در این مقاله قصد داریم به ۱۵ مورد از نفرتانگیزترین و زنندهترین صحنهها و لحظات سریال Game of Thrones در طول ۶ فصل گذشته بپردازیم.
همانطور که اطلاع دارید، سریال Game of Thrones سرشار از صحنههای تکان دهنده، فراموش نشدنی، هیجانانگیز و تویستهای داستانی جذاب بوده و همین موارد عطش طرفداران و تماشاگران را برای مشاهده هرچه زودتر فصلهای بعدی و ادامه داستان این مجموعه بیشتر میکند. اکثر علاقهمندان و کسانی که این سریال را دنبال میکنند، به حواشی و تئوریهای ساخته شده توسط دیگر طرفداران نیز علاقهمند هستند و دوست دارند تا این تئوریها در قسمتهای بعد به واقعیت تبدیل شوند.
جدای از این بحثها، سریال Game of Thrones به برخی از صحنههای زننده و منزجر کننده نیز معروف است که با دیدنشان حس بدی به تماشاگران القا میشود به طوری که دیدن آن صحنه را بسیار سخت و طاقت فرسا جلوه میدهد. این صحنهها ما را مجبور میکنند تا تلویزیون را خاموش کرده و خود را از تماشای اتفاقی که قرار است در ادامه بیفتد، منع کنیم. هرچند متن اصلی و داستان سریال Game of Thrones توسط «جورج آر.آر. مارتین» (George R.R. Martin) نوشته شده، اما از زحمتهایی که «دنیل ویس» (Daniel Weiss) و «دیوید بنیاف» (David Benioff)، برای به تصویر کشیدن این سریال، متحمل شدهاند نیز نباید غافل شد.
مواردی که در ادامه این مقاله مطالعه میکنید، شاید جزو بزرگترین تویستهای داستانی و شوکه کنندهترین لحظات سریال Game of Thrones نباشند، اما مطمئنا جزو زنندهترین و نفرتانگیزترین آنها هستند. زمانی که بخواهید این سریال را برای باری دیگر از اول تماشا کنید، بدون شک از اکثر این صحنهها به سرعت عبور خواهید کرد و خودتان را از تماشای دوباره آن نجات خواهید داد. در ادامه میتوانید لیست ۱۵ مورد از زنندهترین و نفرت انگیزترین صحنههای سریال Game of Thrones را مطالعه کنید:
- خوردن قلب اسب توسط دنریس
در دنیای نغمه یخ و آتش (مجموعه کتابهای نوشته شده توسط جورج آر.آر. مارتین و منبع اقتباس اصلی سریال Game of Thrones) نژاد «دوتراکی» (Dothraki) آداب و رسوم بسیار عجیب و ترسناکی دارند. همانطور که در سریال نیز اشاره میشود، دوتراکیها بدون کشته شدن حداقل ۳ شخص از افراد خود در یک مهمانی، آن مهمانی را کسل کننده و خواب آور به حساب خواهند آورد. مرز میان رقصیدن و کشت و کشتار در یک مهمانی دوتراکی بسیار ناچیز بوده و معمولا افراد یک قبیله پس از رقصیدن و از خود بی خود شدن (به خاطر زیاده روی در خوردن مشروب)، به مبارزه و از بین بردن یکدیگر میپردازند.
در مجموعه کتابهای نغمه یخ و آتش میتوانیم به خوبی ساز و کار نژاد دوتراکیها و شیوه زندگی و باورهای آنان را متوجه شویم، ولی متاسفانه این مورد به علت محدودیتهای ریز و درشت، در سریال Game of Thrones به چند صحنه کوتاه، اما تاثیرگذار خلاصه شدهاند. دوتراکیها مردمانی به شدت خرافاتی هستند و معتقدند که آب دریا سمی است، تنها به این علت که شور بوده و اسبهایشان از آن نمینوشند. آنها برای ازدواج، بلوغ و به دنیا آوردن بچه نیز مراسم مذهبی و آداب خاص خود را دارند.
