چند صباحی میگذرد از بیداریهای بعد از خوابی که شاید زمانی شیرین و خمیازه زا بودند، اما خیلی وقت است که دیگر خواب نداریم. کلیشههای مصنوعی دیگر با تزیین اطراف شیک جلوه نمیکنند، دشوار است خوراندن یک دیگ غذای بی روح پس از مدتی طولانی لب به هیچ نزدن، اما هنوز هم آشپزهای محترم چاقو دست میگیرند. حدود پنج سال پیش، قهرمانی دیگر مانند سایرین سر از تخم تکرار بیرون نهاد! «آدام جنسن» (Adam Jensen) نیز مردی بود مجروح و دارای مشکل همیشگی فراموشی و از دست دادن حافظه و در پیرو آن، کمر به انتقام بستن و پی بردن به حوادث رخ داده. اما آدام با چیدمان خوب اطرافیانش ضعف خود را بهدست باد سپرد و از محبوبیت بالایی برخوردار گشت؛ تا جایی که داخل تلفنهای همراه نیز اخیرا، ملکی دهان پر کن را برای خود خریده است! در ادامه گیم شات را با نقد و بررسی بازی Deus Ex Go همراهی کنید.
سگهای نگهبان
«اسکوئر انیکس» سازنده و ناشر شهیری که نیازی به معرفی ندارد، مدتی است نسخههای مخصوص تلفن همراه عناوین محبوب خود را، همراه با پسوند Go روانه صفحه نماش موبایلها میکند. Lara Craft Go و Hitman Go دو همسایه سابق آدام جنسن بودند که از قضا بازیهای خوبی از آب درآمده و نظر مخاطبان خود را جلب ساختند. روایت سازنده در این دست عناوین، تقریبا مشابه بوده زیرا هر سه بازی مذکور، دارای کلیتی تقریبا یکسان هستند. داستان مانند اولین نسخه از این سری یعنی Human Revolution طبیعتا پیچیده و پرداخت شده نیست و بیشتر شبیه دیگر نسخه منتشر شده برای تلفنهای همراه از این سری که The Fall نام دارد میباشد. سیستمهای امنیتی مختل گشته و هویت آدام و تیم جاسوسیاش فاش شده است، حال هدف، هک کردن اطلاعات حفاظت شده، نفوذ به محل استقرار دشمنان برای نجات همراهان و گرفتن دست چراییها است. مراحل متعددی در بازی وجود دارد که هر بخش در اماکن یا شهرهای مختلف شکل گرفته و موجب کشش روند قصه گویی خواهد گشت. میان پردهها ک اغلب کوتاه بوده و حول صحبتهای آدام با مافوق خود جریان دارد، کمی خشکی سریال گونه مراحل داستانی را آبیاری میکند. Deus Ex Go در زمینه روایت در حد و اندازه عناوین موبایل ظاهر شده و همراه دیگر نکات مثبتش، تجربه لذت بخشی را برای مخاطب ارمغان میآورد.
مرگ در صدم ثانیه
گیم پلی Human Revolution از جمله نکات کلیدی بازی محسوب میشد و با وجود پختگی و بلوغ، دست بردار شعله نبود! کنترل روان، قابلیتهای نبرد سنگین و اکشن و طراحی ناب حرکات مخفیانه، طفلان آهن ربای همیشگی بودند که با گذشت زمان و نبود سوال، نتیجه را ملاقات کردند! گیم پلی سری بازیهای Go بهصورت استراتژی بعضا نوبتی دو و نیم بعدی با زاویه دوربین ایزومتریک یا از بالا به پایین دنبال میشود. آدام جنسن و رفقا نیز از این مهم مستثنی نبوده و پیرو مسیر والدین خود هستند! در هر مرحله ماموریتهای خاصی پیش پای مخاطب قرار میگیرد که برخی بسته به انتخاب بازی باز متغیر است. میتوانید تمامی دشمنان را از یک کنار قلع و قمع کرده و آنان را با زمین محشور سازید یا با انتخاب صحیح مسیرهای مندرج، بدون ریخته شدن خونی مرحله را به اتمام رسانید. این روند مختص تمامی مراحل نبوده و خیلی از مواقع مجبور به انجام اهداف از پیش معین شده، بدون دیده شدن دستها خواهید بود! از نکات مثبت و قابل ذکر، طراحی دشمنان و هوش مصنوعی بهینه آنان است. سطح کلاس سربازان و چیدمان دفاعی قوی در برابر آدام، درصد آزمون و خطا را تا حد قابل توجهی افزایش داده و به راحتی