نمایشگاه E3 2016 هم با غرفه صدها ناشر و و سازنده و نشست مطبوعاتی شرکت های بزرگ صنعت بازی به پایان رسید. بله، آثار جدیدِ زیادی معرفی شدند، سخت افزارهای جدید را دیدیم و عناوین جدید را از نزدیک تجربه کردیم. اما چه چیزی از اتفاقاتی که در E3 2016 افتاد فهمیدیم؟ با بررسی الگوها و موارد مهم می توانیم ببینیم ناشران و سازندگان، این صنعت را که تقریبا یک دوره طلایی دیگر را تجربه می کند (حداقل از نظر اقتصادی!)، در سال آینده به چه سویی می برند. در این تحلیل سعی شده است که مفاهیم و مضامین پنهان و هایپ ایجاد شده در کلماتی شایستهِ تفکر مخاطب گنجانده شوند. با ۱۱ موردی که از E3 فهمیدیم با گیم شات همراه باشید.
۱. سونی شما را دوست دارد!
می توان گفت که دیگر تمرکز نمایشگاه ۲۰۱۶ E3 آن قدرها هم بر روی جنبه های اقتصادی شرکت ها و فرصتی برای بازاریابی آن ها نیست. وقتی جزئیات کمتر باشند و تمرکز بر روی نمایش های متعدد (و بخصوص گیم پلی) برود، کار برای ژورنالیست ها و رسانه هایی مثل ما هم آسان می شود!
سونی امسال در این زمینه درخشید. گویا این شرکت هرآنچه مشتریان و طرفداران در مدت یک سال از او خواسته بودند را لیست کرد و همه را در این کنفرانس قرار داد. شاید بتوان سخنان مختصر شان لیدن سر صحنه این کنفرانس را این گونه بیان کرد:
«انحصاری های جذاب می خواهید؟ این هم رگباری از گیم پلی انحصاری هایمان! محتوای انحصاری برای شرکت های شخص سوم می خواهید؟ خیلی هم خوب! می خواهید به هیدئو کوجیما آزادی کامل بدهیم؟ بفرمایید! این هم آزادی! (هرچه می خواهد نشان دهد، حتی شده مدل عریانی از نورمن ریدوس!) خواسته شما فرمان ماست.»
۲. نینتندو جاودان است!
قدرتی که نینتندو بر روی قلب و احساسات گیمرها دارد ستودنی و خارق العاده است. اگر می خواهید لذت واقعی و عمیق گیم پلی را به عنوان گیمرهای حرفه ای تجربه کنید، نینتندو دو نسل است که برای جذب شما فریاد می زند! درست است که کنسول جدیدشان Wii U به درستی شرکت های بازیسازی را به خود جذب نکرده است اما هنوز هم با ماریوها و زلداهای مختلف، طرفداران را در مشت خود دارد.
پس امیدواریم شما هم تا الان وارد قطار نینتندو شده باشید و اگر نشده اید، نمایش بازی جدید The Legend of Zelda: Breath of the Wild شما را فلج خواهد کرد. معرفی نکردن و اینکه هیچ صحبتی از کنسول جدید NX نیست می تواند آزاردهنده باشد، اما از نظر محتوا، تنها با در نظر گرفتن همین بازی می توان گفت که صبر طرفداران این کمپانی ارزشش را داشته است!
۳. مایکروسافت همچنان بر سر Xbox One گیج است!
نمی توان انکار کرد که از زمان معرفی Xbox One، هر سال شعار آن تغییر کرده است. یک بار به عنوان کنسولی برای انواع سرگرمی های دیجیتالی معرفی می شود، یک بار می گویند به ارتقا نیاز ندارد چون از سیستم ابری مایکروسافت استفاده می کند و حال امسال دو نسخه ارتقا یافته و قوی تر هم معرفی کرده اند! اکس باکس اسکورپیو قوی تر از وان و S است، اما اگر تلویزیون ۴k نداشته باشید به درد شما نمی خورد و فقط بر روی آن تمرکز دارد، با اینحال بجز رزولوشن گرافیک بازی ها را هم بهبود می بخشد. مایکروسافت عزیز، بالاخره ما چه کنیم؟
با معرفی زودهنگام اسکورپیو، مایکروسافت به این اعتراف کرد که عملکرد اکس باکس وان در حد انتظارات شرکت و طرفداران نبوده است این کنسول جدید قرار است پرچمدار نسل ۴k باشد و این در حالی است که سونی در سکوت به سر می برد (شرکتی که در واقع سازنده تلویزیون های ۴k است!) بله، بازی های انحصاری هم در کنفرانس مایکروسافت حضور داشتند، اما همه انتظار داشتیم نام های Killer Instinct، Halo و Forza را ببینیم.
