پس از یک دوره انتظار نسبتا طولانی، چند روز پیش موفق شدم دومین قسمت از برداشت آزاد استودیو تلتیل از محبوبترین شخصیت کامیک بوکی این دوره زمونه یعنی بتمن را تجربه کنم و همین ابتدای کار بایستی بگویم تلتیل در قسمت دوم تعادل کار را به شدت به هم زده است؛ جدا از اینکه قسمت دوم حس تماشا کردن نسبت به تجربه کردن را به من ارایه داد، با مشاهده پایان این قسمت به تلتیل تبریک(!) گفتم، چرا که در ۴۵ دقیقه شاهد انواع مختلفی از پیچشهای متفاوت داستانی، شخصیتهای جدید، مرگهای فراوان و غیره هستیم که تنها با فشردن چندین کلید رخ خواهند داد و این قسمت با چنان سرعتی آغاز و به پایان میرسد که حداقل بایستی دو بار دیگر این قسمت بسیار بسیار کوتاه را تجربه کنید تا بفهمید استاد داستان نویسی بازیهای رایانهای با بتمن و شهر گاتهام چه کرده است! با گیمشات در نقد و بررسی قسمت دوم Batman: The Telltale Series همراه باشید.
پس انتقاد بخش مقدمه میخواهم اولین بخش نقد را هم یک انتقاد دیگر به قسمت دوم بتمن ادامه دهم: چرا اینقدر کوتاه؟! استودیو تلتیل برای انتشار این قسمت و ادامه پایان جذاب قسمت اول حدود ۲ ماه طرفداران را در انتظار گذاشت و پس از تجربه بازی متوجه شدم که قسمت دوم فقط ۴۵ دقیقه گیمپلی (بخوانید میان پرده) دارد! حتی سریالهای تلویزیونی که بیشترمان حداقل یکی از آنها را دنبال میکنیم با وجود انتشار هفتگی حداقل ۵۰ دقیقه محتوا در خود دارند. اما تلتیل با وجود اینکه وقفه زمانی بسیار بیشتری جهت انتشار این قسمت ایجاد کرده است به هیچ عنوان محتوای رضایت بخشی را ارایه نمیدهد و هر چقدر هم که داستان این قسمت جذاب باشد باز هم نمیتواند جبران کوتاهی بیش از اندازه این قسمت را بکند.
جدا از بحث کوتاهی، در این قسمت داستان بازی حتی از قسمت گذشته هم جذابتر شده و با وجود شروع بسیار آرامی که دارد، در همان ابتدا کار با دیالوگهای ردوبدل شده میان بروس و آلفرد طوری نسبت به پیچش داستانی بسیار جذاب این قسمت هیجان زده خواهید شد که سکانس تعقیب گریز ابتدای قسمت اول مجموعه برایتان مانند یک شوخی بی مزه جلوه خواهد کرد. بدون هرگونه اسپویلی، تلتیل رویکرد بسیار خلاقانهای جهت گسترش و پرداخت به گذشته خانواده وینها و متولوژی شوالیه تاریکی را دنبال کرده که واقعا قابل تحسین است. با این حال یک جای کار تا حدودی مانند بیشتر بخشهای این قسمت میلنگد: در ابتدای این قسمت آلفرد از بروس میخواهد که سکانس به قتل رسیدن والدینش را جهت یادآوری جزئیاتی مرور کند، بروس در چندین جای بازی میگوید تک تک اتفاقات را پس از گذشت ۲۰ سال در ذهن خود داشته و هر روز مرور میکند، با این حال بعد از ۳۰ ثانیه قدم زدن در محیط crime alley (کوچهای که والدین وی به قتل میرسند) بروس جزئیاتی را به خاطر میآورد که به پیشبرد داستان و معمای قتل والدین وی کمک خواهد کرد. حالا خودتان در نظر داشته باشید شخصی که ۲۰ سال از زندگی خود هر روز این صحنه را در ذهنش مجسم میکند و چندین سال جهت یافتن قاتل واقعی والدین خود تلاش کرده است چگونه جزئیاتی به این مهمی را فراموش کرده و با قدم زدن در محیطی که پس از ۲۰ سال مسلما تغییراتی به خود دیده، این موارد را به خاطر میآورد؟
جدا از این مورد به داستان قسمت دوم ایراد خاص دیگری نمیتوان گرفت و مثل دیگر عناوین استودیو تلتیل با عنوان بسیار قدرتمند از نظر داستانی طرف هستیم. در کنار غافلگیری ابتدای داستان قسمت دوم، بازی در ادامه هم روایت خود را قدرت هرچه تمامتر به پیش میبرد؛ پس از اتفاقات قسمت ابتدایی بازی، بروس از یک طرف سعی دارد از میراث و اعتبار خانوادگی خود در برابر افرادی که هویت آنها نامشخص است محافظت کند و از سویی دیگر در نقاب و شنل بتمن، گاتهام را از خطرات و توطئه تاریکی که قرار است به قول پنگوئن منجر به یک انقلاب در شهر گاتهام شود، محافظت کند. یکی از نکات تحسین برانگیز این بخش پرداخت و تعادل مناسب بازی در برابر هر دو خط اصلی داستان است و تقابل این بخشها با یکدیگر سکانسهای بسیار جذابی را در داستان بازی به وجود میآورد. مانند همیشه شاهد انتخابهای خاکستری و تصمیم گیری میان بد و بدتر هم در این قسمت هستیم که نتایج برخی از آنها مانند چگونگی رفتار بتمن با تبهکاران و نشان دادن چهرهای قانون مدار از شوالیه تاریکی با وجود جذابیتی که دارند تا این جای کار عواقب چندان سنگینی نداشتند و احتمالا مانند برخی دیگر از تصمیمات بازی تاثیر خود را در قسمتهای آینده نشان خواهند داد.