جواز ورودی مراحل بعد را صادر نخواهد کرد. دشمنان در سطوح و انواع مختلف پدید میآیند مانند سربازان مسلح که در محیط پرسه زده و منتظر دیدار آدام هستند. هنگامی که وارد خطوط دیداری آنان میشوید به رنگ قرمز گرویده و حالت آماده باش را به عرضه میگذارند؛ در این وضعیت به سمت آدام یورش برده و در صورت وجود فاصله با هر قدم از حرکت دشمن، میتوانید با گزیدن مسیر درست، راه پنهان ماندن را هموارتر سازید؛ در حالت حمله دشمنان، اگر حتی از پشت اقدام به زمین زدن کنید! درها عرصه را تنگ و شکستتان را پایه ریزی خواهند کرد! در هر بخش امکاناتی خود را برای عرضه آماده کرده تا لذت و چاشنی مخفیانه زیستن دو چندان گردد مانند توانایی نامریی شدن که در فواصل نزدیک بسیار جواب خواهد داد هم برای عبور از دره و هم فرستادن سفارشات به آدرس سر راست دیار باقی! قابلیت هک کردن نیز در گیم پلی نقش مهم و پر رنگی را ایفا میکند به طور مثال، میتوانید تیر بارهای مست تعبیه شده در محیط را با وارد ساختن شوک الکتریکی از طریق هک کردن، علیه سربازان وظیفه شناس فعال سازید! فنون رزمی آدام هنگام ضربه زدن، از تنوع خوبی برخوردار است. گاه بازوان مکانیکی او گریبان بدخواهان را خفت خواهد کرد! و بعضی اوقات باتوم و خنجر مخصوصش که در هیچ کدام از موارد، عناصر کسل کننده یافت نمیشود و مخاطب را هشیار نگاه میدارد؛ با توجه به هوش مصنوعی پیشرفته و مراحل چند وجهی، اتمام هر بخش کمی زمان بر است و بعد از چند دور دریبل و حرکات مورب، به سمت شش قدم هدایتتان کرده و به ضیافت دروازه دعوت مینماید! در مجموع گیم پلی بازی، ترکیبی از نکات منفی اما هم آغوش بوده! و با حفظ ارکان قوی گذشته و تجارب عاری از مو، یک تجربه خوب با جذابیت وافر را ارایه میدهد. عنوانی که در واقع لذتی حوض مانند و کوتاه مدت با فرزند، پیش از اقیانوس زدگی طویل با مادر تازه از راه رسیده را القا میکند!
مرور تصاویر گذشته
به شخصه وقتی صحبت از مباحث گرافیکی یک عنوان میشود آن هم در زمینه طراحی محیط و رنگ بندی، قبله گاهم سوی رنگهای تند و گاها زننده و بالعکس خاکستر سان و مرده است. گرافیک Deus Ex Go شباهت بی بدیلی به تمامی نسخ این مجموعه دارد و در واقع این نوع پردازش گرافیکی و نوع سایه زنی و رنگ بندی اطراف و اشیا، مختص عناوین این سری بوده و دایما در حال تکرار و فزونی است. در محیط دفعات زیادی رنگ زرد بی روح یا پر رنگ و ….. را دیدار خواهید کرد و دلیل این حرکت و ایده حداقل بر بنده حقیر، پوشیده و کتمان است. جدا از فلسفه و چرایی رنگ مجموعه، گرافیک بازی معمولی و قابل قبول بوده ریزه کاریهای گوشه و کنار محیط طراحی معقولی را دارند. پله، لوستر، میز کامپیوتر، کتابهای سر راهی خارج از قفسه کتاب! و جلوههای دیگر و کوچکی که شاید به دیده لگد نزنند اما حلال زاده اند و این نکته مهمی است! دشمنان و موانع سد راه آدام نیز از شکل و شمایل مقبولی بهره میبرند و تداعی عناوین خاطره انگیز و کلاسیک سبک مخفی کاری هستند. موتور بازی مانند اکثر عناوین تلفن همراه یونیتی بوده و با توجه به امکانات و تواناییهای موتور مذکور، خروجی قابل قبولی ارایه شده است. طراحی چهره در میان پرده نیز معمولی و رو به خوب بوده و صورتها با دست کشیده شده و نقش گلدان میان میز مملو از غذا را ایفا میکند! خلاصه از لحاظ گرافیکی نیز بازی مشکل خاصی نداشته و راضی کننده ظاهر شده جز تکراری شدن محیط و کمی تکرار مکررات که آن هم در دنیای امروز موضوع مهمی نیست، هست؟!
