تا بهحال دنیای بازیهای ویدئویی دستخوش تغییر و تحولات گستردهای بوده است. از A تا Z بازیها گرفته تا دوندگانی که برای عدالت میجنگند، همه و همه حرفهایی برای گفتن دارند. حال دنیایی را تصور کنید که در آن همهچیز به یک واژه خلاصه میشود؛ دویدن! شاید در ابتدا همهچیز به سادگی یک لغت معنا نشود، اما مکانیزمهای مختلفی میتوانند این «دویدن»های بیمعنی را هدفمند جلوه داده و حس جنون و هیجان را به بطن گیمپلی آن تزریق کند. شاید دنیایی که از آن حرف میزنیم، به اندازه God Of War خشونت را در خودش جای نداده باشد، شاید به اندازه سربازان وظیفهشناسِ دنیای Call Of Duty خشابهای تو خالی نداشته باشد، اما این را بدانید که دنیای دوندگان هم افت و خیزهای هیجان انگیزی را در خود نهفته است. حال کافیست به گیمپلیِ آن بها داده شود! اینجاست که دویدن (!) را میتوان یک دنیای جدیدی تعریف کرد که هدف و مقصود اصلی آن انتقال حس جنون و هیجان در تک تک سلولهای مغز شما باشد. اکنون قصد داریم تا صفحه جدیدی از دنیای بازیها را ورق بزنیم. دنیایی که اینبار Mirror’s Edge: Catalyst قصد دارد مکانیزمهای تازهای را در آن تعریف کند. با نقد و بررسی بازی Mirror’s Edge Catalyst همراه گیمشات باشید.
ارتش دوندگان به پا میخیزند…
خط داستانی Mirror’s Edge: Catalyst تا انتها بدون هیچ افت و خیزی پیش خواهد رفت و از همین ابتدا بگویم که نباید انتظار یک داستان پر پیچ و خم را از Mirror’s Edge: Catalyst داشته باشیم. شخصیت اصلی داستان که «فِیث» (faith) نام دارد از همان ابتدا برای کشف هویت و جایگاه خود در دنیایی که تکنولوژی حرف اول آن را میزند، به دل ساختمانها زده و کلیشه Mirror’s Edge: Catalyst را رقم میزند. روند داستانی بازی به قدری ساده پیش میرود که هر چند وقت یکبار انتظار دارید بازی شما را غافلگیر کند! کما که این اتفاق هیچگاه نخواهد افتاد. به جرعت میتوان گفت که سازندگان در عملی کردن ایده اولیه بازی چندان خوب عمل نکردهاند و آن پتانسیلی که نمایشهای Mirror’s Edge: Catalyst پیش از عرضه بازی از خود نشان داده بود، به درستی به تصویر کشیده نشد. اگر بخواهیم داستان بازی را در بدترین حالت در نظر بگیریم، میتوان روایت کُند و دشمنان خام و بدون ریشه آن را در این دسته قرار داد. اما در بهترین حالت، میتوان به شخصیتپردازی تقریباً بینقص کاراکتر اصلی بازی، یعنی همان فیث اشاره کرد. حرف از شخصیتپردازی این عنوان شد؛ باید یگوییم که اگر عملکرد «خوبِ» سازندگان را به سه بخش تقسیم کنیم، شخصیتپردازی کاراکترهای آن یکی از بزرگترین نقاط مثبت بازی محسوب میشود. البته در حیطهی شخصیتپردازی نیز مشکلاتی به چشم میخورند و از آن مشکلات میتوان به بیثبات بودن دشمنان بازی اشاره کرد! در واقع در طول بازی، بارها دانستههای شما زیر سوال خواهد رفت و در بعضی مواقع موجب سردرگمی شما خواهد شد. با این وجود میتوان گفت که شخصیت فیث و نوع شناخته شدن آن به بازیکن به بهترین شکلِ ممکن انجام شده و در همان ابتدای کار طرفداران زیادی را بهدست خواهد آورد.
