به تازگی جدیدترین فیلم تام کروز به نام Mission: Impossible – Fallout اکران شده و با استقبال بسیار خوبی از سوی منتقدان و سینما دوستان مواجه شده است.
در طول دو دهه گذشته شاهد این بودهایم که مجموعه Mission: Impossible به یک خانه امن برای تام کروز تبدیل شده و هر اندازه که زندگی هنری او بالا و پایین میرفت، او همیشه در این سری خوش درخشیده است؛ در واقع این سری در طی سالها پناهگاه تام کروز شده است. از این رو به سراغ بررسی آخرین قسمت از این مجموعه رفتهایم.
شاید ایتن هانت میتوانست در یک مجموعه دیگر به یک قهرمان ملی تبدیل شود که همه در آمریکا یا سراسر جهان او را میشناسند، اما در این سری توجه زیادی به عواقب تصمیمات افراد میشود. به خصوص در فیلم Mission: Impossible – Ghost Protocol به کارگردانی برذ بیرد که در سال ۲۰۱۱ اکران شد، ایتن باید با عواقب تصمیماتی که گرفته بود مواجه میشد. ما در اینجا تنها با عواقب سطحی که در صورت شکست خودن یک سایکوپس دیوانه جهان را به نابودی میکشاند صحبت نمیکنیم. در سری فیلمهای ماموریت غیرممکن بر روی عواقبل شخصی مقابله با خطرها بیش از هر چیزی تمرکز شده است و میبینیم ایتن برای حفظ جان همسرش، مجبور به ترک او شد. شاید خیلی از فیلمسازان دیگر در آخر این دو را به هم میرساندند و برد بیرد با فیلم Mission: Impossible – Ghost Protocol نشان داد که توجه زیادی به جزئیات و چه اندازه مهارت در روایت داستان دارد. این جدیدترین قسمت از این مجموعه نیز بر روی همین موضوع و دقت به سرانجام تصمیمات شخصیتها بسیار توجه شده است.
فیلم Mission: Impossible – Fallout با ماموریتی پس از دستگیری سالومون لین با بازی شان هریس در فیلم قبل آغاز میشود. سازمان قبلی لین به نام The Apostles دوباره شکل گرفته و به دنبال یک سری پلوتونیوم گم شده است. The Apostles با یک سری حملات سازمان یافته موجب شده است تا کشورهای مختلف با یکدیگری همکاری کنند و آنها به دنبال این هستند تا از هرج و مرج ایجاد شده نهایت استفاده را ببرند. ایتن اما ماموریتی را اغاز کرده است که قصد دارد پلوتونیوم را قبل از گروه The Apostles خریداری کند و تیم همیشگی خود را به همراه دارد.
میتوان حدس زد اینجاست که همه چیز به هم میریزد و ماموریت با موفقیت همراه نخواهد شد ولی با کمی غافلگیری ایتن بین نجات یار خود یا گرفتن پلوتونیوم باید یکی را انتخاب کند. کاملا مشخص است که ایتن اجازه نمیدهد دوستش کشته شود ولی این کار از جانب او، عواقبلی به همراه دارد. این عمل هم میتواند ایتن را به یک قهرمان تبدیل کند و هم میتواند جهان را در معرض یک تهدید بسیار بزرگ قرار دهد. این تصمیم ایتن باعث میشود که اعتماد سازمان سیا به او کم شده و اینجاست که مامور آگوست واکر با بازی هنری کویل وارد فریم میشود.