طنینی پر تلاطم با آرامش تیغ
قطعه «ایکاروس» در Human Revolution به جد انقلابی بود و نوعی شاهکار نامیرا محسوب میگشت و باعث گردید محبوبیت این عنوان و در کل مجموعه، تا حد بسیاری افزایش یابد؛ از لحاظ موسیقی و صدا، Deus Ex Go در جایگاه فوق العاده قرار نمیگیرد و سر دوراهی خوب و معمولی بنزین تمام میکند. قطعات مناسب با محیط هستند و هر از گاهی آبستن طغیان درام با غرش نت گیتار الکتریک، نطفه خوبی را میپروراند. صدای باتومهای برقی روی صورت آدام هنگام رو شدن دست، هشیاری اسلحههای دشمن همراه وزش باران تیر بر کویر کالبد سربازان خودی! و صرف آبی خنک پس از میل پوره گردن، نکات ریزی هستند که به چشم نمیآیند تا زمانی که کرکره را پایین نکشید. دیالوگ خاصی هم میان شخصیتها رد و بدل نمیشود و اطلاعات، فرامین و صحبتهای آدام با مافوق خود، به صورت زیر نویس پدیدار میگردد. قطعات موسیقی میان مرحلهای، مشکل همیشگی خیل عظیمی از بازیهای موبایلی را یدک میکشد و تنوع لازم را دارا نیست و مشکل از همین قسمت نشات گرفته که به تصور اغلب مخاطبین و صاحبان مطبخ! عناوین کوچک و جمع و جور تر که اسمی از آنها بر سر بیلبورد خیابانها نیست و یا زیر سایه اقوام گردن کلفتشان روز شب میکنند، مستحق زحمت، هزینه و در نهایت دیده شدن نیستند؛ و از قضا چرا باید باشند؟ همه که پرندگان خشمگین و پوکمون گو نمیشوند که ژرف جیب را لایتناهی سازند. مگر نه سازنده و ناشران عزیز؟!
من خود آن سیزدهام
باز هم به پایان این دفتر نزدیک شدیم و حکایات باقی همچنان جاری بوده، بدون نسبت قومی و فامیلی! Deus Ex Go بازی بسیار خوب و مغز پختی است که با چیدن نکات مثبت و درگیر کننده در کنار هم، دومینویی بلند بالا را تدارک دیده که با اشارهای کمی پر قدرت! میتواند مخاطب را مسافر این هبوط سازد. روایت و قصه گویی ساده و قابل هضم، جذابیت بالای گیم پلی و لذت جنسن بودن! گرافیک آشنا اما قابل خوش و بش کردن و موسیقی محرک و مناسب محیط، عوامل محبوبیت این عنوان هستند. Deus Ex Go پیش غذا بود، غذای اصلی سرو شد و حالا تکیه بر جای دسر نیز زده و با توجه به فواصل این دو وعده و عنوان بازی، از هر ظرفی برود در همان ظرف ملاقات خواهد شد! پس نتیجه این است که با وجود غذای اصلی در دیس و دسر در بشقاب، خواهید گفت: آدام، برو اما کمی بیشتر بمان!
نکات مثبت:
وجود گیم پلی مجذوب کننده و قوی
معماهای چند وجهی و جالب توجه
هوش مصنوعی بهینه و طراحی مناسب دشمنان
روایت ساده اما قابل جویدن
بازی کردن به جای آدام جنسن
گرافیک خوب و ریزه کاریهای جذاب محیطی
موسیقی متناسب با حال و هوای بازی
نکات منفی:
داستان ساده و عدم وجود بخشهای مختلف و فرعی
رنگ بندی همیشگی گرافیک بازیهای این مجموعه کمی تکراری به نظر میرسد
با وجود کیفیت خوب، تنوع و تفاوت در موسیقی بازی وجود ندارد