محیطهای بازی هم به مراتب خوب کار شدهاند؛ اگرچه جلوههای بصری موجود در Mirror’s Edge: Catalyst را گاهاً نمیتوان «نسلِ هشتمی» نامید، اما به جرعت در فواصل دور و گاهاً نزدیک شما را محو نورپردازی و طراحی چهرهها خواهد کرد. همانطور که پیش از این خواندید، گرافیک و جلوههای بصری بعضاً تو ذوق میزنند و آن چیزی نیستند که انتظارش را داشتیم. لبههای تیز (!) و بُرش شده همانطور که در نسخه بتای بازی دیده میشدند، همچنان وجود دارند و بیشترین آسیب را به بدنه بازی زدهاند. شاید در اولین نگاه همهچیز به زیبایی یک عنوان نسل هشتمی بهنظر برسد، اما با کمی تأمل در اشیائ دنیای بازی در خواهید یافت که Mirror’s Edge: Catalyst چندان به ظریفکاریهای گرافیکی اهمیت نداده است. بهطور کلی میتوان گفت که جلوههای بصری موجود در Mirror’s Edge: Catalyst شما را نسبت به خود راضی خواهد کرد، اگر چه گاهاً تو ذوق میزنند و شما را نسبت به طبیعتِ خود نا امید میکنند. Mirror’s Edge: Catalyst هر مشکلی که در بخش گرافیکی داشته باشد، آن مشکل قطعا به نورپردازی بازی مربوط نخواهد شد! تک تک اشیاد موجود در محیط بازی تحت تأثیر نور موجود در آن محیط قرار گرفته و در بخشهای مختلف آن سایههای زیبایی ایجاد کرده است. طراحی چهرههای بازی نیز به همین اندازه خوب کار شدهاند و حتی در کوچکترین جزئیات آن نیز ما شاهد بافتها گرافیکی خواهیم بود. تصویر شخصیت اصلی نیز بهخوبی طراحی شده است و دقیقاً همان چیزی که ما از «فیثِ» موجود در تریلرها انتظار داشتیم. به طور کلی از صفر تا صد Mirror’s Edge: Catalyst در زمینه گرافیکی و جلوههای بصری خوب کار نشده است، اما طبیعت بازی به قدری تنوع و جذابیت در خود نهفته است که میتواند یک بازیکن را نسبت به محیط بازی ارضاع کند.
و اما میرسیم به مهمترین بخش از Mirror’s Edge: Catalyst که بدنه اصلی آن را تشکیل میدهد. رُک و پوستکنده بگویم که هیچ بازیکنی از گیمپلیِ پیادهسازی در Mirror’s Edge: Catalyst خسته نخواهد شد! شاید در نگاه اول، عادت کردن به محیط بازی و تغییراتی که نسبت به نسخه اول بازی صورت گرفته است کار سختی باشد، اما با اندکی پیشروی در بازی و اُخت شدن با طبیعت نسل هشتمیِ آن، به راحتی میتوانید به بازی عشق بورزید. بخش حرکات و پارکور شما را متحیر و شگفتزده خواهد کرد و تلفیق سرعت و حرکت، توأم با چالشهای موجود شما را تا پایانِ بازی مجذوب خود میکند. علاوه بر اینها سیستم ارتقای شخصیت نیز این فرصت را به بازیکنان خواهد داد تا نسبت به محیط جدیدی که تیم سازنده برای آن تعریف کردهاند ابراز رضایت کنید و متناسب به همین موضوع، میزان سختی بازی را کاهش دهید. حال همهچیز به دویدن (!) کشتن و پرش کردن خلاصه نمیشود؛ چراکه شما گاهاً در شرایطی قرار میگیرید که تمرکز و تعادل از شما صلب میشود و بارها مجبور به انجام حرکات بیهوده میشوید که در نهایت موجب شکست و نابودی شما خواهد شد. با تمامی این اوصاف، بازی Mirror’s Edge: Catalyst در بخش اکشن، بسیار پیشپا افتاده و ضعیف ظاهر شده است. مراحل بازی اگرچه حرکات و جذابیتهای خاص خود را داد، اما نمیتواند آن حس اکشن و تنش را به بازیکنان منتقل کند. در واقع مهمترین ضعف بازی در بخش گیمپلی نیز به همین موضوع مربوط میشود و گاهی اوقات حتی در اوج هیجان نیز کوچکترین صحنه اکشن نیز به چشم نمیخورد.
با توجه به جهان باز شدن بازی، یکی سری مکانیزمها آنطور که انتظار میرفت نتیجه نگرفتهاند! در این شرایط دو حالت پیش خواهد آمد. اول آنکه حرکات پارکور در این دنیای پهناور که هر چند وقت یکبار به وسعت آن افزوده میشود، عملی تکراری و خستهکننده قلمداد خواهد شد. درثانی، با جهان باز شدن دنیای Mirror’s Edge: Catalyst این فرصت به سازندگان داده شده است که سرزمینها و دورنماهای بسیار زیبایی را پدید آورند. از طرفی این دنیای آنقدری پهناور است که میتواند مراحل مناسب به خط داستانی را در خود جای دهد. به طور کلی، گشت و گذار در دنیای Mirror’s Edge: Catalyst آن هم خارج از روند داستانی که تنها یازده ساعت از وقت شما را میگیرد، چندان جذابیتی ندارد و آن پتانسیلی که یک بازی Open World دارد را به نمایش نمیکشد.
