بازی Shadow Tactics: Blades of the Shogun یکی از جدیدترین عناوین سبک استراتژیکِ همزمانِ تاکتیکی است که با نام TRTS (Tactical Real-Time Strategy) نیز شناخته میشود. این بازی به تازگی توسط Daedalic Entertainment منتشر شده است، مورد توجه بسیاری از مخاطبانِ استراتژی دوست قرار گرفته است. از آنجایی که سبک بازی Shadow Tactics: Blades of the Shogun به گونهای است که حساب خود را از دیگر عناوین استراتژی جدا میکند، لذا در متن پیش رو علاوه بر معرفی سبک بازی، ریشه دارانِ این سبک نیز معرفی و بررسی شده، همچنین بازی Shadow Tactics: Blades of the Shogun مورد نقد و بررسی قرار میگیرد.
بازگشت سبک فراموش شده
سبک استراتژی یکی از مهمترین، قدیمیترین و اصیلترین سبک بازیهاست که هر گیمری تقریبا یک یا چند عنوان را در این سبک تجربه کرده است. اما زمانی که المانهای فرعی بزرگ و کوچکی به این سبک اضافه میشوند، بازی از اساس دستخوش تغییر میشود. مهمترین دلایلی که بازی Shadow Tactics: Blades of the Shogun را بیشتر از دیگر عناوین در مرکز توجه قرار میدهد، «همزمان بودن» و «تاکتیکی» بودن است. اغلب بازیهایی که علاقهمندان به سبک استراتژی آنها را تجربه کردهاند، اساسا یا همزمان بودهاند و یا نوبتی اما ویژگی تاکتیکی بودنِ آنها به شدت در حاشیه بوده است. بازیهایی نظیر Rise of nations یا Civilization که دایهداران سبک استراتژیک هستند، بیشتر حول ساخت و ساز و مدیریت منابع میچرخند که یکی همزمان و دیگری نوبتی است ولی هیچگاه مولفه تاکتیکی بودن را به عنوان یک عنصر جدی در گیم پلی دنبال نکردهاند.
در نسلهای نزدیکی که پشت سر گذاشتیم، حداکثر بازیهای استراتژیکی که صفت تاکتیکی بودن را به یدک میکشند، عناوینی نظیر Banner Saga یا XCOM بودنده که همه آنها تاکتیکی بودن را روی یک استراتژی نوبتی پیاده سازی کردهاند. در چنین شرایطی است که بازی Shadow Tactics: Blades of the Shogun مرز خود را با این عناوین استراتژی ترسیم میکند، یک عنوان که هم استراتژی همزمان و هم تاکتیکی است. دو صفتی که به طور مشخص در سالهای اخیر، با هم در یک بازی مشاهده نکردهایم. با این فرض آیا بازی Shadow Tactics: Blades of the Shogun یک عنوان تازه در این سبک محسوب میشود؟ در ادامه متوجه میشوید که پاسخ خیر است! این سبک و این ویژگیها در عناوینی با قدمتِ بالای ۱۵ سال، پیشتر از این وجود داشتهاند!
سری بازیهای «کماندوها» (Commandos) شاید یکی از قدیمیترین سری بازیهایی باشند که ویژگیهای استراتژیکِ همزمان و تاکتیکی بودن را تواما دنبال کردهاند. بنابراین سبک بازی، اولین و سادهترین وجه اشتراکی است که میتوان میان این دو عنوان مشاهده کرد اما سوال اصلی این است که آیا ریشهی بازی Shadow Tactics: Blades of the Shogun از کماندوها کلید خورده است و اکنون به اینجا رسیده است؟ قطعا خیر. بازیهای به مراتب بهتر، کاملتر و غنیتری از سری کماندوها وجود داشتهاند که شاید کمتر گیمری آنها را تجربه کرده باشد. اگر عناوینِ Robin Hood: The legend of Sherwood، Desperados: Wanted Dead or Alive و Chicago 1930 بازی کرده باشید، حتما با من موافق خواهید بود که این بازیها سبک استراتژیِ تاکتیکیِ همزمانِ کاملتر و غنیتری را در دوران خود ارائه دادهاند. اگر هم آنها تجربه نکردهاید، ایرادی ندارد. در ادامه متن سعی خواهم کرد تا گریزی به این عناوین زده و ضمن معرفیشان، آنها را با بازی Shadow Tactics: Blades of the Shogun مقایسه کنم.
