اگر بخواهیم همین اول مقاله یک بررسی کلی داشته باشیم؛ هدست واقعیت مجازی HTC Vive درست شبیه شخصیتی از یک فیلم است که میگوید: میخواهی از واقعیت فرار کنی؟! من خود واقعیت هستم! از طرف دیگر SteamVR (به نوعی سیستم عامل و رابط کاربری HTC Vive محسوب میشود) هم تابلویی را به خود آویزان کرده است که میگوید من واقعی هستم! چیزهایی زیادی وجود دارد که میگوید چیزی که داری تجربه میکنی، واقعی نیست. وزن هدست روی سرم، کنترلرهایی که در دستم گرفتهام، گلیچها و باگهای گاه و بیگاه؛ اما این ایرادها با اصل داستان و تجربه حاصله، تفاوت زیادی دارد. Vive بسیار خوب است؛ چرا همین اول کار از HTC Vive حمایت کردیم؟ برای اینکه این هدست واقعا ارزش این تعریف را دارد. در واقع نقطه قوت این هدست این است که سعی دارد واقعیت مجازی (VR مخفف Virtual Reality) را همانطور که هست و باید باشد، ارائه دهد؛ در حدی که حس واقعی بودن را (با وجود محدودیتهایی که اشاره شد) کمابیش به مخاطب القا کند و این جاست که ما پا به آینده میگذاریم!
در حال حاضر HTC Vive بهترین راه برای تجربه واقعیت مجازی است. هرچند هیچ چیز بیمشکل نیست و Vive هم قطعا مشکلاتی دارد، اما این مشکلات در حدی نیستند که شما را از تجربه واقعیت مجازی باز دارند یا روی تجربه شما خراش عمیقی برجای بگذارد. مثلا بعضی اوقات باعث ایجاد بار اضافی روی سخت افزار میشود یا مشکلاتی از این دست؛ اما هیچکدام آنقدر بزرگ نیستند که شما را از تجربه عصر جدیدی از بازی کردن و زندگی باز دارند. بعد از یک هفته استفاده از هدست واقعیت مجازی HTC Vive، من واقعا در مورد آینده واقعیت مجازی ذوق زده هستم. خب تصور آینده را به وقت دیگری موکول میکنیم! فعلا با حال شروع میکنیم.
برای Vive آماده شوید!
هدست واثعیت مجازی HTC Vive یک سیستم متمایز از رقبایش، مانند Oculus Rift و دیگر سیستمهای واقعیت مجازی به شمار میرود. ویژگیهایی که این هدست را متمایز کرده شامل: استفاده کامل از فضای اتاق (Room Scale) و یک جفت کنترلر عالی برای دنبال کردن حرکت دستهای شما در دنیای واقعی و شبیه سازی کردن آنها در دنیای واقعیت مجازی (هرچند هدست PlayStation VR هم قابلیت مشابهی را ایجاد کرده است) میشود. سخت افزار Vive عملکرد بسیار خوبی را به تنهایی از خود نشان میدهد؛ البته زمانی که یک جا ثابت نشسته باشید و با یک گیمپد دستورات و فرمانهایتان را به سیستمتان اعمال کنید. اما اگر بخواهید تجربه خودتان را با حرکت در دنیای واقعی تکمیل کنید، همراه هدست دو سنسور لیزری حرکتی موجود است که به شما اجازه میدهد بتوانید حداکثر در یک فضای ۳*۴ متری حرکت کنید. (حداقل محدوده تحت پوشش ۲*۱.۵ است) اگر شما چنین فضایی در اتاقتان دارید، تبریک میگویم؛ شما میتوانید از فضای اتاقتان کاملا استفاده کنید. قطعات سخت افزاری Vive بسیار پیچیدهتر از هدست Oculus Rift است. هر دو کنترلر HTC Vive درگاهها و کابلهای شارژ MicroUSB خودشان را دارند، دو سنسور حرکتی هر کدام منبع تغذیه خودشان را دارند، خود هدست همراه با یک قسمت برای استراحت صورت که از فوم ساخته شده ارائه میشود و یک جعبه کابل وجود دارد که اگر اتفاقی پایتان را روی کابلهای Vive گذاشتید، کیستان را زمین نزنید.
