چندین ماه از پخش سریال Bodyguard گذشته است ولی با توجه به درخشش این مجموعه در فصل جوایز به سراغ بررسی آن رفتهایم، در ادامه این یادداشت با گیمشات همراه باشید.
گاهی با دیدن نام یک سریال، ناخودآگاه کلیشهای ترین داستانها در ذهنمان شکل خواهند گرفت و حتما نام سریال Bodyguard نیز چنین ذهنیتی برایمان ایجاد میکند. اما با دیدن حضور بازیگران برجستهای همچون «ریچارد مدن» (Richard Madden) که پادشاه شمال در سریال محبوب Game of Thrones بوده است دیگر چه چیزی تماشای سریال Bodyguard را متوقف خواهد کرد؟ با این تصور که برخی از طرفداران ریچارد مدن هنوز این سریال را تماشا کردهاند، باید بگویم که داستان درمورد بادیگاردیست به نام «دیوید باد» (David Budd) که مانند هر انسان دیگری زندگی عادی و خوبی داشته تا زمانی که به جنگ میورد و اثرات منفی جنگ هم بصورت فیزیکی و هم بصورت روحی روی دیوید میماند.
البته شروع سریال اینگونه نخواهد بود و بیننده رفته رفته با شخصیت ریچارد که در ظاهر مانند سنگی است که هیچچیز از آن عبور نمیکند، آشنا خواهند شد.
حتما با بیماری (PTSD) یعنی اختلالات روانی پس از یک اتفاق ناگوار آشنا هستید، این بیماری بخصوص در سربازانی که از جنگ به خانه بازمیگردند بیشتر ظاهر میشود. این اختلالات به گونهای هستند که خود افراد بیمار هم متوجهی حملات عصبی و حتی افکار منفی خود نمیشوند و اکثر مواقع آن را انکار میکنند؛ دقیقا همان چیزی که در سریال Bodyguard نیز شاهد آن هستیم.
داستان اصلی از جایی شروع میشود که به دیوید باد وظیفهی محافظت از «جولیا مونتاژ» (Julia Montague) که وزیر امور خارجه کشور بود را میدهند و حالا روند سریال به گونهایست که دیوید بین اعتقادات شخصی خود و دیدگاهش به سیاست و شغلش گیر میکند. چرا که با یک بمب گذاری در مدرسهی فرزندان دیوید و اینکه حتی نیروی پلیس هم در پی بدنام کردن وزیر کشور است، دیوید را دچار شک و تردید شده و پیاپی از خود سوال میکند که آیا وی تصمیم درستی در راستای محافظت از او گرفته است یا خیر؟
البته هرچقدر هم که داستان پیچیده و سیاسی به نظر برسد باز هم نمیتوان از کلیشههای عاشقانه دست کشید. دیوید در بدترین شرایط روحی متوجه میشود که همسر سابقش (که هنوز از او طلاق نگرفته، بلکه از هم جدا زندگی میکنند) کسی دیگر را ملاقات میکند. وی که هنوز به همسر سابقش علاقه دارد نمیتواند خیلی خوب با مسائل جدید کنار بیاید. او که خیلی خوب میتواند همهچیز و همهکس را نجات دهد، خیلی موفق به نجات زندگی شخصی خود نبوده است. اما یکبار دیگر هم شاهد بد کردن نام مسلمانان در سریالها خواهیم بود، ولی در حقیقت اینروزها چه چیزی از این موضوع داغتر و جذابتر است؟ بازیگر و نویسنده «ریض احمد» (Riz Ahmed) در مقالهای به نیویورک تایمز به این مسئله اشاره میکند:
ما در دهه هشتاد میلادی سیاهپوست خطاب میشدیم، یا حداقل از نظر سیاسی اینگونه بود. در دهه نود به ما پاکستانی میگفتند و بعد از جریان ۱۱ سپتامبر ما مسلمان خطاب میشویم.
در هرصورت بدنام کردن مسلمانان در چند سال اخیر چیز جدیدی نبوده و این مسئله بسیار ناراحتکننده است، چراکه شبکههای رسانهای موضوعات تروریستی را کاملا به مسلمانان ربط داده و این موضوع موجب بدنام کردن آنها میشود. کلیشهای کع تکراری شده و جذابیت خود را از دست داده است. چون بیننده نمیتواند به دلیل شخصیت منفی پی ببرد و اعمال او برای او قابل درک نیستند. به همین خاطر سریال از نداشتن یک شخصیت منفی درست خالی است.
