برای سینما دوستانی که در جستجوی چیزی فراتر از سرگرمی و تفریح هستند؛ کسانی که میخواهند به درک عمیقتری از آثار دست یابند و معناهای متعدد نهفته در فیلمها را کشف کنند، نقد و آنالیز فیلم امری بسیار مهم تلقی میشود. هر چه قدر که بیشتر نقد بخوانید و بیشتر نقد کنید، دقیقتر بنگرید و بیاندیشید، میتوانید به تجربههای مهم فکری به واسطه سینما برسید. دنیایی عظیم که سرشار است از لذت، یادگیری و حرف. برای نقد فیلم و شیوههای مختلف آن، هزاران کتاب و مقاله وجود دارد اما این مقاله کوچک که قصد رقابت با آن آثار پیشرفته را ندارد، با زبانی ساده برای «علاقهمندان مبتدی» به نقد میتواند کار آمد باشد و در آن سعی خواهد شد که بیشتر به وجهه داستانی آثار سینمایی توجه شود. این مقاله تنها با هدف آشنایی اولیه است و برای مطالعه و آشنایی بیشتر و دقیقتر میتوانید به کتابها و مقالات موجود که بسیار علمیتر هستند رجوع فرمایید. نگارنده از زمانی که نقدنویسی را آغاز کرده، به طور موثر از این روشها بهره جسته است و از شما نیز دعوت میکند که اگر علاقهمند به نگارش نقد هستید، نیمنگاهی به این روشها داشته باشید.
نقد سنتی (Traditional Approach)
به طور کلی این نوع نقد منسوخ شده است اما هنوز هم میتوان از آن استفاده کرد و بخشی از نقد خود را به آن اختصاص داد. قبل از اینکه نقد «فرمالیستی» (Formalism) و «منتقدان جدید» (New Criticism) وارد کار شوند و تحول ایجاد کنند، همه منتقدان وابسته به این سیستم قدیمی و بیرونی بودند. در نقد سنتی خود اثر چندان مهم نیست، بلکه هرچیزی که در اطراف آن وجود دارد حرف اول را میزند. زندگی نویسنده و اتفاقات روز تقریبا مهمترین عنصر این نوع نقد هستند. خود شامل چند نوع و رویکرد مختلف میشود که در ادامه با منطبق کردنشان بر آثار سینمایی، به آنها خواهیم پرداخت. یکبار دیگر پافشاری میکنیم که این روشها به صورت اختصاصی برای آثار ادبی طراحی شدهاند اما میتوان از آنها در نقد فیلم کمک گرفت.
یک: نقد تاریخی و زندگینامهای (Historical & Biographical)
در این نوع نقد، اتفاقات درون فیلم با اتفاقات واقعی (گاهی دوره تاریخی که فیلم قصد روایت آن را دارد) و همچنین زندگی خود نویسنده مقایسه میشود. برای مثال فیلمی در مورد جنگ جهانی دوم ساخته شده است، اگر شما بخواهید از وجهه تاریخی آن را بررسی نمایید، میروید و اتفاقات مرتبط و همزمان با اتفاقات داستان فیلم را بررسی میکنید و سپس آنها را وقف میدهید. آیا سکانسهایی که در فیلم نمایش داده میشود، تحریفی از واقعیت یا نزدیک به آن است؟ آیا شخصیتها ریشهای تاریخی دارند و معادل یک شخصیت واقعی هستند یا خیر؟ در نقد خود میتوانید همه این موارد را لحاظ کنید. میتوانید یک فیلم خوب را به خاطر تحریفهای تاریخیاش به چالش بکشید یا از یک فیلم بد به خاطر پایبندیاش به تاریخ دفاع کنید. این نوع نقد برای بسیاری از فیلمهایی که قصد نشان دادن اتفاقات تاریخی یا مهم و مستند را دارند، میتواند به خوبی استفاده شود. یک مثال واضحتر، فیلم «حرامزادههای لعنتی» (Inglourious Basterds) ساخته «کوئنتین تارانتینو» (Quentin Tarantino) در اتفاقات تاریخی دست برده و آنها را تحریف کرده است. میتوان از اتفاقات همانطور که رخ داد صحبت کرد و آنها را با حوادث تحریف شده فیلم مقایسه کرد: آیا این تغییرات جسورانه و خلاقانه بوده است؟ آیا بهتر نبود اتفاقات بدون هیچگونه تغییری به نمایش درآیند؟ آیا اینجا سیاهنمایی رخ داده است؟ و بسیاری از سوالات دیگر که میتوانید در نقد خود به آنها از این منظر پاسخ دهید.
