پسری که در اوج جوانی ناخواسته مرتکب قتل میشود و تا آستانه خودکشی پیش میرود، پدری که با مرگ ناگهانی فرزندش زندگیاش مختل میشود، دختری که به دلیل یک توانایی عجیب به انزوا کشیده میشود. اینها ایدههایی بودند که در بازیهای یکی از متفکرترین مغزهای صنعت گیم یعی David Cage به طور فوق العادهای ساخته و پرداخته شدند. آثار شرکت Quantic Dream همانند زندگی پرپیچ و خم کارگردان خلاقش، همواره داستانی متفاوت و جدیدی داشتهاند و بهطور کل با دیگر عناوین صنعت بازیها متفاوت هستند. David Cage، فردی است که به دلیل علاقه فراوانش به کامپیوتر و بازی سازی، دانشگاه را رها کرده و تمام وقتش را صرف کامپبوتر قدیمی خود میکند. آنقدر عاشق این صنعت بود که در حین ساخت (Fahrenheit(Indigo Prophecy چندماه در استودیو خوابید و آنقدر خلاق بود که با تکنولوژی Motion Capture انقلاب بهپاکرد. Detroit نام آخرین دستپخت این سازنده نامآشنای صنعت بازیها است که در مراحل تولید خود را سپری میکند. در ادامه با ما همراه باشید تا با هم به بررسی اطلاعات موجود از این بازی بپردازیم.
این کارگردان کار خود را با شاهکاری به اسم Fahrenheit شروع کرد و پس از آن به خلق عناوینی همچون Heavy Rain پرداخت. اختتامیه داستانهای عمیق دیوید کیج را به دنیای Beyond: Two Souls تعلق گرفت که درون مایه تمامی آنها مشکلاتی است که برای شخصیتهای اصلی داستان در طول یک زندگی واقعی رخ میدهد؛ تمامی بازی های Quantic Dream از یک محتوای Real بهره میبرد و با اینکه گاها ممکن است اتفاقاتی به دور از واقعیت در آن رخ دهد، اما هیچگاه کلیتی تخیلی نداشتهاند. با تجربه هر یک از آثار این استودیو بهطور عمیقی غرق در داستان خواهید شد و با شخصیتها به طور کامل ارتباط برقرار خواهید کرد. در واقع همیشه داستان در اولویت کارها برای David Cage قرار داشته که گاها این مقدار توجه افراطی به داستان، به گیم پلی بازی های او ضربات مهلکی وارد کرده است؛ اخرین نمونه آن هم Beyond:TS است که به دلیل گیم پلی سطحی نتوانست نظر منتقدین را جلب کند.
حال ۵ سال از شاهکار Quantic Dream یعنی Heavy Rain و ۳ سال از اخرین اثر آن ها (Beyond:Two Souls) میگذرد. دیوید کیج همچنان همانقدر که برای ساخت اولین بازی خود شور و اشتیاق داشت با قدمهایی بلند به روی صحنه میآید و با کمی توضیح در مراسم Sony’s Paris Game Week جدیدترین عنوان در دست ساخت خود را معرفی میکند. تریلری با عنوان Detroit: Become Human روی صفحه نقش میبندد؛ بیشترین چیزی که در نمایش بازی به چشم میخورد وجود رباتهایی است که در سرتاسر شهر پخش شدهاند. ربات هایی که نه تنها معمولی نیستند، بلکه گاها از انسانها هم پیشی میگیرند؛ در واقع آنها هوش مصنوعی هستند که برخلاف آنچه سازندگانشان مدنظر داشتند، احساس دارند و میتوانند تصمیم بگیرند. باز هم بازی درونمایه احساسی داشت و سبک و سیاقش متفاوت با دیگر بازیهای این صنعت گسترده بود. یک سال گذشت و بهجز انتشار چند تصویر هنری خبری از عنوان خلاقانه این شرکت نبود. تا اینکه در E3 2016 نمایشی از این بازی پخش شد که تماشاگران را تا چند دقیقه بعد از نمایش وادار به تشویق آن کرد.
داستان Detroit: Become Human در مورد رباتهایی هوشمند یا به اصطلاح Androidهایی است که هدف از طراحی آنها برطرف کردن تمامی نیازهای بشریت با کمترین سختی ممکن است. این اندرویدها به قدری هوشمند هستند که احساس دارند، شغل دارند و هر آن چیزی که برایشان برنامه نویسی شده را قادرند انجام دهند. در عین حال بعضی از این هوشهای مصنوعی از دستورات تعیین شده سر باز زده و از احساساتشان در راه دیگری که به میل سازندگانشان خوش نمیآید استفاده میکنند و همین موضوع باعث میشود تعدادی اندروید Hunter برای شکار این دست از سازهها طراحی شوند که آغاز ماجراهای Detroit هم از همینجاست. همانند بازی های قبلی این شرکت، نقش اصلی در پیش برد بازی را تصمیماتی خواهند داشت که شما در طول بازی یا حین صحبت کردن با دیگران اتخاذ میکنید. تاثیرات این تصمیمات به قدری زیاد و حساس شده که ممکن است برای یک سکانس کوتاه دست کم ۳ پایان متفاوت را مشاهده کنید! حال این مقدار را برای کل بازی نسبت بگیرید تا دریابید تا چه حد عمق تصمیمات و نتیجه آنها زیاد شده است.
