فیلم Accountant از آن دسته فیلمهایی به شمار میرود که مخاطبان سینمایی آن را به علت حضور بازیگر محوریاش یعنی «بن افلک» (Ben Affleck) میشناسند. آثار قبلی کارگردان این فیلم یعنی «گوین اوکانر» (Gavin O’Connor) شاید آنچنان که باید میان مخاطبان شناخته شده نیستند. عیبی هم ندارد، چیزی که از پوستر و تریلرهای فیلم Accountant دستگیر مخاطب میشود این است که احتمالا با یک اثر سینمایی اکشن و قهرمانمحور سروکار دارد.
در این صورت باید دید چنانچه با انتظارِ تجربه یک اثر سینمایی و اکشن، یک ملودراماتیکِ خوب و قابل قبول، یک فیلم سر و شکلدار و به قول خودمان، یک فیلم درست و حسابی به تماشای فیلم Accountant مینشینیم، آیا این انتظار در مای مخاطب برآورده میشود؟ باید دید آیا بن افلک میتواند با ایفای نقشی متفاوت در این فیلم، از سایه نقش بتمن خود بیرون آید؟
پلات اصلی فیلم Accountant بسیار کلیشهای است. قصه فیلم، داستان یک دیوانه نابغه (این ترکیب به عنوان ترجمه اصطلاح Mad Genius استفاده شده است) را روایت میکند که از قضا تحت تعلیم آموزش حسابداری، پولشویی و نظامی، به یک انسان منحصر به فرد تبدیل شده است. کسی که توانایی تحلیل پیچیدهترین مسائل ریاضیگونه را داراست ولی از نداشتن قدرت برقراری ارتباط با جامعه به شدت رنج میبرد. «کریستین ولف» شخصیت اول فیلم است که به علت اختلال رفتاری و اوتیسم، تکهای جدا مانده از جامعه نرمال به ما نشان داده میشود.
«تفاوت» با اجتماع، مسئله اصلی است که فیلم Accountant به شدت روی آن تاکید دارد. چنین فردی با چنین مشخصاتی تحت تعلیم اصول حسابداری و همچنین آموزشهای نظامی و رزمی، تبدیل به کریستین ولفی میشود در زمان حال آن را مشاهده میکنیم. اگر کمی حافظه خوبی داشته باشید، تیپهایی مشابه از این جنس را پیشتر در دیگر آثار دیدهایم. «مرد بارانی» (Rain Man) و «ذهن زیبا» (A Beautiful Mind) شاید دو نمونه از نامآشناترین فیلمهایی باشند که دو بعد «دیوانگی» و در عین حال «نبوغ» را در یک شخصیت جای دادهاند. قصه فیلم Accountant اما بعد سومِ اکشن و مبارزات پر ضرب و زور را نیز به شخصیت اول اضافه میکند تا مخلوطی از ملودرام و اکشن را با یکدیگر ارائه دهد. حال باید دید فیلم با چنین معجونی قرار است چه کار کند.
نقش اول فیلم Accountant یعنی آقای حسابدارِ خودمان از معرفی و شکل نسبتا مناسبی برخوردار است. هرچند که بن افلک یک بازی به شدت متوسط از خود را به نمایش میگذارد و اساسا میتوان گفت شاید انتخاب وی برای این نقش، کاری بیهوده بوده است ولی ویژگیهایی که در فیلمنامه برای شخصیت وی در نظر گرفته شده است، تا حدی این عیب را جبران میکند. قصه فیلم Accountant بیشتر در زمان حال روایت میشود ولی بخشی از ویژگیهای شخصیت ولف با چند فلش بک خوب و به موقع تکمیل میشوند. شخصیت محوری که با وی طرف هستیم، یک انسان نسبتا منحصر به فرد است که ویژگیهایی نظیر نبوغ در امور حسابداری، حل مسائل ریاضی، عدم توانایی در برقراری ارتباط اجتماعی، تنهایی و دست به خشونت را از وی در زمان حال مشاهده میکنیم، اما «چرایی» و «منشا» این ویژگیها را با چند فلش بک در گذشته در مییابیم. هرچند نسبت میان گذشتهای که نشان داده میشود با زمان حال تا حدِ بسیار زیادی در ابهام قرار دارد. اینکه اساسا «آن گذشته» چه ربط و نسبتی با «این زمان حال» دارد، عملا در فیلم مجهول است. همچنین حسی که نسبت به ولف زمانِ حال داریم، خیلی حس بدی نیست چرا که فعلا آزارش به یک مورچه هم نرسیده است.
