با سلام. این فرصت را پیدا کردیم تا با چهارمین شماره از فیلمشات: تحلیل طنز اخبار و حواشی سینما خدمت شما عزیزان برسیم. در دوران قدیم، جشنها معمولا سالانه بودند اما اکنون شرایط عوض شده است. ملت جشن یک روزگی، یک هفتگی، دو هفتگی، یک ماهگی، سه ماهگی و… میگیرد. اینها را به این دلیل گفتیم زیرا که به شماره چهارم رسیدهایم و قصد داریم جشن یک ماهگی بگیریم. آمادهاید؟ تشکر که اعلام آمادگی کردید. همین دیگر تمام شد، حال به رسم سابق، این شماره را هم با یک شعر آغاز میکنیم. در ادامه با گیمشات همراه باشید.
شعر این هفته که «تکامل» نام دارد، داستان جوانی را روایت میکند که در ابتدای دوران فیلمسازی خود است و با هزاران امید و آرزو، قصد انجام این مهم را دارد اما بعد از مدتی به دلیل فشارهایی که تحمل و دوران سختی که طی میکند، بعد از موفقیت، تصمیم میگیرد راه دیگری در پیش بگیرد. در نتیجه او هم وارد جامعه روشنفکرنماها شده و خودش را بالاتر از مردم عادی میبیند. اتفاقی که هر روز برای کارگردانان جوان ما میافتد:
در مراحل ساخت فیلم
تبدیل میشوی به یک عقدهای
میترکی همچون بادکنک
بدست وحشی بازیهای کودکی خردسال
که دارد میکند تورا پایمال
همچون این و آن، او هم یاد گیرد باید
برای جلورفتن لگد زنی بر دیگران
بازیچه میشوی هر روز هفت
از پشت از جلو کلا هر طرفه
میخوری ضربههای چنان سخت،
دچارِ مغز مریض و تفکر یک طرفه
میرسی به ادعا و تظاهر، دروغ و تکامل
پیشرفتی فراتر از انتظار،
با گیر آوردن ملتِ پُر تظاهر
ساخت یک شخصیت جدیدِ مناسب برا خود
رسیدن به موفقیت،
در محیطی اشباع شده از مردم فرا خُل
حرفای خوب خوب پوشالی
تسخیر قلب آدمهای حوالی
شاخ شدن در رویای خود برا دیگران
رزم با هیولای درون، در توهمی بیکران
گم کردن خود واقعی؛
در پروسهی فرار از عقدهها
ریزترینی ولی، همنشینی با گُندِگان
طرح سینماهای اینترنتی و پخش آنلاین فیلمهای روی پرده در ایران:
- سلام
- سلام
- خوبی؟
- ممنون
- میای بریم سینما؟
- اگه سینماش خوب باشه و فیلمش خوب باشه، میام
- سینماش عالیه، حتما بیا
- کجاست آدرسش؟
- خونهمون، میای؟
- …
- کیفیتش عالیهها
- باشه
ظاهرأ یک طرحی آمده به نام «سینماآنلاین». یعنی میخواهند فیلمهای ایرانی را علاوه بر سینما، به صورت همزمان در اینترنت هم به نمایش بگذارند. ما اینجا ابتدا به ریش سینمای آمریکا میخندیم که احمقها این همه سال چنین ایدهای به ذهنشان نرسید، ما درکمتر از یک هفته ایده را دادیم، برنامهریزی هم کردیم، اگر خدا بخواهد عملی هم میکنیم. این جهانیان فکر کردهاند سینمای ایران خر داخل خر است؟ نخیر، سینمای ایران یک زمانی شیر جنگل بود. بعد شیر داخل شیر شد و این شیرها زدند یکدیگر را کشتند. اکنون نوبت کرکسهاست که جولان بدهند، اما نکته مهم این است که اسکلت این شیرها باقی مانده، فراموش نکنید که یک شیر همیشه شیر است، چه زنده چه جسد چه منقرض شده. فکر میکنید بیدلیل است که این اجنبیها هر روز درخواست میدهند به کشور بیایند و سینمای ایران را ببینند تا رمز موفقیت مارا کشف کرده و بتوانند سینماهای کشور خودشان را به درجه پیشرفتگی ما برسانند؟ این دشمنان باید بدانند ما هرگز فرمول این معجون پیچیده را به کسی نخواهیم داد، هرگز.
