بازی Metro Exodus یکی از عناوین مورد انتظار که در سه ماه اول سال ۲۰۱۹ منتشر شده است و ما در این مطلب در گیمشات به بررسی این بازی پرداختهایم.
فرای تونلهای تاریک و خطرناک مترو و شهر آلوده به رادیواکتیو مسکو جامعهای وجود دارد که از یک آخرالزمان هستهای جان سالم به در برده است و حالا در زمینهایی که هنوز قابل سکونت هستند زندگی جدیدی را شروع کرده است. تغییر در محیط بازی Metro Exodus باعث شده است تا شاهد مکانی جدید باشیم که برای مخاطب نیز تازگی دارد، البته گاهی بازی زیاد بر روی این محیط متمرکز میشود و از چیزی که هست دور میشود. در این لحظات است که درگیریهای پرتنش این سری و مخفی شدن در سایهها به کمک بازی میآید، سیستم قدیمی اما جذابی که با المانهای بقا ترکیب شده و به یک گیمپلی کامل رسیده است.
در دقایق ابتدایی بازی Metro Exodus قهرمان این سری، «آرتیوم» برای اولین بار با این حقیقت روبرو شده است که زندگی انسانها فقط درون تونلهای مترو جریان ندارد. البته چنین اتفاقی بدون دلیل رخ نداده است و این بار آرتیوم باید با مشکلاتی بزرگ و توطئهای که چیده شده است مقابله کند. خارج شدن از تونلهای مترو نسبت به نسخههای قبلی کمی بدون اتفاق به نظر میرسد که شاید برای بعضی از افراد چندان خوشایند نباشد. البته همقطاران شما این ترک کردن خانه را بیشتر جذاب میکنند و شاید کمتر جای خالی نبود هیچ مانعی برای خروج از مترو را حس کنید.
اگر نسخههای قبلی این سری را بازی کرده باشید حتما اطلاع دارید که روند بازی کاملا خطی بود و هیچگونه ماجراجویی خارج از خط داستانی انتظار شما را نمیکشید؛ این بار اما در بازی Metro Exodus شاهد مراحلی هستیم که تقریبا سندباکس هستند و شما را آزاد میگذارند تا در محیط بازی به طور کامل جست و جو کنید، نقاطی را که اهمیتی ندارند بررسی کنید و در نهایت خط داستانی اصلی را نیز دنبال کنید. البته مشکل اصلی در بازی Metro Exodus اینجا است که شما واقعا دلیل زیادی برای ماجراجویی ندارید، محیط بازی جزئیات زیادی ندارد و گشت و گذار از طریق قایقهای آهسته و یا گذر از مناطق مردابی هیچ حاصلی ندارد به جز روبرو شدن با جهشیافتهها و نبردهایی که فقط منابع شما را هدر میدهند در حالی که برای شما چیزی به ارمغان نمیآورند. در واقع به نظر میرسد که همان گیمپلی سنتی این سری وارد محیطی شده است که به آن تعلق ندارد و حالا برای تطابق پیدا کردن دچار مشکل شده است؛ البته در مراحل جلوتر و به خصوص با ورود به جنگل سرسبز Taiga شاهد هستیم که بازی محیطهای بهتری به مخاطب ارائه میدهد و تقریبا اشکالات ساعات ابتدایی بازی را جبران میکند.
هنگامی که در مراحل سندباکس بازی قرار دارید نیز با دنبال کردن نشانههای محیطی و یا گوش کردن به حرف همراهانتان میتوانید به مناطقی برسید که یک ماموریت فرعی در آنها جریان دارد، البته از لحاظ جزئیات و یا گستردگی انتظار زیادی از این بخش نداشته باشید زیرا مراحل فرعی در بازی Metro Exodus بیشتر بهانهای هستند تا در مبارزات هیجانانگیز این عنوان غرق شوید و در نهایت جزئیات داستانی کوچی پیدا کنید.
درست است که بازی محیطی تقریبا نیمه سندباکس دارد اما هنوز هم در مراحل داستانی روندی را طی میکند که در نسخههای گذشته خود طی میکرد، و به سازندگان به خوبی میدانستهاند که چگونه همان فرمول موفق گذشته را وارد یک محیط بزرگتر بکنند. بالانس بین گشت و گذار و خطی بودن مراحل داستانی به خوبی رعایت شده است و بازی میداند که چه زمانی باید گیمر را محدود کند. درگیری با انسانها هنوز هم همان حس ترسناک گذشته را دارد و شاید هوشمصنوعی آنها کمی جای کار داشته باشد ولی باز هم دلیل نمیشود که فشار مبارزات را حس نکنید. همچنین موجودات جهشیافته همچون عنکبوتها نیز همچنان ترسناک و جذاب باقیماندهاند و روش مبارزه با آنها کاملا متفاوت از درگیری با انسانها است. کافی است در یکی از مراحل بازی Metro Exodus در حال قدم زدن باشید و به یک تار عنکبوت بربخورید که عنکبوتهای روی آن روی صورت شما حرکت کنند؛ ناخودآگاه احساس ناامنی و ترس به سراغ شما خواهد آمد، و این دقیقا همان اتسمفری است که این سری بازی را اینچنین جذاب کرده است.