در یکی از قسمتهای سریال مشاهده میکنیم که زنهای قبیله دوتراکی دنیریس را مجبور میکنند تا قلب یک اسب نر را به صورت خام بخورد تا به بچهای که در شکمش دارد، قدرت ببخشد. نتیجه منجر به صحنهای بسیار منزجر کننده و حال به هم زن میشود و با دیدن چهره دنیریس که غرق در خون شده و با اکراه تلاش میکند تا قلب را به صورت کامل بخورد، حس بدی به تماشاچیان دست خواهد داد. این یکی از لحظاتی است که تماشاگران متوجه اهمیت زیاد آن در داستان Game of Thrones میشوند، اما آرزو دارند تا به سرعت آن تصویر را از ذهن خود پاک کنند.
- زایمان زن سرخ (ملیساندرا)
«ملیساندرا» (Melisandre) یکی از قدرتمندترین شخصیتهای (مونث) سریال Game of Thrones به شمار میرود و جالبتر آن که خود او نیز از قدرتهای خود آگاه است. تا قبل از کشته شدن «استانیس» (Stannis)، ملیساندرا به گونهای رفتار میکرد که شکست ناپذیر به نظر میرسید. البته اعتماد به نفس او چندان هم توخالی نیست چرا که او میتواند آینده را ببیند و از سمی که در حضور همگان خورد، جان سالم به در برد، اما زمانی به قدرتهای اصلی ملیساندرا پی میبریم که او جلوی چشمان «داووس» (Davos) قدرت کشنده خود را آشکار میکند.
برخلاف مجموعه کتابهای اصلی، در این قسمت از سریال، هیچ رازی باقی نمیماند که قاتل واقعی «رنلی» (Renly) چه کسی است. خالقان سریال سعی داشتند تا با گنجاندن این صحنه در سریال از گیج شدن بیش از حد تماشاگران جلوگیری کنند و به محض اینکه متوجه میشویم ملیساندرا باردار است، همه چیز به سمت عجیب و زننده شدن میل میکند.
با توجه به حرکات شکم میلیساندرا به صورت واضح متوجه میشویم که او یک انسان را باردار نیست و به دنیا آمدن سایهای وحشتناک، همه شکهای تماشاگران به واقعیت تبدیل میکند. جیغها و جلوههای صوتی که در این صحنه شنیده میشوند، به گونهای طراحی شدهاند که تماشاگران را مجبور میکنند تا گوشها و چشمهای خود را بسته نگه دارند و امیدوار باشند تا آن صحنه در سریعترین زمان ممکن به پایان برسد.
- نزدیک شدن لیتل فینگر به سانسا
بدون شک «لیتل فینگر» (Littlefinger) که با نام رسمی «پیتر بیلیش» (Petyr Baelish) نیز شناخته میشود، یکی از پیچیدهترین شخصیتهای سریال Game of Thrones بوده و همیشه این احساس به تماشاگران دست میدهد که او فردی بسیار فریبکار و باهوش است که میداند که در ادامه چه اتفاقی خواهد افتاد. «ایدن گیلن» (Aidan Gillen)، بازیگر نقش لیتل فینگر، بازیگر بااستعدادی بوده و به همین خاطر است که تقریبا در تمامی صحنههای حضور او در سریال، انتظار داریم اتفاق بزرگی رخ دهد و یا گره داستانی بزرگی باز شود.
به جرات میتوان گفت تمامی لحظاتی که او با سانسا صحبت میکند (به خصوص مواقعی که آن ۲ تنها هستند) حس نفرت غیر ارادی در تماشاگران شکل میگیرد؛ شاید به این خاطر است که میدانیم، لیتل فینگر نسبت به سانسا حس پدارانهای ندارد و او را بیشتر به چشم یک معشوقه نگاه میکند. این نفرت و انزجار زمانی بیشتر میشود که او در جنگل خدایان سعی میکند به سانسا نزدیک شود. این تنها صحنهای در طول سریال به شما میرود که پیتر بیلیش بدون دوز و کلک خواستههای خود را به زبان میآورد. او به سانسا میگوید که بیش از هر چیزی در این دنیا میخواهد تخت آهنین و سانسا را تصاحب کند. تنها مشکل اصلی اینجا است که سانسا چنین حسی نسبت به او ندارد.
