وقتی پای فلسفه هنر در میان باشد اهمیت نمیدهیم که قالب آن اثر کوچک است یا بزرگ؛ تنها چیزی که اهمیت دارد هسته و هدف اصلی آن خواهد بود و بس. بازیهای ویدئویی چه در قالب کوچک و چه در عناوین بزرگ همواره ثابت کردهاند که برای موفقیت یک اثر نیازمند پرورش ایده اولیه آن هستیم. مهم نیست که یک بازی تا چه اندازه توانسته آن ایده اولیه خود را به سرانجام برساند؛ مهم آن است که سازندگان برای ساخت چنین قطعاتی جسارت کنند و از این طریق در میدان رقاب خودی نشان دهند. سازندگان جسوری مانند میازاکی، ابتدای کار خود را اینگونه آغاز کردند. هدفی که منجر به تولد سبک عظیم و جذابی در صنعت نونهالِ بازیهای ویدئویی شد. حال پس از گذشت چندین سال از تولد این سبک، شاهد پرورش و تعالی آن در جریان نسل هشتم بازیها هستیم. چیزی که در افکار میازاکی جریان داشت، اکنون به عنوان سر لوحهای برای اکثر سازندگان مطرح جهان قلمداد میشود. بدیهی است زمانی که میبینیم در عناوین مستقل این صنعت نیز رگههای از طرحهای اولیه میازاکی و سختیِ محض جریان دارد. با ما در ادامه همراه باشید تا به بررسی یک چالش محض و جذاب بپردازیم.
زمانی که بسیاری از سازندگان سعی بر تولید دنباله بازیهایشان را دارند؛ برخی از استودیوها در حداقلهایشان ایدههایی را پرورش میدهند که سنگ را آب میکند. Devolver ناشری است که نام او را پیش از این بر پشت آثاری همچون Serious Sam، Shadow Warrior و شوترهای مانند آن دیدهایم. استودیویی که بدور از شهرت جهانی، هر چند وقت یکبار جنجال بپا میکند! تنها چیزی که پایههای این استودیو را بر روی آن استوار نگه داشته، ایدههای خلاقانه آن است. مهم نیست که برای موفقیت یک اثر جلوههای زیبایی همچون Shadow Warrior 2 را طراحی کنید یا به مانند Downwell محیط پیکسلی عاری از جزئیات را به تصویر بکشید؛ هردوی این بازیها موفق میشوند، چرا که به خوبی ایده خود را به سرانجام رساندهاند. قالب یک اثر چه پر از گرافیک و جلوههای بصری باشد و چه خیر، اصلا مهم نخواهد بود! مهم محتوای هسته اصلی بازی است که مخاطبان را در جای خودشان میخکوب کند. و خب میتوان گفت که Devolver یکی از موفقترینِ ناشران و سازندگان در این زمینه محسوب میشود. یکی از جدیدترین بازیهای ساخته شده توسط این گروه، Titan Souls نام دارد. عنوانی که قرار نیست ساختارشکن باشد، اما ایدهای که دارد را آنقدر پرورش میدهد که امروز میتوانیم سرمان را بالا گرفته و به دیگران بگوییم؛ این بازی Dark Soulsتر از Dark Souls است!