جدا از روند اصلی بازی، تقابل میان شخصیتها و نحوه رفتار بروس با آنها نسبت به قسمت گذشته از اهمیت بسیار بیشتری برخوردار است، با این حال نکتهای که هنوز نمیتوان در مورد آن قضاوت نهایی را انجام داد، تاثیر و عواقب رفتار شما با این شخصیتها خواهد بود که بایستی تا انتشار قسمتهای آینده بازی به انتظار رای نهایی بنشینیم. یکی از روابطی که در این قسمت سازندگان تمرکز ویژه روی آن داشتهاند، رابطه میان بروس و سلینا کایل (زن گربهای) است که بسیار خوب هم از آب درآمده و سکانس مبارزه این دو با اوباش حاضر در بار که برای من یادآور مبارزه بار فیلم license to kill بود، یکی از سکانسهای طلایی ساخته شده توسط تلتیل در زمینه کارگردانی سکانسهای اکشن محسوب میشود. تنها شخصیتی که میتوان گفت در این قسمت پرداخت چندانی به آن نمیشود و از قافله باز میماند، خبرنگار محبوب روزنامه gotham gazette یعنی ویکی ویل است که در این قسمت به جز انجام یک عملیات فضولی معمول این شخصیت، کار خاصی انجام نداده و در حاشیه باقی میماند.
و اما از داستان که بگذریم به بخش بسیار پربار و جذاب گیمپلی بازی میرسیم که این بار تلتیل اوج خلاقیت خود را در این بخش نشان داده است. در این بخش بازیکن عملا نقش کنترل تلویزیون را ایفا کرده و هر از چند گاهی بایستی چندتا کلید را بزند تا شخصیتها به کار خود ادامه دهند. چندان هم جهت فشردن به موقع کلیدها به خود فشار نیاورید چرا که بخشندگی در وجود تلتیل موج میزند و اگر جناب بتمن چندتا مشت هم بخورد اتفاق خاصی روی نخواهد داد. گیمپلی قسمت دوم بتمن در یک کلام فاجعه بوده و حتی خبری از همان چند سکانس محدود کارآگاه بازی و مثلا ماجراجویی قسمت ابتدایی بازی هم نیست. تنها کاری که در ۴۵ دقیقه بازی جدا از انتخاب دیالوگها انجام میدهید تکرار مکررات و فشردن کلیدهای صفحه کلید (یا کنترلر) است که باز از سویی جای شکرش باقیست که تلتیل چندان در این بخش زیاده روی نکرده و این بخش را مضحکتر از این نکرده است. البته صادقانه بگویم به لطف کوتاهی این قسمت، سکانسهای کلید زنی عذاب آور و روی اعصاب نیستند و البته تمرکز آثار تلتیل هم روی داستان و تصمیم گیری است اما این دلایل به هیچ عنوان بهانه خوبی برای بخشش کم کاری تلتیل در زمینه گیمپلی محسوب نمیشوند. متاسفانه اخیرا شاهد کم کاری بیش از اندازه تلتیل در بخش گیمپلی بودیم که اگر این روند ادامه یابد مسلما به کیفیت نهایی عناوین آینده این استودیو لطمه خواهد زد. به خصوص که در این قسمت به شدت جای یک بخش ماجرایی و حداقل یک چالش ساده احساس میشود. در پایان یادی کنیم از علامت بتمن که در هنگام سکانسهای اکشن بازی در پایین صفحه نقش بسته و یکی از احمقانهترین بخشهای گیمپلی بازی است، چرا که پر کردن یا نکردن آن تاثیری در حرکات جناب بروس/بتمن نداشته و فقط کلیدزنی سکانس پایانی مبارزه را سادهتر میکند.