در این قسمت از سریال، سانسا بسیار معصوم و ضعیف به تصویر کشیده میشود به طوری هیچ ارادهای از خود ندارد و نمیتواند بنا به میل خود تصمیم بگیرد. همین موارد باعث میشوند تا زنندگی این صحنه به اوج خود برسد و زمانی که سانسا سرانجام لیتل فینگر را پس میزند، احساس راحتی خوشایندی به تماشاگران دست میدهد.
- تجاوز جیمی به سرسی
طبق آنچه که در سریال مشاهده کرده بودیم، انتظار داشتیم تا «جیمی» (Jamie) خواهرش «سرسی» (Cerci) و بچههایشان را تحت هر شرایطی و بیشتر از هر چیز دیگری در این دنیا دوست داشته باشد. هر چند شخصیت جیمی در اوایل بسیار شرور و بدخواه نمایش داده میشود، اما به مرور زمان و با مشاهده ادامه داستان متوجه میشویم که او آن «شاهکشی» که مردم از آن یاد میکنند نیست و وفاداری و شرافت نیز در او پیدا میشود. با دیدن سختیهای بسیاری که جیمی در طول داستان متحمل میشود، جایگاه او در قلب تماشاگران تغییر کرده و به یکی از محبوبترین شخصیتهای سریال Game of Thrones تبدیل میشود. دقیقا به همین خاطر زمانی که مشاهده میکنیم، او سعی دارد به سرسی (در مراسم مرگ پسرشان) دست درازی کند، نفرت شدیدی در تماشاگران به وجود میآید چرا که تقریبا همه باور کرده بودیم که او شخصیتی دوست داشتنی و قابل احترام است و اصلا چنین کاری از او سرنخواهد زد.
دیدن این صحنه برای اکثر طرفداران سریال Game of Thrones بسیار ناراحت کننده و تکان دهنده خواهد بود و به نظر میرسد که خالقان سریال با اضافه کردن این مورد اشتباه بزرگی را در مسیر تکامل شخصیتی جیمی انجام دادهاند. تماشاگران جیمی را به عنوان شخصیت قابل احترام و شریفی یاد میکنند که به خاطر عشقش دست به هر کاری میزند، اما تجاوز کردن به مادری که در مراسم عزای پسرش شرکت کرده است، هیچ شرافتی ندارد و همانطور که پیشتر اشاره کردیم، این صحنه لطمه بزرگی را به قوس شخصیتی جیمی وارد میکند.
- معرفی والدر فری
در سریال Game of Thrones روابط خانوادگی پیچیده و گاها ترسناک زیادی وجود دارد، اما بدون شک خانواده (خاندان) «والدر فری» (Walder Frey) یکی از بدترین روابط موجود در دنیای نغمه یخ و آتش را به خود اختصاص داده است. گفته میشود که او در طول اتفاقات سریال ۹۵ سال سن دارد؛ در صورتی که با یک دختر ۱۵ ساله ازدواج کرده است.
فری در طول زندگی خود با زنهای بسیار زیادی ازدواج کرده و صاحب بچههای بیشماری شده است. همانطور که در سریال و کتاب نیز بارها ذکر شده، او دارای بچه، نوه و نتیجه بسیار زیادی بوده که همه آنها منتظر مرگ او هستند تا بتوانند شانس خود را برای تبدیل شدن به فرمانورای گذرگاه امتحان کنند.
زمانی که او برای اولین بار در سریال به تماشاگران معرفی میشود، مشاهده میکنیم که با همسر نوجوان خود همانند بردهها رفتار میکند و رفتار او با «لیدی استارک» (Lady Stark) نیز بسیار بیشرمانه است. با توجه به این که عروسی سرخ در راه است و متوجه دست داشتن او در این قتل عام ناجوانمردانه میشویم، نفرتمان از این شخصیت به بالاترین حد خود میرسد و چندان جای تعجبی ندارد که او را یکی از نفرت انگیزترین شخصیتهای موجود درهفت پادشاهی، سریال Game of Thrones و در مجموع دنیای نغمه یخ و آتش قلمداد کنیم.
- کشف رابطه بین سرسی و جیمی لنیستر توسط برن
شاید تا به این لحظه شمار لحظههای شوکه کننده و تکان دهنده کل سریال Game of Thrones از دستمان خارج شده باشد، اما بدون شک، همه اولین صحنه تکان دهنده آن که اتفاقا جزو یکی از صحنههای زننده سریال نیز به شمار میرود را به یاد دارند. این صحنه به کشف رابطه بین جیمی و سرسی لنیستر توسط برن مربوط میشود که تقریبا تمامی حوادث این مجموعه را رقم میزند.