بگذارید از دنیای بازی شروع کنیم. زمانی که وارد بازی میشوید هیچ تصوری نمیتواند عمق سختی موجود در Titan Souls را برایتان تداعی کند. شخصیت اصلی بازی در یک کلام هیچی نیست! نه چیزی از آن میدانید و نه هدفی برایتان مشخص شده است. زمانی که به خودتان میآیید در دنیایی قرار دارید که تایتانها بر آن حکومت میکنند. بدون آنکه ذرهای از محیط اطرافتان چیزی بدانید، یکی از درهای رو به رویتان را انتخاب کرده و به آن دخول میکنید. همه جا ساکت است اما در گوشهای به نظر میرسد که جنبندهای در سکوت این دنیا به خواب رفته است. کمی که شیطان گولتان میزند پیش خود میگویید: بگذار اندکی سر به سرش بگذاریم! تیری را رها میکنید و آن جنبده خفتهای که در آرامش عجیبی قرار داشت، از جایش بلند میشود و در کسری از ثانیه شما را به دیار باقی متصل میکند. حالا دو راه پیش رویتان قرار دارد! یا بیخیال بازی میشوید یا برمیگردید و دمار از روزگار آن جنبنده خفته در میآورید. انتخاب اول ساده است و هیجانی ندارد، اما زمانی که به فکر انتخاب دوم میافتید مطمعن باشید که هیچ راه برگشتی نخواهد بود. وارد همان در میشوید، اندکی دور و برتان را محک میزنید، بازهم تیری را رها میکنید و از قضا برای دومین بار نیز تار و مار میشوید. دوباره وارد همان در میشوید؛ نگاهی به آن جنبنده خفته میاندازید و اکنون تبدیل به مار نیش خوردهای شدهاید که گزیده شدن تو کَتش نمیرود. تیری رها میکنید و بازهم شکست خواهید خورد. دفعات بعدی که وارد همان در میشوید اندکی عمیقتر به آن موجود نگاه میکنید! این جنبنده مانند مغزی است که در قالبی از یخ به خواب رفته و به محض رها شدن تیر با نهایت قدرت به سمت شما حمله ور میشود. سوال! این موجود نقطه ضعفش چیست؟ اصلا نقطه ضعفی دارد؟ پس از دهها بار شکست خوردن به این نتیجه میرسید که باید با استراتژی جلو رفت نه با سرعت عمل و حملات پی در پی. پس کمی بیشتر میگردید! چهار کلید مختلف در چهار سوی این میدان قرار دارد؛ گویا زمانی که روی آنها میروید اثری ندارد و برای روشن شدن کلیدها قدرت همان موجود خفته نیاز است. موجود را بیدار میکنید و به طریقی او را وادار به قرار گرفتن بر روی یکی از آن کلیدها خواهید کرد. در همین حین متوجه میشوید که با این حرکت آتشی در وسط میدان روشن خواهد شد و به محض عبور آن موجود از کلید، خاموش میشود! بازهم شکست میخورید. اکنون که از همان در وارد میدان میشوید شناخت کاملی از محیط و نقطه ضعف آن موجود دارید. تیری رها کرده، او را به روی کلید میکشانید، به آن سوی میدان میروید و دقیقا از همان جایی که شعله ور شده تیری را رها کرده و به زندگی اولین تایتان بازی خاتمه میدهید. بازی بدون هیچ هدفی شما را تا اینجای کار میکشاند؛ مطمعن باشید تا پایان راه نیز پیش خواهید رفت. البته اگر توانش را داشته باشید.
در نگاه کلی بازی Titan Souls هیچ چیزی برای روایت کردن ندارد و داستان اصلی بازی توسط شخصیت اصلی کشف خواهد شد که از قضا به خودش هم پردازشی نمیشود. با این حال راز و رمزهایی در گوشه کنار دنیای بازی نهفته شده است که به گوشهای از با سوالاتتان پاسخ میدهد؛ گرچه حل این معماها از کشتن تایتانهای بازی نیز سختتر است. در حالت کلی حتی به اندازه سر سوزنی به شما کمک نخواهد شد و حتی در مقابله با تایتانها نیز خودتانید و خودتان؛ طریقه حل معماها نیز استثنا نخواهد بود. Titan Souls روایتی از یک دنیای تاریک و ساکت است که البته قصهای را روایت نمیکند و ریش و قیچی را به دست بازیکنان میسپارد. تا جایی که پیش خود میگویید؛ عجب جهنمی گیر کردیم!
اگر از دیگر ساختههای Devolver اندکی شناخت داشته باشیم، یقینا میدانیم که هسته اصلی تمامی بازیهای این سازنده گیمپلی آن است. پس جدا از روند داستانی و روایت سردرگم آن، این گیمپلی خواهد بود که شما را در جایتان میخکوب میکند. به طور کلی در بازی منهای چهار کلیدِ جهتنما، تنها دو کلید وجود دارد؛ X و C! کلید X برای جاخالی دادن و C نیز برای پرتاب تیر و استفاده از تیرکمان؛ تیرکمانی که فقط یک تیر دارد! همین و بس. منتظر چیز دیگری در بازی نباشید که شما را ناامید میکند. زمانی که وارد میدان نبرد میشوید، پیش از انجام هر کاری باید تواناییهای شخصیت اصلی را محک بزنید. او جاخالی میدهد و تیر پرتاب میکند؛ در مقابل تایتانها معمولا جسه بسیار بزرگی دارند، با سلاحهای مجهزی وارد میدان میشود، بارها میمیرند و تجدید قوا میکنند و همه بدتر اینکه در مقابل تمام این برتریها شما پس از دریافت یک ضربه کوچک نابود خواهید شد. پس اگر تا بدین لحظه قادر به نابودی چند تن از تایتانها شدهاید مطمعن باشید که بازیکن توانایی هستید. حالا اگر فکر میکنید که به میزان سختی و سنجیدگی بازی پی بردهاید، باید بگویم سخت در اشتباهید. باید گفت که برای کشتن تک تک تایتانها روش و شیوه خاصی وجود دارد و این شیوه تنها راه حل نابودی آنها محسوب میشود. کشف نقطه ضعف آنها بزرگترین چالش بازیکنان خواهد بود و برای یافتن این شکافها دهها بار به کام مرگ کشیده میشوید.
