سلام خدمت شما همراهان و مخاطبین گیمشات که مانند همیشه کنار ما هستید و با وجود خود، ما را در امر تولید محتوا و مطالبی بهتر یاری میدهید. با قسمت دوم این مقالات مجموعهای در خدمت شما هستیم تا بار دیگر با متدهای نوین برای ترک بازی Clash (شامل Royal ،Clans و غیره هم میشود) بتوانیم قدمی مثبت در راستای بهبود سلایق گیمی ملت برداریم.
خب بهتر است پس از تعارفهای همیشگی و پرداختن به توضیحات اولیه، گریزی بزنیم به اصل مطلب و رسیدگی به حال مراجعین عزیز. حالتان که خوب است؟ احیانا از فرط کمبود بازی Clash دچار خودزنی و استخواندرد گیمری نشدهاید؟ به مردم اتک وارد نمیسازید که؟ اگر هم به انواع و اقسام درد مبتلا شدید ایرادی ندارد زیرا تا جلسات ابتدایی، اثرات آن محرک لاکردار کماکان در وجود و مخیلهتان پاتیناژ خواهد رفت. اگر خاطرتان باشد (نباشد هم به یادتان خواهیم آورد!) هفته پیش و در قسمت نخست، اغلب پرداختیم به محوریت این نوع از اعتیاد و اثرات مخرب و پوچاش، حداقل داخل ایران و درون دست ایرانیها. قرار بر این شد تا هر هفته چند عنوان خوب و سرگرمکننده در سبکها و فضاهای مختلف به شما معرفی کنیم بلکه کرم این بلای خانمانسوز از وجودتان رهانیده شود و به زندگی عادی و ساده گیمری خود (اگر هستید) بازگردید. پیش از این رفتیم به سراغ بازیهای اکشن و شوتری که با قصه و حال و هوایی گوناگون، هرکدام یک گیمپلی مهیج و سریع را به بازیکن ارائه میدهند تا با توجه به علاقه اغلب افراد این کمپ و حتی سایر کمپهای همسایه به ترکانیدن دریچه آئورت افراد مختلف با انواع مسلسل و تپانچه، چسباندن C4 به بدن دشمنان و Breach نمودن دستگاه گوارشی و در مجموع تاسیس استخر خون و بازار گلوله و اکشن، قدم نخست ترک خیلی محکم و مردانه برداشته شود!
در قسمت دوم جلسه نیز خیلی از فضای اسلحه دور نخواهیم شد و باخبریم که از بس با زاویه دید ایزومتریک ترکاندید و تدارکات ترکانیدن را ترک نکردید، حس بمب اتم بهتان دست داده و احساس شاخی مفرط میکنید! به همین دلیل متوجه شدیم که به شکل خیلی ناخودآگاه و بیدلیلی، تخریب و نابودسازی از فواصل بیشتر و راه دور را دوستدارید و با استناد بر این فرضیه، سراغ عناوین خوب و جذاب سبک Sniper یا تکتیرانداز رفتیم که یکی از شاخههای زیرین شوتر است اما ارتباط چندان زیادی با آن ندارد. لذت قرارگرفتن در نقش یک سرباز کلهخر و بیاعصاب که عموما اسلحه را روی شانههایش آویز میکند و یا لال مرده و حرفی نمیزند یا اغلب انگار حنجرهاش معدن باروت است از فرط کلفتی و گرفتگی صدا که آرزو میکنید کاش حرفی نمیزد! اصلا انسان را از هر زاویهای که بنگرید، علاقه و استعدادی عجیب در کرم ریختن از راه دور دارد و حتی هنگامی که مقابل سیبل دارت قرار میگیرد، یاد و خاطره اتکزدن در بازی Clash و بمب اتم مذکور را با یکدیگر ادغام کرده و با ژستی موزون تیرها را به سمت سیبل پرتاب میکند و باقی ماجرا! حتی در دعواهای انسان و نوع رفتار و اَپسات (جمع پست بر وزن افعال!) وی درون فضای مجازی نیز با فاصله قلدربودن را میتوان ملموسانه حس کرد. حال با این مسائل فرعی کاری نداریم و میپردازیم به تجویزهای تخصصی و راهکارهای درمانی. پیشنهاد میشود که معتادهای گیمی خوبی باشید و به نصایح بنده گوش سپارید و اگر هنگام دوران ترک از گوشه و اطراف بهتان جنس برسد، ملخک معروف قصه تا دوبار فرصت جستن را دارد و اگر به عدد سه برسد، رسیده است دیگر؛ از یک قلم بهدست ضد اعتیاد مگر چقدر انتظار خشونت میرود؟!
