با بررسی بازی Astroneer در ادامه همراه گیمشات باشید. در اینجا قصد داریم به یکی از جدیدترین ساختههای سازندگان مستقل بپردازیم که چندی پیش به صورت رسمی در دسترس عموم قرار گرفت.
سال ۲۰۱۶ بزودی بند و بساطش را برای یک شروع دوباره جمع میکند و جایش را به سالی جدید میدهد. ۲۰۱۶ پر بود از روزهای شاد و خاطرهانگیز و بعضا غافلگیرکننده برای صنعت بازیهای ویدئویی. شاید سرنوشت بسیاری از بازیهای بزرگ سال ۲۰۱۶ به شکست ختم شده باشد، اما یقین دارم که در میان عناوین مستقل، بازیهای خاطرهانگیز بیشماری سر از حوزه سرگرمی درآوردند. هنوز هم موج انتشار عناوین مستقلی که رویهای ساختارشکن و سرتاسر ایده را دارند، ادامه داشته و همچنان شاهد عرضه بازیهای بزرگی از سوی سازندگان مستقل هستیم. Astroneer نام یکی از جدیدترین بازیهای موردتوجه در میان عناوین مستقل است که چندی پیش به صورت رسمی برای کاربران در دسترس قرار گرفت. عنوانی که عقیده دارم، اهداف دستنیافتهِ بازی No Man’s Sky را از زاویهای جدید به تصویر میکشد و به مراتب، بازخوردهای بهتری هم دریافت میکند.
اینکه سازندهای جسارت طراحی یک ایده جدید و خلاقانه را داشته باشد؛ خودش گام بزرگی برای مطرح شدن است. از قدیم گفتهاند که بزرگترین ریسک انسان، ریسک نکردن خواهد بود! لذا هستند سازندگانی که برای مطرح شدن یا طراحی یک بازی کاملا منحصر به فرد، گامی نوین و بلند در جهت پیشرفت این صنعت برمیدارند. بازیهایی همچون ماینکرفت و Limbo نمونهای بارز از همین موضوع هستند. دیگر کم و بیش نام بازی No Man’s Sky به گوش شما خورده است و حداقل چند بار در میان اخبار و حواشی حوزه سرگرمی، اسم این بازی را شنیدهاید. عنوانی که با اهدافی بزرگ و جاهطلبانه معرفی شد و درونمایهای برخلاف اظهاراتش را به تصویر کشید؛ اگر چه همچنان یک ایده جدید و نوین تلقی میشود. این بازی نتوانست آنطور که انتظار میرفت نظر طرفداران را به خودش جلب کرده و نامش را در لیست عناوین ماندگار ثبت کند. پس از شکست تقریبی این بازی؛ بودند سازندگانی که راه این استودیو را در پیش گرفتند و مسیری که هلوگیمز (Hello Games) آن را احداث کرده بود؛ تبدیل به بزرگراهی برای عبور سایر سازندگان شد تا هرکدام از آنها ایده خودشان را از این طریق به سرانجام برسانند. لذا Astroneer نام یکی از جدیدترین بازیهای ماجراجویی و بقا است که حال و هوای دنیای No Man’s Sky را در بُعدی جدید به نمایش میکشد.
Astroneer به هیچ وجه بازی ساختار شکنی نیست! اما هسته اصلی این بازی به صورت مداوم برایتان «هدف» تشکیل میدهد تا شما نسبت به ماجراجوییهای آینده خود حس بسیار خوبی داشته باشید. دقیقا همان چیزی که No Man’s Sky به شکل عجیبی آن را نادیده گرفت. برخلاف No Man’s Sky، بازی Astroneer کاملا سرگرمکننده است و در یک خط مستقیم مسیرش را طی میکند. به این معنی که شما در ابتدا یک محل زندگی انتخاب میکنید؛ حالا برای زنده ماندن نیاز به منابع مختلفی دارید و در صدر آن، تولید اکسیژنِ لازم قرار دارد. لذا به دنبال طراحی یک ابزار مناسب برای کشف چنین منابعی میگردید. حالا که به منابع دسترسی دارید، چه لزومی دارد که محیط خود را با تکنولوژیهای قدرتمندتری تقویت نکنید؟ تکنولوژیهای بالا، سلاحها و امکانات جدیدی را به همراه میآورد و این تکنولوژی جدید، سیستم حمل و نقل بازی را تحت تاثیر قرار داده و همین را تا انتها بگیرید و بروید؛ تمام هم نمیشود! دقیقا همین موضوع تبدیل به تنها عامل موجود در Astroneer میشود که شما را مدام سرگرم خواهد کرد.