در اولین قسمت از این سریال مشاهده میکنیم که برن با بالا رفتن از دیوار قلعه و رفتن بر روی یکی از برجهای به ظاهر خالی وینترفل، به صورت کاملا اتفاقی از راز بسیار خصوصی دوقلوهای لنیستر باخبر میشود. احتمالا صحنه بعد از آن را نیز به یاد دارید که جیمی لنیستر با گفتن جمله «کارهایی که حاضرم برای عشق انجام دهم» برن را به پایین پرت میکند. در این صحنه تماشاگران نیز همانند برن برای اولین بار متوجه رابطه بین جیمی و سرسی میشوند. رابطه نامشروع به خودیه خود عمل بسیار زشت و ناپسندی است و این عمل ناشایست با محارم قضیه را بغرنجتر، زنندهتر و نفرت انگیزتر نیز میکند.
- ازدواج دنریس با کال دروگو
دنریس برخلاف میل و اراده خود مجبور میشود با رییس یکی از قبایل دوتراکی که «کال دروگو» (Khal Drogo) نام دارد، ازدواج کند تا او ارتشی را در اختیار برادر دنریس قرار دهد و آنها نیز انتقام خود را از رابرت براتیون بگیرند. در کتاب، شخصیت دنریس دختربچهای بیش نیست که تن به ازدواج میدهد، اما در سریال به دلایل واضح، شخصیت دنریس بزرگتر از منبع اصلی انتخاب شده است تا از دردسرهای احتمالی جلوگیری شود.
اولین رابطه بین دروگو و دنریس نیز همانند والدر فری و همسر ۸۰ سال جوانترش (!) بسیار سرد و بدون عاطفه بوده و بیشتر همانند رابطه بین ارباب و بردهاش نشان داده میشود. هرچند بعدها دنریس به دروگو علاقهمند میشود و مهر و محبت بین آنها شکل میگیرد، اما هیچ کدام از طرفداران سریال Game of Thrones اولین رابطه بین دنریس و کال دروگو که بیشتر به شکنجه میماند تا رابطه عاطفی را فراموش نخواهند کرد.
البته نوع رفتار دروگو بسیار متناسب با جایگاه و فضایی که در آن قرار دارد، انتخاب شده است و هیچ شخصی انتظار ندارد که یکی از روئسای دوتراکی که اتفاقا خشنترین و قویترین آنها نیز به حساب میآید، با همسر خود لطیف و احساسی برخورد کند! اما این حقیقت نیز مقداری از زننده بودن آن صحنه کم نمیکند.
- تنبیه سانسا استارک
مدت زمان زیادی طول کشید تا سرانجام سانسا استارک «جافری» (Joffrey) را درست بشناسد و به ذات کثیف او پی ببرد. جافری همانند یک هیولای سنگ دل با سانسا برخورد میکند و به خوبی نشان میدهد که از شکنجه کردن و عذاب دادن دیگران لذت میبرد. صحنههای زیادی در سریال Game of Thrones وجود دارند که ما را از جافری متنفر میکنند؛ به عنوان مثال او سانسا را مجبور میکند تا سر بریده شده پدرش را که بر روی نیزه قرار داده شده بود را تماشا کند. بدیهای او در حق سانسا به این جا ختم نشده و او، سانسا را به علت پیروزی برادرش (راب استارک) در جنگهای اخیر شکنجه میکند.
زمانی که خبر پیروزی راب استارک به گوش جافری میرسد، او در ملا عام سانسا را تنبیه میکند. او محافظ خود را مجبور میکند تا سانسا را کتک زده و لباسهایش را پاره کنند و از این کار لذت فراوانی میبرد. خوشبختانه این صحنه ناخوشایند چندان طول نمیکشد و «تیریون» (Tyrion) به این نمایش ظالمانه پایان میبخشد.
