«گییرمو دل تورو» (Guillermo del Toro) کارگردان و فیلمنامهنویس اسپانیایی که با فیلمهایی مثل «هزارتوی پن» (Pan’s Labyrinth)، «پسر جهنمی» (Hellboy) و «حاشیه اقیانوس آرام» (Pacific Rim) شناخته میشود با ساخت فیلم The Shape of Water که در فارسی به شکل آب ترجمه شدهاست توانسته تحسین اکثر منتقدین را برانگیزد.
داستان فیلم The Shape of water در اوایل دههی شصت میلادی در آمریکا رخ میدهد، زمان جنگ سرد بین آمریکا و روسیه. السا دختری تنها است که به دلیل آسیبی که در کودکی از ناحیه گردن دیده توانایی صحبت کردن را از دست دادهاست و با زبان اشاره با دیگران ارتباط برقرار میکند. او تنها در یک آپارتمان که در طبقهی بالای یک سینما قرار دارد زندگی میکند و به عنوان نظافتچی در یک آزمایشگاه دولتی و فوق سری کار میکند. تنها دوستان الیسا دو نفرند. نخست گیلز، همسایه الیسا که مردی هنرمند است و با الیسا رابطهای پدر، فرزند گونه دارد. او اکثراً مشغول تماشا کردن بیل بُجنگلز رابینسون و بتی گریبل در تلویزیون و رویاپردازی راجع به پیشخدمتی است که در پیکسی داگ کار میکند. دوست دیگر الیسا زلدا است، زنی سیاهپوست که همکار الیسا در آزمایشگاه و به نوعی رابط بین او و دیگران است.
با ورود موجود عجیب دو زیستی و آمازونی به آزمایشگاه اوضاع برای الیسا تغییر میکند. کسی که مسئولیت تحقیق بر روی این موجود را دارد مامور دولتی به نام سرهنگ ریچارد استریکلند است، فردی خشن و بیرحم که هیچ علاقهای به زنده نگهداشتن این موجود ندارد. الیسا در طی حضور متعددش در محل نگهداری این موجود که درون مخزن آبی نگهداری میشود با او ارتباط برقرار کرده و به مرور رابطهای عاشقانه بین این دو شکل میگیرد. الیسا که در طی اتفاقاتی متوجه میشود سرهنگ قصد کشتن این موجود را دارد تصمیم میگیرد او را فراری دهد. تصمیمی که جان خودش و عزیزانش را با خطر بزرگی رو به رو میکند.
شروع فیلم زنی را شناور در آب، در فضایی تیره که تنها با نورهایی سبز روشن شدهاست نشان میدهد و جلوتر ما شاهد روتین زندگی الیسا و به نوعی تنهاییاش هستیم. اینکه او با تنهاییاش چه میکند. شاید این صحنهها خیلی از تماشاگران را یاد فیلم «آملی» و شخصیت آملی پولن بیاندازد. شباهتهای ظاهری، متفاوت و جدا بودن از دنیای زمانهشان هم در املی پولن و هم در الیسا دیده میشود و همچنین این مسئله که در هر دو فیلم آنها برای کمتر کردن تنهایی خود به همصحبتی با مرد همسایه و نقاش که مشکلات خودش را دارد مینشینند.
بازیهای ارائهی شده در فیلم قابل قبول است. «سالی هاوکینز» (Sally Hawkins) در نقش الیسا که توانایی صحبت کردن ندارد به خوبی ظاهر میشود. همانطور که گیلز با بازی «ریچارد جنکینز» (Richard Jenkins) او را معرفی میکند، الیسا پرنسس بدون صدای فیلم است که با اعمالش حرف میزند. اگر مشکلات و تناقضهایی در شخصیت الیسا دیده میشود میتوان گفت که این کاستیهای از سمت هاوکینز نیست و به مسائل دیگری مربوط است. هاوکینز در صحبت با چهره و بدنش موفق است. این بعد از فیلم دل تورو کمی بیننده را یاد فیلمهای صامت خواهد انداخت.
رابطهی بین الیسا و موجود یکی از نقاط قوت فیلم است و هاوکینز و «داگ جونز» (Doug Jones) بازیگری که نقش موجود (هیولایی بدون بار منفی) را ایفا میکند از پس آن به خوبی برآمدهاند و دل تورو در به تصویر کشیدن عشق بین آنها موفق بودهاست.
فیلم تازهی دل تورو الهام گرفته از فیلم «موجودی از باتلاق سیاه» (Creature from the Black Lagoon) است. میتوان شباهت بین هیولای داستان دل تورو و هیولای باتلاق سیاه را به راحتی تشخیص داد. فیلمی که دل تورو در کودکی عاشق آن شد پایانی متفاوت با آنچه که او میخواست داشت. دل تورو میخواست دختر داستان و هیولای آن به یکدیگر برسند. زمانی که کمپانی یونیورسال در فکر بازسازی نسخهای دیگر از فیلم موجودی از باتلاق سیاه بود، دل تورو یکی از گزینهها برای کارگردانی محسوب میشد. او ایدهاش را برای تهیهکنندگان شرح داد اما آنها قبول نکردند.
