کراش باندیکوت عنوان قدیمی و مشهور سونی، پس از سالهای دراز بازگشته تا روح تازهای به کنسول نسل هشتمی این شرکت بدمد. امروز قصد بررسی نسخه بازسازی شده سهگانه کلاسیک کراش که در قالب یک بازی نسل هشتمی تحت عنوان Crash Bandicoot N. Sane Trilogy عرضه شد را داریم. با گیم شات همراه باشید.
برای تهیه انواع بازیها، کنسولها و لوازم جانبی با مناسبترین قیمت به کانال فروشگاه iStore بپیوندید
بازسازی بازیهای ویدیویی بر روی سخت افزارها و تکنولوژیهای جدیدتر، از جمله ماجراهایی است که صنعت بازیهای ویدیویی، از همان ابتدای آغازش با آن دست و پنجه نرم میکرد. در ابتدا، پس از اینکه کنسولهای خانگی، به آرامی جای خود را در دل مردم باز کرده بودند، عناوین متنوعی که در قالب دستگاههای آرکید در فروشگاهها و رستورانها به مردم ارائه میشدند، شروع به ورود به خانههای مردم کرده و در اینجا بود که سیاست بزرگ بازسازی یا «ریمیک» و «ریبوت» کردن بازیها، در این صنعت جا افتاد. اگر از دوران کلاسیک این صنعت فاصله بگیریم، به زمان حال میرسیم که ریمیکها، آنچنان گسترده شده و حد و مرز نیز نمیشناسند که تقریباٌ هر نسل و دوره از صنعت بازی که به آن نگاه بیندازیم، میتوان بازیهای فراوانی را مشاهده کرد که با استفاده از تکنولوژی و دست آوردهای الکترونیکی تازه نفس، زنده شدهاند. از کلاسیکی دوستداشتنی مانند Tomb Raider محصول ۱۹۹۶ آمریکا که نمونهای بینظیر از یک ریبوت به جا است گرفته تا حتی عنوان افسانهای Final Fantasy VII که با تایید خبر ساخته شدن نسخهای بازسازی شده از آن، نفس بسیاری از طرفداران در سراسر دنیا بند آمد. با تمام این اوصاف میتوانیم ببینیم که بسیاری از عناوین کلاسیکی که ممکن است حتی متعلق به زمانی پیش از تولد بسیاری از ما باشند نیز آنچنان تازه و جذاب ماندهاند که همچنان مورد توجه مخاطبان و طرفداران فراوانی در سراسر جهان است. سری بازیهای کراش باندیکوت عناوینی هستند که از سال ۱۹۹۶، به عنوان یکی از قدرتمندترین مهرههای کنسول تازه نفس سونی یعنی پلی استیشن ۱ عرضه شده و اصلیترین هدف آنها نیز رقابت با غولهای پلتفرمر نینتندو و سگا یعنی، سری بازیهای ماریو و سونیک بود. با اینکه این سری همانند موجود اصلی بازیش، به گونهای موش آزمایشگاهی و یک رغیب تجاری به حساب میآمد، با این حال سری کراش باندیکوت موفق شد تا نظر بسیاری از بازیکنان را در سراسر دنیا جذب کرده و در مجموع، بیش از پنجاه میلیون نسخه فروش داشته باشد.