فیلم Accountant تا بدین جا شکلی مناسب و قابل قبول از شخصیت اولش ارائه میدهد ولی مشکل زمانی حادث میشود که نقشهایی کاریکاتورگونه و به شدت بیکارکرد وارد قصه میشوند و تا آخر هم نخواهیم فهمید علت حضور آنها واقعا چیست! یک رئیس پلیس را داریم و یک خانم سیاهپوست که قرار است ولف را به علت سابقه پولشویی، به چنگ آورند و در آخر هم از این کارِ خود دست میکشند بی آنکه بدانیم چرا! بنابراین شخصیت ولف یک وجه سیاه نیز دارد و آن هم خلافکار بودنش است اما هیچ گاه علت این وجه از شخصیت تا انتهای فیلم رو نمیشود. از طرفی رئیس پلیس گویا گذشتهای با ولف دارد که تا پایان فیلم هم مشخص نمیشود ماحصل این گذشته و نسبتِ آن با زمان حال واقعا چیست یا مثلا خانم به اصطلاح تحلیلگر، که همه چیز از وی میبینیم به جز تحلیل و تعقیب و گریز. تنها سر بزنگاه نکتهای از آسمان برایش سبز میشود و او را یک قدم به ولف نزدیک میکند. نهایتا هر دوی اینهابیخیال تعقیب ولف میشوند!
از طرفی یک حسابدار مونث را داریم که خیلی سریع و پیشاپیش حدس خواهیم زد قرار است نقش همان معشوقه قهرمان را بازی کند. فیلم Accountant از همین ایده نخ نما برای به تصویر کشیدن صحنههای اکشن و درگیری میان ولف و افرادی که قصد کشتن این معشوقه را دارند استفاده میکند. اما مشکل این است که ولف با ویژگیهایی که در پاراگراف قبلی ذکر کردم، یک باره چطور عاشقِ این خانم جوان میشود؟ چیزی که در ابتدای فیلم از ولف میبینیم عملا ثابت باقی میماند. نیروی محرکهای برای جهت دادن به شخصیت و حتی یک علاقه ساده را هم نخواهیم دید.
واقعا باید بیخیال این سوراخ و سمبهها در فیلمنامه شد چرا که حسابی روی مختان میرود شد. هدف جلو رفتن قصه و نمایش بزن و بکشهای بی دلیلی است تا فیلم Accountant کمی اکشن بودن را یدک بکشد. از طرفی یک نقش به اصطلاح منفی داریم که قرار است به عنوان ضد قهرمان مقابل ولف بایستد ولی هویت وی پیشاپیش توسط مخاطب، خیلی زودتر حدس زده شده و لو میرود. فیلم Accountant حتی در مخفی نگهداشتن هویت این نقش و پردهبرداری از آن در انتهای فیلم، برای غافلگیری مخاطب ناکام میماند.
اگر دقت کرده باشید نقشهای مذکور را بی آنکه اسمی از آنها ببرم، تنها توصیف کردم، آن هم توصیفی چندخطی و ساده. علت این است که هیچ یک از نقشهای فوق به معنای واقعی جدی نیستند. اساسا بود و نبودشان در فیلم Accountant نه فرقی به حال مخاطب کرده و نه دردی از اختگی و انفعال فیلمنامه دوا میکند. شاید استفاده از لفظ مقوا برای این نقشها، عملا توهین به واژه مقوا باشد.
