دیگر چیزی تا پخش اولین قسمت از سریال «بازی تاج و تخت» (Game of Thrones) باقی نمانده است و اکنون بهترین موقع است تا به جالبترین و جذابترین تئوریهای مربوط به فصل آخر بازی تارج و تخت نگاهی داشته باشیم.
فرا رسیدن فصل آخر به این معنی است که دیگر همه داستانها باید به پایان برسند و سرانجام داستان تک تک شخصیتها نزدیک است. حدود دو سال از تمام شدن فصل هفتم گذشته است و در پایان آن اتفاقات زیادی افتاده بود. لیتل فینگر توسط آریا کشته شد و داستان جان و دنریس تنها به زانو زدن جان ختم نشد. در تاریخ ۲۶ فروردین قسمت اول فصل آخر بازی تاج و تخت پخش میشود و پیش از اینکه تکلیف تخت پادشاهی مشخص شود، شخصیتهای مورد علاقه ما باید با خطر پشت دیوارهای شمال دست و پنجه نرم کنند.
این فاصله دو ساله اما به طرفداران این فرصت را داده است که دست به ساخت نظریه و تئوریهای مختلفی بزنند. در این مقاله، ما ۹ تا از جالبترین و جذابترین تئوریهای مربوط به فصل آخر بازی تارج و تخت برای شما جمع آوری کردهایم.
۱_ رابطه برن و پادشاه شب
برن استارک پس از اینکه در فصل ۵ غایب بود برای فصل ششم بازگشت که نشان از اهمیت برن در پایان سریال داشت. اینکه برن چگونه از توانایی چشم سوم خود استفاده میکند برای طرفداران سوال بوده است و تصورات بسیار جالبی دارند. اولین نظریه به این میپردازد که برن خود پادشاه شب است. او در تلاش برای اینکه مانع خلق اولین وایت واکر توسط کودکان جنگل شود، وارد بدن او و به پادشاه شب تبدیل شد. باید اشاره کنیم که بازیگر شخصیت برن این تئوری را کاملا رد کرد ولی نمیشود از بازیگران انتظار داشت که در این مرحله اطلاعات درست را در اختیار ما قرار دهند. البته در این مورد شاید حق با ایزاک باشد و این تئوری خیلی قابل درک نیست.
اما تئوری دیگر مربوط به برن بسیر جالبتر هستند. در فصلهای قبل دیدم که برن چگونه با سفر به گذشته به سلامت روحی و ذهنی هودور آسیب وارد کرد. چه میشود اگر برن اینکار را بازهم انجام داده باشد؟ برن میتوانست به ذهن جد خود، «برنِ سازنده» (Bran the Builder) از دوران افسانهها رفته و به او گفته باشد که دیواربزرگ را بسازد. او همچنین میتوانسته به پادشاه دیوانه بگوید که مراقب خطر وایت واکرها باشد، ولی همینکار باعث دیوانگی او شد تا دستور “همه آنها را بسوزانید” را صادر کند. سفر زمان همیشه یک مفهوم پیچیده بود و باید ببینیم که که سازندگان تا چه اندازه از این مفهوم استفاده کردهاند.
۲_ سرنوشت گرگها
چیزی که کاملا مشخص است هر کدام از گرگهای خانواده استارک نشان دهنده یکی از ویژگیهای مهم از شخصیت یا سرنوشت آنها است. گرگ جان اسمش روح بود. کشته شدن جان در فصل ۵ و زنده شدنش در فصل بعد میتواند به اسم گرگش مفهومی جدید و مهم بدهد. «نایمریا» (Nymeria)، اسم یک ملکه جنگجو است که آریا او را تحسین میکند. بعد از آموزش دیدن توسط مردان بدون چهره و طرز تفکر خودش، آریا به یک جنگجو توانا تبدیل شده است. گرگ سانسا «بانو» (Lady) بود که در فصل اول و زمانی که اوضاع داشت برای سانسا خراب میشد، کشته شد. سانسا برای اینکه بتواند زنده بماند مجبور شد این ویژگی خود را فراموش کند و صفت بانو بودن را کنار گذاشت.