- مارجری و تامن
صحنهای که در آن «مارجری» (Margaery) و «تامن» (Tommen) برای اولین بار تنها در کنار هم دیده میشوند، یکی از زنندهترین لحظات کل سریال Game of Thrones را رقم زده است. طبق گفتههای «چارلز چپمن» (Charles Capman)، بازیگر نقش تامن، این احساس انزجار در هنگام فیلمبرداری نیز واقعی بوده است و همه عوامل (و به خصوص خودش) متوجه این مورد شدهاند.
همانطور که پیشتر اشاره کردیم، شخصیتهای سریال Game of Thrones نسبت به مجموعه کتابهای نغمه یخ و آتش، بزرگتر و بالغتر انتخاب شدهاند تا از بروز حاشیههای احتمالی جلوگیری شود، اما باز هم در این صحنه مشاهده میکنیم که تفاوت سن شخصیتها نزدیک به ۱۷ سال میرسد. در زمان فیلمبرداری این صحنه چپمن تنها ۱۶ سال سن داشته در حالی که «ناتالی دورمر» (Natalie Dormer)، بازیگر نفش مارجری، ۳۳ ساله بوده است. با این تفاسیر، چندان هم جای تعجبی وجود ندارد که چرا بازیگر نقش تامن در پشت صحنه نیز استرس زیادی داشته است.
البته تهیه کنندگان سریال از قصد میخواستند تا شرایط واقعی به نظر برسد و اتمسفر آن لحظه به شکل تمام و کمال به تماشاگران القا شود که در این مسیر موفق هم بودهاند. اگر به خاطر داشته باشید مارجری در این صحنه قصد دارد تا به هر قیمت که شده، تبدیل به ملکه هفت پادشاهی شود و در راه رسیدن به این هدف حاضر است تار هر کاری را نیز انجام دهد.
- چهره واقعی ملیساندرا
ملیساندرا جدای از قدرت بسیار زیادی که در مجموعه کتابهای نغمه یخ و آتش دارد، شخصیت بسیار مرموزی نیز طلقی میشود. قدرتهای خدای سرخ ناشناخته هستند و به نظر میرسد که حتی خود او نیز نمیتواند محدودیت این قدرتها را تشخیص دهد. تنها چیزی که به صورت قاطع در اولین قسمت از ششمین فصل سریال Game of Thrones مشخص میشود این است که این قدرتها ملیساندرا را چند صد سال زنده نگه داشتهاند.
زمانی که او برای اولین بار (دومین بار!) جواهر دور گردنش را باز میکند، تماشاگران با صحنه شوکه کنندهای مواجه میشوند. این نخستین باری است که فرصت پیدا میکنیم این شخصیت را با ظاهر واقعی خود و تنها در یک صحنه مشاهده کنیم. او برخلاف چهره جوانش، پیرزنی بسیار سال خورده (با صدها سال سن) بوده و چهره جذابش تنها ماسکی است تا مردها را فریب دهد.
البته این صحنه تناقضاتی را نیز در طول سریال به وجود آورده است چرا که ما قبلا ملیساندرا را بدون آن جواهر درشت بر روی گردن دیده بودیم، اما در آن صحنهها خبری از پیرزن نحیف و شکسته نبود. دیدن چهره واقعی ملیساندرا برای اولین بار سورپرایز بسیار مناسبی بود اما دیدن جسم عریان یک پیرزن چند صد ساله، چیزی نیست که تماشاگران برایش سر و دست بشکنند. کمتر کسی پیدا میشود که با دیدن این صحنه واکنشی از خود نشان ندهد و خودش را عادی جلوه دهد.
- دیدار تیان و خواهرش برای بار نخست
برای کسانی که کتابهای اصلی را مطالعه نکردهاند، دیدن اولین صحنه ملاقات «تیان» (Theon) و خواهرش چندان حس تنفری را ایجاد نخواهند کرد چرا که تیان در طول سریال به عنوان جوانی عیاش و خوش گذران معرفی میشود و دیدن رفتار بیشرمانه او در قبال دختری که به تازگی ملاقات کرده است چندان تعجب برانگیز نیست. تنها زمانی که متوجه میشویم آن دختر، خواهر تیان است، زنندگی صحنه را احساس میکنیم.