از کلیشههای سیاسی که بگذریم، شخصیت ریچارد مدن در سریال Bodyguard شخصیتی ظریف و مهربان است که حتی از قسمت اول متوجهی اهداف وی که جز مردمدوستی و مهربانی چیزی دیگری نیست خواهید شد. وی بر خلاف اوضاع آشفتهای که جنگ برایش ساخته بود و حال و احوال نامیزانش، دل پاکی دارد که تماشاچی را تمام مدت به خود جذب میکند.
برخلاف دیدگاهی که سریال Game of thrones که بر اساس کتابهای این مجموعه بوده، برای عموم ایجاد کرده است و شخصیتهای داستان بیرحمانه کشته شده و قبل از وابستگی بینندگان یکی یکی از بین میروند، در سریال Bodyguard لازم نیست نگران از دست دادن دیوید باد باشید چراکه او قطعا تا آخر سریال باقی خواهد ماند و اتفاقات وحشتناکتری از مرگ چشم انتظار او هستند.
اگرچه حال و هوای داستان تقریبا مربوط به ۱۰ سال پیش میشود که خرابکاری دولتمردان بر روی صورتشان حک میشد و اضطراب کارشان را خراب میکرد اما از نظر تکنولوژی میتوان داستان را به حال نیز ربط داد. رابطهی جولیا مونتاژ و دیوید باد رفته رفته از حالت کاملا حرفهای و کاری جایش را به صمیمیتی عاشقانه میدهد. تمام افرادی که سریال را شروع میکنند بدون شک منتظر چنین چیزی خواهند بود و چه چیزی از این کلیشهایتر؟ اما از حقیقت که نگذریم، رابطهی آن دو به اتمسفر سریال لطمهای وارد نمیکند و فقط موجب میشود بیننده بیشتر با دیوید باد آشنا شود و بهتر اوضاع او را درک کند و چه بسا وقتی نتوانست بهخوبی از جولیا محافظت کند حس پشیمانی و سرکوفتش را به خوبی به بیننده انتقال میدهد.
یکی از موضوعات قابل توجهی که بینندگان را بیشتر به تماشای قسمتهای بعدی یک سریال جذب میکند بدون شک پیشرفت اخلاقی یک شخصیت در طول داستان است. در سریال Bodyguard نیز چنین چیزی بهخوبی مشاهده میشود چرا که اوایل داستان دیوید فکر میکند که میتواند همهچیز را کنترل کند تا اوضاع را بهخوبی پیش ببرد، اما او سخت در اشتباه است و رفته رفته متوجهی اشتباهات خود میشود و تاجایی که بتواند برای زندگی از دسترفته و همسر سابقش تلاش میکند و حتی اواخر داستان به یک روانپزشک مراجعه میکند تا حال بد او را درمان کند و واقعا هم همینطور میشود.
در آخرین قسمت حال خوب دیوید را مشاهده میکنید. وی حالا آمادهی شروع زندگی جدیدش با همسر سابق و بچههایشان است و با آنها به تعطیلات میرود. اما آیا این پایان داستان خواهد بود؟ آیا میتوان گفت که سیاست پایانی دارد؟ بهخصوص برای دیوید باد که با انسانهای با نفوذی درافتاده بود.
در حین تماشای سریال منتظر اتفاقات هیجانانگیز و حتی ناگوار باشید، اما این موضوع به معنای پایانی غمانگیز نخواهد بود، چراکه صحنههایی موجب میشود نفس بیننده در سینه حبس شود اما در انتها با خیال راحت سریال را به پایان خواهید رساند.
پس از پایان سریال Bodyguard شایعاتی حاکی بر ادامهی سریال و ساخت فصل دوم آن پخش شد، اما این خبر هنوز بصورت رسمی پخش نشده است. ریچارد مدن در یکی از مصاحبههایش گفت:
شخصیت دیوید باد با یک بمب تقریبا کل لندن را پیادهروی کرد، منظور من این است که الان همهی چهرهی او را میشناسند و بنابراین او دیگر نمیتواند در بخش پلیس کاری از پیش ببرد. اما زندگی او پس از این چگونه خواهد بود؟ شاید فصل دومی ساخته شود و دیوید را در حال گذراندن تعطیلات به همراه خانوادهاش در آن نشان دهند. هنوز چیزی مشخص نیست.