بازی Desperados در سال ۲۰۰۱ شاید یکی از بهترین و کاملترین عناوینی باشد که که این سبک را به حد اعلای خود رسانید. این بازی عناصر مخفیکاری و در عین حال تیراندازی را به صورت استراتژی تاکتیکی در خود جای داده بود. از طرفی Robin Hood: The legend of Sherwood همین سبک را به دوران قرون وسطایی برده و شمشیر زنی را به خود اضافه کرد. Mafia Chicago 1930 نیز با تاکید بیشتر روی بخش تیراندازی، عملا یک شوترِ ایزومتریک را به مخاطب ارائه داد. سه بازی نام برده شاید شناخته شدهترینِ این سبک نباشند ولی به یقین از سری «کماندوها» کاملتر بودهاند.
با چنین اطلاعاتی اگر از دیدگاه سبک نیز به بازی Shadow Tactics: Blades of the Shogun نگاه کنیم، این بازی عملا پدیدهای جدید به شمار نمیرود. تنها چیزی که باعث شده است این بازی اکنون مورد توجه قرار گرفته شود، خلا چند ساله سبک مذکور است. قریب به ۱۵ سال است که هیچ عنوانی در این سبک معرفی یا ساخته نشده است. همچنین این خلا باعث میشود تا گیمرهای قدیمیتری نظیر من که این سبک را به فراموشی سپرده و یا گیمرهای جدیدی که نه «کماندوها» و نه «دسپرادوس» را تجربه نکردهاند، بازی Shadow Tactics: Blades of the Shogun را عملا یک عنوان جدید و تازه بشناسند. البته بیان این نکته لازم است که چنین موضوعی، چیزی از ارزش نقد من به اثر کم نخواهد کرد خصوصا اینکه شخصا تمامیِ عناوین این سبک را از ۱۵ سال پیش تا کنون دنبال و تجربه کردهام. بنابراین با این اوصاف شاید بد نباشد تا ببینیم بازی Shadow Tactics: Blades of the Shogun ضمن احیای سبک فراموش شده، چه مقدار نسبت به عناوین نام برده در سالهای دور، پیشرفت داشته است و آیا اساسا حرف جدیدی برای گفتن دارد یا خیر. در ادامه با چنین دیدگاهی به نقد و بررسی بازی Shadow Tactics: Blades of the Shogun خواهم پرداخت.
تذکر: توصیه نویسنده این است که حتما پیش از خواندن نقدِ ذیل، بازی را تهیه و آن را انجام داده و یا سبکهای مشابه آن را پیشتر تجربه کرده باشید. در غیر این صورت ممکن است بعضی اصطلاحات و عبارات مرتبط با بازی و سبک آن برایتان نامفهوم جلوه کند.
استراتژی تاکتیکی
در بازی Shadow Tactics: Blades of the Shogun با یک قصه تقریبا ساده طرف هستید که از یک بستر تاریخی در ژاپن، برای روایت خود استفاده میکند. قهرمانهای بازی پنج نفر بوده و هر یک از قابلیتهای خاص و ویژهای برخوردار هستند و بازی نیز کنترل تعدادی از آنها در هر مرحله به دست شما میدهد. بازی تاکید زیادی روی قصه دارد ولی میانپردههایی که بین هر مرحله نشان داده میشود، کاملا به شکلی رادوییوار روایت میشوند و حس را برای مخاطب نمیسازند. به نظر میرسد سازندگان بازی تلاش خاصی برای روایت قصه نکردهاند. در مرحله ابتدایی شما کنترل «هایاتو» (Hayato) که یک شینوبیِ چابک است را به عهده دارید و با پیشروی در مراحل بازی، افرادِ دیگر به تیم شما اضافه میشوند. «موگِن» (Mugen) یک ساموراییِ قدرتمند است که تواناییِ بسیار زیادی در از پای درآوردن گروهیِ دشمنان دارد یا مثلا «تاکوما» (Takuma) یک پیرمرد سالخورده است که در استفاده از سلاحِ گرمِ دوربرد و مواد منفجره تخصص دارد.
