هیچچیز بدتر از این نیست که قلبتان به خاطر عشق بشکند و مجبور به ترک کردن معشوقه خود باشید. البته ما درباره آدمهای عادی صحبت نمیکنیم، این موضوع خیلی عمیقتر است.
بازیها به خوبی راه خود را به قلب ما باز میکنند. ولی به مانند هر عشق دیگری آنها نیز بعضی وقتها به ما خیانت میکنند. همه زمانی را که صرف کردهایم بگیرند و تبدیلش کنند به سلاحی که علیه خودمان استفاده کنند. کاری کنند که به تصویر تحقیر شده خود در آینه نگاه کنیم و بگوییم «اصلا چرا به خودم زحمت میدم؟»
جدایی در میان بازیبازان عادی است. اوضاع میتواند حسابی قمر در عقرب شود، ولی اگر توانستید خودتان را از خرد کردن کنسول یا کامپیوتر باز دارید، با قضیه مثل یک شعله رها شده برخورد کنید و با ریختن آب بر روی آن از آنجا بروید.
البته امکان طلاق گرفتن نیز وجود دارد، همانطور که تعداد زیادی هر روز به سراغ بازی کردن میروند، خیلی از افراد نیز به خاطر استرسهای وارد شده و حالت اغما پس از جدایی مجبور به جدایی کامل میشوند.
ما یکسری از این اتفاقات را جدا کردهایم، از لحظاتی که یک باگ باعث خراب شدن بازی میشود، مراحل بیانتها و غولآخری که باعث میشد شما دعا کنید که بتوانید وارد آن بازی شده و به مادرش بگویید که چه موجود اعصابخردکنی را به دنیا آورده است.
به لایه جوی استرسفور خوش آمدید.
قربانی میوه ممنوعه (Shadow Of Colossus)
اچیومنتها برای بیشتر بازیبازان یک حواسپرتی بیمورد حساب میشود؛ در این بین ایدهال گراهایی هم هستند که تا بازی را صد درصد نکنند، شب خوابشان نمیبرد. اما بودهاند افرادی که باز کردن تروفی «میوه باغ» در بازی «سایه کلوسوس»( Shadow Of Colossus) ایمان خود را از دست دادهاند.
این میوه زهرآلود در باغ مخفی بازی وجود دارد. برای رسیدن به این مکان باید تمام میوههای پنهان شده داخل بازی را پیدا کنید تا بتوانید استقامت شخصیت خود را به اندازه کافی برسانید. مشکل اصلی این است که شما حداقل باید ۳ بار بازی را به پایان برسانید تا بتوانید به اندازه کافی میوه پیدا کنید و این پارامتر را به میزان کافی برسانید.
تمام کردن بازی با گشتن کامل آن، چیزی در حدود بیست ساعت طول میکشد. این زمان را برای بازیکنی که حرفهای است نصف کنید تا متوجه شوید که انجام این کار حداقل به سی ساعت زمان احتیاج دارد.
شاید خیلی از شما با خود بگویید: « پسر جایزه این تروفی باید خیلی خفن باشد».
میوه سمی بدترین چیزی است که در زندگی خود خواهید خورد. با خوردن این میوه سلامتی شخصیت شما به نصف حالت اولیه خود میرسد، بله سلامتی شما نصف میشود. شما نصف چیزی میشوید که بودید. حال این سوال پیش میآید که آیا اعتماد کردن به بازیها کار درستی است؟
ویتنی میلتنک (Pokemon Gold/Silver)
تعدادی پوکمون خطرناک وجود دارند که قدرت عظیمی دارند، موجودات افسانهای که میتوانند عناصر جهان را کنترل کنند و کلی کار خطرناک دیگر، ولی هنگامی که تازه با سری بازیهای پوکمون آشنا شده بودم این یک گاو نازنازی سفید صورتی بود که همیشه باعث شکستم میشد.
«میلتنک» (Miltank).یکی از شیطان صفتترین هیولاهای جیبی که در منطقه «جوتو» با آن دیدار خواهید داشت.
مدت زمان کمی که از «پوکمون گولد» (Pokemon Gold) بگذرد با این هیولا روبرو میشوید؛و بارانی از ناامیدی را بر سر شما خواهید ریخت. برای بازی زیاد مهم نیست که شما آماده باشید یا نه، کل قضیه این است که تمام پوکمونهای شما خواهند مرد.
سرعت پایه او صد است و در تمام عمرم ندیدهام که هیچ گاوی آنطور حرکت کند. اگر فکر میکنید که خیلی به کشتن او نزدیک هستید، باید بگویم که حرکت مخصوص او که «حرکت شیر» نام دارد، تمام جانش را پر خواهد کرد. و بیشتر حملههای او به گونهای درست شدهاند که باعث شوند شما به طور مداوم صحنه گیماور را ببینید.