سختی بازی نیز طوری تنظیم شده است که همیشه مطمئن هستید شکست شما تقصیر خودتان بوده است و به دلیل قدرت بیش از حد دشمنان و یا چالشهای بازی نبوده است. سلاحهای بازی نیز به خوبی طراحی شدهاند و هنگام شلیک کردن به راحتی لگد آنها را حس خواهید کرد؛ همچنین میتوانید این وسایل مرگبار را به هر شکلی که خواستید شخصیسازی کنید. از مگسک اسلحه گرفته تا دوربین و لوله آن همه و همه قابل تغییر هستند به طوری که میتوانید یک هفتتیر کهنه را به یک ماشین کشتار با برد بالا تبدیل کنید.
میزکار و کولهپشتی آرتیوم یکی از بهترین نکات بازی Metro Exodus هستند. این بار دیگر خبری از فروشگاههای درون خط مترو نیست و نمیتوانید هر چه را که خواستید به وسیله گلولهها بخرید، به ازای آن سیستم ساخت و ساز جایگزین شده است که به خوبی با فضای بازی همخوانی دارد. به وسیله مواد اولیهای که در بازی پیدا میکنید میتوانید گلوله، فیلتر، دارو و دیگر مایحتاج مورد نیاز خود را بسازید تا بتوانید بقا پیدا کنید.
تقریبا در بیشتر خط داستانی بازی دیگر شاهد موارد ماورالطبیعه همچون Dark Oneها نیستیم و این بار شاهد محیطی آخرالزمانی هستیم که آشنا به نظر میرسد. فردی که افراد شهر خود را شست و شوی مغزی داده است، جامعهای که دست به آدمخواری میزند و بردهدارانی که خود را بالاتر از دیگران میبینند. شاید تمام این موارد کمی کلیشهای به نظر برسند ولی بازی Metro Exodus از این موارد به عنوان بستری استفاده میکند تا رشد شخصیتها و مشکلاتی را به آنها روبرو میشوند نشان دهد. این بار داستان دیگر فقط درباره قهرمان صامت این سری آرتیوم نیست و دیگر آن پسزمینه داستانی درباره انسانیت و تاریکیهای آن را شاهد نیستیم بلکه این بار داستان روایتی شخصیتر درباره ایثارهایی است که برای نجات نزدیکانتان انجام میدهید.
بهترین بخش داستان زمانی است که درون قطاری که با آن جابجا میشوید و به نوعی حکم مرکز را برای شما دارد اقامت دارید. در این هنگام میتوانید رادیو را روشن کرده و به مکالماتی گوش دهید که نقاط گنگ داستان را روشن خواهد کرد و یا شاید چند دقیقهای را مشغول آهنگ گوش کردن شوید؛ اما هیچوقت از صحبت با افراد حاضر درون قطار غافل نشوید. دیالوگهایی که گفته میشود شاید طولانی باشد ولی به قدری با احساسات انسانی مخلوط شده است که امکان ندارد لحظهای از آنها غافل شوید. همسر آرتیوم آنا افکار خود را درباره آیندهای که دوست دارد بسازد بیان میکند، دمیر روایتی غمناک از بقایای خاک کشور خود غزاقستان تعریف میکند و پدر آنا، میلر سعی میکند هرطور که شده یک رهبر بدون نقص باشد تا در نهایت همه چیز به خوبی برای آینده دخترش تمام شود. و تمام این شخصیتها فقط بخش کوچکی از داستان قدرتمند بازی Metro Exodus را تشکیل میدهند.
سیستم اخلاقی این سری که Karma نام داشت بار دیگر در بازی Metro Exodus حاضر میشود تا اعمال شما را قضاوت کند. البته بازی شما را مجبور نمیکند که هیچکسی را نکشید؛ اگر دوست دارید گلوی یک بردهدار را ببرید و یا با شاتگان خود مغز یک آدمخوار را متلاشی کنید ولی همیشه یادتان باشد که افراد بیگناه نیازی به مجازات ندارند. انتخابهایی که میکنید در لحظه خود را نشان نخواهند بلکه در انتهای داستان است که ناگهان متوجه نتیجه تمام اعمالتان خواهید شد.
مشکلات فنی بازی نیز مطمئنا شایسته نام برده شدن هستند! در اوایل بازی سیوهایی که انجام داده بودم کاملا غیب شد و در جای دیگری شاهد بودم که نمیتوانم از یک میزکار استفاده کنم و حتی بر روی یک PC قدرتمند نیز شاهد افت فریم بودم. این نقصهای کوچک به قدری آزاردهنده نیستند که بخواهید به صورت کلی قید تجربه بازی را بزنید ولی مطمئنا گاهی شما را اذیت خواهند کرد.
در نهایت باید گفت که بازی Metro Exodus یک تجربه لذتبخش است. شاید مراحل نیمه سندباکس بازی بهترین در نوع خود نباشند اما آنقدری هم ایراد ندارند که باعث شوند قید بازی را بزنید، سیستم شخصیسازی سلاحها به بهترین شکل ممکن عمل میکنید و ساخت و ساز وسایل تا آخرین لحظه نیز برای مخاطب جذاب باقی میماند. شاید داستان و روایت بازی آن حال و هوای مرموز گذشته را نداشته باشد ولی هنوز هم جذاب است و با شخصیتهای درجه یکی که درون خود دارد بار دیگر شما را درون خود غرق خواهد کرد.
2 دیدگاه
MAAZIYAR
مثل دو نسخه قبلی عالیه
علیرضا حاجی زاده
بله خوشبختانه سازندگان ما رو ناامید نکردن با نسخه آخر