و اما این عضو هیئت مدیره «انجمن سینماداران» که آمده به طرح «سینماآنلاین» اعتراض کرده است. جناب نگران چه هستید؟ میترسید که فیلمهای ایرانی را از اینترنت به سرقت ببرند؟ ما برای شما متأسفیم که فکر میکنید در کشور ما حق کپی رایت رعایت نمیشود. نگارنده خودش تاکنون یک فیلم غیرقانونی دانلود نکرده، بلکه با پرداخت ماهیانه ۵ هزار تومان و عضویت در یکی از این سایتهای دانلود، این کار را انجام میدهد. دیگر چه کار کنیم؟ هم هزینه کنیم، هم توهین بشنویم؟ فکر کردید اگر فیلمها را به صورت آنلاین پخش کنید، اتفاقی میافتد؟ مثلا نگارنده تماس میگیرد یک گروه فیلمبرداری میآورد و فیلم را با کیفیت HD ضبط کرده و روی لوح فشرده کپی کرده و در خیابان میفروشد؟ یا یک نفر پیدا میشود با یک ترفند فیلم را از سایت دانلود میکند؟ این دیگر چه طرز فکر پوچ و کودکانهای است؟ (در ضمن اگر کسی لوح فشرده خام به صورت انبوه میفروشد و اگر تخفیف خوب هم میدهد، حتما ما را مطلع فرماید، با تشکر).
پس بهتر است چوب لای چرخ نگذارید و نگران سینماهای خود باشید. الحمدالله وضعیت سینماها عالی است، اگر در همین لحظه برویم سینما، از میان آن حجم از جمعیت، اصلا نمیتوانیم وارد سالن شویم، اگر هم در نهایت از سوراخ هواکش استفاده کنیم و طبق کروکی کشیده شده (توسط بچههای باسابقه محل) راه درست را بیابیم و وارد سینما شویم، جای نشستن نیست. باید کف زمین بنشنیم و از پتو و بالشی که دوستان از قدیم در مخفیگاه داخل سینما پنهان کرده بودند، استفاده کنیم. بعد میگویند که کسی سینما نمیرود، تا چه زمانی باید چشمان خود را بر روی حقیقت ببندیم؟
در انتها ضمن عرض تأسفی دوباره برای انجمن سینماداران، امیدواریم به جای اینگونه اظهارنظرات ناامیدکننده، کمی تعداد سینماها را کم کنند، آنقدر سینما داریم که جای سوزن انداختن نیست. همین کنار خانهی ما آنقدر سینما وجود دارد که به جای هایپرمارکت، خرید خانه را از بوفه سینما انجام میدهیم.
آهای آهای بچه ها / خبر کنم شما را / از دشمنی خانگی / بلای هر زندگی / شمشیریه دولبه / خطر فراوون داره /تو بعضی خونهایه / یه تکنیک بلایه / صد آفرین نوگلم / ماهواره است دشمنم (شاعر: ط .شامحمدی )
– خبر رسمی رسانههای کشور: دو عضو کمیسیون فرهنگی مجلس خبر دادهاند که قرار است وضعیت ماهوارهها بررسی شود و شاید مجاز شد.
ما از این طرح حمایت میکنیم و امیدواریم این اتفاق رخ دهد. همانطور که مطلع هستید، در حال حاضر ۷۰ درصد مردم کشور از این وسیله غیرقانونی استفاده میکنند و از آنجایی که ما نگران آن ۳۰ درصد باقیمانده هستیم، امیدواریم با مجاز شدن این وسیله، کشور به صورت ۱۰۰ درصد ماهوارهای شود!