صداگذاری در دنیای Mirror’s Edge: Catalyst چندان نقش مهمی را ایفا نمیکند؛ اگرچه در اکثر مواقع صداها و دیالوگهایی به گوش میرسد و در نوع خودش خوب کار شدهاند. به طور معمول بیشترین صدایی که به گوش میرسد، همان دیالوگهایی است که به شخصیت اصلی فرمان انجام مأموریتی را میدهد. البته در کنار دیالوگها، صدای عوامل طبیعی نیز به گوش میرسد و همین امر محیط بازی را طبیعی جلوه میدهد. صداگذاریها نیز خوب کار شده است و از آنجایی که در اکثر مواقع ما شخصیت اصلی را در حالت «اولشخص» روعیت میکنیم، چندان توجهی به صداگذاری آن نخواهیم کرد. از طرفی شخصیتهای موجود در بازی نیز خب صداگذاری شدهاند و درنهایت میتوان گفت که Mirror’s Edge: Catalyst یک عنوان معمولی در بخش صداگذاری است. در کنار صداگذاری شخصیتها، موسیقی نیز در مواقع ضروری در محیط بازی ایفای نقش میکند. هرچقدر که صداگاریها بیفایده و کماثر جلوه کنند، موسیقی بهشدت به روند گیمپلی کمک کرده و بهخوبی تأثیر خود را بر روی آن گذاشته است. تنوع موسیقیها نیز قابل قبول بوده و طوری نیست که شما از شنیده یک موسیقی ابراز نارضایتی کنید. به طور کلی میتوان گفت که موسیقی نیز امری حیاطی و مهم در پیشوری مراحل بازی محسوب میشود و بر تأثیر پذیری و هیجان حاکم بر دنیای Mirror’s Edge: Catalyst خواهد افزود.
در کنار تمامی اجزایی که Mirror’s Edge: Catalyst را تشکیل میدهند، کمپانی «دایس» (DICE) یک بخش چند نفره نیز برای بازی تدارک دیده است. البته بخش چند نفره در Mirror’s Edge: Catalyst به این معنا نیست که قرار است چند نفر با یکدیگر مسابقه بدهند و یا مأموریتی را به صورت دو نفره به اتمام برسانند! در بخش چند نفره شاهد دو بخش با نامهای Beat L.E و Time Trialsخواهیم بود که هر یک محوریت خاص خود را دارد. حالت اول درواقع همان چیزی است که ما در عنوان Dark Souls 3 نیز شاهد آن بودیم. در این شرایط هر یک از بازیکنان میتواند بخشی از نقشه را علامتگذاری کرده و از این طریق به دیگر بازیکنان اعلام کنند که در فلان نقطه از نقشه مسیر انحرافی وجود دارد و یا عملکردی مشابه به این موضوع. اما در حالت دوم به بازیکنان این قابلیت داده میشود که بتوانند چکپوینتهایی را در طول مسیر ایجاد کرده و از این طریق سایر بازیکنان را دعوت به اتمام کردن این چالش کنند. در این حالت یک جدول نیز تدارک دیده شده است که به وسیله آن برنده چالش مشخص خواهد شد.
آخرین دستاورد کمپانی دایس اگرچه مشکلاتی را در خود جای داده است، با این وجود میتوان آن را یک عنوان موفق نامید. کم و کاستیهای موجود در Mirror’s Edge: Catalyst باعث نمیشود که شما از انجام بازی دلسرد شوید و گاهاً شما را با آن چشماندازهای زیبایی که تلفیقی از تکنولوژی و صنعت را به رخ میکشد، شگفتزده خواهد کرد. صداگذاری نیز در سطح قابل قبولی بهسر میبرد و شما را نسبت به آنچه که باید باشد، راضی نگه خواهد داشت. اگر بخواهیم یک جمعبندی کلی از تمام ماهیت Mirror’s Edge: Catalyst داشته باشیم، باید بگویم که این بازی میتواند لحظات بسیار خوبی را برای شما رقم بزند و در کنار قابلیتهایی که روند داستانی بازی دارد، بخش چندنفره نیز بهخوبی عمل کرده است. لازم به ذکر است که عنوان نامبرده هماکنون برای کنسولهای نسل هشتمی در کنار رایانههای شخصی در دسترس است و شما میتوانید جدیدترین دستاورد کمپانی DICE را در حوزه بازیهای ویدئویی تجربه کنید. اگر از آن دسته افرادی هستید که برای تجربه این عنوان دچار سردرگمی شدهاید، باید بگویم که Mirror’s Edge: Catalyst همان چیزی است که باید باشد و مطمعن باشید که از انجام آن لذت خواهید برد…