شاید چین در سالهای اخیر تلاشهایی ناامید کننده در عرصه تولید فیلمهای پر مخاطب در هالیوود پشت سر گذاشته است، اما فیلم Animal World قصد دارد با نمایش بیشترین جنون ممکن، دیوانگی از نوع چینی را به ما نشان دهد.
یکی از مهمترین ایرادهایی که به جشنوارههای بین المللی میشود گرفت، تمرکز بیش از حد بر روی فیلمهای ملودرام است. تمرکزی که باعث شده تفکر ما از سینمای بین الملل و سایر کشورها تنها به تعدادی فیلم آرام، گوشهگیر، ساکت و منتقد وضعیت موجود تبدیل بشه. در حالی که از سوی دیگر، حداقل در آمریکا، جشنوارههای متفاوت و متنوع زیادی وجود دارند که فیلمهای اکشن، ترسناک و کمدی متفاوت هر سال را بر میگزینند.
سینمای چین نیز یکی از این قربانیان است. گویا چینیها مجبور هستند مدام کلیشهی خرد شدن انسان در چرخدندههای چین مدرن را مدام تکرار کنند. بله، موضوع اصلی این کشور و اتفاقات واقعی آن نیز همین است، ولی آیا واقعا آن کشور فیلمهایی سرحال، اکشن و جذاب درباره همین موضوعات نمیسازد؟
جواب قطعا بله است. هرکسی که سینمای رزمی چین را بشناسد، میداند که بهشتی برای اکشنبینهای حرفهای است. دوربینهای بدون کات، خشونت، درگیریهای بیش از حد و هزاران مورد دیگر که سینمای جذاب و در عین حال عمیق این کشور را به وجود آورده است. یکی از این فیلمها که شاید کمتر دیده شده باشد، فیلم جهان حیوانات است، فیلمی سرحال، دیوانه و به شدت عجیب و غریب که میتواند یک گزینه متفاوت برای گذراندن اوقات فراغتتان محسوب شود.
داستان فیلم Animal World درباره جوان افسردهای است که پدر و مادر خود را در یک حادثه از دست داده، پولی در بساط ندارد و مجبور است در شغلی که از آن متنفر است –پوشید لباس دلقک در شهربازی- کار کند. جوان افسردهای که تنها راه فرارش از این دنیای خسته کننده، فانتزیهای ذهنیش درباره یک دلقک قاتل است. در همین حین و اوضاع و احوال بیپولی است که یکی از دوستانش پول او را قرض میگیرد و باقی مانده سرمایهاش را از بین میبرد. حال او میماند و دنیای از قرض که توانایی پرداختش را ندارد. در همین حین است که فردی غریبه میرسد و به او پیشنهاد میدهد که برای بردن جایزهای گران قیمت که میتواند زندگی او را برای همیشه تغییر دهد، وارد یک مسابقه عجیب در یک کشتی شود. مسابقهای که خیلی زود تبدیل به یک انتخاب طبیعی میشود که در آن تنها کسانی زنده میمانند که اراده قدرت را بر اخلاق ترجیح دهند. اما نکته اینجاست که این بازی، خیلی ساده ولی در عین حال احمقانه است: سنگ، کاغذ، قیچی.
بگذارید بررسی فیلم Animal World را از همین ابتدا به اجزا تقلیل ندهیم و از کل به سمت جزء بیایم.
فیلم یک آشفتگی تمام عیار است. یک ویژگی که یک چاقوی دولبه تمام عیار ساخته است. چاقویی که از یک سو دلیل اصلی شما برای دیدن آن است، اینکه چگونه این حجم از پول و جلوههای ویژه درجه یک در این فیلم در آمده است یا اصلا چرا این فیلم با این ایدهی عجیب ساخته شده است! از طرفی دیگر نیز خود فیلم بهتر از هرکس دیگری میداند هر ثانیهای که میگذرد در حال قمار با تماشاچی برای خارج نشدن از سالن سینما است. بینندهای که به فیلمهای منظم آمریکایی و همچنین فخر کلاسیک عادت کرده است نمیتواند به این راحتی تن به چنین جنونی، آن هم از نوع چینیش بدهد.
اما نکته فیلم Animal World دقیقا در همینجا نهفته است، فیلم میپذیرد که مجنون است، برای همین به سیم آخر میزند!
داستان فیلم از ساختار سه پردهای به صورت کلی تبعیت میکند. در پردهی اول شخصیتها معرفی و گره اولیه وارد میشود. در پردهی دوم شاهد داستان اصلی و درگیریهای درون کشتی هستیم و در بخش آخر نتیجهگیری و پایان. اما آن چیزی که جنون کلی فیلم را به فیلمنامه هم میرساند، تمایل نویسندگان به آشنایی زدایی در هریک از اجزا است. این آشنایی زدایی به مدد عنصر توهمات شخصیت اصلی شکل میگیرد. توهماتی که خود ناشی از خرد شدگی در همان فرآیند فرهنگیی بود که در بالا گفتم. سرعت توسعهی بالایی که برای گسترش خود راهی به جز از درون تهی ساختن سوژههای اجتماعی ندارد.
