فیلم نفس نکش (Don’t Breathe) از آن دست آثاری است که در دل کلیشهها و داستانهایی که بارها و بارها با رنگ و لعاب مختلف دیده و شنیدهایم زاده شده است اما خودش کلیشهای و حوصله سر بر نیست. پیش از هر چیز قبل از دیدن این ساخته «فید آلوارز» (Fede Alvarez) میبایست تکلیفتان را با اثری که قرار است برای تماشایش وقت بگذارید مشخص کنید. فیلم نفس نکش نه قرار است همانند برخی آثار که به نظر اشتباها در سبک آنها دسته بندی میشود، یعنی آثار ترسناک، شما را خیلی بترساند، نه جلوههای خاصی برای ارائه به مخاطب دارد و نه اثریست که بتواند تا مدتی شما را در دنیای خود و پیچ و خم قصهاش غرق کند. بلکه نفس نکش فیلمی بوده که قادر است ۸۸ دقیقه شما را پای صفحه نمایش میخکوب کند و با روایت پیوسته و بهدور از بیهوده گویی و حاشیه رفتن، مخاطب را در عمق یک فاجعه غیر منتظره رها کند. حال با گیمشات در نقد و بررسی فیلم نفس نکش همراه باشید.
ماجرای داستان ما از جایی شروع میشود که سه دوست به نامهای الکس (با بازی دیلان مینت)، راکی (با بازی جین لوی) و مانی (با بازی دنیل زواتو) تصمیم میگیرند با انجام یک سرقت بزرگ و صد البته در نگاه اول آسان عمری آسایش و راحتی را برای خود به ارمغان بیاورند و از دیترویت لعنتی راحت شوند! چه در نگاه اول و چه در انتهای اثر، بستر اصلی داستان و آنچه که روایت میشود چندان بار مفهومی خاصی ندارد و این اتفاقات غیر قابل پیشبینی و آن روایت پیوسته و نفسگیر فیلم است که آن را به اثری ناب بدل میکند. سه جوان اشاره شده باند سرقت کوچک و مختص به خود را دارند که در آن نقش کلیدی را الکس ایفا میکند. او با دزدین اطلاعات و کلید منزل افرادی که در شرکت بیمهای که پدر اکس در آن مشغول به کار است از میز کشوی پدرش طرح و برنامه سرقت را میریزد و با کمک راکی و مانی با یک شبیه سازی کوچک تمامی نشانههای خود را پاک کرده و با اجناس دزدی امور میگذرانند. در آخرین ماجرای دزدی سه نفره آنها مانی طعمهای آسان و دندانگیر را پیدا میکند. پیرمردی پولدار و نابینا که در منطقهای متروکه زندگی میکند. هدفی که بسیار در دسترس بوده و پس از اینکه الکس اندکی با غیر اخلاقی بودن این امر کنار میآید دست یافتنی بهنظر میرسد.
هر چقدر که نفس نکش در حفظ ریتم و قصهگویی خود موفق است در پردازش به شخصیتهایش هیچ حرفی برای گفتن ندارد. شخصیتهایی که گذشته آنها را میبینیم، نه شرایط آنها را درک میکنیم و نه حتی تا یک سوم ابتدایی فیلم میفهمیم راکی و مانی رابطهای فراتر از یک دوستی ساده باهم دارند! شاید در اکثر آثاری که با یک خانه تاریک، چند جوان کله شق و داستانی آبکی مواجه باشیم، خبری از پردازش حتی ذرهای عمیق (بخوانید اندکی بیشتر از اسم و فامیلشان!) نباشد. موضوعی که متاسفانه بر اثر تکرار و سر سری گرفته شدن این ضعف به ایدهآلی برای نویسندگان چنین آثاری بدل شده است. بخش عمدهای از موفقیت فیلم را میبایست به توانمندی آلواراز در حفظ ریتم خوب فیلمش دانست. به این صورت که در هیچجای فیلم احساس خستگی نخواهید کرد و برخلاف دستهای از آثار امروزی که در میانههای فیلم رسما خوابمان میبرد! این قصه آلوارز و رودو سایاگوس، آنقدر اتفاق شوکه کننده که هرچند خیلی به روند اصلی داستان جهت نمیدهند دارد که شما را لحضهای خسته نکند و نگذارد این سوال را از خودتان بپرسید که چرا فیلم نفس نکش را تماشا کردم! بلکه آنقدر چینش اتفاقات و ترتیب وقوع آنها خوب است که در پایان از وقت تقریبا یک ساعت و نیمهای که برای تماشای فیلم گذاشتهاید کاملا راضی خواهید بود.