Astroneer از لحاظ داستانی بدون تعریف میماند؛ چرا که هیچ داستانی برای روایت کردن ندارد. تنها کاراکتر دنیای بازی همان شخصیت اصلی است و منهای آن، نه شما کسی را ملاقت میکنید و نه دیالوگی انتظارتان را میکشد (البته شما قابلیت اجرای بازی به صورت چند نفره را خواهید داشت). حتی شخصیت اصلی بازی که خودتان باشید هم صداگذاری نشده و صرفا یک فضانورد متحرک است و قصد ماجراجویی را دارد. البته زمانی که پایتان را بر روی یک سیاره میگذارید؛ تقریبا هیچ چیز در رابطه با آن نمیدانید و بازی هم اطلاعات چندانی در اختیار شما نمیگذارد. برای مثال؛ شما بارها و بارها میمیرید تا سرانجام بفهمید که دلیل مرگ شما کمبود اکسیژن بوده است. در جریان همین موضوع متوجه خواهید شد که شخصیت اصلی در ابتدای کار قادر به جدایی از محل زندگیاش نیست؛ چرا که اگر برای چیزی قریب به دو دقیقه محل زندگیاش را ترک کند، با کمبود اکسیژن مواجه شده و این یعنی جان به جانآفرین تسلیم خواهید کرد. لذا به دنبال راهی برای جلوگیری از این مساله میگردید. در طول تمامی این اتفاقات، بازی کوچکترین کمکی برای حل مشکلات به شما نخواهد کرد. لذا اینگونه است که میگوییم بازی Astroneer تهی از داستان است؛ از هر جهت!
زمانی که هیچ داستانی برای روایت کردن وجود ندارد و حتی در کوچه و پسکوچههای بازی یک دستنوشته کوچک هم به چشم نمیخورد؛ نباید انتظار شخصیتپردازی و روایت چیزی را داشت. آن هم به دو دلیل؛ اول اینکه اصلا کسی برای روایت داستان حضور ندارد و عملا خودتانید و خودتان. در ثانی؛ شما عملا هیچ اطلاعی از شخصیت اصلی ندارید و او به مانند یک مرده متحرکی است که بازیکنان را در قالب یک فضانورد قرار میدهد تا از این طریق ماجراجوییهای بازی را استارت بزند. بیهدف بودن در این بازی انعکاس دقیقی از بازیهای نسل ششم یا هفتمی است که صرفا هدفشان سرگرم کردن مخاطبین بود؛ عناوینی که با ورود به نسل هشتم، کم کم رنگ باختند و تعدادشان در سال ۲۰۱۶ حتی دو رقمی هم نشده است.
اما برخلاف بخش داستانی که Astroneer هیچ بویی از آن نبرده است و قرار هم نیست که در معیارهای بررسی ما قرار گیرد، در بخش گیمپلی شاهد یک دگرگونی عظیم و نسبتا جذاب هستیم. Astroneer در واقع با همین هدف منتشر شده است و یقین دارم که از همین طریق به راحتی میتواند مخاطبان خاص را به سمت خودش جلب کند؛ اگر چه مخاطبان عام معمولا فضای Astroneer را ناقص و نیمهکاره میپندارند. بگذارید از همان ابتدای کار شروع کنیم؛ شما از بطن ورود به بازی وظیفه انتخاب یکی از کاراکترها را دارید که صرفا جنبه ظاهری دارند و در روند بازی تغییری ایجاد نخواهند کرد. با انتخاب یکی از این کاراکترها وارد سیارهای خواهید شد که به صورت کاملا تصادفی انتخاب میشود. این یعنی زمانی که بازی را از ابتدا آغاز کنید، به هیچ وجه وارد همان سیاره قبلی نخواهید شد و محیط بازی کاملا تصادفی انتخاب میشود. لذا منابع بازی هم جایگاه مشخصی ندارد که شما هربار پس از شروع دوباره بازی از همان مسیر به منبعی دست یابید و تا میتوانید از این طریق سود کنید. در واقع میزان ماجراجویی شخصیت اصلی و انتقال حس کنجکاوی، تماما به بازیکنان مربوط میشود و غالبا خود بازی اتفاقی را از پیش برایتان برنامهریزی نکرده است. لذا شما باید به صورت مداوم در محیط بازی به گردش بپردازید و ضمن پیشرفتهتر کردن پایگاه اصلی خودتان، به تکنولوژیهای جدیدی دست یافته و در نهایت محیط اطرافتان را مورد جستجو قرار دهید. این حس کنجکاوی هیچگاه شما را رها نخواهد کرد.