اولین باری که وارد دنیای Titan Souls شدم به یک موجود ژله مانند برخورد کردم که جدا از هوش مصنوعی خیره کنندهاش؛ راه حل سادهای برای نابود شدن داشت. باید تیرکمان را به سویش هدف میگرفتیم و به او ضربه میزدیم تا سرانجام نابود شود. اما مشکل اصلی پیدا کردن نقطه ضعفش نبود؛ مشکل این بود که پس از هربار تیر خوردن او به دو نیم تقسیم میشد و حال از دو جهت مختلف توانایی حمله کردن به ما را داشت. هربار که سعی میکردم او را با تیرهایم نابود کنم، او بازهم به دو نیم تقسیم میشد و زمانی به خودم آمدم که یک ارتش از ژلههای کوچک در میدان پدید آمده بودن و نابود کردنشان واقعا غیر ممکن شده بود؛ همان جا به این نتیجه رسیدم که برای نابودی دشمنان در Titan Souls فقط جنبه سرعت و دقت ملاک نیست و برای نابودی تک تک دشمنان استراتژی منحصر به فردی نیاز است. حتی برای کشتن اولین باسفایت بازی نیز شما نیازمند یک چیدمان از پیش تعیین شده برای نابودی آن هستید؛ چرا که اگر دیر بجنبید مهار کردن تایتانها برایتان غیر ممکن میشود.
بازی از لحاظ سختی با بزرگترین و چالشبرانگیزترین بازیهای بزرگ دنیا نیز توانایی رقابت دارد. برعکس بسیاری از بازیهای (ظاهرا) سخت، شما مجبورید که برای نابودی هر یک از دشمنان بازی از تک تک تواناییهای خود و شخصیت اصلی استفاده کنید و باید بدانید که در آن سوی میدان نیز، هر یک از تایتانها برای نابودی شما دست به هرکاری میزنند و این موضوع در مواردی هیچ قاعدهای ندارد که شما با دیدن حرکتی از سوی باسفایت بتوانید حرکات بعدی او را پیشبینی کنید. هوش مصنوعی تایتانها واقعا چالش برانگیز و خیره کننده است. از آنجا که تایتانها تنها دشمنان موجود در بازی محسوب میشوند، در نتیجه Devolver برای آنها سنگ تمام گذاشته است و یک حفره کوچک برای نابودی آنها قرار داده است که به جرأت میتوانم بگویم آن حفره به این سادگیها قابل کشف نیست و معمولا پس از چندبار مردن خودنمایی میکند. همانطور که پیش از این گفته شد، شخصیت اصلی بازی با یک ضربه ساده از پا در خواهد آمد؛ باسفایتها نیز هوش مصنوعی تعجببرانگیز و خیره کنندهای دارند و در همه موارد نسبت به شما برتری خواهند داشت؛ اکنون به تمامی این موارد طراحی محیط و تاثیر مستقیم آن بر روی مبارزات را نیز اضافه کنید. در Titan Souls حتی محیط بازی نیز بر علیه شما است. برای مثال در یکی از رقابتها شما با شوالیهای رو به رو خواهید شد که به مانند شما یک کماندار کاربلد است؛ با این تفاوت که او در همه چیزش نسبت به شما برتری دارد. جسه بزرگتری دارد، تیرهایش تمام نمیشوند، یک سطح محافظ دارد، تیرهایش رعدآسا هستند و از همه مهمتر یک عامل مزاحم به صورت مداوم در اطرافش پرسه میزند که باعث میشود علاوه بر باسفایت اصلی حواستان به این مسأله نیز باشد. حالا ۶ ستون در اطراف میدان نبرد قرار داده شده است که هر کدام پس از دو ضربه نابود خواهد شد. شوالیه پس از چند حرکت، یک تیر قدرتی پرتاب میکند که اجبارا باید پشت یکی از همین ستونها پناه بگیرید. در نتیجه خواه یا ناخواه عامل زمان برایتان مهم میشود! چرا که اگر دیر کنید، تمامی این ستونها توسط شوالیه نابود شده و سرانجام شما هیچ جایی برای پناه گرفتن ندارید. پس هرچه زودتر به فکر راه حلی میگردید تا این باسفایت سرعتی اشتباهی ازش سر بزند و شما از آن اشتباه بیشترین استفاده را ببرید. اینگونه است که میگویم در اکثر مواقع محیط بر علیه شماست تا به نفع شما.