دو عضو دیگر این تیم یعنی «یوکی» (Yuki) و «آایکو» (Aiko) مانند دسه شخصیتی که در پاراگراف قبلی عنوان کردم، هر یک دارای قابلیتهای ویژهای هستند. از این نظر، ترکیب این قابلیتها و استفاده به جا از آنها در مواجهه با دشمنان، عنصر تاکتیکی بودن را در بازی به رخ میکشد. از طرفی دوربین ایزومتریک در بازی Shadow Tactics: Blades of the Shogun این قابلیت را به شما میدهد که تمامیِ محیط را براندازی کرده و با طراحی یک نقشه ساده و یا پیچیده، در بازی پیشروی کنید. لذا از این روی عنصر استراتژیکیِ بازی نیز قابل توصیف است. بنابراین تا بدین جای کار، بازی Shadow Tactics: Blades of the Shogun سبک استراتژیِ همزمانِ تاکتیکی را ظاهرا در خود جای داده است ولی آیا این بدان معناست که عملا این سبک را در حد اعلای خود ساخته است؟
توجه داشته باشید که اگر قرار باشد بازی Shadow Tactics: Blades of the Shogun از پس ادعای فوق برآید، باید دو عنصر «استراتژی» و «تاکتیکی» بودن را به خوبی و کمال هرچه تمامتر ساخته و پرداخته باشد. یعنی باید دید آیا دلایل کافی و درستی برای استراتژی بودن و تاکتیکی بودن در بازی Shadow Tactics: Blades of the Shogun وجود دارد یا خیر؟ و آیا این عناصر به درستی پیادهسازی شدهاند؟ خب پاسخ به این سوالات شاید برای مخاطبی که برای اولین بار با چنین سبکی برخورد کرده است، دشوار باشد ولی چنانچه عناوین هم سبک این بازی را همچون من تجربه کرده باشد، بررسی این موضوع کمی آسانتر و البته دقیقتر میشود. بنابراین سعی خواهم کرد تا در ادامه متن، ضمن بررسی عناصر نام برده در بازی Shadow Tactics: Blades of the Shogun، آنها را به طور ضمنی با سری عناوین پیشین این سبک مقایسه کنم.
استراتژی تک بعدی
استراتژی بودن بازی Shadow Tactics: Blades of the Shogun شاید در نگاه اول قابل قبول باشد ولی با کمی دقت متوجه خواهید شد که به شدت سطحی پیادهسازی شده است. بازی تلاش زیادی کرده است تا گزینههای متعددی از نحوه به انجام رساندن ماموریتها و استفاده از تمام ابعاد محیط و نقشه را به مخاطب ارائه دهد ولی در این زمینه بسیار ضعیف عمل کرده است. در یک بازی استراتژیک این سبکی، هر یک از گزینههای پیشِ رو برای پیشبرد گیم پلی، باید دارای نقاط ضعف و قوت مختلفی باشد و شمای مخاطب نیز باید بر اساس سنجیدن موقعیت و مهارتهای فعلی، یکی از آنها را متناسب با رویکرد مورد نظر خود انتخاب کنید. به بیان سادهتری، اگر قرار باشد از استراتژی A استفاده کنید، این استراتژی باید با استراتژی B تفاوت داشته باشد و علاوه بر آن، هر یک باید دارای نقاط برتر و در عین حال ضعف نسبت به دیگری باشد. آیا در بازی Shadow Tactics: Blades of the Shogun چنین است؟ با کمی سختگیری میتوان گفت خیر.