دل تورو در رابطه با فیلمش میگوید:
این فیلم برای من فیلمی التیام دهندهاست. در نه فیلم، من ترسهای کودکیام را به تصویر کشیدم، رویاهای کودکیام را و این اولین باری است که به عنوان یک بزرگسال دربارهی موضوعی که مرا نگران میکند صحبت میکنم. من راجع به اعتماد، عشق و چیزی دیگر بودن صحبت میکنم… اینها دغدغههایی نیستند که من در هفت، هشت سالگی داشتم.
فیلم The Shape of water کسانی را به تصویر میکشد که به خاطر متفاوت بودن محاکمه میشوند. تفاوتی که در نوع خود زبیا است اما ذهن و قلبی باز میخواهد. دیگران اما با قضاوتهای نادرست و خشونت ناشی از آن شخصیت این موجودات را همواره زیر سوال میبرند.
فیلم The Shape of water در اسکار امسال توانست علاوهبر بهترین کارگردانی، بهترین موسیقی متن و طراحی صحنه، جایزه بهترین فیلم را ازان خود کند، انتخابی که بسیاری را متعجب کرد. منتقدان این انتخاب بر این عقیدهاند که اسکار بار دیگر در زمان و وقتی اشتباه، برای فیلمی اشتباه به کارگردانی ماهر جایزهای که باید قبلا به آن میرسید را اعطا کرد. فیلم هزارتوی پن، فیلمی زیبا و به یادماندنی که در آن هر تصویر با فضاسازی مناسب و قابل تحسین و چیدمانی هوشمندانه از لحظات که در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند در نظر بسیاری یکی از شاهکارهای قرن بیست و یکم است، شاهکاری که در اسکاری ۲۰۰۶ نادیده گرفته شد در حالی که لیاقتش چیزی به مراتب بیشتر بود. شاید جایزه اسکار دل تورو برای فیلم The Shape of Water نوعی عذرخواهی از طرف آکادمی به دل تورو است. «ببخشید که قبلا تو را نادید گرفتیم. بیا و این جایزه را بگیر با اینکه شاید امسال حق تو نیست.»
شکل آب، فیلم بدی نیست. این فیلم خالی از زیبایی نیست و در تاریکیاش که نه تنها ظاهری بلکه محتوایی نیز است، نکات لطیف و دوست داشتنیای دارد و به آنها تکیه میکند. این لطافت و دلپذیری نیز در نصف اول فیلم بیشتر به چشم میخورد. زمانی که ما شاهد شکل گرفتن شخصیتها هستیم و حس و بوی عشق فضا را پر کردهاست. نصف دوم فیلم انگار بیش از حد درگیر نمایش تلاشها برای نجات دادن موجود است که یادش میرود باید فیلم را هم نجات دهد.
در کل، دل تورو با سبکی که همیشه در فیلمهایش به نمایش میگذارد در جلوههای بصری فیلم موفق بودهاست، او در بازی گرفتن از «مایکل شنون» (Michael Shannon) (که البته با حضور شنون کار خیلی سختی نیست) موفق عمل کرده و توانسته است هیولایی بد ذات را در شکل و شمایل عادیترین موجود به تصویر بکشد.
6 دیدگاه
newbee
ممنون بابت یادداشت
کلا حس خاصی نسبت به فیلمش ندارم به نظرم معمولی بود و اونقدری که بزرگ شد بزرگ نبود
fighter
به نظر منم همون 7 از 10 نمره خوبیه برا فیلم و لیاقتش اسکار نبود
namdar
میشه بفرمایید لیاقتش چی بود؟؟
حتمی اون فیلم همجنسگراییه باید اسکار می برد؟؟؟ به خدا این روشنفکرنماها تو ایران خیلی خنده دارن! کاسه داغ تر از آش
اسکار حقش بود
______
سپاس بابت نقد خانوم میرجوادی، بررسی منصفانه ای بود ❤️❤️❤️❤️
رویا
کلا شما هر فیلم خوبی رو میزنید
GoodMen
این فیلم محشر بود، سبک کارگردانی فیلم شاهکاررررررره
10 از 10
Max
نمی خوام بگم فیلم بدی بود اما زیادی بزرگ شد. همونطور که لیدی برد امسال خیلی زیادی بزرگ شد، کلا 2017 حال سینما بر خلاف تلویزیون خوب نبود
خانوم میرجوادی من متوجه نمیشم چرا «رابطهی بین الیسا و موجود یکی از نقاط قوت فیلم است»؟؟؟ شکل گرفتن خود رابطه که خیلی سریع و مسخره هستش و جدای از اون فیلم قراره یک ماجرای فانتزی/عاطفی باشه، تا اینجا درست؟ پس فعل وجود همچین موضوعی هیچ نقطه قوتی نیست و فیلمساز با پرداخت خوب بهش باید به نقطه قوت تبدیلش کنه اصلا اینطوری نیست! نمیشه حس خاصی به اون رابطه پیدا کنید یا هم ذات پنداری خاصی با شخصیت های فیلم داشته باشید چون با مظلوم نمایی عجین شده… دختر لالی که با کسی هم خوابی نداره و چهره معصومی هم داره… شاید دل تورو از این مسئله سود زیادی برده وگرنه فیملمش حرف خاصی برای گفتن نداره
صحنهبندی و فیلمبرداری کار خیلی خوب و دوست داشتنیه و نمیشه از حق گذشت