فقط یک لحظه تصور کنید که یکی از اعضای فامیل، مهمان خانهی شماست. دمپایی را پوشیده و او را به حیاط راهنمایی میکنید. سپس بالای دستشویی را به او نشان میدهید تا دیس ماهواره را ببیند. سپس با خیال راحت میگویید: «میبینی؟ قانونیهها! حال کن». دیگر لازم نیست با آمدن یک مهمان ناخوانده، دستگاه و کنترل را در حمام، زیرتخت یا بالای کمد پنهان کنید. بلکه میتوانید با خیالی آسوده در کنار مهمان نشسته و به تماشای شبکههایی همچون «گاله» (GALE) بپردازید.
اما چرا مردم به تماشای برنامههای بیادبی ماهواره علاقهمند هستند؟ دلیلاش این است که چند سال پیش وقتی از مدیر شبکه سه سیما پرسیدند: «وضعیت خرید مسابقات ورزشی چگونه است؟». او در جواب گفت که «ما دزدی پخش میکنیم، آنها هم که دیدند دیگر کاری از دستشان برنمیآید، با قیمت ارزان راضی به فروش بازیها میشوند». لذا مردم با تقلید از شبکه سه، آنقدر ماهواره نگاه کرده و خواهند کرد تا در نهایت قانونی شود. وگرنه اصلا بحث محتوا نیست، خود مردم از شبکههای ماهواره تنفر دارند. خود نگارنده هرگز به سراغ چنین اسباب لهو و لعبی نرفته و نخواهد رفت (اینجا قصد داریم برای لحظهای از فضای شوخی بیرون آمده و سخنی جدی با شما در میان بگذاریم). خداوند بزرگ در سوره انعام (۳۲) میفرمایند: «وَ مَا الْحَیاهُ الدُّنْیا إِلاَّ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الْآخِرَهُ خَیْرٌ لِلَّذینَ یَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ» که بدین معناست: «زندگى دنیا، چیزى جز بازى و سرگرمى نیست! و سراى آخرت، براى آنها که پرهیزگارند، بهتر است! آیا نمى اندیشید؟!». به این جملات خوب فکر کنید و بیاندیشید.
مردم ایران از قدیم الایام رستگار بودهاند و امید میرود که این برنامههای تبلیغکننده فساد ریشه کن شده و دست از سر کچل، مو صاف، مو فرفری، مو بلند و مو کوتاه مردم بردارد.
مطمئن باشید که پس از تصویب این قانون و مجاز شدن ماهواره، مردم دستگاهها و دیسهای خود را مانند کلاه فارغ التحصیلان هاگوارتز به هوا پرتاب خواهند کرد. خود نگارنده به عنوان اولین نفر پیشقدم خواهد شد و این کار را انجام خواهد داد. همسایه طبقه پایینی بسیار ما را اذیت میکند و هیچ چیز لذتبخشتر از پرتاب دیس به طرف صورت او نیست. البته مهم نیت است و نیت ما ریشه کن شدن این عوامل فساد است.
به دنبال توام از چین تا کره / پریشان میروم با کلی عقده / به خوابت دیدهام رویا به رویا / شریکم شو میدم بِت پول گُنده
– سرمایهگذار «شهرزاد» در گفتوگو با آی سینما: با کرهایها سریال میسازیم
در اینکه کیفیت سریالهای ایرانی آنقدر بالاست که کشورهای خارجی به دنبال ساخت آثار مشترک هستند، شکی نیست. برخلاف آمریکاییها که گاهی یک فصل را در هفت یا حتی شش قسمت میسازند و چندین ماه همراه با چند نویسنده روی هر کدام از اپیزودها زمان صرف میکنند و با تلاش فراوان با کمترین میزان اپیزود؛ بالاترین کفیت ممکن را ارائه دهند، ما اینجا در کمتر از چند ماه، یک سریال ۹۰ قسمتی تحویل میدهیم. یعنی سرعت عمل ما آنقدر بالاست که کودکان یتیمی که در کارخانههای چینی مشغول کار هستند، با چنین سرعتی نمیتوانند کار کنند. خب معلوم است کرهایها که خودشان دست کمی از ما ندارند، به فکر همکاری با کشور بیوفتند. دیگر حتما دیدهاید که آنها در کمتر از چند ماه، ۲۰۰ الی ۳۰۰ اپیزود ساخته و پخش میکنند. حال، سرمایهگذار سریال پرطرفدار «شهرزاد» گفته که «قرار است با کرهای ها سریال بسازیم». از آنجایی که سرعت ما بالاست و سرعت آنها بالاتر، همین الان که در حال خواندن فیلمشات هستید، حداقل داستان و فیلمنامه ۱۰ الی ۱۵ اپیزود آن تکمیل شده است. احتمالا زمانی که به پایان این شماره برسید، خبر پایان یافتن فیلمنامه کامل سریال منتشر خواهد شد.
