدم تنوع، عدم هدفی قابل توجه، عدم روایت داستان، عدم ارائه یک گیمپلی غنی، عدم ارائه هیچگونه موضوع جذاب و عملا هیچی به هیچی! No Man’s Sky تمامی آن سرتیترهایی که در مطبوعات دنبال میکردیم و با خواندنش به وجد میآمدیم را به شکل احمقانه در بازی خود میگنجاند و زمانی که به هسته گیمپلی میرسیم؛ دقیقا همان زمانی است که شما متوجه میشوید بازی No Man’s Sky دقیقا هیچ است. لذا وقتی که به این تعداد سیاره عاری از محتوا، این تعداد از موجودات مسخره، این تعداد از اکوسیستمهای بیسر و ته و عملا زمانی که به No Man’s Sky میرسید، همان موقع است که متوجه میشوید تمامی این وعدهها به ضرر بازی تمام شده است. لقب بزرگترین شکست سال ۲۰۱۶ بیبرو برگرشت به بازی No Man’s Sky تعلق میگیرید. وعده دیدار دوباره ما پایان سال ۲۰۱۷! سالی که امیدواریم این لیست را خالی از بازی بگذارد؛ پیش به سوی ۲۰۱۷…
3 دیدگاه
Behnam
از اولشم میدونستم no man’s sky شکست بدی میخوره یه بازی که تقریبا داستان نداره، فضای محیط مسخره ای داره، کلی باگ داره قطعا به درد الان نمیخوره شاید اگه ۵ سال پیش همچین بازی بود موفق میشد
سجاد محمدیپور
پشتوانه بازی no man’s sky ایدش بود! اگر اون ایده درست عملی میشد، قطعا حاصل کار به دل مخاطب مینشست (نه مخاطب عام، مخاطب خاص). منتها توی بازی اصلی کار حتی به ایده هم نکشید؛ صرفا یک شبیه ساز فضایی بود که میتونستی توش گشت و گذار بکنی. به هرحال در حال حاضر فرقی بین زباله و no man’s sky وجود نداره؛ اما پیش از عرضه قطعا انتظارات از بازی زیاد بود. مرسی از شما…
isapor123
بازی ارتش های فرازمینی فقط تو طراحی هنری خوب بود تو بقیه موارد کاملا تعطیل بود
تکنیک و هنر باید با هم تناسب داشته باشن
بازیش اصلا تناسب نداشت