برخلاف این کوه سخت افزارها و برخلاف انتظارات، فرآیند نصب Vive بسیار ساده است؛ من مشکل خاصی را در هنگام نصب نرم افزاری HTC Vive روی کامپیوترم مشاهده نکردم. این فرآیند از من خواست تا هدست و کنترلرها را روی زمین بگذارم تا ارتفاع را بدست بیاورد. سپس مرز فضایی که برای بازی با Vive آماده کردهام را با کنترلر ترسیم کنم. نصب سنسورها هم به لطف تجهیزات نصبی که همراه آن عرضه میشود بسیار ساده است. مثلا یکی از این تجهیزات، محفظه یاتاقان توپی که اجازه وصل و حرکت و تنظیم کردن این قطعات را به کاربر میدهد. این ویژگی مثبتی به شمار میرود، مخصوصا برای فضای بزرگ دفترکار من؛ ما یکی از سنسورها را به یک میله وصل کردیم و دیگری را روی یک جعبه مقوایی روی قفسه قرار دادیم.
کابلهای زیادی برای وصل کردن هدست به کامپیوتر و منبع تغذیه وجود دارد. کابلهای HDMI و USB جداگانه از جعبه کابلها به سمت PC و کابلهای هدست به سمت جعبه، شاید به نظر زیاد بیاید اما تقریبا وصل هدست کار سادهای است. در واقع سختترین پروسه در نصب Vive، قرار دادن درست سنسورها برای کاور کردن کل فضای شما و همچنین دیدن همدیگر میباشد. (البته این نکته را فاکتور میگیریم که باید فضای موردنیاز برای شروع را داشته باشید). البته اگر فضای کافی برای کار با هدست ندارید نگران نباشید. قابلیتی در نرم افزار Vive وجود دارد که اجازه نشستن و ایستادن را به شما میدهد؛ اما نه حرکت در تمام اتاق.
نکتهای که قابل ذکر است؛ سیستم و داشبوردی که برای این هدست استفاده شده Steam VR است. برخلاف Oculus Home که از صفر برای واقعیت مجازی ساخته شده است، شرکت Valve از رابط کاربری معمولی Steam با تصاویر بزرگ خودش در SteamVR بهره برده. اگر با Steam آشنا هستید (کدام PC گیمر این روزها با آن آشنا نیست؟!) استفاده از این رابط کاربری برایتان بسیار ساده است. همان اول که با کنترلر بازیهایتان را انخاب میکنید، عاشق Vive و SteamVR میشوید. اما زود قضاوت نکنیم؛ من در استفاده از کنترلر مشکلاتی را مشاهده کردم، مثلا برای انتخاب یک آیکون شما معمولا باید بیشتر از یک بار روی آن کلیک کنید، یا مثلا بعضی از آیتمهای منو زیادی کوچک طراحی شدهاند و به سختی میتوان روی آنها کلیک کرد.
با اینکه پلتفرم SteamVR میتواند در برخی مواقع اعصابتان را خرد کند؛ با اینحال یک زیرمجموعه از یک پلتفرم بزرگ است. این زیر مجموعه به شما اجازه میدهد تا میزکارتان را به صفحه بزرگ واقعیت مجازی بیاورید یا اینکه نرم افزار واقعیت مجازی خود HTC را اجرا کنید، که در واقع خودش یک محوطه خالی را به شما ارائه میدهد که میتوانید در آن SteamVR را لانچ کنید!
این قابلتی بسیار خوبی است؛ در هر حال، شما هیچوقت نمیدانید چه زمانی باید مرورگرتان را اجرا کنید یا یک بازی یا برنامه را ببندید. در واقع این نکته که میتوانید بدون برداشتن هدست در دسکتاپتان کار کنید، ویژگی بسیار کاربردی و مثبتی میباشد.