و اما در نقد زندگینامهای، میتوانید به دو شکل از آن بهره ببرید. یک اینکه بخشی از نقد خود را به زندگی کارگردان اختصاص دهید. این روش خصوصا برای فیلمهایی است که کارگردان همه کاره آن است، میتواند کارآمدتر باشد (همان بحث که کارگردان فقط در صورتی مؤلف است که تمام وظایف اثر را خودش انجام داده باشد. فیلم، فیلمِ اوست). دوم اینکه اگر کارگردان یا نویسنده از اتفاقات شخصی الهام گرفته است، آن را با اتفاقات داخل فیلم مقایسه کنید. میتوانید در مورد تاثیرات مستقیم و غیرمستقیم آن بنویسید. اینکه چگونه اینها با یکدیگر در ارتباط هستند. یا اینکه منبع الهام این فیلم در زندگی نویسنده و کارگردان کجاست. برای مثال «جاس ویدون» (Joss Whedon) در یک کافه نشسته بود و احتمالا عصرانه میل میکرد که ایده قسمت دوم فیلم «انتقام جویان» (Avengers) به ذهناش آمد. این یک مثال ساده بود اما این نوع الهامها و تاثیراتشان را می توانید در بخشی از نقد خود لحاظ کنید. این البته مختص سازنده نیست و اگر اثر در ژانر زندگینامهای باشد, میتوانید مستقیما به خود شخصیت اصلی بپردازید. برای مثال فیلم «سلما» (Selma) که به بخشی از زندگی «مارتین لوتر کینگ» (Martin Luther King) مربوط است را میتوانید با کمی تحقیق با اتفاقات اصلی زندگی این شخصیت بزرگ مقایسه نمایید.
دوم: نقد متنی
در این نوع نقد، منتقد اثر را از نظر گرامری، غلط املایی و… بررسی می کرد. شاید آسان به نظر بیاید اما این نقد در نوع خود بسیار سخت بود. منتقد باید از نظر علمی و زبانی سطح بسیار بالایی میداشت. او باید تشخیص میداد که آیا کلمات در جای مناسب آمدهاند یا اصلا کلمه مناسبی استفاده شده است؟ هدف این بود که بهترین نسخه اثر تحویل داده شود. استفاده از این نوع نقد در سینما میتواند جالب باشد، البته به حالتی مدرنتر. از این نوع نقد برای ارزیابی شخصیتها و دیالوگها استفاده کنید. هر فیلم دارای تعداد زیادی مکالمه است. گاهی در حال شنیدن این دیالوگها هستید و به نظر میرسد مشکلی وجود دارد، احساس میکنید این دیالوگ مناسب نیست یا با شخصیت همخوانی ندارد. میتوانید راجع به این پارادوکسها در نقد خود بنویسید. برای مثال یک شخصیت از یک خانواده ثروتمند است و لحن مودبانهای دارد اما گاهی از کلمات عامیانه و خیابانی استفاده میکند که چندان با شخصیتاش مطابقت ندارد. این امر برای تماشاگران ریزبین ممکن است باعث شود که حتی از فیلم لذت نبرند. یا شوخیهای بیموقع در جایی نامناسب. یا مونولوگهای اضافهای که اصلا به دراماتیک شدن فیلم کمکی نمیکنند (شاید مونولوگ «میکی رورک» در فیلم «بی مصرف ها» را به یاد داشته باشید که ده دقیقه شکنجه روح بود و در عین حال با آن جدیت تمسخرآمیزش میتوانست خندهدار هم باشد) یا اینکه چرا فیلم یک کلمه خاص را بیش از حد استفاده میکند و چه مفهومی را میخواهد منتقل کند؟ میتوانید با نگاهی دقیق به کلمات به کار رفته در فیلم, اطلاعات زیادی راجع به آن بدست بیاورید. در نقد خودِ شخصیت هم میتوانید از این نقد استفاده کنید. لحن مناسب یک شخصیت میتواند نشان دهنده طراحی درست او باشد، البته اگر شخصیت پردازی داشته باشد.
