کارنامه درخشان فیلمسازی نولان، مهمترین دلیلِ انتظار همهجانبه برای تماشای Dunkirk بود. فیلمی که از مدتها پیش دربارهاش سخن میرفت و این روزها با عرضه نسخه بلو-ری این اثر، بحث پیرامون آن در میان رسانههای فارسی زبان جانی دوباره گرفته است.
فیلمی که تماشایش عدهای را ذوقزده کرده و کماکان به ستایش کارگردان محبوبشان پرداختهاند و افرادی دیگر نیز سرخورده از تماشای یکی از مهمترین آثار سینمایی امسال، فیلم را در حد و اندازههای نولان نمیدانند و اعتقاد دارند که انتظاراتشان برآورده نشده است. در ادامه نگاهی میکنیم به Dunkirk جدیدترین اثر یکی از مهمترین کارگردانان حال حاضر سینما.
پررنگترین تصویر Dunkirk را میتوان سکانسی دانست که افسر با اشکی که در چشمانش حلقه زده تاکید میکند: اونجا خانهس.
امید بازگشت به خانه پررنگترین تصویر در میان ویرانی و نابودی جنگ است که به عنوان تنها نیروی محرکه برای فرار شناخته میشود. کریستوفر نولان که با ساخت فیلم ممنتو توجهها را به سوی خود جلب کرد، بعد از فیلمهای بیخوابی و حیثیت و موفقیت همزمان در گیشه و جلبنظر منتقدان، توانست جایگاه خود را تثبیت کند. سهگانه شوالیه تاریکی، تلقین و میانستارهای نیز از دیگر فیلمهای مطرح اوست که همگی استقبال همهجانبهای را برایش در پی داشته است. نولان پیش از اکران فیلم جدیدش، در مصاحبهای از یازده فیلمی نام برد که بهتر است تماشاگران پیش از تماشای Dunkirk آنها را ببینند. آثاری که هر یک به نوعی بر دانکرک تاثیر گذاشتهاند و از میان آنها میتوان به Alien ،Greed ،Speed ،Chariots Of Fire و…اشاره کرد.
در همان نگاه اول نیز مخاطب Dunkirk را متفاوت با دیگر آثار جنگی معمول میبیند. فیلمی که برخلاف دیگر فیلمهای مطرح در این ژانر مانند نجات سرباز رایان یا غلاف تمام فلزی و… خبری از قصهگویی و تعریف شخصیت در آن نیست و فقط متکی بر تعلیق و اضطراب ناشی از فضاسازی به کمک تدوین و موسیقی پیش میرود. او از به تصویر کشیدن صحنههای جنگی رایج خودداری میکند و دنیایی ترسناک و خشن را به تصویر میکشد که تقریبا هیچ زنی نیز در آن به چشم نمیخورد. بزرگترین دستاورد فیلم را میتوان تصاویر عظیم و تاثیرگذاری فوقالعاده آن دانست. تماشای Dunkirk بر روی پرده سینما مخاطب خود را شگفتزده میکند. داستان ایمان و امیدی که در تاریکترین لحظات هم میتواند به کمک ما بیاید. دانکرک به خوبی توانسته حس قرار گرفتن در محیطی بسته و افراد محصور در ناامیدی را القا کند.
به عقیده نگارنده دانکرک با وجود تمام شکوه و بزرگی خود نمیتواند مرگ را آنگونه که هولناک است به تصویر بکشد.
به تصویر کشیدن تعداد فراوانی سرباز که در مدت زمانی کوتاه تلاش میکنند تا خود را از دست دشمن نجات دهند، نجات یافتن از نوعی مرگ دستجمعی و تلاش برای حفظ بقا حتی به قیمت نابودی همنوع خود، تصویر هولناک و رعبانگیزی است که نولان تلاش کرده آن را به تصویر بکشد. اما این ترس و اضطراب تنها تا زمانی همراه مخاطب است و بعد از مدتی تماشای آن برایش عادی میشود. تلاش های فراوان و ناکامیهای بعد از آن، تا حدی تکرار میشود که دیگر تاثیرگذاریاش را از دست میدهد و اینبار موسیقی خارقالعادهاش نیز دیگر نمیتواند به کمک فیلم بیاید. به عقیده نگارنده دانکرک با وجود تمام شکوه و بزرگی خود نمیتواند مرگ را آنگونه که هولناک است به تصویر بکشد. «اتفاقی» که دائما در فیلم به تعویق میافتد و تنها مخاطب را مجبور میکند تا انتها فیلم را دنبال کند، خالی از هرگونه ایده و خلاقیت است. در چند فیلم اخیر نولان علاوهبر پروداکشنهای عظیم و پرخرج، میشد خلاقیتهایی را در فیلم پیدا کرد که با اطمینان به نولان نسبت داد.