حتی وقتی تمام پوکمونهای خود را تا آخرین درجه تقویت کنید، هیچ تضمینی نیست که او را شکست دهید. او به معنی واقعی شما را دیوانه میکند؛ در تمام ماجراجوییهایی که در دنیای پوکمون داشتهام میلتنک بزرگترین دلیل را برای ترک کردن بازی به من داد.
برج وحشت (The Legend Of Zelda: A Link To The Past)
هیچ دلیل منطقی وجود ندارد که چرا «مولدورم» (Moldorm) در بازی این وظیفه را داشت که از گردنبند دانایی محافظت کند، چونکه این کرم اعصابخردکن باعث میشود که بعد از هر بار شکست به مانند یک بچه گریه کنید.
هنگام درگیری با او به خوبی میدانید که هدف چیست؛ میدانید که باید چکار کنید و چگونه آن را انجام دهید، ولی مسئله این است که دستهایتان شما را در این راه یاری نمیکنند.
برای کسانی که با این ناآگاه هستند، این کرم زرد حبابشکل وظیفه دارد که از آخرین طبقه برج «هرا» (Hera) محافظت کند. کافی است که درون یکی از چالههای درون این طبقه بیافتید تا مجبور شوید که دوباره از طبقه اول برج بالا روید. دیگر بخش آزاردهنده کار این است که کل طبقات این برج پر است از تلهها و پازلهای مختلف که جلوی پیشروی سریع شما را میگیرند.
ضربات زیادی را از دست میدهید؟ پرت میشوید. شروع به دویدن کنید؟ پرت میشوید. یک لحظه حواستان پرت شود؟ همه چیز تمام است.
شاید من در بازی کردن زیادی حرفهای نیستم. شاید هم چون این مرحله خیلی آسان به نظر میرسد به طور متوالی شکست میخورم. شاید هم یکی از دکمههای کنترلر خراب است.
باگ از بین رفتن سیو (Darksiders)
ترسناکتر از باگی که باعث میشود بازی شما اجرا نشود، مشکل فنی است که باعث میشود سیو شما از بین برود، و حداقل چند ساعت از پیشرفت خود را از دست بدهید. به همین دلیل مطمئن شوید که در چند اسلات مختلف بازی خود را سیو کنید زیرا «دارکسایدرز» (Darksiders) بازی است که خیلی با دقت توسط تیم سازندهاش بازبینی نشده است.
این مشکل را در گوگل سرچ کنید تا تعداد زیادی از گیمرهای ناکام را پیدا کنید که به دلیل این مشکل، انگیزه خود برای ادامه بازی را از دست دادهاند. مکان دقیق این باگ مشخص نیست؛ هر لحظه که بازی را سیو میکنید امکان دارد که سیو شما ذخیره نشده باشد و زحمات شما از بین رفته باشد. این اتفاق به نوعی غمانگیز زیرا بازی در سبک Hack n Slash عنوان ارزشمندی حساب میشود.
البته این امکان هم وجود دارد که شما بازی را تکمیل کنید و هیچگاه به این مشکل برخورد نکنید، باید به این افراد خوشبخت گفت که: « مطمئنا در زندگی قبلی خود آدم خوبی بودهاید.»
فقط باید دنبال اون قطار لعنتی میرفتی (Grand Theft Auto:San Andreas)
لحظاتی در دنیای بازیهای ویدئویی وجود دارد که هیچگاه شما آنها را فراموش نمیکنید و یا اینکه این لحظات شما را رها نمیکنند. این مورد یکی از بزرگترین موهبتهای دنیای بازیها است، تنها مشکل این است که شما نمیتوانید انتخاب کنید که کدام لحظات را همیشه به یاد داشته باشید.
گفته شده است که بازگو کردن جمله: «CJ فقط باید دنبال اون قطار لعنتی میرفتی.» باعث بروز رفتار خشونتآمیز میان افرادی میشود که بازی را در روزهای اولیه عرضه کامل کرده بودند.
شنیدن صدای «بیگ اسموک» (Big Smoke) وقتی که در این مرحله دچار اشتباه میشدید به مانند شنیدن صدای کشیدن ناخن بر روی تخته سیاه است.
شاید اگر یک تیرانداز چاق بهتر تیراندازی کرده بود؛ این مرحله انقدر طولانی نمیشد. این ماموریت از بازی به همراه ماموریت بمبگذاری در ساختمان نیمهکاره که در شماره چهارم بازی بود از سختترین مراحل این مجموعه بازی حساب میشوند.
جاده رنگینکمان (Rainbow Road)
رنگینکمانها نماد امید هستند. آنها قرار است که یادآور رنگها، متفاوت بودن، لبخند زدن و تکشاخها باشند. اما جاده رنگینکمان اصلا اینگونه نیست؛ این جاده بدترین سواستفاده از اسم رنگینکمان است.