برخلاف بازی قبلی (Quantic Dream(B:TS اینبار در نقش چند شخصیت مختلف قرار خواهیم گرفت که هر کدام از زاویهای متفاوت داستان را پیش خواهند برد. تاکنون از Conor که یک اندروید کاراگاه است و شباهت های انکار ناپذیری به Norman در بازی Heavy Rain دارد و Kara، شخصیت مونث که اطلاعات چندانی از او در دسترس نیست، رونمایی شده است که احتمالا این تعداد افزایش خواهد یافت. شهر Detroit یکی از شهرهای ایالات متحده است که تا قرن بیستم یکی از صنعتیترین شهرهای جهان محسوب میشد و بعد از آن به دلایل اقتصادی به حاشیه رفت تا شهرهای دیگری جای آن را بگیرند. طبق گفته کارگردان بازی به دلیل پیشرفته بودن این شهر در ابتدا و سپس سقوط ناگهانی این شهر و تلاش حال حاظر آن برای احیای خود این شهر برای بازی انتخاب شد که از قضا نام بازی هم از آن گرفته شده است. چون داستان این شهر مثل داستان زندگی و بالا بلندی های یک زندگی واقعی است.
گیم پلی بازی به طور کلی شبیه بازی های قبلی Quantic Dream است؛ همانطور که گفته شد همچنان تصمیمات شما حرف اول را برای پیشبرد بازی میزند. سکانس های QTE همچنان بر سر جای خود استوار هستند و مانند بازی های پیشین این شرکت(به جز Fahrenheit) هیچ صفجهای تحت عنوان Game Over نخواهید داشت. شخصیتها با محیط تعامل خواهند داشت و از اکثر وسایلی که در اطرافتان وجود دارد میتوانید استفاده کنید. زمان گیم پلی بازی چیزی بین ۸ تا ۱۰ ساعت خواهد بود که البته اکثرا به دلیل گشت و گذار در محیط بازی این زمان افزایش پیدا میکند. نکته جالب موجود در این قسمت این است که امیدواریم Quantic Dream فکری به حال درجه سختی بازی هایش کند؛ جدا از تمام نقاط قوت آثار قبلی این شرکت، QD در ایجاد چالش برای مخاطبین خود ناموفق بوده و سختی خاصی حداقل در پازلها هم وجود نداشته است.
در مبحث گرافیک Quantic Dream همواره یک قدم از نسل خود جلو بوده است. Heavy Rain کاملا یک عنوان فرای نسل خود بود. Beyond از تکنولوژیهایی استفاده کرده بود که در بازی های نسل حاظر میبینیم! Detroit هم از لحاظ گرافیک تکنیکی و هم گرافیک هنری کاملا عنوانی در حد نسل بعد بازیهای کامپیوتری است. Quantic Dream برای ساخت هر کدام از عناوین خود از موتور گرافیکی جداگانهای استفاده میکند؛ کاری که چندان برای شرکتهای دیگر رواج نیست و ترجیح میدهند از یک موتور ثابت برای بازیهای خود استفاده کنند و تنها در صورت لزوم آن را ارتقاء میدهند. ویژگی های موتور جدید این شرکت زبان هر گیمری را به تحسین خواهد گشود. نورپردازی بازی کاملا از یک تکنولوژی جدید استفاده میکند به طوری که حتی رنگ نور پشت گوش شخصیت ها هم در مواقع لزوم تغییر رنگ میدهد تا حس سینمایی بودن بازی بیشتر به شما القا شود. پوست، چشم و موی شخصیت ها سایه خواهند داشت و از ویژگی سینمایی کلوز آپ در هنگام نزدیک شدن دوربین به شخصیتها استفاده شده که تا قبل از آن فقط در فیلمهای سینمایی شاهد آن بودیم. Detroit علاوه بر داستان در گرافیک هم مرز های موجود بین سینما و گیم را میشکند.
اطلاعات چندانی از موسیقی های ساحته شده برای بازی منتشر نشده اما طبق تجربه های قبلی از آثار این شرکت بعید است کمبودی در این قسمت مشاهده شود؛ به خصوص Soundtrackهایی که تاکنون در تریلر های بازی استفاده شده بسیار زیبا و کار شده بودهاند. در قسمت صداگذاری هم صدای شخصیتها و محیط صنعتی گونه بازی کاملا حس وجود در یک دنیای مصنوعی را به شما القا میکند و اگر در نسخه نهایی بازی مشکلی از این حیث دیده شود، جای تعجب خواهد داشت. به طور کلی Detroit: Become Human چند پله نه تنها از عناوین قبلی Quantic Dream، بلکه از کل عناوین تعاملی ساخته شده تا به امروز بالاتر است و تجربه آن برای هر بازیکنی لذت بخش خواهد بود.