خوشبختانه پس از فاجعه فنی قسمت اول بازی در رایانه های شخصی، قسمت دوم وضعیت بسیار مناسبی داشته و دیگر خبری از باگهای اعصاب خوردکن و مشکلات صوتی مختلف در قسمت دوم نیست. کارایی بازی هم تا حدودی بهبود یافته و نرخ فریم بازی در سیستمهای ضعیفتر کمی بیشتر شده است. پیش از تجربه قسمت دوم، باری دیگر قسمت اول را برای بررسی مشکلات فنی تجربه کردم و خوشبختانه تمامی مشکلات سکانس افتاحیه بازی به طور کامل برطرف شدهاند که نکته امیدوار کنندهای برای کاربران مجهز به سیستمهای ضعیفتر محسوب میشود. از مشکلات که عبور کنیم به گرافیک بازی میرسیم که تغییری نسبت به گذشته نداشته و همچنان هم سبک گرافیکی سل شد (cel shaded) بازی بعلاوه بهبودهای لحاظ شده در انجین بازی یعنی Telltale Tool بسیار چشم نواز به نظر میرسند. تنها نکتهای که واقعا خنده دار به نظر میرسد و معلوم نیست از اشتباه سازندگان نشات گرفته یا از عمد اینگونه تولید شده است، مدل شخصیتهای بخشی از بازی است که انگار با کاغذ ساخته شدهاند و از نظر ظاهری یادآور شاهکار آقای تیم شیفر و استودیو Double Fine یعنی گریم فندگو (grim fandango) هستند. شخصیتهایی که در یکی از سکانسهای دراماتیک و مهم بازی به نمایش در میآیند و در این میان نمیدانید با دیدن سکانس تحت تاثیر قرار بگیرید یا بخندید.
و اما در آخرین بخش میرسیم به طراحی صدا و صداپیشگی شخصیتها که پس از داستان نویسی، دومین برگ برنده عناوین تلتیل بوده و در این جا نیز صداپیشگان مطرح و کاربلدی مانند تروی بیکر (Troy Baker)، لورا بیلی (Laura Bailey)، ترایویس ویلینگهام (Travis Willingham) و غیره حضور دارند و کار خود را به نحوه احسن انجام دادهاند. طراحی صدای بازی نیز بی نقص بوده و با رفع مشکلات مربوط به این بخش که در قسمت اول وجود داشتند، مسلما نمره بهتری به افکتهای صوتی بازی تعلق خواهد گرفت. از این موارد که بگذریم جایز است چند کلمه در مورد موسیقی بازی هم بگوییم. در قسمت دوم Batman: The Telltale Series شاهد تعداد نسبتا محدودی موسیقی باکیفیت و خوش ساخت هستیم که توسط آقای جارد امرسون جانسون (Jared Emerson-Johnson) ساخته شدهاند و با حال و هوای بازی هم هماهنگی لازم را دارند، اما احتمال میدهم به تدریج از شنیدن مداوم آنها خسته شویم. بنابراین بهتر است تلتیل دستی به سر و روی این بخش هم بکشد و چندین قطعه جدید برای قسمتهای آینده مجموعه در نظر بگیرد.
در مجموع قسمت دوم بازی با تمامی کاستیها و ایراداتی که دارد موفق میشود داستان caped crusader محبوبمان را یک قدم دیگر جلو برده و از طرفی با معرفی به موقع و جذاب دشمنان اصلی احتمالی این مجموعه یعنی فرزندان آرکهام که نام این قسمت هم به آنها تعلق دارد و از طرف دیگر نمایش مشکلات و چالشهای مرد پشت نقاب یعنی بروس وین که در بازیها کمتر به آن پرداخته میشود، انتظاراتمان جهت تجربه قسمت سوم را سخت کند. قسمتی که به عنوان بخش میانی مجموعه تلقی شده و امیدواریم تلتیل در کنار ارایه یک داستان جذاب دیگر، روی گیمپلی بازی هم مانور بیشتری داده و یک تجربه به یادماندنی از رویکرد متفاوت و خلاقانه خود نسبت به بتمن را رقم بزند.
نکات مثبت:
وجود دو پیچش جذاب داستانی
روابط میان برخی شخصیتها
صداگذاری جذاب و دلنشین
رفع مشکلات فنی قسمت گذشته و گرافیک چشم نواز
نکات منفی:
ایرادات موجود در داستان
کوتاهی پیش از اندازه این قسمت
چیزی به نام گیمپلی در بازی وجود ندارد
عدم وجود بخشهای کارآگاهی و ماجرایی
معدود مشکلات فنی
2 دیدگاه
سید ایمان احمدیان
بسیار زیبا و عالی کیان جان، حالا من که شرایط تجربه کردنشو ندارم اما امیدوارم تل تیل در اینده مخاطباشو مث نوزادی تصور نکنه که تو گوشش میخونن، راش میبرن و براش قصه میگن!
کیان کاظمی
ممنون ایمان جان، بله روندی که تلتیل پیش رو گرفته نوید همچین اتفاقیو میده که امیدوارم به حرف طرفداران توجه بیشتری کنه و اوضاع رو در آینده بهبود ببخشه.