در ضمن مثلا راجع به چه میخواهند بسازند؟ آخرین بار که با این ژاپنیها کار کردیم، نتیجه فیلم «دونده زمین» اثر جناب کمال تبریزی بود که پیاماش این بود: «آهای ایرانی حیا کن، این کشور را رها کن، برو برو فرار کن، در ضمن ژاپن کشور خوبی است». اگر قرار باشد اینبار کرهایها سر ما را شیره بمالند و با کارگردانهای خودی به ما توهین کنند، نمیخواهیم. مگر اینکه بخواهند سریال «جومونگ در ایران» را بسازند. نگارنده به شخصه از چنین سریالی استقبال میکند. در این صورت احتمالا جومونگ به ایران میآید و در کنار سربازان و دلاورمردان ایرانی با دشمنان کشور و امنیت ملی مبارزه میکند. اما چرا به ایران آمده؟ چون عاشق «شهرزاد» شده است. (بله درست حدس زدید، همانند فیلمهای سوپرقهرمانی مارول (Marvel)، قبل از اینکه سریال اصلی آغاز شود، جومونگ در فصل دوم سریال شهرزاد حضور خواهد داشت). در پایان فصل اول بود که دیدیم شهرزاد (ترانه علی دوستی) و فرهاد (مصطفی زمانی) عروسی کردند و قباد (شهاب حسینی) همسر دوماش را از دست داد. ابتدای فصل دوم به این شکل آغاز میشود که فرهاد توسط قباد کشته میشود. قباد بعد از ارتکاب این قتل، خودش را برای مدتی ناپدید میکند. بعد از این اتفاق ناگوار، شهرزاد که دچار افسردگی مزمن شده، تصمیم میگیرد به کارهای پزشکی در بیمارستان مشغول شود. پس از مدتی مردی زخمی را به بیمارستان منتقل میکنند، او کسی نیست جز جومونگ (سونگ ایل گوک). شهرزاد به معالجهی جومونگ میپردازد. جومونگ بعد از اینکه به هوش میآید، یک دل نگویید، هزار دل عاشق و مجنون شهرزاد میشود. در ادامه او به خواستگاری شهرزاد میرود اما چون جنگ تحمیلی آغاز شده، شهرزاد برای جومونگ شرط میگذارد که باید حتما به جبهه برود. جومونگ هم چون شیفتهی شهرزاد است، حاضر میشود این کار را انجام دهد. بعد از چند ماه، او که در خط مقدم گیر افتاده، با قباد برخورد میکند و داستان شکل تازهای به خود میگیرد….
داستان فصل دوم سریال شهرزاد را خواندید که با نام کامل Jomung v Ghobad: Down of Shahrzad به زودی فیلمبرداریاش آغاز میشود. بسیار خوشحالکننده جلوه میکند که کشور ما در حال بینالمللی شدن است و حال این فرصت را داریم تا با کرهای ها فیلم بسازیم. ان شالله با بهتر شدن اوضاع، امیدواریم بتوانیم با کشورها و مکانهایی همچون «مالی»، «موریتانی»، «مالدیو»، «نوار غزه»، «بوسنی و هرزگوبین»، «هائیتی» و «جزایر مارشال» محصول مشترک تولید کنیم و یکبار دیگر قدرت سریالسازی خودمان را به رخ جهانیان بکشیم.