گرگ برن، «تابستان» (Summer) نام داشت. تابستان کلمهای است که همیشه حتی در زندگی واقعی نیز در تضاد با زمستان قرار دارد. در بازی تاج و تخت که معنی و مفهوم زمستان بسیار مهمتر جلوه داده شده است، مطمئنا تابستان نیز اهمیت بیشتری پیدا میکند. از این رو برن میتواند راه حل شکست دادن پادشاه شب باشد و یا شاید اعمال او باعث پایان زمستان و فرا رسیدن یک فصل جدید از پر از سرسبزی و صلح باشد.
۳_ آیا دنریس باید کشته شود؟
کتابهای بازی تاج و تخت یک پیشگویی بسیار مهم دارد که قهرمانی افسانهای به اسم آزور آهای باز میگردد و قهرمانان ما را برای پیروزی بر وایت واکرها رهبری میکند. تئوریهای مختلفی در مورد شخصیت واقعی آزورآهای وجود دارد و بسیاری باور دارند که جان اسنو آزور آهای است و به همین خاطر این تئوری میتواند برای آنها چندان جالب نباشد.
بنابر اسفانهها، آزور آهای شمشیرش، «لایتبرینگر» (Lightbringer)، را در سینه معشوقه خود، نیسا نیسا، فرو کرد. اگر ما دنریس را معشوقه واقعی جان بدانیم، آیا این به معنی کشته شدن دنریس است؟ با توجه به سابقه سازندگان بعید است که ما با یک پایان کاملا خوش روبه رو شویم و در نهایت مطمئنا یک سری از شخصیتها جان خودشان را از دست خواهند داد.
۴_ آریا از دست چه کسی فرار میکند؟
در اولین تریلر که از فصل اخر بازی تاج و تخت منتشر شد، ما آریا را دیدیم که در سردابه و تونلهای وینترلفال در حال فرار از چیز یا کسی بود. البته که او میتواند از دست وایت واکرها در حال فرار باشد، ولی بعضی باور دارند که او در حال فرار از فرد خاص و بسیار ترسناکتر است. چه میشد اگر پادشاه شب بتواند خاندان استارک که در سرداب وینترلفال دفن شدهاند را دوباره زنده کند؟ شاید مثل کتابها یک کتلین مرده در حال دنبال کردن فرزند خود است؟ این موضوع میتواند به حدی ترسناک باشد که حتی شچاعترین مبارزان را به فرار مجبور کند.
۵_ نقش مردان بدون چهره
مردان بدون چهره پتانسیل داستانی بسیار زیادی دارند و مطمئنا فصل آخر بازی تاج و تخت از این پتانسیل بهره خواهد برد. داشتن این توانایی که بتوانند خود را به شکل هر فرد مرده یا زندهای در بیاورند، میتواند بسیاری از معادلات را بر هم بزند. بدون شک یکی از آنها در حال حاضر در میان شخصیتهای اصلی قرار دارد. از طرفی گروهی از طرفداران نیز باور دارند که اریا مرده و در براووس از خون ریزی جان خود را از دست داده است و اکنون شخص دیگری نقاب او را بر چهره زده است.
البته درست بودن این نظریه بسیار بعید است، چون مطمئنا کس دیگری جز اریا دلیل برای کشتن تمام خاندان «فری» (Freys) نداشت. در انتهای فصل ششم و ابتدای فصل هفتم بازی تاج و تخت دیدم که آریا چه بلایی بر سر این خاندان آورد. البته نقش مردان بدون چهره تنها به این تئوری در مورد اریا محدود نیست. یک پیشگویی وجود دارد که میگوید سرسی به دست برادر کوچکتر از خودش کشته میشود. از آنجایی که همین پیشگویی به کشته شدن تمام فرزندان سرسی در مقابل چشمانش اشاره دارد، میتوانیم سرانجام سرسی را از همین حالا بدانیم.
بسیاری از طرفداران باور دارند که تیریون خواهر بزرگتر خودش را میکشد، ولی از آنجایی که تیریون به عنوان دست راست دنریس کار میکند، رخ دادنش بعید به نظر میرسد. از طرف دیگر جیمی را داریم که در آخرین قسمت از فصل هفتم چهره انسانی خودش را به ما نشان داد. کسی که به اسم قاتل پادشاه مشهور است، میتواند یک بار دیگر برای آینده وستروس دست به اینکار بزند و خواهر خودش را بکشد. اما اینجاست که این تئوری جالب میشود و اریا میتواند با برچهره داشتن صورت جیمی، سرسی را بکشد. با این کار هم پیشگویی درست از آب در میآید و هم نام سرسی از لیست اریا خط خوهد خورد.