مهمترین ویژگی این فیلم اما صحنههای اکشن بسیار خوب آن است که حتی کیفیت آنها فراتر از صحنههای اکشن دو فیلم اخیر مککوری، Rogue Nation و Jack Reacher، است. فیلم پر از صحنههای تعقیب و گریز با موتور سواری و ماشین، مبارزات بسیار خشن و سریع است. علاوهبر شخصیت تام کروز، هنری کویل در نقش مامور واکر بسیار خوب کار کرده و به خوبی میتوان خشونت و وحشیگری را در نوع مبارزه او دید. یکی از موارد که باعث میشود که فیلم Mission: Impossible – Fallout از بسیاری دیگر آثار سینمایی اکشن حال حاضر متفاوت باشد، فراتر رفتن از استانداردهای نشان دادن خشونت در سینما است و این موضوع در بیشتر صحنههای اکشن فیلم (هم ساکانسهای تعقیب گریز و هم سکانسهای تیراندازی) به خوبی قابل مشاهده است.
سکانسهای اکشن فیلمی بعضی مواقع کمی طولانی میشوند که باعث میشود انرژی و شور خود را از دست دهند ولی این موضوع باعث نمیشود که بیینده از تماشای آنها خسته شود. در واقع تنوع بسیار زیادی که مککواری در Mission: Impossible – Fallout گنجانده است باعث خنثی شدن این نکته منفی میشود. در واقع پس از مدتی شما حس خواهید کرد که در حال تماشا یک فیلم جیمز باند هستید. دیگر نکته مهم در این زمینه کار عالی راب هاردی، فیلمبردار Mission: Impossible – Fallout، است که با عملکرد خوب خود باعث خلق ستپیسهای بسیار خوبی شده است.
اکنون وقت آن رسیده که به عملکرد تام کروز اشاره کنیم. قبل از هر چیزی باید بگوییم که تام کروز همیشه سعی میکند تا جای ممکن کار بدلکاری مربوط به سکانسهایش را خودش انجام دهد و برای مجموعه ماموریت غیرممکن بیشتر از هر فیلم دیگری بر روی این موضوع تاکید دارد. در طی فیلمبرداری Mission: Impossible – Fallout او ساق پای خودش را نیز شکست که باعث به تاخیر افتادن فیلمبرداری شد. این تعهد قابل تقدیر است و باعث میشود ارتباط با شخصیت ایتن راحتتر شود. البته این اسیب دیدن او باعث شد که سکانسهای بعدی، کمی بینظم و ناهماهنگ به نظر برسند.
خیلی از بازیگران برای حضور در یک فیلم نیاز دارند تا خود را با شرایط انطباق دهند ولی این موضوع در مورد تام کروز صدق نمیکند. بیشتر از اینکه تام کروز بازیگر Fallout باشد، این Mission: Impossible – Fallout است که فیلم تام کروز است. به همین خاطر با وجود اینکه در طول فیلم شاید شرایط خیلی بد باشند، ولی در آخر همه چیز به خوبی به پایان میرسد. مککواری در جدیدترین ساخته خود توانسته اثری خلق کند که در میان آثار بیکیفیت سینما حال حاضر ارزش دیدن دارد؛ شاید Fallout توان این را نداشته باشد که برای سالهای آتی در ذهن مخاطب بماند ولی به عنوان یک فیلم اکشن میناستریم و بلاک باستر کیفیت بالایی داشت. حال که کمکواری توانسته چنین اثری خلق کند، چطور است که آن را پایانی برای این سری دانست؟ مسلما Mission: Impossible – Fallout یک گزینه بسیار مناسب برای انجام اینکار است و باید امیدوار باشیم تا تهیه کنندگان اجازه استراحت به این مجموعه بسیار خوب را با چنین پایان مناسبی دهند.
2 دیدگاه
Arash
و ما باید ماه ها صبر کنیم تا نسخه بلوری بیاد…
” در طول دو دهه گذشته شاهد این بودهایم که مجموعه Mission: Impossible به یک خانه امن برای تام کروز تبدیل شده و هر اندازه که زندگی هنری او بالا و پایین میرفت، او همیشه در این سری خوش درخشیده است ” با اینجای مقاله هم کاملا موافقم. ماموریت غیرممکن یعنی تام کروز
M amin
دیگه توی این یکی تام کروز باید تا تنور داغه بچسبونه خودشو به طرف