مطمئنا «نینتندو» (Nintendo) به این مسئله که چقدر اسم این جاده فریبنده است اشراف دارد که همیشه این جاده را در تمامی نسخهها بازسازی میکند.
اما جالب است بدانید که من اصلا از این جاده دلخوشی ندارم، دلیل این تنفر به خاطر این نیست که من هیچوقت در این جاده برنده نمیشوم؛ آنقدرها هم بچه نیستم. دلیل این ناراحتی به این خاطر است که فکر نکنم هیچکس از این مرحله خوشش آمده باشد. هیچ آدم عاقلی نمیگذارد که یک جاده بدون هیچ گاردریلی ساخته شود. کافی است که فقط یک لحظه اشتباه کنید تا به درون این فضای بیپایان سقوط کنید.
مطمئنا در این کره خاکی افرادی هستند که بدون هیچ مشکلی این جاده را کامل کنند، ولی پیدا کردن شخصی با این مشخصات به سختی پیدا کردن کسی است که بازی «دارک سولز» (Dark Souls) را با چشمهای بسته تمام کرده باشد، به این افراد جهشیافته میگویند. چنین آدمی این مرحله را به مانند یک مرحله عادی میبینند؛ باقی آدمهای معمولی هم به این جاده به چشم یک میدان مین نگاه میکنند.
«ورلد آف وارکرفت» (World Of Warcraft) یک بازی MMO بیانتها است. پس وجود یک دشمن شکستناپذیر با فلسفه بازی دچار تناقض است؛ زیرا وجود چنین دشمنی باعث توقف کامل بازیکنان میشود.
شخصیت «C’Thun» یکی از شخصیتهایی بود که باعث میشد بازیباز در دنیای ورلد آف وارکرفت به یک بنبست برسد. او تعداد بسیار زیادی از گیمرهای حریص را دچار درماندگی کرد، فقط به این دلیل که این شخصیت شکستناپذیر طراحی شده بود. مطمئنا این مسئله برای بازیکنان حرفهای این بازی که اعتقاد دارند اگر تیم خوب، تجهیزات مناسب و سطح بالایی در بازی داشته باشند هر حریفی را شکست خواهند داد.
ولی یک نفر یادش رفت که این مسئله را به C’Thun یادآوری کند.
این هیولای پر از شاخک که همیشه باعث مرگ پلیرها میشد تا ماهها درون بازی بدون اینکه کسی بتواند شکستش دهد زنده ماند؛ تا در نهایت «بلیزارد» (Blizzard) تایید کرد که اشکال از طرف آنها بوده است.
حتی با بالاترین سطح DPS نیز شما قادر به شکست این هیولا نبودید. البته این تمام قضیه نیست، او یک حمله زنجیرهای نیز داشت که میزان آسیبش به نسبت تعداد افراد گروه شما زیاد میشد و باعث میشد که گاهی جلوی در ورودی و فقط با یک ضربه شکست بخورید. همچنین حتی اگر درون منطقه امن که شکم C’Thun است نیز قرار بگیرید از شر شاخکهای مرگبار او در امان نخواهید بود. در آخر بلیزارد طی یک بروزرسانی قدرت او را کاهش داد و طلسم شکستناپذیری او شکسته شد.
یکی از بهترین موارد درباره بازسازی بازی خاطره انگیز«کرش بندیکوت» (Crash Bandicoot) یادآوری خاطرات خوب نوجوانی بازیبازان و رقم زدن لحظاتی بامزه بر روی کنسول PS4 است. اما بدترین مورد این است که در این بازسازی یکی از مراحل سخت بازی نیز حضور دارد.
این مرحله که در جزیره دوم بازی قرار داشت سرراست به نظر میرسید ولی باعث میشد که ابری از ناامیدی بالای سر شما بیاستد. بعد از روبرو شدن با این مرحله آروز میکردید که هیچگاه بازیهای ویدئویی ساخته نمیشدند تا شما مجبور به عذاب کشیدن بر روی یک پل تشکیل شده از طناب نباشید.
شبهایی است که با صدای سقوط کرش به پایین بیدار میشوم. مسئله اینجا است که شما نمیتوانید این مرحله را فراموش کنید. شما تخته چوبی را که نیاز است بر روی آن بپرید جلوی خود میبینید ولی بنا به دلایلی نمیتوانید بر روی آن بپرید و سقوط میکنید؛ مطمئنا پیدا کردن این گلیچ که اگر کنار طنابها راه بروید هیچگاه به پایین سقوط نمیکنید در حال من تاثیر چندانی نداشت ولی حداقل باعث شد کنسول خود را خرد نکنم.