بازی Shadow Tactics: Blades of the Shogun در مراحل اول، فقط یک نوع استراتژی را برای پیشبرد گیم پلی رو به روی شما قرار میدهد. سپس در مراحل بعدی، تعداد این استراتژیها بالا میرود و از این روی، تعداد گزینههای شما بیشتر شود. با اینکه هر چه در مراحل پیش میروید و تعداد استراتژیها بیشتر میشود اما تنها یکی از آنها به کارتان خواهد آمد و عموما آن استراتژی نیز به مراتب راحتتر و سادهتر پیاده میشود. در هر مرحله، یک استراتژی کلی برای انجام ماموریت اصلی و از طرفی، خرده استراتژیهایی برای رسیدن به آن هدف وجود دارد. مجموع این دو قرار است صفت استراتژیک بودن بازی را نشان دهند. متاسفانه طراحان مراحل اغلب سادهترین استراتژی را درست جلوی چشمانتان قرار دادهاند، همچنین بازی نکات و نحوه کارکرد این استراتژیها را مدام به شما گوشزد و راهنمایی میکند. بنابراین مقوله «حق انتخاب» و «کشف استراتژی توسط خود مخاطب» تا حد بسیار زیادی به حاشیه رانده میشود.
برای مثال در مرحله Imai Town، بازی دو برج مراقبت را خیلی واضح و با تاکید بسیار زیاد به شما نشان میدهد و از شما میخواهد تا با فرو ریختن یکی از آنها، ساموراییها را منحرف کنید. سپس با ایجاد انحراف، ماموریت اصلی یعنی دزدیدن نامه از سوژه مورد نظر را انجام دهید. بازی Shadow Tactics: Blades of the Shogun صفر تا صد این استراتژی را برای شما تشریح میکند و عملا چیزی برای کشف توسط خود مخاطب وجود ندارد. از طرفی، بین دو برجی که در این مرحله وجود دارد، فرو ریختن یکی از آنها به قدری آسانتر از دیگری است که حتی با یک نگاه چشمی، سریع متوجه میشوید که کدام گزینه راحتتر است. بنابراین مفهوم انتخاب و آزادی عمل تا حدی زیر سوال میرود.
یا مثلا در مرحله Lord Yabu’s Estate که قرار است «ارباب یابو» را به قتل برسانید، بازی دو استراتژی اصلی را به شما یادآوری میکند. مسموم کردن چای وی (که بی سروصدا انجام میشود) و یا قتل وی با تیراندازی مستقیم (که طبیعتا پر دردسرتر است). تصور ابتدایی مخاطب این است که گویی با دو گزینه و انتخاب سروکار دارد در حالی که گزینه اول یعنی مسموم کردن ارباب یابو به قدری آسان است که از خود میپرسید همین؟ به این راحتی؟ همچنین با انتخاب این استراتژی، تقریبا نیاز به گشتن و چرخیدن در بیشتر از نصف محیط و نقشه از بین میرود.
یکی از ایرادهایی که باعث پررنگتر شدن این ضعف میشود این است که بازی Shadow Tactics: Blades of the Shogun از ابتدای هر مرحله، تمامی اجزای نقشه را روشن و واضح، با تمامی گزینههایش به شما نشان داده و یا در طول مرحله مدام به شما راهنمایی میرساند. اگر چنین ویژگی را با بازیهای مانند «رابین هود» و «شیکاگو ۱۹۳۰» مقایسه کنیم، عملا با یک پسرفت طرف هستیم. در «رابین هود»، محل دشمنان در بازی معلوم است ولی نوعِ آنها مشخص نیست. بازی برای این کار تنها سایهای از دشمنان را به شما نشان میدهد ولی برای کشف نوع و ریتم حرکت سربازان که تا حد زیادی با نوع استراتژی شما مرتبط است، باید به اندازه کافی به آنها نزدیک شوید. در این صورت، مجبور خواهید بود تا تمامی اجزای نقشه را برای بررسی گزینههای پیش رو جستوجو و کندوکاو کنید. یا مثلا در بازی «شیکاگو ۱۹۳۰» مادامی که دشمنان را از زاویه دید خود مشاهده نکنید، نه از نوعِ آنها خبر دارید و نه از محل قرارگیریشان! بنابراین عنصر انتخاب و تلاش برای کشف گزینهها به مراتب جدیتر خواهد شد. این در حالی است که در بازی Shadow Tactics: Blades of the Shogun از همان ابتدای هر مرحله، محل قرارگیری دشمنان، نوع آنها و الگوی رفتاریشان را خیلی واضح و شفاف میدانید، بنابراین کشش مخاطب برای کشف و سرک کشیدن به همه جای نقشه از بین میرود.
