از زمان مطرح شدن ایده «در دست گرفتن زمان» خیلیها منتظر بودند تا ببینند که «رمدی» چگونه میخواهد این عنصر را به گیمپلی بازیها تزریق کند. رمدی باری دیگر آمده بود تا نشان دهد ایدههایش میتواند همه را منقلب کند. پس از انتشار بازی Quantum Break، شاهد بازخوردهای جالبی از سوی منتقدین و کاربران نبودیم؛ اما حالا باید دید که آیا این بازی توانسته انتظارات گیمشات را برآورده کند؟ برای گرفتن جوابِ سوال خود با بررسی بازی Quantum Break همراه گیمشات باشید.پس از اینکه عرضه بازی Quantum Break برای رایانههای شخصی تایید شد، خیلیها متعجب شدند. Quantum Break حال دیگر بازی انحصاری ایکسباکس وان نبود. جنبه دیگر قضیه، طلبیدن یک سیستم رده-بالا بود که از همان ابتدا خیلیها را برای تجربه بازی کنار زد. اما آیا طلبیدن یک سیستم رده-بالا کافی بود تا کاربران به چشم دیگری به بازی نگاه کنند؟ آیا وجود گرافیکی چشمنوار کافی بود تا شاهد موفقیت بازی باشیم؟! با بررسی بازی Quantum Break همراه ما باشید.
Quantum Break یک بازی سبک اکشن و تیراندازی سوم شخص است که آمده تا با عناصری که دارد در مقابل رقبا خودنمایی کند. پیادهسازیِ تعداد زیادی ایده جدید عاملی است که این بازی را از دیگر بازیهای همسبک، اندکی متمایز میکند. حال دیگر موضوع فقط گرفتن اسلحه در دست و کاورگیری نیست. عنصری قدرتمند به نام «زمان و تواناییِ کنترل آن» به بازی اضافه شده و حسابی بازی را متحول کرده است.
درخشش عنصری حیاتی
Quantum Break پر است از عناصر مختلف و تو دل برو. عناصری که یکی از دیگری متنوعتر هستند و در کنار خوبی، بدی هم دارند. چیزی که از نظر من به عنوان یک الماس در میان دیگر عناصر میدرخشد، توانایی کنترل زمان است.
در Quantum Break میتوانید هرطور که میخواهید زمان را متحول کنید و از آن علیه دشمن استفاده کنید. چیز جالبی که وجود دارد این است که شما میتوانید حتی در هنگام تیراندازی نیز زمان را دستخوش تغییرات کنید. جک جویس (شخصیت اصلی بازی) میتواند به خوبی خود را با شرایط مختلف وفق دهد و زمان را به نفع شما تغییر دهد. میتوانید هنگامی که در حال تیراندازی هستید، زمان را متوقف کنید، دشمنانِ بهتزده را خلع سلاح کنید و سپس آنها را از پای در بیاورید؛ یا اگر هم دوست دارید در جایی کاورگیری کنید و دشمن را به رگبار ببندید!
رمدی در پرونده خود، بازی موفقی همچون «مکس پین» را دارد و خب طبیعی است که در برخی جاهای Quantum Break از این سری الهام گرفته شود. مطمئنا قابلیت Time Bullel در سری مکس پین را به یاد دارید. این قابلیت را رمدی در بازی پیادهسازی کرد و آن را بیشتر و بیشتر جذاب کرد. اینبار اساس و پایه بازی جدید رمدی، یعنی Quantum Break، زمان است و قرار است حسابی با آن حال کنید! برخی از تواناییهای جویس در کنترل زمان، اندکی به Time Bullet شبیه هستند.
جک جویس در این بازی به شش راه مختلف میتواند زمان را کنترل کند که مختصرا در ادامه درمورد آنها توضیح میدهیم:
تایم ویژن (Time Vision)
اولین و یکی از مهمترین قابلیتهایی که بازی در اختیار شما می گذارد، Time Vision است. Time Vision درواقع قابلیتی است که اشیای خاص را به رنگی دیگر نشان میدهد و شما را در شناسایی آنها یاری میکند. چیز دیگری که Time Vision دارد این است که دشمنان را نیز به رنگی خاص، برجسته میکند تا تشخیص و از بین بردن آنها برای شما راحتتر شود.
تایم شیلد (Time Shield)
Time Shield یکی از آن قابلیتهایی است که جک را به طرز عجیبی از گزند دشمن محقوظ میکند. Time Shield به جک این قابلیت را میدهد که تمامی گلولههایی که به سمتش پرتاب میشوند را در سریعترین زمان ممکن سر به نیست کند! در برخی سکانسهای بازی که دشمن از چپ و راست به شما حمله میکند، Time Shield میتواند مهره دفاعیِ فوقالعادهای برای شما باشد.
تایم دُج (Time Dodge)
Time Dodge یکی از کاربردیترین ویژگیهای بازی است که به جک، این اجازه را میدهد بهراحتی از جایی به جای دیگر تلپورت کند. میتوانید با این قابلیت به سرعت دشمنان را یکی پس از دیگری از پای دریاورید.