۶_ اژدهایی در زیر وینترفال
مدارک و نشانههای این تئوری بیشتر مربوط به یک سری نماد و شایعات است. ولی آیا مواقعا ممکن است که در زیر وینترفال یک آزدها خوابیده باشد؟ وینترفال بر روی یک سری چشمه آب گرم ساخته شده است. تنها منطقه دیگرِ وستروس که چشمه آب گرم دارد، اژدها نیز در انجا یافت میشود. در کتاب «آتش و خون» (Fire and Blood) به وجود تخم اژدها در وینترفال اشاره شده بود. اما در همانجا به این موضوع را چرت و پرتهای یک ادم احمق نسبت دادند.
۷_ آیا لیتلفینگر واقعا مرده است؟
پیتر بیلیش یا همان لیتلفینگر در پایان فصل هفت بازی تاج و تخت با یک پایان بسیار بد روبه رو شد. او قصد داشت اعضای باقی مانده خاندان استارک را در مقابل هم قرار دهد. اما در نهایت او در مخمصهای قرار گرفت که نمیتوانست با صحبت کردن از آن خود را خارج کند و آریا گلویش را پاره کرد. بالاخره ما از شر پیتر بیلیش راحت شدیم، اما شاید همه چیز به همین سادگی نبود.
نظریههایی وجود دارد که نشان از این دارند که پیتر بیلیش مرگ خودش را جعل کرده است. ما در قسمت ۵ از فصل هفتم بازی تاج و تخت دیدم که لیتلفینگر به یک زن ردا پوشیده یک سکه میدهد و آن زن در جواب به او میگوید که “زمانت سر رسیده است”. بسیاری باور دارند که این زن با مردان بدون چهره از براوس ارتباط دارد و آن سکه نیز شاید کاربردش مثل سکهای بود که Jaqen H’ghar در فصل دوم به آریا داد، است.
اگر این موضوع حقیقت داشته باشد، اریا یکی از مردان بدون چهره را کشته است و پیتر بیلیش پیش از مرگش، از وینترفال فرار کرد. این واقعا یک پیچش داستانی بسیار جالب است. لیتلفینگر یک مرد باهوش بوده که همیشه توانسته است آمدن خطر را درک کند و شاید کمی عجیب بود که نتوانست در فصل هفتم توطئه استارکها را بر علیه خودش ببیند.
۸_ تنها پسر باقی مانده رابرت
بعد از اینکه سه فصل به گندری، تنها فرزند باقی مانده از رابرت برایتون، توجهی نشد، او در فصل هفت بازی تارج و تخت دوباره بازگشت. داووس گندری را در سرزمینهای پادشاهی پیدا کرد و او به جان اسنو در اسیر کردن یک وایت واکر کمک بسیاری کرد. گندری یک آهنگر بسیار ماهر است که شاید بتواند با فولاد والریایی کار کند. در کتابهای مارتین، استاد او، توبهو مات، کسی بود که از شمشیر یخی ند استارک، دو شمشیر والریایی ساخت. قضیه اما جایی پیچیده میشود که در سریال بازی تاج و تخت، مات کسی نیست که شمشیرهای جدید را میسازد. ولی بازهم این احتمال وجود دارد که گندری مهارتها لازم را به نحوی یاد گرفته باشد. چون بالاخره باید یکی باشد که بتواند این شمشیرها را برای مبارزه با وایت واکرها تولید کند و چه کسی بهتر از او.
۹_ سمول راوی داستان بازی تاج و تخت است
این تئوری احتمالا برای طرفداران سری کتابهای ارباب حلقهها و هابیت بسیار آشنا باشد. در کتاب هابیت بیلبو باگینز کتابی نوشته بود که There And Back Again نام دارد و او را در واقع راوی اصلی داستان میدانند. بعضی از طرفداران بازی تاج و تخت نیز اعتقاد دارند که سمول راوی این سریال است. واکنش مبهوت او وقتی به کتابخانه سیتدل رسید نیز این تئوری را تقویت میکند. همچینی بعضی باور دارند که در تیتراژ ابتدایی، این سمول است که با یک ذرهبین در حال نشان دادن مناطق مختلف هفت پادشاهی است و به عنوان کسی که از تمام نبردها جان سالم به در برده در حال روایت داستان است.
1 دیدگاه
حمید
جالب بودن