با تمامی این اوصاف، وضعیت مایکروسافت و جایگاه آینده اش در صنعت به طور کامل مشخص نیست. زمان همه چیز را بازگو خواهد کرد.
۴. بازی های با موضوع پدر و فرزند به اوج خود رسیده اند
آن زمان را به یاد دارید که شخصیت کریتوس از بازی God of War از بی اعصاب ترین و وحشی ترین شخصیت های صنعت بازی های ویدئویی (و فراتر از آن) بود؟ این دیگر موضوع مطرح بازی جدید نیست و شخصیت خشمگین ما این بار در نقش پدر بسیار آرام تر شده است.
موضوع پدر و فرزند و رابطه احساسی بین آن ها را در The Last of Us دیدیم؛ شخصیت جوئل بی میل اِلی را قبول می کند، آن هم قبل از اینکه نسبت به او علاقه و محبت داشته باشد. این دلیل جوئل برای زنده ماندن و جنگیدن بود و شاید انگیزه بازیکنان هم در اکثر بازی به همین قضیه مربوط باشد.
قبلا هم این را دیده ایم که بازیسازها مسن تر شده و با تشکیل خانواده، از اعضای آن و فرزندان و احساساتی که میان آن ها جریان دارد، تاثیر و الهام بپذیرند و آن را وارد بازی های خود کنند.
۵. ابرقهرمان ها باری دیگر به جذابیت قبلی خود برمیگردند
مطمئنیم که سری آرکام بتمن که توسط راک استدی ساخته شد شاهکار بود و شاید هم فکر کنیم دیگر سازنده ای نمی تواند با این کیفیت یک بازی ابرقهرمانی بسازد. (همانطور که فکر می کنیم دیگر کسی مثل نولان نمی تواند فیلمی فوق العاده با این مضمون تولید کند.)
اما Volition می تواند! این استدیو در حال ساخت یک بازی با موضوع ابرقهرمانانی کاملاً ساختگی است، به طوری که مشخص است شخصیت های اصلی آن قضیه را جدی نمی گیرند (با سابقه استودیو تعجب هم نمی کنیم!) و کرکترهای شرور هم بیخیال هستند. کامیک ها در قدیم مفرح بودند و سپس به رمان های گرافیکی تبدیل شدند. تنها راهی که هالیوود می توانست با موفقیت این داستان ها را به پرده های سینما بیاورد این بود که آن ها را جدی و کمی تاریک به تصویر بکشد.
بازی های ویدئویی هم این کار را دنبال کردند و در نهایت خودمان را دیدیم که در هوای بارانی گاتهام افراد شرور را له و لورده می کنیم و با مفاهیم فلسفی از خود می پرسیم: در این آشوب حق با چه کسی است؟
اما این فقط بازی Agents of Mayhem نیست که این عنصر فان بودن را باز می گرداند. ما نمی دانستیم که دوباره یک بازی اسپایدرمن می خواهیم تا اینکه Insomniac از نسخه جدید آن با تریلری رونمایی کرد. گیم پلی Injustice 2 هم بد به نظر نمی رسد.
۶. زامبی ها از بین نمی روند که هیچ، بیشتر هم می شوند!
وقتی دیگر جایی در جهنم نمانده باشد، مردگان متحرک به سراغ کنسول های بازی شما می آیند! با خود فکر می کنید که دیگر از این همه زامبی و بازی های مربوط به آن خسته شده ایم، اما نه، گویا سازندگان اهمیتی نمی دهند و این موجودات کریه همچنان در قالب بازی های جدید بازمی گردند.
Dead Rising دیگری به زودی برای پلتفرم های مایکروسافت منتشر می شود (و باید اعتراف کنیم جالب به نظر می رسد) و بعد از آن میرسیم به Days Gone، جدیدترین انحصاری پلی استیشن ۴، که بسیار هم شبیه The Last of Us است. حدس می زنیم اعضای ناتی داگ با دیدن نمایش این بازی قهوه و نوشیدنی در دست خود را به بیرون تف کرده اند!