وضعیت زمانی بدتر میشود که متوجه میشویم، «آشا» (Asha)، خواهر تیان، از همان اول از رابطه خانوادگی خود با او آگاه بوده ولی همچنان سکوت اختیار میکند. در کتاب آمده است که آشا برای شرمنده کردن هر چه بیشتر برادرش به او اجازه میدهد تا به رفتار ناشایست خود ادامه دهد. آشا در ابتدا خودش را به عنوان همسر یکی از کشتیداران پدر تیان معرفی میکند، اما در سریال چنین دیالوگی بین آنها رد و بدل نمیشود، به همین خاطر انگیزه آشا از متوقف نکردن تیان در سریال بدون پاسخ باقی میماند و حس تنفر از صحنه را برای تماشاگران بیشتر میکند.
- دومین ازدواج سانسا استارک
ازدواج سانسا استارک با «رمزی بولتون» (Ramsay Bolton) به یکی از عجیبترین و مرموزترین اتفاقات سریال Game of Thrones تبدیل شده است چرا که در مجموعه کتابهای نغمه یخ و آتش، سانسا هرگز با رمزی بولتون ازدواج نمیکند و به عنوان یک دختر پاک دامن در «ایری» (Eyrie) میماند. از آن جایی کتابها زودتر از سریال منتشر شدهاند، بسیاری از طرفداران این مجموعه که داستان اصلی را نیز مطالعه کرده بودند، با دیدن صحنه ازدواج سانسا و رمزی بسیار شوکه و شگفت زده میشوند.
اول از همه باید به این موضوع اشاره کنیم که ازدواج این دو شخصیت در سریال یک کار بیهوده و مضحک بوده است. حتی آن کسانی که آشنایی کمی با این مجموعه دارندنیز مطلع هستند که رمزی چه انسان جانور صفت و وحشی است و لیتل فینگر (که خودش نیز احساساتی به سانسا دارد) هیچ وقت حاضر نمیشود او را به رمزی بولتون تحویل دهد. ازدواج این دو شخصیت و تجاوز رمزی به سانسا اصلا نیاز نبود در سریال قرار گیرد و خوانندگان کتابهای این مجموعه حتی بیشتر از تماشاگران سریال Game of Thrones تحت تاثیر این انحراف داستانی قرار گرفتهاند.
جدای از انحراف داستانی به وجود آمده در سریال، صحنه ازدواج سانسا استارک با رمزی بولتون به یکی از زجرآورترین صحنههای این سریال تبدیل شده است. سانسا دختری معصومی است که همه ما از ابتدا اتفاقات ناگواری که برای او پیش آمدهاند را دنبال کردهایم و دیدن از بین رفتن این معصومیت توسط رمزی بولتون آن هم جلوی چشمان تیان گریجوی بسیار دردناک و نفرت انگیز است. به محض ورود به اتاقی که این شخصیتها پس از مراسم ازدواج واردش میشوند، میخواهیم که صحنه عوض شود تا شاهد حادثه شومی که قرار است در ادامه اتفاق بیفتد، نباشیم. لازم به ذکر بوده که در طول سریال Game of Thrones شخصیت سانسا پس از این اتفاق ناگوار به کلی تغییر پیدا میکند و از آن معصومیت همیشگی کاسته میشود.
- همسران/ دختران کرستر
مردمان آن سوی دیوار و یا به اصطلاح وحشیها، رفتارهای عجیب و غریبی را از خود نشان میدهند، اما هیچ کدام از آنها کاری که «کرستر» (Craster) کرده است را انجام ندادهاند. کرستر از ابتدا نیز با وحشیهای آن سوی دیوار متفاوت بوده است. زمانی که همه وحشیها به رهبری «منس ریدر» (Mance Rayder) به سمت شمال حرکت کرده و در یک مکان تجمع میکنند، کرستر در نزدیکی دیوار میماند و با همسران/ دختران خودش زندگی میکند.
رابطه خانوادگی کرستر ، از میان تمامی روابط خانوادگی فاسد و غیر قابل باور مجموعه نغمه یخ و آتش، زنندهتر جلو میکند. او با دختران خودش ازدواج میکند و پسرهایش را به خدایان (که در ادامه متوجه میشویم وایت واکر هستند) میبخشد.