در این میان شخصیت اصلی که تنها در توهماتش آزاد است، بر اساس فوبیای دوران کودکیش، شخصیت دلقک قاتلی را در ذهن میسازد که در جهانی پر از حیوانات طماع و سودجو میتواند بدون هیچگونه محدودیتی هرکسی را که میخواهد بکشد. همین عنصر دلقک است که هر ازچندگاهی سر و کلشهای پیدا میشود و با تبدیل کردن تمام انسانها به حیواناتی هیولا گونه و سلاخیشان، جهان آشنایی زدای فیلم را به تصویر میکشد. خشونتی بی حد و حصر، اکشنی فانتزی، اسلحههای متفاوت و موزیک پر انرژی در تک تک این صحنات موجود هستند، در نتیجه اگر لحظهای حس کردید که فیلم در حال آزار دهنده شدن است، منتظر دلقک فیلم و توهماتش باشید تا سریالی از اکشنهای افسار گسیخته را به شما تحویل دهد. از یک تعقیب و گریز ماشینی درجه یک تا یک لوپ زمانی مسخره اما با کیفیت گرافیکی شگفت آور که شما را در شوک فرو میبرد که از این صحنه شگفت زده شوید یا به آن بخندید.
از سوی دیگر، فیلم با یک چالش جدی مواجه هست. داستان اصلی فیلم در کشتی و در طول مسابقه اتفاق میافتد و موضوع اینجاست که این مسابقه بر اساس بازی سنگ، کاغذ، قیچی منتهای مراتب به صورت کارتی است. به این صورت که هر نفر از تعداد کارتهایی که دارد سه تایشان را بر اساس احتمالات روی میز میچیند و اگر توانست بر انتخابهای حریف پیروز شود، ستاره و امتیاز لازم را به دست میآورد که در ابتدا هم زنده بماند و هم به جایزه نزدیکتر شود.
منتهای مراتب این ایده حتی روی کاغذ جذاب نیست، چه برسد به اینکه بخواهد به تصویر کشیده شود. اما سازندگان با یک حربه توانستند از این مرحله نیز تا حدود مناسبی گذر کنند. آن هم کمک گرفتن از ریاضیات است. ریاضیات با وجود پیچیدگی و عدم جذابیتهای بصری، همواره یکی از دستمایههای فیلمهای خارج از جریان و معمایی برای پیشبرد داستان در طول فیلم بوده است. گستردگی ریاضیات و کاربرد آن در ایجاد معما از حل معادلههای ساده و پیچیده شروع میشود تا حل مسئلههای باینری، محاسبهی زمان، بردارهای دوبعدی و سه بعدی، توابع و … میشود. این فیلم هم برای حفظ جذابیت به سمت استفاده از احتمالات رفته است. به این صورت که از نادانی همه از اینکه چه کارتهایی ممکن است برای دوئل استفاده شوند بهره گرفته و با دادن هوش ریاضی مافوق تصور به شخصیت اصلی، دوئلها را بر اساس محاسبات احتمالات پیش میبرد. در نتیجه کل فیلم دیگر تنها به یکسری تعلیق بر اساس شانس و تصادف بسنده نمیکند، بلکه حالا استراتژیهای مختلف افراد مختلف وارد این بازی میشود.
جلب کردن اعتماد دیگران برای بالا یا پایین بردن احتمالات، دوستی و خیانت، ریسک بر سر زمان، قربانی کردن یک نفر برای متعادل کردن کارتها و سایر حربهها که در طول فیلم به کمک ایدهی عجیب آن میآیند تا حوصله تماشاچی سر نرود.
گرچه در انتهای فیلم ضعف ایده خود را نشان میدهد و داستان را از ریتم میاندازد، اما در هر حال تلاش سازندگان و ریسکی که بر روی این داستان کردهاند به نوبهی خود قابل تقدیر است. مخصوصا در زمانهای که فیلمهای معما محور مدام در حال تکرار ایدههای پیشینیان خود هستند، این فیلم هرچند ایدهای ضعیف، اما پرداخت مناسبی دارد.
اما فیلم هرچند که در بخش ایده و داستان خوب و جذاب عمل میکند، در بخش شخصیتها نتوانسته به توفیقی دست یابد. هرچند بازیهای درخشان شخصیتهای اصلی به خصوص مایکل داگلاس بزرگ توانسته به شخصیتها وجه مناسبی ببخشد، اما به دلیل تمرکز بیش از حد فیلم بر روی اکشن و معما، متاسفانه در این بخش نه شخصیتها به خاطرمان میمانند و نه چندان در طول فیلم همدلیمان را بر میانگیزند.
جهان حیوانات فیلم شاهکاری نیست، حتی فیلم شاخصی هم نیست، اما از یک جهت حائز اهمیت و شایسته دیدن است.
در ابتدا از این منظر که فیلم یک اثر چینی تمام عیار است. از حدود سال ۲۰۱۲ که چین برای رقابت با هالیوود، وارد صحنه این حرفه و سرمایهگذاری روی فیلمها شد، نتایج چندان دلچسب از آب در نیامد. فرانچایزهایی که هالیوود به چینیها میفروخت(یا به اصطلاح عامیانه خودمان، میانداخت.) بیشتر آیپیهای دست دومی مانند نقشه فرار میشد که نه ارمغان هنریی برای این کشور داشت و نه لزوما سود کافیی عاید سرمایهگذاران آن میکرد.
برای همین این دفعه چینیها خود نخ و قیچی را دستشان گرفتند و با درود فرستادن به قبر اعضای مونث آمریکاییها تصمیم گرفتند که هرچیزی که خودشان به دنبال آن هستند را به آزادترین شکل ممکن و به گرانترین شکل ممکن در این فیلم جای بدهند. در نتیجه فیلم Animal World شاید چندان ارزش هنری بالایی نداشته باشد، اما نوید از سینمایی میدهد که هرچند اکنون دارد دست به عصا راه میرود، اما باید از زمانی ترسید که دویدن را فرا بگیرد.