این مردگان به ما عذر و دلیلی موجه برای قتل عام تعداد بی شمار و غیرقابل توجیهی از نفرات با روش های وحشیانه و ظالمانه می دهند؛ این کار باحال است! اما این هنوز هم یک بهانه غیرموجه و بی ارزش برای این حقیقت است که بازی ها می توانند خشونت غیرمتعارف داشته باشند؛ یک انسان را در بازی به روشی بدی بکشید و همه لرزان می شوند! اما اگر همان کار را با این موجودات انجام دهید، باحال به نظر می رسد. از این حرف ها بگذریم که بحث خشونت در بازی های ویدئویی قدیمی شده است. به امید سال های سال بیشتر از این کشتارهای بی رحمانه!
۷. همه بازی ها جهان آزاد/اکشن ماجراجویی هستند!
حتماً یک دورانی وجود داشته است (بیاد آوردن آن سخت است!) که در یک بازی لازم نبود از یک برج بالا برویم و اطراف را نگاه کنیم تا بر روی نقشه ماموریت ها و نقاط مورد اهمیت نمایان شوند. همان طور که ساخت بازی های ویدئویی هرروز و هرروز پرهزینه تر می شود و تشنگی ما برای «محتوای» بیشتر از چرخه ها و زمان های تولید منطقی یک سازنده خارج می شود و سر به فلک می کشد، سازندگان باید آن ۶ ساعت گیم پلی مفید خود را به گونه ای در ۲۰۰ ساعت محتوای پوچِ بیشتر جا دهند که در آن از مکانی به مکان دیگر می روید و کارهای تکراری و کلیشه ای انجام می دهید. و این مراحل توسط افرادی طراحی می شود که شاید حتی تیم سازنده مراحل اصلی را نبینند.
هیچ شانسی وجود ندارد که یکی از بازی های یوبیسافت از این فرمول جان سالم به در ببرد! اما نگاه کردن به بازی ای مثل Horizon: Zero Dawn، با جذابیت ها و اصالت های خود، وحشتناک است. اگر بخواهیم به طور ساده تر این موضوع را بیان کنیم، تصور عدم وجود مراحل بی شماری مثل «پیدا کردن اشیا و تحویل دادنشان» و شکار یک مجموعه کامل برای تروفی، بسیار سخت و دشوار است، آن هم با در نظر گرفتن فضای جهان آزاد و بزرگ.
۸. بزرگ ترین نام های فرهنگ عام به واقعیت مجازی می آیند!
واقعیت مجازی مشکلات زیادی دارد، اما تا قبل از این نمایش یکی از آن ها این بود که بازی های آن را نمی شناختیم یا به آن ها اهمیت نمی دادیم! ساخت آی پی جدید یک ایده خیلی فوق العاده است، اما برای عوام مخاطبان فایده ندارد (و شاید همین باور است که باعث شده نسل هشتم تبدیل به یک چرخه تکراری از ریمسترها و ادامه فرنچایزهای قدیمی باشد). واقعیت مجازی اگر مخاطبان معمول بازی ها را به خود جذب نکند نمی توان بر موفقیت و رشد آن اطمینان داشت.
برای همین است که سونی با هوشمندی اسم های قدرتمند و افسانه ای فرهنگ عام و پاپ کالچر را برای واقعیت مجازی خود در نظر گرفته است. اول از همه، قرار است یک بازی Star Wars X-Wing عرضه شود. (و مطمئن باشید که کسی نخواهد ماند که آن را برای تجربه امتحان نکند! داریم در مورد تجربه واقعیت مجازی SW صحبت می کنیم… شاید این از همان دهه هشتاد آرزوی مردم بوده است.)
اگر کنفرانس مطبوعاتی را دنبال کرده باشید، می دانید که یک بازی بتمن واقعیت مجازی هم در دست ساخت است و به شما این قابلیت را می دهد که بتمن باشید! (نه که بازی های دیگر اینطور نبودند، اما واقعیت مجازی است دیگر…!) اگر سونی فروش تضمین شده ای برای PlayStation VR بخواهد، باید نام هایی را برای تجربه بازیکنان به ارمغان آورد که حتی پدرهای شما هم آن ها را می شناسند. (البته نه پدرهای ایرانی!)
۹. سبک ترسناک کم کم با قدرت باز می گردد
اگر به اکشن/تیراندازی که ژانر جدید بازی های Resident Evil شده بود عادت کرده اید، مطمئناً از تغییری که در بازی جدید بوجود آمده ناراحت هستید. بله، کپکام این فرمول نه چندان محبوب را از پنجره به بیرون پرت کرد و حالا قصد دارد به ریشه های سری برگردد. اگر شما هم از آن هایی هستید که از خانه های وحشتناک و عجیب نسخه های اصلی و اول لذت می برید، باید از اینکه سازندگان بازی های درجه یک باری دیگر به این تم فراموش شده توجه می کنند خوشنود باشید، در حالی که تاکنون توسط بازیسازان مستقل و در آثار کوچک زنده نگه داشته شده است.