Lone Wolf
عموما اگر کنار ویژگیهای ذکرشده خستگی و تنهابودن را نیز به کاراکتر یک تکتیرانداز اضافه کنیم، این حجمه خفنبودن به شکل بسیار زیادی تکمیل و حتی لبریز میشود. کلا انگار ایننوع قاتلین و اسلحهداران را ساختهاند برای فاز غم، اعصابهای خراب و تنهایی. بیخیال این دوستان مفلوک ما شوید مگر آدم نیستند؟ مگر دل ندارند؟ چون در هر دفعه شلیک یک تیر میزنند در طراحی حقوقشان هم زوج و فرد را ملاک قرار دادید؟ چرا باید این افراد خسته و حنجرهطلا از تنهایی رنج ببرند؟ اگر «گرالت» هم تکتیرانداز بود همین اندازه افسرده میشد؟! بیخیال این پرسشهای همیشه بیپاسخ شویم و امیدوار باشیم که مسئولین مربوطه رسیدگی نمایند! Lone Wolf روایتگر داستان شخصیتی با همین لقب است که پس از سالها گوشهنشینی و کنارهگیری از اسلحه، با تماس یکی از نزدیکان خود و مطرحشدن پیشنهادی هنگفت مجددا تصمیم به بازشگت میگیرد و دوباره برای دستیابی به اسکناس ماشه را خواهد چکاند. داستان حول محور همین شخصیت و اتفاقات گوناگون پیشرو میچرخد و اولین تجویز امروز برای مصرفکنندههای بازی Clash است. Lone wolf از چیزی نمیهراسد و اگر پای پول در میان باشد، حتی روی مافوق و بالاسریهای خود نیز اسلحه خواهد کشید.
گیمپلی بازی بسیار غنی و مهیج طراحی شده و برای دوستان خستهنمایی که درون موزههای متعدد قدم میزنند و در قابی با همراهی اندام فوقانی بز و اسلحهای دورزن، هشتگ «من و تاکسیدرمیهام یهویی» را مینویسند میتواند گزینهای برای خالیکردن انواع عقده و البته لذتبردن باشد. Lone Wolf بر خلاف اغلب عناوین همسبک خود، صرفا جهت کشتن بدون هدف تفنگدارتان نمیکند و قصه از محوریترین ارکان موفقیت و جذاببودن بازی محسوب میشود که میتواند مخاطبین زیادی را به سمت خود بکشاند. چیزی نزدیک به ۳۰ مرحله و ۲۰ نوع سلاح مختلف درون بازی گنجانیده شده که لذت هدشاتکردن دشمنان و رنگآمیزی دیوار با خون را برای بازیکن، خصوصا آن مجنون بازی Clash دوچندان میسازد. خیالتان راحت باشد قصد بدآموزی و ترویج خشونت را نداریم و فقط بخاطر ترک و ترغیب مراجعین به سوی انواع بازی، ناچاریم کمی هایپگونه و توأم با جو دست به قلم شویم! Lone Wolf را به هیچوجه از دست ندهید.
Clear Vision 2
هیچگاه فکرش را نمیکردیم تا روزی در نقش آدمکهای آمده از دل نقاشیهای طفولیت که حال، حالتی متحرک و چسبنده پیدا کردهاند (Stickman) پشت دوربینهای کرویشکل رایفلهای تکتیر قرار بگیریم و پز قاتلبودن بدهیم! این دفعه بر حسب استثناعات، قرار نیست تا با وزش نسیم روی پوتین سرباز خستهدل ماجرا و نگاه عمیقاش به دوردستها خرذوق شوید و با حسی قمپزگونه و نمایی آهسته، شرحه شرحهشدن دشمنان را با زوایایی سینمایی نظارهگر باشید. دومین قسمت از بازیهای Clear Vision به این دلیل داخل این مجموعه قرار گرفته است که شکل کامل و پختهتری را نسبت به نسخه اول از خود ارائه میدهد. «تایلر اسمیت» شخصیت محوری بازی بوده که پس از تجربه شغلهای مختلف و سادهای نظیر نظافت و مشکلات عدیده با مافوقهای خود، اخراج میشود و حال میبایست بدون پول زندگی سپری کند. قسمت دوم که همین نسخه باشد، پیرو داستان و حوادث نخستین نسخه دنبال میشود و روندی جداگانه را طی نخواهد کرد.