نکته دیگری که بازی Shadow Tactics: Blades of the Shogun میتوانست از آن به عنوان محرک برای گشتن همه جای نقشه استفاده کند، قرار دادن آیتمهای مختلف و پرکاربرد در جای جای محیط است. برای مثال بازی «رابین هود» تعدادی آیتم کاربردی که به کار هر شخصیت میآید را در نقاط پر چالش نقشه قرار داده است و به همین سبب، مخاطب محرک لازم برای یک بار سرک کشیدن به آن نقطه از نقشه را دارد. اما در بازی Shadow Tactics: Blades of the Shogun اصلا از چنین عناصری استفاده نمیشود و عملا در بسیاری از مراحل، نیمی از نقشه دست نخورده باقی میماند.
تکنیک فردی به جای تاکتیک گروهی
عنصر تاکتیکی بودن بازی Shadow Tactics: Blades of the Shogun رابطه مستقیمی با استراتژی بودن بازی دارد که بالاتر آن را بررسی کردم ولی اگر بخواهیم این عنصر را به صورت منفک مورد نقد قرار دهیم، باید از طراحی شخصیتها، قابلیتهای آنان و نحوه عملکرد این قابلیتها در مقابل دشمنان سخن بگوییم. مهمترین چیزی که عنصر تاکتیکی بودن یک بازی در این سبک را به حد اعلای خود میرساند، ترکیب سناریوهای مختلف و قابلیتهای متفاوت شخصیتها است که به مخاطب، حس تنوع در گیم پلی را القا کند. به بیان سادهتری دست مخاطب در مواجهه با دشمن باید تا حد امکان باز باشد. برای مثال اگر با گروهی از سربازان رو به رو هستید، چند سناریوی مختلف برای مقابله با آنها در اختیار دارید؟ آیا میخواهید تک نفره از پس آنها برآیید؟ یا گروهی؟ آیا قرار است بی سروصدا و به صورت مخفی از میان آنها عبور کنید؟ آیا قرار است با آنها درگیر شده و خون به پا کنید؟ هر چه تعداد این «آیا»ها بیشتر باشد، قطعا تاکتیکی بودن بازی متنوعتر خواهد بود.
اولین چیزی که از این باب به بازی Shadow Tactics: Blades of the Shogun لطمه وارد میکند، این است که فقط و فقط یک رویکرد برای مقابله با دشمن وجود دارد و آن هم این بوده که باید حتما به صورت مخفیکاری در بازی پیش بروید. عملا تمهیدی برای درگیری مستقیم با دشمنان در نظر گرفته نشده و این یک ایراد بزرگ است. ممکن است با خود بگویید شاید بازی Shadow Tactics: Blades of the Shogun تنها تاکید بر مخفیکاری دارد و مخفیانه عمل کردن، هسته بازی است. بله، در ظاهر شاید چنین باشد ولی در عمل با یک بازی طرف هستیم که مدام ریتمِ این مخفی کاری را میشکند!
بازی مدام به شما یادآوری میکند تا با فشردن دکمه F5 وضعیت فعلی را ذخیره کنید. سپس شما اقدام به پیشروی در بازی به روش مخفی کاری میکنید. خدا نکند در حین اجرای تاکتیک مورد نظرتان توسط دشمنان دیده شده یا لو بروید! مجبور میشوید با فشردن دکمه F8 به وضعیت قبلی بازگردید (لود کنید). متاسفانه بازی شما را به سمتی میبرد که این کار را مدام تکرار کنید. در واقع هنگامی که در اجرای مخفیکاری ناکام بمانید و به بیان سادهتری، دشمن شما را پیدا کند و لو بروید، عملا هیچ راهِ دومی برای مقابله با دشمن وجود ندارد و دشمنان نیز با تیر اندازیهای پیدرپی، حسابی از خجالتتان در میآیند. تنها راهِ ثانویه این است که با فشردن دکمه F8 به عقب بازگشته و برای اجرای همان مخفیکاریِ قبلی مجددا تلاش کنید! پس مدتی متوجه میشوید که در بازی Shadow Tactics: Blades of the Shogun نه با یک مخفیکاری منسجم بلکه با یک چرخه باطلِ فشردنِ F5 و F8 طرف هستید!