البته تمایز Dunkirk با دیگر آثار نولان را نیز میتوان در همین موضوع دانست که برخلاف دیگر فیلمهای او قصه بر پایه یک داستان واقعی نوشته شده و خبری از ذهن خلاق نولان نیست. داستان فیلم در جنگ جهانی دوم اتفاق میافتد و درباره تخلیه نیروهای بریتانیا، فرانسه و بلژیک از شهر دانکرک در فرانسه است. در جریان این عملیات تاریخی بیش از ۸۰۰ قایق نظامی ارتش بریتانیا جان دستکم ۳۳۵ هزار سرباز انگلیسی و فرانسوی را که در محاصره ارتش آلمانها گرفتار شده بودند نجات دادند. فیلم بیننده را به لحظات تخلیه نیروهای بریتانیا از شمال فرانسه پس از نبرد فاجعهآمیز دانکرک میبرد. تخلیهای که با کمک قایقهای کوچک غیرنظامی انجام شد که امروزه به ناوگان کوچک افسانهای معروف هستند.
وجود فلشبکهایی در فیلم که سکانسها را دوباره ولی از زاویه دیگری به تماشاگر نشان میدهد، یکی از نقاط قابل بحث فیلم است.
یک هفته از محاصره سربازان در ساحل، یک روز از سفر پیرمرد انگلیسی (مارک رایلنس) با کشتی و یک ساعت از نبرد هوایی خلبان انگلیسی (تام هاردی) در زمان دو ساعت روایت میشود. واقعهی دانکرک به یکی از مهمترین نقاط حساس جنگ جهانی دوم بدل شد. وجود فلشبکهایی در فیلم که سکانسها را دوباره ولی از زاویه دیگری به تماشاگر نشان میدهد، یکی از نقاط قابل بحث فیلم است. عوض شدن خط زمانی و روایی فیلم علاوهبر به رخ کشیدن مهارت نولان، میتواند موجب شود مخاطب با اشتیاق بیشتری به تماشای فیلم بنشیند.
موسیقی یکی از عناصر مهم در Dunkirk محسوب میشود و موسیقی ساخته شده توسط هانس زیمر به اندازه هر کدام از شخصیتها اهمیت دارد. موسیقی زیمر در تمام لحظات شما را همراهی میکند و تمامی ترسها، وحشتها و امیدهای شخصیتهای فیلم را با شما قسمت میکند و با گلولهها، و صدای فریاد و امواج آب یکی میشود. خلاقیتهای زیمر مانند استفاده از تیکتاک ساعت یا صدای شلیک گلولهها به خوبی بر روی فیلم نشسته و درصد بالایی از موفقیت Dunkirk را میتوان مدیون موسیقی او دانست.
شخصیت در فیلم نولان جایی ندارد. هیچ قهرمانی وجود ندارد که گذشتهای داشته باشد و مخاطب از طریق فلشبک با روحیات و زندگی آنها آشنا شود. ما با تودهای از انسانها روبرو هستیم که برای حفظ بقا دست به هر کاری میزنند و تلاش میکنند تا خود را از دست دشمن نجات دهند. آلمانیها هیچگاه در فیلم دیده نمیشوند و حتی از ماهیت آنها نیز اسمی برده نمیشود و فیلم با کمترین دیالوگ پیش میرود. Dunkirk فیلمی کاملا مبتنی بر تصویر است و به همین دلیل اگر شما فیلم را بدون صدا و بدون زیرنویس هم تماشا کنید، همچنان متوجه داستان میشوید و آن را به خوبی درک میکنید. بازیهای یکدست فیلم یکی از نقاط قوت دانکرک محسوب میشود و مارک رایلنس، کیلین مورفی، تام هاردی، هری استایلز و… بازیهای خوبی از خود به نمایش گذاشتهاند. همچنین فیون وایتهد در نقش تامی سرباز اصلی فیلم و نمایندهی تمام نیروهای تازهکار و اسیر در ساحل، به عنوان اولین تجربه حرفهای خود عالی ظاهر میشود.
Dunkirk چیز اضافهتری نسبت به سایر فیلمهای ساخته شده در حوزه جنگ جهانی دوم ارائه نمیکند و این موضوع میتواند برای نولان گامی روبه عقب محسوب شود. ما تمام اتفاقات را فقط از دور میبینیم و نمیتوانیم به آن اندازه که باید، درگیر موقعیتهای ترسناک سربازان شویم. نماهای دوری که از سربازان پراکنده شده در ساحل میبینیم، نوعی تصویر آخرالزمانی را در ذهن مخاطب ایجاد میکند. انگار که این سربازان آخرین افراد باقیمانده بر روی زمین محسوب میشوند و یک انزوای ترسناک را به تصویر میکشد.
3 دیدگاه
reza6175
فیلم بدی نبود ولی اصلا هم فیلم خوبی نبود
و مرگ اون پسره چقدر ضخرف بود! سپاس بابت نقد خانوم رحیمی ❤️
reza6175
به نظر من مسخره ترین قسمت مرگ پسره بود ک کور شد اونجا خیلی ضایع بود دیگ
nazi
اره اون هواپیماعه هم جالب بود بدون سوخت بابا نیم ساعت تو هوا بود یه جنگنده هم بدون سوخت زد