میتوانم گواهینامه شما را ببینم؟ (Gran Turismo)
من تا مدتها بعد از بازی کردن «گرن توریزمو» (Gran Turismo) متوجه نشدم که چقدر این اثر در نحوه رانندگی کردن من تاثیر گذار بوده است. این بازی به من یاد داد که چگونه ماشین خود را در یک گوشه پارک کنم، چه موقع باید ترمز کنم و مهمتر از همه، گرفتن گواهینامه سختترین بخش زندگی هر رانندهای است.
حقیقت این است که حتی در سال ۱۹۹۷ گرن توریزمو از زمان خود جلوتر بود و خیلی از استانداردهای این سبک را تعیین کرد. ولی کامل کردن تمامی گواهینامهها با مدال طلا موردی است که برای موجودات فانی سست عنصر ساخته نشده است. برای تکمیل شدن این بخش باید کفش آهنی به پا کنید و تمامی مراحل رانندگی مانند: ترمز گرفتن در زمان درست و یا مراحل زمانی را کامل کنید، ولی مهم است بدانید هیچوقت یکی از این مراحل تمام و کمال کامل نخواهد شد.
اگر دنبال یک بازی ریسینگ کلاسیک میگردید به سراغ نسخه اول گرن توریزمو بروید؛ و اگر علاقه خاصی به صد درصد کردن بازیها دارید، اول وصیتنامه خود را برای عزیزانتان بفرستید.
در سال ۱۹۹۳ بود که یک بازی «ایکس من» (X-Men) برای کنسول سگا جنسیس عرضه شد. به رسم بازیها آن دوران تمام کاری که باید برای تکمیل کردن بازی انجام میدادید، راه رفتن و جنگیدن بود. به همین خاطر بازیکنان وقتی شخصیت منفی بازی در مرحله آخر از آنها خواست که دستگاه را ریست کنند حسابی شوکه شدند. چنین دستور مستقیمی باعث آشفتگی تعداد بسیار زیادی هنگام بازی کردن شد.
درون بازی هیچ دستگاه و یا کامپیوتری برای ریست کردن وجود نداشت و تنها چیزی که در دسترس بازیکن وجود داشت کنسولش بود. درخواست کردن چنین کاری در آن دوران که هیچگونه ذخیره خودکار و یا دستی در بازیها وجود نداشت انجام این کار مساوی بود با از دست دادن ساعتها بازی کردن جلوی تلوزیون، سگا نیز با آگاهی داشتن از این موضوع گیمر را تشویق به انجام این عمل ناجوانمردانه میکرد.
تعدادی از بازیکنان دهه ۹۰ متوجه این حقه شدند و تعدادی نیز دکمه را فشردند و تمام زحمات خود را به باد دادند. به این افراد باید گفت: «یک روز همه چیز بهتر میشود.»
9 دیدگاه
kratos
یعنی زخمی که از دارک سایدرز خوردم از هیچ بازی نخوردم چون بالای 70 درصد بازیو رفتم بعدش سیو بازی پاک شد?نه حوصله دارم از اول بازی کنم نه دلم میاد تمومش نکنم،واقعا تو بازیا هر چی شانس اوردم از این یکی زخم خوردم!!!
علیرضا حاجی زاده
سلام
بله اصلا سیو بازی که میپره ادم کل انگیزش میره
CeZaR
یکی دو تا از این بازیا رو امتحان کردم
ولی خداییش GTA SA اون مرحلش اونطوریم که شما میگی سخت نبود
من که شخصا اگه دفه اول نمیتونستم دفه دوم حتما پاس میکردم
مرحله سخت به نظرم اخرین والکری تو God Of War
تو حالت Easy هم چند بار ادم میمیره
علیرضا حاجی زاده
سلام
اون مرحله سختیش بیشتر به خاطر هوش مصنوعی بود و لطف استاد اسموک
گاد رو که سعادت بازی کردنش رو نداشتم ولی تعریف والکریها رو زیاد شنیدم
lpln psdk
اصلا کل جی تی ای مرحله مسخره زیاد داشت خدایی گواهی نامه هوا پیما بیگ اسموک
علیرضا حاجی زاده
مرحله هلیکوپتر کنترلی رو فراموش نکنید
سامان
رزیدنت اویلم میوردید خوب بود.رزیدنت شش مهد هرچی موجود سگ جونه بود.خدایا این لپوتیکا ها یه جوری جرم میدادن که شب کابوس میدیدم
سامان
لپوتیکا توی رزیدنت اویلم بد نبود.حیف که وارد نکردید.اشغال یه جوری میزد همون ضربه اول میمردی.حالت گرفته میشد
ایمان
مرحله گواهینامه ماشین و گواهینامه قایق جی تی ای سان اندرس هم کاملا مسخره بود من کلا نمیرفتم اونا رو