در واقع فقط و فقط یک رویکرد در مواجهه با دشمنان وجود دارد و آن هم مخفیکاریِ محافظهکارانه است. لو رفتن تاکتیکِ مخفیکاریِ شما مصادف بوده با فشردن دکمه F8 و بازگشت به عقب. این در حالی است در بازیهایی نظیر «رابین هود» و «دسپرادوس» چنانچه تاکتیک مخفی کاریتان لو برود و یا به هر دلیلی خراب شود، بازی همچنان به شما فرصت میدهد تا با درگیری مستقیم با دشمنان آنها را از پای درآورید. حتی در بسیاری از مراحل فقط و فقط درگیری مستقیم است که کارساز میشود. اما در بازی Shadow Tactics: Blades of the Shogun اصلا چنین نیست. تنها یک رویکرد و یک شیوه برای مقابله با دشمنان وجود دارد و آن هم مخفیکاریِ نابخشودنی است که تنها با فشردن F8 جبران میشود.
بازی Shadow Tactics: Blades of the Shogun یک مکانیک به نام «حالت سایه» (Shadow Mode) را در گیم پلی معرفی میکند که به شدت بی خاصیت است. فرض کنید در یک سناریو قرار دارید که مجبور شوید چند کار را پشت سر هم و یا به طور همزمان انجام دهید. از آنجایی که بازی در حالت همزمان انجام میشود، پیادهسازیِ چنین چیزی به صورت دستی بسیار دشوار میشود. حالت سایه در بازی با این ادعا معرفی میشود که میتوانید ابتدا کارهای مدنظر خود را انتخاب، سپس رزرو کرده و با فشردن یک دکمه آنها را به یکباره اجرا کنید.
ایده این مکانیک خیلی خوب است ولی چیزی که باعث بی خاصیت شدن آن میشود این است که فقط و فقط میتوانید برای هر شخصیت یک حرکت (Action) را رزرو کنید. در حالی که بهتر میبود دستورات و حرکات برای هر شخصیت به صورت صفی از Actionها ذخیره میشد، سپس با فشردن یک دکمه همه آنها اجرا میشدند. با این کار تاکتیکی بودن بازی Shadow Tactics: Blades of the Shogun کمی بهتر پرداخته میشد وگرنه ذخیره و رزرو تنها یک Action دردی را دوا نمیکند چرا که تاکتیک چه در خودِ بازی و چه در دنیای واقعی، پیادهسازی یک به یک و پشتِ سرهم Actionهای پر تعداد و زنجیروار است و نه یک Action از هر شخصیت. متاسفانه حالت سایه در بازی Shadow Tactics: Blades of the Shogun ادعای مورد نظرش را محقق نمیکند و از این روی یک مکانیک بی خاصیت و بی کارکرد، دست نخورده در بازی باقی میماند.
با این توصیف، همکاری تیمی و گروهی به حاشیه رانده میشود و بیشتر مهارت فردی افراد تیم است که جواب میدهد. از میان برداشتن دشمنان اغلب با یک ترفند ساده و تکراری انجام میشود، «دشمن را منحرف کن، به خلوت بکشان، او را از بین ببر». حداقل کاری که به صورت گروهی انجام میشود این است که تنها دو عضو تیم را به طور همزمان به کار بگیرید. برای مثال «آایکو» میتواند با تغییر ظاهر خود، به سمت یک سرباز رفته و وی را منحرف کند و «هایاتو» دخل دیگری را بیاورد. بنابراین میتوان گفت که در بازی Shadow Tactics: Blades of the Shogun تاکتیک کمرنگتر از حد انتظار ظاهر میشود و جای خود را به تکنیک و مهارت فردی میدهد.