داخل Vive
یکی از کاربردیترین ویژگیهایی که SteamVR از آن بهره میبرد، سیستم Chaperone است که اجازه برخورد شما با اشیاء بیرون از محدوده بازی، که هنگام نصب Vive آن را مشخص میکنید، را نمیدهد. در واقع این ویژگی بسیار کاربردی و مهم است؛ در اصل یکی از دلایلی که تجربه واقعیت مجازی در اتاق امکانپذیر میکند، وجود همین ویژگی میباشد. زمانی که به مرزهایی که تعیین کردهاید میرسید، یک خط آبی رنگ به شما نشان میدهد که قبل از برخورد با دیوار یا میز یا هر شی دیگری که در اتاقتان وجود دارد، کجا باید بایستید.
وقتی خودم واقعیت مجازی را در فضای بسته اتاق تجربه کردم، به این واقعیت ایمان آوردم که بدون Chaperone System استفاده از هدست در یک فضای بسته میتواند بسیار خطرناک باشد. بنابراین با بهرهگیری از این سیستم، دیگر خطر شکستن وسایل یا حتی افتادن و آسیبهای جانی به حداقل میرسد.
بازیهایی که برای Vive عرضه شدهاند واقعا جذاب هستند، البته بعضی اوقات وقتی هدست را از سرتان برمیدارید نمیدانید در کدام جهت و کجا ایستادهاید! اکثر بازیهایی که تاکنون برای Vive عرضه شدهاند، یا دموهای بازی هستند یا صرفا تجربههای کوتاه مدتی به شمار میروند. اما در بین همین تعداد بازیها، بازیهای عالیای هستند که واقعا باعث میشوند که دنیا واقعی و مسائلش را فراموش کنید!
کابلهای Vive به اندازهای که نشان میدهند و من انتظار داشتم، دست و پاگیر نیستند؛ در واقع هنوز از آنها پشت پا نخوردهام. ولی تا به حال چندبار پا رویشان گذاشتهام، و نزدیک بود کل ستاپ واقعیت مجازی را خراب کنم. بعد از چند ساعت استفاده از Vive خود به خود میدانید که کجا نباید پایتان را بگذارید تا پا به کابلها گیر نکند. اما هرچقدر هم مراقب باشید، حداقل یکبار در هر جلسه استفاده از Vive، بلاخره کابل میآید و شما باید تجربه واقعیت مجازی را متوقف کنید تا آن را از سرراه بردارید. شاید کمی خسته کننده باشد و مجبور باشید با احتیاط قدم بردارید، اما این مشکلات نسبت به تاخیرهای وایرلس و عمر باتری که استفاده از وایرلس به جای کابل برایتان به وجود میآورد، ارزشش را دارد.
یکی از بازیهایی که از بازی کردنشان واقعا لذت بردم، بازی The Gallery: Call of Starseed بود. در واقع خیلی زیبا قدرت واقعیت مجازی و سخت افزارتان را آزمایش میکند. بازی در واقع در شب و در یک جزیره اسرارآمیز شروع میشود و یک سری پازلهای ساده را برایتان در محیط خودش مخفی کرده و منتظر شماست تا آنها را حل کنید. همچنین بازی از محیطی زیبا بهره میبرد که به قدر کافی به جزئیات آن پرداخته شده تا شما احساس خوبی از گشت و گذار در آن پیدا کنید.