سینما یا مثلت برمودا – اندرحوالات گمانهزنی برای نمایش آثار خارجی در سینماهای ایران
حتما صحبتهای پیرامون اکران فیلمهای خارجی در سینماهای ایران را شنیدهاید. مدتی پیش ما را برای تماشای آزمایشی تعدای از فیلمهای خارجی دعوت کردند. اولین فیلم، «تق تق» (Knock Knock) با بازی کیانو ریوز بود. نمایش فیلم در ساعت هفت بعد از ظهر آغاز شد و در ساعت هفت و پنج دقیقه بعد از ظهر به پایان رسید. فیلم خوبی بود با اینکه به خاطر پیچیدگی فلسفی زیاد، چندان متوجه نشدیم داستان از چه قرار است، اما حذفیات چندانی نداشت. خوشبختانه در این فیلم هیچ شخصیت مونثی وجود نداشت که مشکل آفرین شود. سپس آخرین قسمت از سری فیلمهای جیمز باند یعنی اسپکتر (Spectre) در ساعت هفت و ده دقیقه روی پرده رفت و در ساعت هفت و ربع به پایان رسید. خوشبختانه در این فیلم هم با اینکه از سری جیمز باند بود اما شخصیت زنی وجود نداشت که ما را دچار دردسر کند. سپس در ساعت هفت و بیست دقیقه، فیلم «چهار شگفتانگیز» (Fantastic Four) به نمایش گذاشته شد و در ساعت هفت و بیست و پنج دقیقه تمام شد. این فیلم چندان ما را جذب نکرد، البته اینجا نمیخواهیم فیلمها را نقد کنید اما بزرگترین مشکل فیلم این بود که تنها سه شگفتانگیز داشت و مشخص نیست به چه دلیل نام فیلم را چهارشگفتانگیز گذاشتهاند. نکتهی عجیب این است که در پوستر فیلم، یک سوپرقهرمان زن هم وجود دارد که در خود فیلم نیست. چنین اشتباه فاحشی از تیم سازنده و شرکت تولیدکننده منطقی به نظر نمیرسید. متاسفانه بعد از پایان سه فیلم، عدهای اعتراض کردند که فیلمها دستکاری شده است، اما اینها خودشان مشکل دارند و میخواهند جامعه را خراب کنند، وگرنه هم ما میدانیم و هم شما که فیلمها کامل بودند. فارغ از این مشکل، یک روز آزمایشی با فیلمهای خارجی در سینماهای ایران بسیار هیجان انگیز به پایان رسید. ما و اکثر منتقدین و عزیزانی که از ساعت هفت تا هفت و نیم در سالن سینما نشسته بودند، در انتها، مهر تأیید پروژهی اکران فیلمهای خارجی را زدیم و امیدواریم هرچه سریعتر به مرحلهی اجرا برسد.
***
به پایان چهارمین شماره از فیلمشات: تحلیل طنز اخبار و حواشی سینما رسیدیم. امیدواریم که مانند شمارههای قبلی از خواندن آن لذت کافی برده باشید. مانند همیشه، پذیرای نظرات و پیشنهادات سازندهی شما هستیم.
همچنین با فیلمشاتهای قبلی بشاتید:
فیلمشات (شماره سوم)
فیلمشات (شماره دوم)
فیلمشات (شماره اول)
4 دیدگاه
حامد زاهدی
احسنت نیما جان؛ مثل همیشه لغات طنز رو به بهترین نحو برای رسوندن مفهوم اصلی به کار گرفتی.
.
.
.
دیویدی خام، پَکی ۲هزار تومن این وَره بازار …!
نیما رمضانی
خیلی لطف داری حامد جان ^^
راجع به خرید انبوه دی وی دی خام، حتما صحبتی باهاتون خواهم داشت… D:
مبین احمدی
یکی از بهترین مقالاتی بود که این چند وقت خوندم؛ واقعا لذتبخش و کمنظیر بود. دمت گرم نیما جان داداش خسته نباشی شدیدا 🙂 ♥
نیما رمضانی
لطف داری مبین جان، فدات بشم ♥