سوم: نقد ژانر
ما اطلاعات کاملی از ژانرها داریم. ویژگیهای خاص آنها را میشناسیم و بر اساساش آثار را طبقه بندی میکنیم. مثلا یک فیلم وسترن میتواند شامل یک دوئل باشد یا یک فیلم اکشن معمولا شامل یک سکانس تعقیب و گریز با ماشین است.
در گذشته منتقدان سعی میکردند با نقد اثر، آن را در یکی از ژانرها جای دهند و مقایسه کنند که آیا اثر مورد نظر به قوائد ژانر خود پایبند است یا خیر. احتمالا میدانید که «ارسطو» اولین کسی بود که ژانر را تعریف کرد و ویژگیهایی برای آن لحاظ نمود. امروز ما دیگر نیازی به این امر نداریم، همه چیز آماده است و اصلا سخت نیست که ژانر یک فیلم را مشخص کنیم. اما بخش کاربردی این نوع نقد در آن است که اثر را در ژانر خود بسنجیم. برای مثال یک فیلم اکشن. شاید فیلم مورد نظر از نظر فنی و ساختاری به عنوان «یک فیلم» حرفی برای گفتن نداشته باشد و به معنای واقعی کلمه ضعیف باشد اما اگر آن را در ژانر خود، به عنوان یک فیلم اکشن و نه چیزی دیگر مقایسه کنیم، به نتایج بهتری برسیم. آیا این فیلم به عنوان یک اثر اکشن قادر به راضی کردن طرفداران ژانر مخصوص خود میباشد؟ آیا این فیلم اکشن نسبت به دیگر آثار این سبک حرفی برای گفتن دارد؟ همچنین میتوانید اثر را با آثار اکشن مشابه مقایسه کرده و نقاط ضعف و قوت آن را مشخص کنید. به علاوه میتوانید نگاه دقیقتری به آثار داشته باشید. برای مثال فیلمهایی همچون «بُرات» (Borat) و «تلما و لوئیز» (Thelma & Louise) هر دو در زیر- ژانر «پیکارسک» (Picaresque) قرار دارند. آثاری که نقش اصلی معمولا یک ضدقهرمان است و بیشتر داستان در طول راه و یک سفر اتفاق میافتد. حالا میتوانید برای مثال فیلم بُرات را به عنوان یک اثر در این زیر-ژانر نقد کنید (نه یک اثر از ژانر کمدی) و به موارد بسیار تازهای دست یابید.
چهارم: مطالعه منبع (Source Study)
به این نوع نقد «پیدایش» (The Genesis) نیز گفته میشود. اسم گویای همه چیز است. در این نوع نقد شما مستقیم به سوی منبع و ریشه میروید. چیزی که این فیلم را به مرحله ساخت رسانده، قطعا حاصل تجربه سازنده از فیلمهای قبلی اوست (حتی اگر فیلم اولی باشد، قطعا چند فیلم کوتاه در کارنامه دارد). پس اگر فیلمساز قبلا فیلمهای دیگری ساخته است، این وظیفه شماست که اثر و سبک سازنده را با آثار پیشین مقایسه و نسبت به آنها نقد کنید.