قابلیتهایی که برای هر شخصیت در نظر گرفته شده است، این توهم را برای گیمر به وجود میآورد که گویی دستش برای رویارویی با دشمنان باز و متنوع است. در حالی که اغلب دشمنان تنها با یک تکنیک به راحتی از پای در میآیند و این تکنیکها در سه شخصیت بازی، تقریبا یکسان است. «هایاتو»، «یوکی» و «آایکو» هر سه نینجا هستند و قابلیتهای یکسانی دارند. «تاکوما» حداکثر کاری که میتواند بکند تیراندازی از راه دور است. به عقیده من «موگن» تنها شخصیت بازی است که بود و نبودش به شدت در روند یک مرحله تاثیر دارد. «موگن» تنها عضو تیم است که توانایی دوئل با ساموراییها و کشتن چند سرباز را به طور همزمان دارد و عدم حضورش در یک مرحله، عملا کار را برای گیمر دشوار میکند.
ایرادی که شخصا به بازی Shadow Tactics: Blades of the Shogun وارد میدانم، قابلیتهای در نظر گرفته شده برای هر شخصیت است که یک تقلید از بازی «دسپرادوس» با کمترین خلاقیت است. برای مثال «هایاتو» مانند «کوپر» قابلیت پرتاب سلاح سرد از فاصله نزدیک را دارد یا «یوکی» مانند «سم» قابلیت تلهگذاری را داراست. «موگن» به معنای واقعی یک کلون از شخصیت «سانچز» است. با دانستن این اطلاعات، بازی Shadow Tactics: Blades of the Shogun کمترین خلاقیت و بیشترین تقلید را نبست به «دسپرادوس» داشته است.
تنها ویژگی مثبتی که میتوان برای بازی Shadow Tactics: Blades of the Shogun در نظر گرفت، فرم به شدت زیبای گرافیکی و بصری آن است که حالت شبهکارتونی به خود میگیرد. از طرفی قابلیت چرخش دوربین به طرفین، ضعف ساکن بودن زاویه دید را نسبت به بازیهای قدیمی این سبک پوشش میدهد. هرچند این زیبایی بصری یک قربانی دارد و آن هم سنگین شدن اجرای بازی برای سختافزارهای نه چندان قوی است. در اغلب مواقع، بارگزاری مراحل کمی بیشتر از حد معمول طول خواهد کشید. موسیقی بازی در حد خود قابل قبول بوده و به فضاسازی بازی کمک بسیاری میکند.
سخن آخر و توصیه نویسنده به مخاطب
اگر با خواندن این متن، از تجربه یا ادامه بازی پشیمان شدهاید، اشتباه میکنید! بازی Shadow Tactics: Blades of the Shogun برای کسانی که اصلا تجربهای از این سبک نداشتهاند شروع خوبی است، گیمرهای تازه وارد قطعا با این بازی ارتباط برقرار خواهند کرد ولی این اصلا بدین معنا نیست که این بازی، جنس اعلای این سبک را ساخته باشد. برای اشخاصی همچون من که تجربه طولانیتری را در انجام این سبک بازیها دارند، همچنان بازیهای «دسپرادوس» و «رابین هود» از نظر گیمپلی، در سطح کاملتر و غنیتری نسبت به بازی Shadow Tactics: Blades of the Shogun قرار دارند. متاسفانه حجم این مطلب گنجایش لازم برای مقایسه دقیقتر و سنجیدهتر این بازی با ریشهدارانِ خود را ندارد. بنابراین بهتر است برای فهم این موضوع, خودتان به سراغ بازیهای همسبک بروید.
اگر از انجام بازی Shadow Tactics: Blades of the Shogun لذت بردهاید و به این سبک علاقهمند شدهاید، توصیه میکنم تا حتما عناوین زیر را نیز تهیه و بازی کنید:
- Robin Hood: The legend of Sherwood 2002
- Desperados: Wanted dead or Alive 2001
- Chicago 1930 2003
1 دیدگاه
امیر
به شدت نقد بدی بود! نویسنده در حقیقت علایق خودش رو با گیم پلی مقایسه کرده در حالی که بازی اساسا مطلب دیگه ای رو دنبال میکنه… پیشنهاد من به نویسنده اینه که اگر بازی به سلیقه اش نمیخوره اونو بازی نکنه! چه برسه به اینکه بخاد نقد کنه!