بخشی از بازی Astroneer را پایگاه اصلی شما تشکیل میدهد که البته هدف اصلی بازی پیشرفتهتر شدن و کشف المانهای جدیدِ مربوط به همین بخش است. این پایگاه در ابتدا با یک سفینه ساده آغاز میشود که ما آن را سفینه مادر نامیدهایم. این پایگاه کوچک درواقع ابتدای تمامی فعالیتهای شما قلمداد میشود و بدون آن عملا اتفاقی در بازی نخواهد افتاد. با فرود این سفینه مادر بر روی یکی از سیارات بازی، ماجراجویی شما آغاز میشود و اولین قدم برای شروع بازی «نمردن» است. درواقع اگر کمی ماجرای «نمردن» را ساده فرض کنید، بارها و بارها به کام مرگ کشیده خواهید شد و این درحالی است که شما اصلا دلیل مرگتان را نمیدانید! لذا کمبود اکسیژن اولین مشکلی خواهد بود که شما در بازی با آن رو به رو میشوید و شخصا بخاطر عدم آگاهی از این موضوع بارها و بارها به کام مرگ کشیده شدم. البته «مردن» در Astroneer تعریف درستی ندارد؛ یعنی اگر شما حتی روزی طی اتفاقی جانتان را از دست بدهید، این موضوع هیچ صدمهای به بدنه اصلی بازی نمیزند و پس از مرگ کافیست که به محل قبلیتان بازگردید و منابع کسب شده را بازیابی کنید. لذا این موضوع به شکل عجیبی جنبه ماجراجویی بودن بازی را پایین میآرود؛ چرا که عملا با مردن چیزی از شما کم نمیشود تا بخواهید از این موضوع ناراحت باشید.
همانطور که پیش از این گفتیم؛ سفینه مادر کلید آغاز همهچیز است. لذا با دریافت بخش کوچکی از منابع Astroneer که البته این مورد را خودِ بازی معرفی میکند، میتوانید به ساخت کارخانههای مختلفی بپردازید که از پسِ هرکدام، قطعات و تکنولوژیهای نوینی قابل دستیابی خواهند بود. سیستمهای مختلف موجود در Astroneer به صورت کاملا شبکهای قابل دستیابی هستند. سفینه مادر به شما یک تکنولوژی ساخت کارخانه را میدهد، همین تکنولوژی قابلیت طراحی دستگاهها و رباتهای مختلفی را خواهد داد و همین رباتها، تکنولوژیهای جدیدی را ارائه میکنند و از طرفی المانهای بازی را به نمایش میگذارند. برای مثال سیستم حمل و نقل با استفاده از اتومبیلهای بازی متناسب با میزان پیشرفت شما قابل دستیابی خواهند بود و پیش از آن شما مجبورید که مسافتهای طولانی یک سیاره را با پای پیاده بپیمایید. لذا پایگاه اصلی حدود ۵۰ درصد بازی را تشکیل میدهد و اکثر فعالیتها در همین پایگاه جریان دارد؛ چه بسا اینکه شما تمام تلاشتان پیشرفت همین پایگاه و دستیابی به تکنولوژیهای بیشتر است.
پایگاه اصلی تنها بخشی از بازی را تشکیل میدهد و همانطور که انتظار دارید، منابع با پای خودشان به سمت پایگاه نخواهند آمد (البته با پیشرفت تکنولوژی پایگاه امکان برداشت منابع و تولید آن برایتان فراهم میشود). آن سوی سکه را ماجراجویی تشکیل میدهد؛ جایی که شما برای دستیابی به موقعیتی بهتر تصمیم به گشت و گذار در محیط اطراف میگیرید و در همین لحظه به وسعیت زیاد بازی پی خواهید برد. Astroneer پر است از غارها، مناظر و مکانهای جذاب و تماشایی که در بطن هرکدام، منبع و ساختار منحصر به فردی قرار دارد و کافیست که به این مکانها سفر کرده و منابع آن را استخراج کنید. در واقع سیستم اصلی گیمپلی بازی را در ابتداییترین حالت، استخراج منابع و کشف آنها تشکیل میدهد.
ماجراجویی در محیط Astroneer مفهوم جدیدی را منتقل میکند. در واقع نه صحنه اکشنی انتظار شما را میکشد، نه موجود عجیب الخلقهای (با توجه به اینکه اصلا هیچ جاندار دیگری در دنیای بازی حضور ندارد) و نه هیچ اتفاق شکه کننده دیگری در بازی طراحی شده است. عملا همان اسم «گشت و گذار» را به «ماجراجویی» تغییر دادهاند، اما زمانی که این چینش جدید را در دنیای Astroneer ملاحظه میکنید، متوجه خواهید شد که «ماجراجویی» معنا و مفهوم درستی را منتقل میکند و عملا شما علاوه بر «بقا» نیازمند به ریسک کردن هستید. همین ریسک کردنها به راحتی تمامی داشتههایتان را هدف قرار داده است؛ لذا شما در یک دو راهی قرار میگیرید. یا بیخیال ماجراجویی میشوید که این یعنی عدم دستیابی به تکنولوژیهای جدیدتر؛ یا خطر میکنید و به دلِ طبیعت بازی میزنید که این هم یعنی ریسک از دست دادن بسیاری از مکانیزمها. لذا این موضوع جنبه متفاوتی از یک ماجراجویی را برایتان به ارمغان میآورد.