با این اوصاف اگر تمامی موارد مذکور را نیز ندید گرفته و سعی کنیم حتی به زور هم که شده از اکشن بی مغز فیلم Accountant لذت ببریم، باز هم لذتی از جنس اکشن نخواهیم برد. تنها چند سکانس درگیری و تیراندازی کم جان و کم عمق را داریم که نوع برگزاری آنها چه از بعد تدوین و چه از بعد قاببندی و نماها، اصلا سینمایی نیستند. فیلم Accountant اساسا یک فیلم تلویزیونی است و نه سینمایی. منطقی برای تماشای این فیلم در قابِ سینمایی وجود ندارد. بنابراین الصاق واژه اکشن سینمایی نیز به این فیلم کاملا بی معناست.
اما چیزی که به شکلی عجیب فیلم Accountant از ریشه نابود میکند، رویکرد فیلمساز در نگاه به موضوع اصلی فیلم است. «تفاوت» با جامعه نرمال، چیزی است که فیلم به شدت روی آن تاکید دارد. اینکه فردی با اختلال رفتاری و اوتیسم دست و پنجه نرم میکند، شاید در درجه اول ما را کمی تکان دهد ولی اینکه از نگاه فیلم و فیلمساز، جامعه چطور باید این تفاوت را بپذیرد، بسیار مشمئزکننده و حتی مبتذل در فیلم نشان داده میشود. فردی با چنین ویژگیهای اختلال رفتاری که از جامعه جدا شده است، کلید اول را برای طرح مسئله میزند ولی فیلم Accountant چگونه میخواهد سمپاتی مخاطب را نسبت به این فرد برانگیزد؟ با نمایشی از یک فرد که ماشین کشتار و پولشویی است؟ یعنی فیلمساز تفاوت میان این افراد با جامعه را تنها از این بعد دیده است؟ چه نگاه کثیف و عقب افتادهای. آوردن نام آثاری نظیر «مرد بارانی» و «ذهن زیبا» برای مقایسه شاید قیاسی معالفارق باشد ولی کافی است نگاه دو فیلم مذکور را با فیلم Accountant مقایسه کنید. آن دو سمپاتی مخاطب را به شکلی انسانیتر و بهتر برمیانگیزند، درست برعکس فیلم Accountant که شیوهای کثیف را در پیش میگیرد.
فیلم Accountant یک فیلم بد است و حتی بدتر از بد. یک نقش کلیدی دارد که تنها صرف حضور بن افلک به عنوان چهرهای نام آشنا آن را قابل تحمل میکند، در غیر این صورت تمامی نقشها و حتی ساب پلاتهای قصه به شدت بی معنی و اضافه هستند. رویکرد فیلمساز در برخورد با موضوعش، دقیقا علیه موضوع است و نه در جهت آن. فیلم Accountant یک اثر تلویزیونی است که به معنای واقعی فاقد هرگونه ارزش برای تماشا کردن است.
1 دیدگاه
علی
فیلم حسابدار فیلم خوبی. رابطه رئیس پلیس با وولف کاملا معلوم دلیل اینکه باهاش همکاری می کنه هم معلوم. شما تا حالا تو عمرتون با یک بیمار اوتیسم از نزدیک برخورد داشتی ک بدونی رفتار اونها چطور؟
عاشق شدن وولف هم اصلا عجیب نیست درست که اون یکسری مشکلات ارتباطی داره ولی مثل همه آدم ها ممکن یهو عاشق کسی بشه. اونا فقط بلد نیستن ابراز کنن. که این تو صحنه های آخر وقتی با برادرش رو به رو میشه. معلوم. وقتی برادرش از زبان اون می گه” منم دلم برات تنگ شده براکستون ….”
این فیلم اشخاصی را که از این بیماری رنج می برن رو کاملا راضی کرده و تونستن باهاش ارتباط برقرار کنن.