جدای از عدم پردازش خاصی که به شخصیتهای داستان صورت نمیگیرد، مخاطب با بازی خوب و گاها قابل تقدیر بازیگران در نقشهایشان مواجه است. به جرئت میتوان گفت استفن لانگ با هنرنمایی خوبی که در نقش مرد کور قصه ما داشت، به سادگی جزء ۱۰ شخصیت محکم و استوار منفی سال جاری دنیای سینما قرار میگیرد. سایر بازیگران فیلم از جمله جین لوی که شاید بزرگترین فعالیت او پیش از فیلم نفس نکش را بتوان به ایفای نقش در فصل نخست سریال دوستداشتنی شبکه شوتایم، یعنی Shameless دانست، در این فیلم عالی ظاهر میشود و هر آنچه لازم است را برای درک عمیقتر آن جو مخوف به مخاطب میدهد. شاید تنها قسمتی که فیلم نفس نکش پای خود را از چارچوبهایش برای بیان موضوعاتی اجتماعی و متفاوت از اتمسفر فیلم به بیرون میگذارد، آن سکانسی باشد که به وضعیت خانواده راکی میپردازد و نشان میدهد همه آدمهای بد از اول بد نبودهاند، بلکه عده بسیاری از آنها برای رهایی از مخمصه و حتی حرکت به سمت بهتر شدن در حال دست و پا زدن در دنیای جرم جنایت هستند. امری که در جای جای جهان به چشم میخورد و باور و نگرشی که امید است همان سکانس کوتاه سازندگان بتواند تلنگر کوچکی برای ما باشد. اتفاقی که یحتمل ما را برای مشخص کردن قطبهای منفی و مثبت داستان نیز دچار تردید میکند.
یکی دیگر از نکات شایسته تقدیر فیلم، همانطور که در بالا نیز به آن اشاره شد اتمسفر و جو آن است؛ بخشی که فیلم را اندکی خوفناک کرده است. آلوارز همانند فیلم قبلی خود دقت خاصی به جزئیات داشته است و اینک برای ایجاد آن حس هیجان و اضطراب دوستداشتنی که شاید بشود اسم سکانسهای ترسناک را نیز بر روی آنها گذاشت، از اجزای محیط و مواردی همچون کف پوشهای چوبی، صدای نفس، جا به جا شدن اشیا و مواردی از این دست بهره جسته است و در به تصویر کشیدن آن اتمسفر و نمای یک خانه تاریک و غمزده کاملا موفق است. همچنین مورد دیگری که فیلم نفس نکش را از یک اثر خوب به یک اثر دوستداشتنی تبدیل میکند، موسیقیهای خوب و مناسب این فیلم به تناسب با سکانسهای آن است. در جای جای فیلم با نواهایی بلند و آرامی مواجه هستیم که هرگاه که لازم بوده توانسته ترس و استرس را در شما شعلهور کند. که با افزودن فیلمبرداری قابل قبول فیلم با ساختهای در خور توجه در زمینه جلوههای بصری و شنیداری مواجه هستیم.
سخن پایانی:
فیلم نفس نکش از آن آثاری است که دیدنش اگر واجب نباشد مستحب است! فیلمی که ادعای چندانی ندارد اما به هر آنچه که خواسته رسیده و در این راه به طبع مخاطبینش را نیز راضی کرده است. فیلمی که تنها با ۱۰ میلیون دلار ساخته شد و در همان هفته اول اکرانش توانست ۲۶ میلیون دلار بفروشد تا به همگان ثابت کند ارزشمندتر از آن چیزی است که تصور میکردیم. نفس نکش با ریتمی خوب و دوستداشتنی که هرگز از نفس نمیافتد در کنار اتمسفری گیرا به بیان قصهای سر راست میپردازد که غافلگیریهای خوبی را در دل خود نهفته دارد. بازی بازیگران در فیلم بسیار خوب است و موسیقیهای شنیده شده در جدیدترین اثر فید آلوارز واقعا راضی کننده هستند. در پایان باید گفت اگر در آخر هفتههای پاییزی خود به دنبال فیلم مناسبی برای دیدن هستید که سرگرمتان کند و طی تماشای آن در پیچ و خم دنیای فیلم غرق شوید، نفس کش (Don’t Breathe) گزینه بسیار خوبیست.
امتیاز کلی فیلم: ۸.۵ از ۱۰