تک تک لحظاتی که نگهبانان شب در خانه کرستر هستند، ملال آور و منزجر کننده بوده و تماشاگران حس تنفری را همانند نگهبانان شب تجربه خواهند کرد. کرستر نه تنها از کرده خود پشیمان نیست، بلکه به «مورمونت» (Mormont) با کنایه میگوید که او به تنهایی چندین همسر دارد و نگهبانان شب از این نعمت محروم هستند. این صحنه به خوبی جو سنگین حاکم بر آن لحظه را به تماشاگران و مخاطبان سریال Game of Thrones القا میکند.
- نقص عضو شدن تیان گریجوی توسط رمزی
مجموعه نغمه یخ و آتش سرشار از شخصیتهای هیولا صفت و پست بوده که در دائما قصد دارند در بد بودن از دیگران پیشی بگیرند، اما بدون شک رمزی اسنو/ بولتون در صدر آدم بدهای سریال Game of Thrones قرار میگیرد. تمامی ثانیههایی که او در تصویر دیده میشود، نفرت انگیز هستند و این تنفر زمانی به اوج خود میرسد که او تیان گریجوی را نقص عضو میکند.
به محض ورود دخترها به اتاقی که تیان در آن قرار دارد، متوجه میشویم که اتفاق ناخوشایندی در حال وقوع است چرا که در گذشته نقشههای زیرکانهتری نیز از رمزی دیده بودیم، اما این صحنه یکی از تاریکترین و زنندهترین صحنههای کل سریال را به وجود آورده است. رمزی پس از ناقص کردن تیان در جلوی چشمان او با خونسردی تمام سوسیسی سرخ کرده را با اشتها میخورد و سعی میکند تا با صحبتهای نیش دار خود، نمک بر روی زخم تیان بپاشد. دیدن این صحنه از همان ثانیههای آغازین تا پایان بسیار دشوار و غیر قابل تحمل است.
- شیر خوردن رابین از پستان مادر
تاکنون به اکثر صحنههای زجرآور، نفرتانگیز و زننده سریال Game of Thrones اشاره کردهایم، اما بدترین آنها متعلق به زمانی است که برای اولین بار با «لایسا» (Lysa) و «رابین» (Robin) ارن ملاقات میکنیم. در این صحنه لایسا از اینکه کتلین تیریون لنیستر را به فلمرو او آورده است چندان خوشحال نیست، اما زمانی که دوربین شروع به حرکت میکند، اتفاق ناخوشایندی که در حال وقوع است را مشاهده میکنیم.
در این مقاله به تجاوز، روابط خانوادگی فاسد، نقص عضو و غیره اشاره کردیم، اما هیچ کدام از آنها نمیتوانند آن حس و حال ملالآوری که هنگام دیدن خانواده ارن برای اولین بار در ذهن تداعی میشود را به وجود بیاورند. شیر خوردن رابین از پستان مادرش به قدری غیر قابل تحمل است که با خود آرزو میکنیم کاش هیچ وقت آن صحنه را در سریال ندیده بودیم.
8 دیدگاه
violet
خاک بر سرم . الآن دارم فصل 4 رو میبینم .. کنجکاوی به خرج دادم تیترهاشو خوندم همه چی لو رفت .خداااااااااااااااااااا
انوشا
ببین ادامه نده چون اخرش مزخرفهههه
رضا
سلام میشه بگی جان اسنو با کالیسی همون امیلیا کلارک چی میشه آیا باهم ازدواج میکنن یا ن
ابوالفضل
من به ۳۹ قسمت اخر رسیدم خوابم نمیبرد برا همین ۲۴ ساعت یکسره دیدم خیلی خوب بود ولی آخرش اصلا جالب نبود میتونست خیلی خوب تموم بشه
زهرا
یکی دیگه از این صحنه ها بنظرم مردن اون دختری وحشی بود که جان عاشقش شده بود
پارسا
من این سریال رو تا آخر دیدم،
و این پایان این سریال اونقدر واسم دردناک بود ک اشکم رو درآورد
انگار بیشتر اتفاقات بی معنی بود مخصوصا وقتی جان به دیوار فرستاده شد ک کار بیهوده ای بود
رضا
میشه بگی جان اسنو با کالیسی همون امیلیا کلارک آخرش چی میشه
علی
مضخرف ترین پایان بندی برای یک سریال خوب درتاریخ سینما