کمتر گیمری وجود دارد که با سری بازی Dark Souls آشنایی نداشته باشد، چون این سری بازی توانسته تاثیر بسیار زیادی بر روی صنعت بازیهای ویدئویی داشته باشد. در ادامه مطلب همراه گیمشات باشید.
در ابتدای دهه نود میلادی اگر میخواستید عنوانی عرضه کنید که زاویه دوربین آن اول شخص بود، گیمپلی آن متشکل بود از تیراندازی کردن به دشمنان متفاوت و موسیقی متن آن بیشتر تشکیل شده از آهنگهای سریع هویمتال بود؛ به بازی شما کلونی از عنوان Doom و یا دقیقتر Doom-Like گفته میشد، حال اما به چنین عناوینی شوتر اولشخص میگوییم. در سالهای ابتدایی هزاره دوم نیز اگر بازی درست میکردید که میتوانستید در جهان آن به صورت آزاد گشت و گذار کنید و از افراد مختلف ماموریت قبول کنید به اثر ساخته شده شما کپی از سری GTA گفته میشد؛ حال اما ما به چنین عناوین سندباکس یا Open World میگوییم. تاریخ صنعت گیم پر شده است از عناوینی که با خلاقیت خود کاری کنند که یک ژانر جدید شکل بگیرد و یا به توسعه یافتن آن کمک بزرگی کردند. در نسل هفتم و هشتم نیز شاهد شکلگیری ژانر جدیدی هستیم. عناوینی که با سعی در ایجاد گیمپلی مشابهی با مجموعه Dark Souls دارند. بازی که به سختی بیش از حد خود مشهور است و در حاضر نیز طرفداران بسیار زیادی برای خود دست و پا کرده است.
اول بگذارید این مسئله را روشن کنیم که چرا در حاضر به سبک خاصی از عناوین ساخته شده در ژانر نقشآفرینی کلون Dark Souls و یا Souls-Like گفته میشود، در حالی که اولین عنوانی که با این مشخصات عرضه شد بازی Demon Souls بود. دلیل این مسئله اما کاملا واضح است، عنوان یاد شده تحت انحصار کنسولها بود، هنوز ایراداتی درون گیمپلی خود داشت و در نهایت اصلا بازی پولیش شدهای نبود. تمامی این ایرادات باعث شدهاند تا این اثر هیچگاه به اندازه وارثین خود محبوب شود. جدای از تمام این دلایل اصلیترین عواملی که باعث شدند تا سری بازی Dark Souls به محبوبیت زیادی برسد داستان گنگ و سختی بسیار زیاد آنها بود، در حالی که در آن دوران تمامی عناوین ساخته شده سعی میکردند تا حد امکان از این اتفاق دوری کنند. البته مورد آخر گاهی اوقات به ضرر این سری کار کرده است و در میان گیمرها افراد زیادی هستند که به دلیل سختی این عنوان و اغراقهایی که درباره آن میشود دست به تجربه آن نمیزنند.
ولی جالب است بدانید که این در واقع بازی Dark Souls بود که به گیمرها یادآوری کرد که گاهی تجربه یک عنوان سخت نیز میتواند جذاب باشد. در واقع سختی این عنوان نه تنها غیرمنطقی نیست بلکه کاری میکند که شما از اشتباهات خود درس بگیرید؛ با اطمینان میتوان گفت که حداقل نود درصد شکستهای شما در این بازی به خاطر بیدقتی خودتان بوده است. این بازی به شما یاد میدهد تا از اشتباهات خود درس بگیرید تا در نهایت با استفاده از تجربیات خود به موفقیت دست پیدا کنید. شیوهای که در واقع سالها بود در صنعت گیمینگ مرده بود حالا به لطف این مجموعه دوباره جان پیدا کرده است و به همه ما یادآوری کرد که پیشروی کردن در یک بازی میتواند چقدر لذتبخش و جالب باشد.