محیط بازی یک حالت پویا و کاملا تصادفی دارد. تمامی اشیا و مناظری که در دنیای Astroneer میبینید، کاملا منحصر به فرد بوده و برای کس دیگری به نمایش در نمیآید. سیستم تغییر شبانه روز به این پویایی کمک شایانی کرده است و علاوه بر زیبایی محض و خیرهکنندهاش شرایط خوبی را برای جذابتر کردن محیط بازی فراهم خواهد کرد. برای مثال در حالت عادی، Astroneer اصلا و ابدا بازی ترسناکی نیست، منتها به دلیل آن که هیچ اطلاعی نسبت به محیط اطرافتان ندارید، این موضوع میتواند جنبههای غافل گیری را در بازی زیاد کند تا در نتیجه شما به یک موجود آسیبپذیر تبدیل شوید. در نتیجه محیطهای تاریک موجود در غارها ممکن است این سوال را در ذهنتان پدید آورد که نکند پشت آن سخره موجودی پنهان شده باشد.
طبیعت Astroneer را محیطهای تماما کارتونی و سه بُعدی تشکیل میدهد. از این رو نباید انتظارات زیادی از جلوههای بصری دنیای Astroneer داشت؛ چرا که اگر با ظرافت زیادی به سراغ آن بروید، قطعا مشکلات ریز و درشتی توجه شما را به خودش جلب میکند. دقیقا برخلاف نورپردازی که عملا تاثیر بسیار زیادی در زیبایی بازی داشته است. شخصیت اصلی به دلیل سیستم تغییر شبانهروز، همواره یک چراغ قوه با خود به همراه دارد که همین چراغ قوه ظرافت بسیار زیاد سازندگان در بخش نورپردازی را به تصویر میکشد. حالا به تمامی خصوصیات گفته شده، یک موسیقی بسیار شگفتانگیز و شنیدی را اضافه کنید؛ قطعهای که از بطن ورودتان به بازی نواخته میشود و رسما با روح و روانتان بازی خواهد کرد. حدا از موسیقی شگفتانگیز بازی که به شکل عجیبی شما را تحت تاثیر قرار میدهد، صداگذاری Astroneer در وضعیت افتضاحی قرار دارد. نهتنها شخصیت اصلی بلکه برخی از عوامل موجود در بازی نیز از این منظر مشکلات بزرگی دارند که البته ممکن است برای بسیاری از مخاطبان قابل لمس نباشد.
در مجموع بازی Astroneer هم به اندازه No Man’s Sky مشکلاتی را در بدنه گیمپلی خود دارد. موضوعاتی که بر روی تجربه بازیکنان تاثیر خواهد گذاشت. علاوه بر آن دقیقا همانند بازی No Man’s Sky، هیچ داستانی برای روایت شدن وجود ندارد و تنها هدف شما برای ادامه دادن به بازی، فقط و فقط پیشرفت کردن است. لذا سازندگان تمام زورشان را در بخش گیمپلی بازی خالی میکنند و از این منظر یک روند پخته و سرگرمکننده را ارائه میدهند. در نهایت اگر از تجریبات مربوط به بازی No Man’s Sky نامید شدهاید، پیشنهاد میکنم که Astroneer را از دست ندهید؛ چرا که یک نسخه فرعی و نسبتا کاملتر در بخش گیمپلی محسوب میشود. اما با تمامی این اوصاف تجربه Astroneer را برای مخاطبین عام پیشنهاد نمیکنم؛ چرا که قطعا ایرادات بازی از نگاه این دسته افراد برجستهتر خواهد بود. اینجانب از تجربه Astroneer کاملا راضی بودهام.
نکات مثبت: گیمپلی به شدت سرگرمکننده و اعتیادآور – خلاقیت خالص در طراحی تک تک المانها – موسیقی شنیدنی – نورپردازی و طراحی هنری خیره کننده
نکات منفی: گرافیک فنی قابل ارتقا – عدم روایت داستان – عدم صداگذاری بر روی شخصیت اصلی
2 دیدگاه
bahram
ممنون بابت معرفی بازی بازی رو دان کردم ولی خیلی سنګین اجرا میشه
سجاد محمدیپور
سلام بهرام جان. ممنون از شما بابت مطالعه