تکنولوژی پیشرفت کرده است – و حتی اگر واقعیت مجازی را در نظر نگیریم – چیزهایی که ما را در دهه نود میترساند دیگر حتی ابروهایمان را تکان نمی دهد و الان می توانیم آن ها را با کیفیت و گرافیک های بسیار ببینیم. حال فقط باید ببینیم که Resident Evil 7 و Prey چقدر موفق می شوند؛ ممکن است سونی از پشتیبانی بازیسازان مستقل خود بر روی پروژه ای در سبک ترسناک مشغول شود.
۱۰. چندنفره های خوب هنوز هم موفق هستند
بازی تماماً چند نفره سودها و پتانسیل بالایی دارد. یکی از آن ها این است که بجای خاک خوردن بر روی قفسه های گیم استاپ واقعا فروش می رود. بازی های آنلاین همچنان جذابیت خود را حفظ می کنند و درخواست زیاد بر سر بسته های الحاقی را هم برای سازندگان به همراه می آورند. و بیایید دیگر در مورد خریدهای درون برنامه ای بازی ها صحبت نکنیم!
ساخت و راه اندازی آن ها برای بازیکنان هم پرهزینه است و هرسازنده ای نمی تواند آن جذابیت لازم را در تجربه گیم پلی بوجود آورد، به گونه ای که الان یک دهه است ناشران مختلف به سختی تلاش می کنند تا بفهمند چگونه می توانند یک بازی مثل Call of Duty و Battlefield ارائه دهند تا جیب هایشان پرپول و مجموعه شان به سوی پیشرفت حرکت کند. مثلا بتزدا سخت تلاش می کند تا Doom را به طور کامل به صحنه ورزش های الکترونیک (eSports) ببرد، و حتی اگر موفق هم نشود، بازی جدیدشان یعنی Quake Champions می تواند جایش را بگیرد، مگر نه؟
پس خلق این گونه تجربه ها کار راحتی نیست، همان طور که به ازای هر بازی ای مثل Overwatch صدها عنوان فراموش شدنی مانند Homefront وجود دارد (و هربازی چند نفره ضعیف دیگری که به ذهنتان می رسد.)
۱۱. بتلفیلد شاید بالاخره موفقیتی که باید را بدست آورد
یادتان است که چندین سال پیش الکترونیک آرتز به صورت علنی وارد رقابت بازی های تیراندازی چند نفره شد و گفت: داریم به سراغتان می آییم، اکتیویژن! اما این اتفاق نیفتاد. بازی های Medal of Honor اغلب متوسط بودند و دو بازی آخر Battlefield هم از نظر فنی در وضعیت اسفناک منتشر شدند. اما امسال ممکن است آن سالی باشد که طرفداران آن مدت ها منتظر آن بودند!
Battlefield 1 شما را به جنگ جهانی اول می برد، محیطی که مدت هاست بازیکنان در انتظار آن هستند و با هرگونه لحنی که فکرش را بکنید (!) سعی کرده اند این موضوع را به اکتیویژن منتقل کنند؛ در حالی که بتلفیلد به ریشه های سبک تیراندازی برمی گردد، Infinite Warfare (بازی جدید اینفینیتی وارد در سری Call of Duty) شما را به تجربه اثر دیگری از مجموعه Star Wars دعوت می کند!
هایپ حول بتلفیلد ۱ بسیار زیاد است و از طرفی هر روز تعداد دیسلایک های ندای وظیفه جدید در شبکه یوتیوب بیشتر می شود و هرجا که بروید، طرفداران و مخاطبان به آن غر می زنند و نقد وارد می کنند! البته این را در نظر داشته باشید که هرسال عده زیادی هستند که بدون اینکه بدانند چرا، Call of Duty را خریداری می کنند، اما با همه این ها، شاید این اولین باری است که تاج اکتیویژن در سبک تیراندازی به دست الکترونیک آرتز و بتلفیلد میافتد.
این ها نکات و مضامین مهمی بودند که کمتر در رسانه به آن ها پرداخته شده است. حقیقت آنچه که فهمیدیم و تحلیل شد تا سال آینده مشخص می شود، همچنانکه هر دو سازندگان و بازیکنان ماجرای پرجنجال دیگری را در سال ۲۰۱۷ آغاز می کنند.