اگر آثار قبلی کارگردان ساخته نمی شدند، امکان ساخت این اثر فراهم میشد؟ آیا با این اثر تغییر و تحولی در کار سازنده ایجاد شده است؟ پیشرفت یا پسرفت داشته است؟ آیا اثر در راستای خط فکری کارگردان پیش میرود یا به شکست منجر شده است؟ همینطور میتوانید از صحبتهای سازندگان راجع به اثر استفاده ببرید. این نوع نقد تقریبا مخصوص فیلمهای گذشته کارگردان است اما شما میتوانید راجع به منابع الهام اثر حال حاضر نیز صحبت کنید، در واقع به ریشههای اثر برسید (که البته بسیار به نقد زندگینامهای نزدیک می شود). اگر فیلم به اثری از کارگردانی دیگر ادای دین یا اشارهای داشته است، باید آن را نقد کنید. برای مثال کوئنتین تارنتینو در فیلم «بیل را بکش» (Kill Bill) ویژگیهای فیلمهای رزمی و وسترن آمریکایی را با هم تلفیق میکند. او هم قصد ادای دین دارد و هم به طور کلی از آن ژانرها در تولید فیلم الهام گرفته است. میتوانید در نقد خود به ریشههای اثر رفته و آنها را بیابید. مثلا تارنتینو با چه فیلمهایی در این سبکها بزرگ شده و در تلاشاش برای ادای دین تا چه اندازه موفق بوده است. یک بار دیگه اشاره میکنیم که تفاوت مطالعه منبع و نقد زندگی نامهای این است که در مطالعهی منبع، منتقدان مستقیما به تحلیل آثار گذشته نویسنده میپرداختند و نه زندگی او. شما نیز به همین منوال، میتوانید به فیلمها و ساختههای قبلی کارگردان بپردازید، حتی اگر چند موزیک ویدئو بوده باشد.
پنجم: نقد اخلاقی و فلسفی
این روش نقد و بررسی در نوع خود از پیرترینها محسوب میشود و قدمتی کهن از زمان یونان باستان و رم دارد. در این نوع نقد، منتقد بر این باور است که هدف هنر در واقع آموزش اخلاق و حل مشکلات و دغدغههای فلسفی انسان است. بنابر این برای نقد یک اثر آنها از یک نوع دید فلسفی استفاده میکنند. البته این نوع نقد کاملا بدیهی است و لزومی ندارد چندان به آن بپردازیم. به طور کلی درک ما از فلسفه تاثیری بیچون و چرا بر روی نگاه ما از سینما میگذارد. برای مثال هرچه قدر از «اگزیستانسیالیسم» (Existentialism) بیشتر بدانید، از آثاری همچون «۲۰۰۱: ادیسه فضایی» (۲۰۰۱: A Space Odyssey) ساخته «استنلی کوبریک» (Stanley Kubrick)، «درخت زندگی» (The Tree of Life) اثز «ترنس مالیک» (Terrence Malick) یا «فاست» (Faust) به کارگردانی «الکساندر سوکوروف» (Alexander Sokurov) لذت بیشتری خواهید برد و در عمق بیشتری فرو خواهید رفت. پس اگر قصد نگارش نقدهای فلسفی و روانشناختی بر این نوع آثار را دارید، فراموش نکنید که باید از نظر فکری در آمادگی بالایی به سر ببرید. شما از این نوع نقد میتوانید استفاده گستردهتری داشته باشید و حتی قسمت بیشتری از نقد خود را یا تمام نقد خود را به آن اختصاص دهید.
امیدواریم که از این مقاله کوتاه اما نسبتا جامع، استفاده لازم را برده باشید.
3 دیدگاه
PEYMAN666
عالی بود خسته نباشی. حالا اگر زحمت بکشی این ها رو جزئی تر توی یک مقاله جدا شرح بدی
مثلا نقد اخلاقی و فلسفی رو در یک مقاله کاملا شرح یا نمونه بیاری
دمت گرم
نیما رمضانی
خیلی ممنون، «یادداشتی فلسفی بر فیلم سکوت (Silence)؛ خدا خیمهشبباز نیست» به قلم محمد فلاح رو میتونید از سایت جستجو کنید و به عنوان نمونه بخونید.
مازیار همتی
عالی بود!