چند هفتهای از پخش فصل دوم سریال Punisher گذشته است و با ما در گیمشات همراه باشید تا به بررسی کلی فصل دوم این مجموعه داشته باشیم.
فصل اول Punisher در حالی به پایان رسید که فرانک کسل تمامی افرادی که در مرگ خانوادهاش دست داشتند را کشت و بالاخره توانست به رستگاری دست پیدا کند. اما آیا واقعا کسی که چندین سال با نفرت در وجودش زندگی کرده و تنها انگیزهاش برای زندگی انتقام بوده، میتواند به آرامش برسد؟ اگر فرنک میتوانست اینکار را انجام دهد دیگری از خبری از شخصیت پانیشر (مجازتگر) و فصل دوم سریال Punisher نبود.
نکته منفی دیگر اما دومین شخصیت منفی فصل دوم سریال Punisher است. جان پیلگریم یک قاتل نئو نازی سابق است که دوباره به خدا ایمان اورده است و خودش را ماموری برای پاک کردن ناپاکی از زمین میداند، ولی تنها بازیچه دست یک مولتی میلیاردر است. فکر کنم که خیلیها قبول داشته باشند که بدترین شخصیتهای منفی، کارارکترهایی با پشت زمینه مذهبی هستند. مخاطب نمیتواند به هیچ وجه با این شخصیتها ارتباط برقرار و دلیل اعمال آنها را درک کند. جان پیلگریم که به طور مستقیم از کتابهای مصور وارد سریال شده، اما متاسفانه اصلا خوب توسعه نیافته است. جان پیلگریم را اگر با بیلی روسو که به خاطر طمع به فرنک خیانت کرده بود مقایسه کینم، میتوانیم به نقاط ضعفش به راحتی پی ببریم.
اما اکنون نوبت به خود شخصیت فرنک با بازی جان برنتال رسیده است. به راحتی میتواند جان را بهترین بازیگر شخصیت پانیشر دانست و نقشآفرینی او فرسنگها با دو بازیگر دیگر این نقش یعنی توماس جین و ری استیونسون فاصله دارد. شاید هیچ بازیگر دیگری نباشد که بتواند از پس از این نقش به این خوبی برآید. جان برنتال از شرایط فیزیک بسیار خوبی برخوردار است. نکته جالب این است که دست جان برنتال در یکی از اولین صحنههای فیلمبرداری شکسته میشود ولی او بدون اینکه این موضوع را به کسی بگوید برای سه روز به فیلمبرداری با همین دسته شکسته بدون هیچ مداوایی ادامه داد. خصوصیتی که دقیقا از شخصیت پانیشر میتوان انتظار داشت. یکی از ظریفترین کار سازندگان در فصل دوم سریال Punisher این بود که این شخصیت از پیش برای بیننده تعریف نمیشود. یعنی تلاشی نمیشود که پانیشر یک قهرمان یا ضدقهرمان نشان دهد. پانیشر یک سرباز اسلحه به دست، عصبانی و اندوهگین است. این خصوصات دقیقا در بیلی روسو نیز یافت میشوند ولی خط بسیار باریکی بین این دو کشیده شده است.
نقطه قوت فصل دوم سریال Punisher اما سکانسهای مبارزه و درگیری بسیار خوب طراحی شده است. فصل دوم در این مورد نسبت به فصل قبلی پیشرفت بسیار خوبی داشته است. در فصل یک شاهد این بودیم که چندین قسمت پشت سرهم به فرنک هیچ فرصتی برای عقب راندن دشمنان داده نمیشد ولی این موضوع در این فصل رفع شده و شاهد روایت داستانی بهتری هستیم. در این فصل هر قسمت شاهد دریگری بزرگی هستیم که تنوع بیشتری نیز از فصل قبل دارند. نکته مثبت دیگر این فصل اما این است که برخلاف فصل قبل، کش داده نمیشود و در طی ۱۳ قسمت کمتر پیش میاید که خسته شوید.
فصل دوم سریال Punisher در اکثر دقایق موفق بود که به هدف خود برسد، اما یک موضوع بسیار کوچک این وسط وجود دارد. سریال Punisher یک مجموعه
بسیار خشن است و خیلیها از جمله خود من به خاطر همین خشونت و هیجان طرفدارش هستیم. با این وجود ما بسیاری اوقات شاهد این هستیم که ساعتها پس از یک درگیری سر و دست شخصیتها همچنان خونی است. این تلاش برای نشان دادن بیش از حد خون نه تنها به نشان دادن خوشنت بالایی سریال کمک نمیکند؛ بلکه کمی از واقعگرایی آن نیز کم میکند. شاید بتوان گفت که فرنک به خونی بودن دست و صورتش اهمیت ندهد ولی مشخصا این موضوع در مورد شخصیت امی که یک دختر نوجوان است صدق نمیکند. مسلما او با توجه به اتفاقاتی که برایش افتاده باید بیشتر از خون بترسد تا اینکه به این موضوع اهمیت ندهد.
در انتها سریال شاهد این هستیم که فرنک بالاخره نام پانیشر را پذیرفته است و اکنون دیگر تنها به دنبال انتقام شخصی خود نیست. همه چیز به خوبی برای ادامه سریال در فصل سوم آماده شده است. اما با توجه به کسنل شدن دیگر مجموعههای مارول در شبکه نتفلیکس، به نظر میرسد که به زودی این سریال نیز کنسل میشود. این شایعه وجود دارد که این مجموعه در شبکه استریم دیزنی دوباره بازخواهند گشت ولی مطمئنا دیزنی جرات ساخت سریالی با این حد از خشونت ندارد. اگر به دنبال یک مجموعه اکشن باکیفیت هستید، حتما باید به سراغ فصل دوم سریال Punisher بروید، چون میتواند ساعت شما را سرگرم کند.