البته اگر بخواهیم درباره سختی این بازی صحبت کنیم باید به مشکلات تیم سازنده بازی نیز اشاره کنیم. استودیو From Software باید عنوانی را درست میکرد که نه داستان و نه گیمپلی را به بازیکن توضیح میداد اما همچنان Dark Souls عنوانی است که برای فهمیدن داستان آن باید مقالههای زیادی را بخوانید. در واقع سازندگان نه تنها یک جهان خیالی با تمامی اسطورههای خاص به خود را خلق کردند بلکه این کار را طوری انجام دادند که حتی اگر گیمر چیزی از روایت و دنیای بازی نداند احساس بدی نداشته باشد و بتواند از تجربه خود لذت ببرد. اگر از سینماتیک ابتدایی مجموعه Dark Souls فاکتور بگیریم تقریبا تمام داستان بازی را باید از طریق توضیحات آیتمها و یا از میان صحبتهای NPCهای درون بازی به دست بیاورید؛ به همین علت است که دنبال کردن داستان این عنوان به شدت لذتبخش است زیرا داستان به شما مستقیم گفته نمیشود بلکه باید به مانند یک محقق تکههایی از تاریخ این تمدن ویران شده را کنار هم بگذارید تا در نهایت به جواب خود برسید.
مطمئنا مهمترین نقطه قوت این مجموعه سختی گیمپلی و گنگ بودن داستان است؛ این نقطه قوت که بهترین طراحی را در بین المانهای دیگر بازی داشت دلیل اصلی شهرت بازی Dark Souls شد زیرا خیلی صریح مخالفت خود را با بازیهای بزرگ و معروف اعلام میکرد. این اعلام تفاوت شاید در صحنه عناوین بزرگ تغییر آنچنانی ایجاد نکرد اما مطمئنا باعث شد تا در میان عناوین مستقل و ایندی شاهد بازیهای زیادی باشیم که سعی داشتند شبیه به مجموعه Dark Souls عمل کنند.
درت است که بازیهای مستقل بازاری خلاقانه حساب میشود که همیشه سعی دارد چیز متفاوت را به مخاطب خود ارائه دهد اما نباید فراموش کرد که حتی سازندگان این عناوین نیز به دنبال ترندهای صنعت گیمینگ میروند. موفقیت گسترده Dark Souls نیز باعث شد تا استودیوهای کوچک و بزرگ زیادی ریسک کنند و دست به ساخت عناوین با الهام از این مجموعه بزنند. البته جالب است بدانید که در ابتدای کار آثار زیادی نبودند که بتوانند به خوبی از این سری بازی الهام بگیرند و در سالهای ابتدایی بیشتر شاهد کپیبرداریهایی سطحی به مانند Lords of the Fallen و یا Bound by Flame بودیم.
حال اما همه چیز تغییر کرده است زیرا اخیرا شاهد عناوین Souls-Like جدیدی بودهایم. یکی از این عناوین میتواند بازی Salt and Sanctuary باشد که واقعا نسخه دو بعدی بازی Dark Souls است و علاوه بر اینکه گیمپلی سختی دارد اتمسفر و جهانی تاریک نیز به مانند عنوان یاد شده دارد. البته در این مدت شاهد عناوینی بودهایم که با خلاقیت خود بتوانند از زیر سایه این مجموعه دربیایند. دو بازی Titan Souls و Hyper Light Drifter به عنوان مثال، درست است که هم سخت هستند و هم داستان خود را به شیوه سری Dark Souls تعریف میکنند اما چنان گیمپلی و مکانیکهای متفاوتی درون خود دارند که کاملا راه خود را از این سری جدا میکنند. در واقع این عناوین هستند که باعث میشوند تا بعد از مدتی شاهد ژانری باشیم که زمانی به Souls-Like معروف بوده است.
در نهایت باید گفت که در حال حاضر به طور قطع نمیتوان گفت که آینده این سبک چه خواهد شد. با توجه به در نظر گرفتن این مسئله که سری بازی Souls به انتهای خود رسیده است مطمئنا روزی را شاهد خواهیم بود که این بازی و سبک خاص آن تبدیل به ژانر خود شود اما اینکه محبوبیت این ژانر چقدر خواهد بود را نمیدانیم؛ تا آن روز اما میدانیم حداقل اسم Souls-Like وجود دارد.
3 دیدگاه
behzadkarimi198996@gmail.com
سلام علیرضا جان!مارادونای سابق هستم!
مقاله خوبی بود.البته من منتظر ترجمه ی مقالاتی هستم که تو تلگرام بهت دادم
behzadkarimi198996@gmail.com
https://bloody-disgusting.com/editorials/3385608/10-most-frustrating-resident-evil-boss-fights/
behzadkarimi198996@gmail.com
http://www.thexboxhub.com/is-a-dino-crisis-remake-coming-to-next-gen-systems/