اسمیت پس از اخراج، پیشنهادی مرموز و عجیب با محتوای «آدمکشی در قبال پول» دریافت میکند. کلنجارهای او و خودخوریهای جدالآمیز احساس، وجدان و عقل اسمیت با وجود تمام سادگیهای بازی تصنعی جلوه نمیکند و مانند بسیاری از عناوین مشابه، شخصیت اصلی کلاسهای مضحک شخصیتی نمیگذارد و شعار جنگ جنگ تا پیروزی سر نمیهد! این آدمک بدبخت و دوستداشتنی قصه ما پوللازم است و میداند که صاحبخانه پاشنه درب اتاقک اجارهایاش را بخاطر چندرغاز دلار درآورده است! پس با نه گفتن به مغز خر، پیشنهاد را میپذیرد و با اسلحه دورزن همراه عینک دودی تبدیل به یک قاتل قراردادی با مالکیت اقیانوس اسکناس میشود. نگران گیمپلی هم نباشید زیرا بازی به اندازهای راه و روش ترکاندن جوارح بیرونی و درونی را مقابلتان قرار میدهد که اشباع شوید و در نهایت اتکزدن از زوایا دور را به شکلی دیگر تعریف نمایید. داستان بازی در عین سادگی بسیار جذاب بوده و همراه گیمپلی سرگرمکننده خود که شامل کشتار اهداف مشخصشده از سوی بچههای بالا با انواع زوایا و دستورهای مختلف است، قطعا پتانسیل کشیدن زهر از بدن طرفداران بازی Clash را دارد.
Sniper X With Jason Statham
خواسته یا ناخواسته بالاخره قاتلین خشن و عموما کچل همراه تهریش و دور بازوهای قطور هم طرفداران خاص و بیشماری دارند و نمیشود از محبوبیتشان چشمپوشی کرد! ما نیز مشکل خاصی با این قضایا نداریم و اگر رخصت دهید و بیخیال بازی Clash شوید، ما حتی خود «جیسون استتهام» (Jason Statham) را دعوت میکنیم تا کنارتان تیراندازی کند و از فرط ذوقزدگی، خفنپنداری و سلفیهای متداول او را کچل نمایید و بیخیال حمله به قلعهها شوید! بازی Sniper X With Jason Statham یک عنوان خوب و خوشساخت است که شما را در نقش این ستاره زلفافکن هالیوودی قرار میدهد. داستان چیز خاصی را روایت نمیکند و باید طبق عناوین مشابه، جلوی حملات تروریستی ایستادگی کنید و یکنفره اقوام عدهای تا دندان مسلح را به یکدیگر پیوند بزنید! کلیت گیمپلی بازی، قرارگیری در مراحل مختلف و پاکسازی محیط با انواع اسلحهها نظیر رایفل و گونههای متعدد مسلسل است.
میتوانید آزادانه در سنگرها حرکت کنید، پنهان شوید و با برنامهریزیهای مشخص هنگام حمله همراه با امواج قوی دشمنان، به اشکال گوناگون بترکانید، منفجر شوید و اگر خیال میکنید بازی ساده و مانند آب خوردن است، در کسری از ثانیه بترکید و منفجر شوید! انواع اسلحه برای جیسون طراحی شده که مخاطب با توجه به سلیقه و پیشزمینههای خانمانسوز بازی Clash میتواند هرکدام را انتخاب کند و با استفاده از سلاحهای گوناگون، روشهای کشتار متعدد و اهداف مراحل، آشوب راه بیندازد یا مخفیانه و بی سر و صدا جمجمه، قلب، شکم و دیگر مناطق تحتانی و فوقانی خارج از بحث را سوراخ نماید! در مجموع میتوان گفت که بازی Sniper X With Jason Statham عنوان خوب و بسیار هیجانانگیزی است که طرفداران قرارگیری در نقش یک تکتیرانداز بیمو و خفن را همراه یک گیمپلی شلوغ و پر هیاهو کاملا راضی خواهد ساخت و میتواند همدم شبهای خماری بدون بازی Clash شود و لذت فراوانی را به مخاطب القا سازد.