راه رفتن در فضای بازی هم نکته دیگری است که بازیکردن را برایتان لذت بخش میکند. اولین نکتهای که ممکن است برایتان سوال باشد، این میباشد که ما یک فضای نسبتا کوچک را برای یک تجربه واقعیت مجازی در اتاقمان در نظر گرفتهایم و محیط یک بازی ممکن است بسیار بزرگ باشد. بنابراین سازندگان این مشکل را با قابلیتی به نام تلهپورت در بازی حل کردهاند. تنها کاری که برای تلهپورت کردن باید انجام دهید این است که ترک پد کنترلر Vive را فشار دهید، با سرتان نشانه بگیرید و فشار را از ترک پد بردارید تا جابهجا شوید. در واقع بازی با اکثر بازیهایی که از سبک “کلیک کن تا جا به جا بشی” زیاد فرقی ندارد؛ اما چیزی که در واقع تجربه ما را بهبود میبخشد، بودن در یک فضای سه بعدی است که دقیقا این حس را به شما القا میکند که انگار واقعا در این محیط حضور دارید.
داستان بازی هم به قدر کافی مبهم شروع میشود و روی گشت و گذار در محیط تاکید ویژهای دارد. همین تاکید باعث بوجود آمدن لحظههایی فراموش نشدنی در بازی میشود. مانند زمانی که باید یک منور را آتش کنید و کمانه کردن آن را در آسمان میبینید که به زیبایی شبیه سازی شده است. حتی بدون این حواس به یاد ماندنی که صحنههای بازی برایتان ایجاد میکنند، بازی The Gallery دقیقا نمونه و مهر تاییدی بر بزرگ و معرکه بودن دنیای واقعیت مجازی میباشد.
درست همانند هدست Oculus Rift، اکثر بازیهایی که برای HTC Vive عرضه میشوند، فعلا دموها یا عناوین کوتاهی هستند که صرفا به عنوان مقدمهای برای معرفی دنیای واقعیت مجازی ساخته شدهاند. مثلا فیلم کوتاه The Rose and I یک فیلم بسیار ساده است. در حالی که ایستادن در آن و تماشای فیلم میتواند نظرتان را تغییر دهد؛ هرچند اگر از نظر قیمت به این فیلم پنج دقیقهای نگاه کنید، میبینید قیمت گذاری ۵ دلاری آن برای چنین فیلمی گزاف است. یکی دیگر از بازیهایی که از آن خوشم آمد، VR Baseball بود که علاوه بر بازی بودن، به چند مهارت واقعی در بازی بیسبال نیاز دارد. بازهم با اینکه تجربه خوبی را برایتان به ارمغان میآورد، قیمت ۱۰ دلاری که برای آن تعیین شده، به نظر من زیاد است. در واقع بسیاری از بازیهای واقعیت مجازی که در استیم وجود دارند، نسبت به چیزی که ارائه میدهند، قیمت بالایی دارند. چون چنین بازیهایی اولا از گیمپلی و مکانیک آنچنان پیچیدهای برخوردار نیستند، بعلاوه اینکه اکثرا بسیار کوتاهاند؛ یعنی من میتوانم در عرض نیم ساعت یکی از آنها را تمام کنم، بعد آن را کنار بگذارم تا زمانی که حوصلهای بود یا خواستم به کسی نشانش دهم. اما بدگویی را کنار بگذاریم؛ همین بازیها بهتر از هرچیزی بودند که تا به حال در Oculus Rift تجربه کرده بودم؛ بعلاوه اینکه همه آنها از حالت Room Scale بهره میبردند و شما باید برای بازی کردن آنها حرکت میکردید و این خیلی بهتر از بازی کردن روی مانیتور بود.
بازی دیگر Space Pirate Trainer بود که سبک یک شوتر آرکید دهه هشتاد میلادی را در خود پیاده کرده و یک تجربه واقعیت مجازی استثنایی را ایجاد کرده که باید در آن سریع واکنش دهید. خیلی زود خودم رو در حالی پیدا کردم که روی زمین خم شدهام و شبیه فیلم ماتریکس، در مقابل اشعههای لیزر به حالت اسلوموشن، جاخالی میدهم.
بخش اول نقد و بررسی هدست واقعیت مجازی HTC Vive به پایان رسید. منتظر قسمت بعدی این نقد و بررسی از وبسایت گیم شات باشید. شما نیز در ادامه میتوانید نظراتتان را در این رابطه با گیمشات به اشتراک بگذارید.