طراحی باسفایتها شگفتانگیز است و به جرأت میتوانم بگویم که نمونه آن را در هیچ یک از بازیهای ویدئویی ندیدهاید. هرکدام از آنها بسته به محیطی که در آن قرار دارند؛ ظاهر، قدرت، توانایی، استراتژی و نقطه ضعف خاص خود را دارند که اصلا و عبدا اجازه تکراری شدن بازی را به شما نخواهند داد. در نتیجه استراتژی قبلی که موجب نابودی یک تایتان شده است، بر روی تایتانهای بعدی جواب نخواهد داد. علاوه بر موارد ذکر شده؛ باسفایتها طراحی بسیار جذابی دارند و در کنار محیط پیکسلی و پرجزئیاتی که در بازی قرار دارد، قطعا شما را از این حیث راضی نگه خواهد داشت. گرافیک و جلوههای بصری بازی نیز به مانند سایر موارد ذکر شده تنوع خاصی دارند و در هر دوره شما وارد یک اکوسیستم جدید خواهید شد. به طور کلی بازی جلوههای ویژهای برای ارائه کردن ندارد و بیشتر از هرچیزی در بخش طراحی باسفایتها خودنمایی میکند. گرچه با توجه به دیگر ساختههای این استودیو انتظار میرفت که جزئیات مربوط به شخصیت اصلی و طراحی او در شرایط بهتری به سر ببرد؛ کما اینکه به جز سلاح اصلی، هیچ سیستم پاداش دهی خاصی در بازی اتخاذ نشده است که این موضوع میل به کشتن تایتانها را به شدت کم خواهد کرد.
به تمامی شگفتیهای Titan Souls، موسیقی گوش نوازش را هم اضافه کنید. در حالت کلی برای هر یک از دورهها یک موسیقی در نظر گرفته شده است و برای هر یک از تایتانها نیز یک موسیقی کاملا جدا و منحصر به فرد. تک تک این موسیقیها جنبهای حماسی به بازی بخشیدهاند و اگر تایتانها فرصت بدهند، میتوانید از شنیدن آنها نهایت لذت را ببرید؛ گرچه در محیطهای اصلی بازی نیز چند موسیقی مجزا طراحی شده است تا حس و حال هر یک از دورههای بازی بهتر به بازیکنان منتقل شود. بازی با توجه به طبیعتی که دارد هیچ صداگذاری خاصی برایش در نظر گرفته نشده است و شخصیت اصلی بازی نیز صدایی ازش در نخواهد آمد. گرچه عوامل محیطی با توجه به همان چیزی که انتظار میرفت صداگذاری نسبتا خوبی دارد و مشکل خاصی در این زمینه به چشم نمیخورد.
در مجموع، Titan Souls نام یک عنوان موفق دیگر در کارنامه Devolver است که سبک و سیاق دنیای Dark Souls را چندبرابر کرده و در محیطی پیکسلی به نمایش گذاشته است. سختی در دنیای Titan Souls معنای دیگری دارد و لذت کشتن هر یک از تایتانها هیچ وقت از بین نخواهد رفت. محیطهای بازی و تنوع بسیار بالای آن نیز جزو ویژگیهای این بازی محسوب میشود و در کنار طراحی جذاب باسفایتها و میدانهای نبرد، هیچ حرفی در این زمینه برای گفتن باقی نخواهد گذاشت. این است که میگوییم یک بازی کوچک میتواند عمیقتر از بازیهای بزرگ ظاهر شود. Titan Souls از آن دسته بازیها اشکدرآوری است که لذت اجرای آن تا ماهها برایتان جذاب و چالشبرانگیز خواهد بود. لحظهای برای تجربه آن غفلت نکنید.
نکات مثبت: طراحی شگفتانگیز محیط و تایتانها – گیمپلی ظالمانه و دلچسب – باسفایتهای چالشبرانگیز – تلفیق جذابِ استراتژی و سرعت و قدرت
نکات منفی: عدم صداگذاری بر روی شخصیت اصلی – روایت داستانی سردرگم و پراکنده