Hitman: Sniper
خب پس از معرفی چند بازی خوب و محبوب در سبک تکتیرانداز، رسیدیم به اصل جنس با اثرگذاری بسیار بالا که چیزی جز مأمور ۴۷ خوشتیپ و دائمالقتل نیست! اصلا ناف این کچل بیاحساس را با قتل و کشتار بریدهاند و امکان ندارد در مکانی صحبت از شخصیتهای بُکُش میان آید و نامی از یک سر به سفیدای و براقی الماس همراه بارکدی مدرج برده نشود! حتی روایت داریم که مامور ۴۷ دستی در هنر هم داشته و به دلیل موانع بدون منبع، به ناچار دست از نوازندگی کشیده و حال در راه خالینمودن عقدههای گذشته با سیم پیانو برای افراد گوناگون کراوات قرمز ترسیم مینماید! از تمامی این پیشدرآمدها که بگذریم، باید برسیم به چیرهدستی این قاتل اتوکشیده در سلب جان انسانها از فواصل دور با متراژهای بالا که تبدیل به یکی از اصلیترین مهارتهای وی شده است. Hitman: Sniper به طور بسیار جدی از جایگزینهای عالی بازی Clash محسوب میگردد و روند درمان را تسهیل میبخشد. در این عنوان جذاب وظیفه دارید تا با این فرد عاری از مو که حرکات و مهاراتش دیگران را نیز ناچار به بیمویی میسازد، روی ارتفاعات و مکانهای ساختمانی مشخص قرار گیرید و با توجه به دستورات، هنگام مطالعه این مقاله در گیمشات، شات در دستها را هدشات کنید!
مامور ۴۷ بودن همیشه از علایق و فانتزیهای جامعه گیمرها (خصوصا معتادین به بازی Clash که هویت گیمری را باختهاند و فقط در حال انگشتنمودن صفحه نمایش هستند) بوده و در این عنوان، طبق معمول تیراندازی از فواصل زیاد با این کچل خشک و دوستداشتنی امری بسیار لذتبخش و مهیج است. مراحل بازی شامل ماموریتهای مختلف و به قتل رساندن افرادی خرابکار و ویژه بوده که مافوقتان خیلی رک با وجود زندهشان حال نمیکند و به شما مبالغ هنگفتی را پرداخت میکند تا گلوله را با زاویه و سرعتی مناسب، از میان روده بزرگ و کلیه سمت چپ زیگزاگیوار عبور دهید و همین که هست اگر هم اعتراضی دارید، خدا زیادش کند! محیط بازی شامل یک هتل روی آب یا کشتی تفریحی است که افراد گوناگونی اعم از محافظین غول تَشَن و سوژههای هدف، داخل طبقات آن راه میروند و همراه کچل کاربلد قصه باید تعقیبشان کنید و طبق فرامین صادر شده دخل عدهای خاص یا یک یکشان را بیاورید! Hitman Sniper آخرین عنوان پیشنهادی دومین جلسه کمپ گیمشات است که میتواند علاقهمندان بسیار فراوانی را جمع کند و با گیمپلی خود و وجود شخصیتی مشهور و محبوب، موجب ریزش و کسر تعداد مخاطبین بازی Clash بشود و جواب این سوال را تا حدی روشن سازد که چرا کچلها تکتیراندازهای بهتری هستند؟!
به پایان دومین قسمت از این مقالات رسیدیم و امیدواریم مورد رضایت و خشنودیتان قرار گرفته باشد. تا هفته بعد امیدوارم ایامتان بهکام باشد و با ۹ بازیکن دیگر، گلهای شادمانی و زندگی عمیقتری را وارد دروازه روزگار سازید!