با اینکه از این سری موفق و دوستداشتی، هیجده نسخه مختلف تولید شده است، همه بازیکنان قدیمی این سری را با سه نسخه ابتدایی که توسط استودیوی مطرح ناتیداگ، برای کنسول پلی استیشن ۱ تولید شد به یاد دارند. تغییراتی که پس از فروخته شدن این سری، بر روی گیمپلی و شخصیتهای بازی انجام شد، به مذاق بسیاری خوش نیامد. حال بیش از بیست سال از به وجود آمدن این پدیده تاریخی گذشته و بازیهای پلتفرمر و از همه مهمتر، سری کراش باندیکوت، تا حد زیادی به باد فراموشی سپرده شدهاند؛ با این حال، از آنجایی که پیشتر به صنعت پر رونق و موفق بازیهای بازسازی شده اشاره کردیم و در نظر گرفتیم که ریبوتها و ریمیکهایی که برای کنسولها و پلتفرمهای نسلهای بعدی ساخته میشوند، سود تجاری و طرفداران فراوانی دارند، زنده شدن سری بازیهای کراش باندیکوت، برای بازیکنان کلاسیک و هاردکور این سری، به مانند یک رویا میبود. بلاخره در همایش سالانه E3 سال ۲۰۱۶، پس از سالها شایعه و انتظار بازیکنان، بلاخره خبرهای جالبی این فرنچایز در قالبهای فرعی به گوش رسید و در نهایت نیز، عرضه نسخه ریمیک شده از سه بازی اصلی این سری، برای کنسول نسل هشتمی پلی استیشن ۴ تایید شد. بازی در تاریخ سی ژوئن امسال عرضه شده است و دلیل اصلی اینکه در حال خواندن این مقاله هستید نیز سر زدن به سالهای دور و تجلیل خاطرات زیبایی است که با این سری و این بازیها داشتهایم. بازی Crash Bandicoot N. Sane Trilogy با اختلاف زیاد، از بهترین و بهجاترین عناوین ریمیک شده ایست که در طی سالهای اخیر عرضه شده و دلیل اصلی این موضوع نیز تقاضای طرفداران بر خلاف عناوین دیگری که هر روزه در حال بازسازی هستند و کسی خواستار آنها نیست، میباشد. در ادامه، علاوه بر بررسی این بازیها به صورت یک بازی کامل، نگاهی به مهمترین تغییرات و آینده نگریهایی که بر سری این سه بازی کلاسیک و خاطره انگیر آمده است میکنیم. آیا این کالکشن همانطور که طرفداران انتظارش را داشتهاند، موفق بوده تا خاطرات دوران کودکی بسیاری از بازیکنان را زنده کند و همینطور یک بازی کامل نیز باشد و یا تنها در جهت اهداف مالی برای شرکت ناشر خلق شده و هیچگونه ارزش هنری ندارد؟
در ابتدا باید این نکته را در نظر بگیرید که بازیهای کراش، برای هر قشر گیمری، مخصوصاً گیمرهای نسل جدید که با سری بازیهایی مانند Call of Duty و Assassin’s Creed خاطرات دوران گیمری خود را ساختهاند، نبوده و قرار نیست که از یک بازی پلتفرمر بسیار ساده که عاری از هیچگونه خشونت و پیچیده خاصی میباشد، لذت ببرند. به دلیل اینکه بازی از اولین و یکه تازهای سبک پلتفرمر سه بعدی بود، طراحی محیطها و اشیای بازی، مقداری نامیزون و یکدست نمیباشند، ولی طراحی مراحل بازی جای هیچگونه نقص و ایرادی را به جا نگذاشته و همچنان به مانند نسل پنجم، برای طرفداران پلتفرمرهای کلاسیک، سرگرم کننده خواهد بود. با توجه به آمار بالایی که از فروش بازی منتشر شده است، مشخص است که افراد زیادی که به طور قطع نسخههای کلاسیک کنسول پلی استیشن ۱ را تجربه نکردهاند نیز دست به خرید بازی زدهاند و این آمار تنها شامل بازیکنان قدیمی نمیباشد. با این حال به درستی نمیتوانیم خود را به جای فردی که تا به حال دستی بر سر و روی کراش نبرده، قرار دهیم، زیرا با توجه به سیستمهای پیچیده و عجیب و غریبی که امروزه در بازیها مشاهده میکنیم، تجربه عنوانی به این سادگی و کودکانه، برای یک بازیکن نسل هشتمی کمی عجیب به نظر میرسد. اولین نسخه از این سری که با نام رسمی Crash Bandicoot در سال ۱۹۹۶ منتشر شد، نمایانگر تمام چیزیست که در تمامی نسخههای آینده قرار است از این سری ببینید و جمع و جورترین نسخه سری نیز به حساب میآید. با اینکه بازی دارای تنوعی مانند نسخه دوم و سوم نمیباشد، ولی برای معرفی بازیکنان به این سری، کار بزرگی را انجام داده است. بازی طول و عرض وسیعی ندارد و در سه جزیره خلاصه میشود. نسخه دوم در مقابل کراش باندیکوت اول، دارای امکانات و تنوع بیشتری بوده و در طراحی مراحل نیز خلاقیت و گستردگی بیشتری را شاهد هستیم و همچنین بازی طولانیتر شده است. در نهایت به نسخه سوم میرسیم که در میان سه قسمت درون این مجموعه دارای بیشترین بلوغ و نوآوری در سری بوده و با پیچیدگی سفر در زمان که به بازی اضافه شده است، در کنار باس فایتهای متنوعتری نسبت به بازیهای پیشین، خلاقانهترین کراش باندیکوت میباشد. حال که در نسل هشتم قرار داریم، دیگر نیازی نیست تا با دکمههای اعصاب خردکن آنالوگ روی دسته پلی استیشن ۱ کنار بیاییم که در شرایط خاص، تجربه را تا حدودی برای بازیکن غیر ممکن میساختند (در پرش از روی جعبهها به صورت مورب و سواری با وسایل نقلیه). البته در نکتهای بامزه، شرکت سازنده در صفحههای بارگذاری بازی، به شما توصیه میکند که اگر به دنبال حال و هوای کلاسیک میباشید، از دکمههای آنالوگ در ازای شوکها استفاده کنید. غیر از این مشکلات، سایر نکات به خوبی و تازگی نسخههای اصلی باقی ماندهاند؛ عواملی مانند پریدن، چرخیدن، سر خوردن و دویدن، همگی حس قدیمی خود را حفظ کرده و به مانند یک خاطره خوش به نظر میرسند. اگر با برای اولین بار است که دست به کنترلر زده و در دنیای کراش قرار میگیرید، همانطور که قبلاً اشاره کرده بودیم، در یک بازی بسیار ساده، ولی بسیار نیز سرگرم کننده خود را گم خواهید کرد.
از نکات قابل توجهی که در سه گانه کراش باندیکوت میتوان به آنها اشاره کرد، پتانسیل بسیار بالای این بازیها برای تجربه مجدد آنها میباشد که نه تنها به خاطر جادوی سبک پلتفرمر، بلکه مراحل مخفی، اشیای قابل جمع آوری فراوان و همینطور تروفیهای جالب میباشد که هر بازیکنی را به تجربه دوباره این اثر بینظیر، میکشاند. مکانیکهای بازی همچنان لذت بخش و بینظیر میباشد. لذت پریدن بر روی یک جعبه یا دشمنان که منجر به نابودیشان میشود، به مانند بسیاری از بازیهای پلتفرمر دیگر، حس خوبی به بازیکن میدهد. طراحی مراحل در این بازیها که قطعاً در زمینه بهترین طراحیهای مراحل عناوین پلتفرمر قرار میگیرد، به همراه چیدمان دشمنان و تلهها که گاهی اوقات به شدت طاقتفرسا میشود و شما را شدیداً به چالش میکشد. مراحل بازیها تقریباً بدون هیچگونه تغییری نسبت به نسخه کلاسیک خود باقی مانده و در والاترین شرایط، تنها چند ویژگی ساده را در خود جای دادهاند. در اصل، Vicarious Visions که وظیفه این بازسازی را بر عهده داشته، بازی ساخت ناتی داگ را تمام و کمال و بدون هیچگونه دستکاری، تنها با تقویت گرافیک و جلوههای بازی، از گورستان دهه نود زنده کرده است. بازی از نظر گرافیکی، از بینظیرترین عناوین پلتفرمر حال حاضر نیز بینظیرتر است. رنگها بسیار شاد و خیره کننده و بافتها نیز به جا و طناز میباشند. تنها کافیست که صحنههایی از بازی کلاسیک را در کنار نسخه بازسازی شده قرار دهید تا متوجه شوید که این تکنولوژی کزایی چقدر میتواند ترسناک پیش برود. یکی از نکات عجیبی که هم چنان در این نسل از تکنولوژی، ناراحت کننده به نظر میرسند، قفل نبودن نرخ فریم بسیاری از بازیها بر روی ۶۰ فریم بر ثانیه میباشد که گاهی اوقات محیطهای عظیم گرافیکی و بافتهای سنگین، میتواند این مسئله را روشن کند؛ ولی در بازیهایی که به سادگی از جلوههای کارتونی بهره میبرند (مانند همین کراش باندیکوت) تصویر یک بازی ۳۰ فریم در ثانیه بسیار ترسناک و ناامید کننده میباشد. البته اگر به مقصود سازندگان که نگه داشتن تمامی قطعات عنوان کلاسیک به شیوهای که بود، نگاهی بیاندازیم، میبینیم که کراشهای کلاسیک نیز با همین نرخ فریم اجرا میشدند و در اصل ایرادی برای برطرف کردن وجود ندارد؛ مسئله فقط یک بهبود زمانی میباشد. با این حال، با توجه به قدرت عظیم پلی استیشن ۴ در این نسل، این رخدادها، یک ضربه بزرگ، هم برای بازی و هم دستگاه اجرا کننده آن به همراه دارد.
مراحل هر سه بازی به سادگی میتوانند برای بازیکن نسل جدید که هیچگونه آموزهای از به سر بردن دوران کودکیاش با این بازیها نداشته، تبدیل به یک کابوس به تمام معنا شوند! شما در ابتدا قرار است خود را در میان چند جعبه و خرچنگ کند، محاصره شده ببینید که با چند پرش و چرخیدن از پای در میآیند و این دقیقاً چیزیست که بازی از شما میخواهد؛ اینکه خود را در امنیت کامل ببینید. بازی در ادامه با وارد کردن شوکهای گیمپلیوار، به شما میفهماند که این تنها یک افزونه گرافیکی ساده بوده و گیمپلی این عناوین تنها برای کسانی که میتوانند از پس فشار حملات عصبی این بازیها بر بیایند، مناسب است. درست زمانی که فکر میکنید از شر همه موانع پیچیده و سخت بازی خلاص شدهاید، Crash Bandicoot با پرتاب چند مانع عجیب و غریب دیگر، شما را تا مرز دیوانگی میبرد و حتی باعث میشود تا کنترلرتان را بزرگترین دشمن خود ببینید! همیشه و همیشه جای تکرار در بازی وجود دارد و قطعاً نمیتوانید با یک بار تجربه، تمام مراحل و حتی جعبههای بازی را به دست بیاورید و گاهی باید با مطالعه کامل محیطها، سر از سیاست و فلسفه آنها در بیاورید که گاهی، آنقدر به طول میانجامد که بیخیال بازی شده و به سراغ کار دیگری میروید (تجربه شخصی!). جدا از سیاستهای مالی و دلایل دیگر، تصمیم اکتیویژن در جهت عرضه عناوینی با قدمت بیست سال، در کمال تعجب بسیار مناسب و به جا بوده است؛ زیرا کراش بخشی از وجود و پایههای صنعت بازیسازی بوده که به ما میآموزد حتی با وجود رقبای قدرتمند و بیهمتا، میشود با تکیه بر مخلوط کردن رنگها و جادوی بازیسازی، دست به خلق پدیدهای زد که پس از بیست سال نیز حس تازگی خود را حفظ کرده باشد و این چیزیست که نیازمند ارتقا و تکامل است. با توجه به این دلایل، اصلیترین علت وجود داشتن عنوان Crash Bandicoot N. Sane Trilogy در ابتدا خاطرهبازی افرادیست که میخواهند سری به دوران زیبای کودکی خود زده و در آن خاطرات غرق شوند. در وهله دوم نیز افرادی که با این سری بازی و عناوین پلتفرمر ناآشنا هستند، میتوانند از این فرصت فوقالعاده استفاده کرده و به سراغ یکی از مطرحترین بازیهای تاریخ که به نوعی بنیانگذار پلتفرمر سه بعدی است، بروند.