تایم استاپ (Time Stop)
Time Stop در واقع چیزی بود که کوانتوم بریک را به همه دنیا شناساند! از همان ابتدای معرفی بازی، در بسیاری از تریلرها و نمایشهای بازی، شاهد قابلیت Time Stop بودهایم و دیدهایم که جک چگونه میتواند با استفاده از Time Stop عدهای از دشمنان را در آن واحد از بین ببرد. با استفاده از Time Stop میتوانید فضای کروی شکلی بسازید؛ چیزهای موجود در این فضا برای مدتی بیحرکت خواهند شد. یکی از کارهای مهمی که با استفاده از این ویژگی میتوانید انجام دهید، حفاظت از خود در مقابل نارنجک است؛ به این صورت که میتوانید با عکسالعملی سریع، نارنجکها را به سمتی دیگر پرتاب کنید. در کل، Time Stop یکی از قدرتمندترین ابزارهای جک است و او را به کابوس دشمنان تبدیل میکند.
تایم بلاست (Time Blast)
با Time Blast میتوانید هر چیزی را مورد هدف خود قرار دهید و با شکست زمان آن را تخریب کنید. به لطف موتور قدرتمند بازی، Time Blast به زیباترین شکل ممکن در بازی پیادهسازی شده است و بسیار واقعگرایانه به نظر میرسد. استفاده از تایم بلاست میتواند به شما در پیشبردِ سریعترِ بازی بسیار کمک کند.
تایم راش (Time Rush)
تنها چیزی که این قابلیت در اختیار شما میگذارد این است که میتوانید زمان را متوقف کنید و خودتان با سرعت بالایی حرکت کنید؛ دقیقا همچون سریال «The Flash». البته نکته مهم اینجاست که فقط میتوانید تا فاصلهای مشخص حرکت کنید.
نکته بسیار جالب این است که شما میتوانید این قابلیتها را با هم ترکیب کنید و آنها را مرگبارتر کنید. در شرایط مختلف میتوانید هرطور که میخواهید آنها را ترکیب کنید و این موضوع، گیمپلی بازی را وسیعتر کرده است.
مورد اذیتکننده در Quantum Break، آسانی بیش از حدِ برخی جاهای بازی است. ویژگیهای بالا، چنین تواناییهایی را در اختیار شما میگذارند که به جرات میگویم دشمن در مقابل شما شانسی ندارد. شخصا دوست دارم در بازیها با چالشهای سخت رو به رو شوم و بیشتر لذت ببرم؛ این موضوع، موضوعی است که Quantum Break کمی از آن رنج میبرد و ممکن است مدتی کوتاه پس از تجربه بازی از راحتی بیش از حد بازی (در برخی مواقع) اذیت شوید. اگرچه برخی از دشمنان هستند که در مقابل آن ها نمیتوانید بهخوبی از قابلیتهای خود استفاده کنید، اما در کل «راحتی بیش از حد» در (بسیاری از بخشهای) بازی دیده میشود.
چیزی که باید بدانید این است که همه این ۶ قابلیت از همان ابتدا در اختیار شما قرار ندارند؛ با پیشروی در بازی کمکم میتوانید از آنها استفاده کنید. نکته دیگر این است که هرکدام از این قابلیتها دارای دوره استفاده خاصی هستند و نمیتوانید هر موقع که بخواهید از آنها استفاده کنید. بهطور مثال قابلیت تایم شیلد پس از هر بار استفاده برای شارژ شدنِ دوباره، به حدود ۱۴ ثانیه زمان نیاز دارد.
هرکدام قابلیتهایی که در اختیار دارید، دارای دوره استفاده خاصی هستند و نمیتوانید هر موقع که بخواهید از آنها استفاده کنید
بسته به اینکه چگونه و چقدر از آنها استفاده کنید، زمان شارژِ دوباره متفاوت خواهد بود. این موضوع چیز مثبتی تلقی میشود؛ چون این امر موجب میشود قبل از استفاده از آنها، فکر کنید و آنها را بیهوده مصرف نکنید.
سربازان مونارک به شکل هوشیارانهای سعی میکنند تا از هر جهت به سمت شما حمله کنند. وقتی در یک سنگر قرار بگیرید، به قدری به شما شلیک خواهند کرد که یا سنگر از بین برود یا با این کار آرام آرام به شما نزدیک میشوند و شما را به دیار باقی میفرستند! این موضوع بسیار جالب است و تنوع مبارزات را بیشتر و بیشتر میکند.
گرافیکی خیرهکننده؛ چاشنی تزریقشده به گیمپلی
از زمان معرفی بازی Quantum Break تاکنون، چیزی که بهطرز بینظیری خودنمایی کرده، گرافیک عالی آن بوده است. گرافیک بصری بازی بینظیر است و حسابی متعجبتان خواهد کرد. گرافیک فنی و بصری بازی در سطح بسیار بالایی قرار دارد و این موضوع، یکی از اصلیترین دلایل برای طلبیدن سیستمی رده-بالا است. تکنولوژیهای بسیار پیشرفتهای برای طراحی گرافیک این بازی بهکار گرفته شدهاند و لذت تجربه بازی را دوچندان میکنند. یکی از تکنولوژیهای اختصاصی به کار رفته در بازی، تکنولوژی به نام Digital Molecular Matter است. رمدی با بهکار گیری این تکنولوژری توانسته فیزیک تمامیِ اشیای بازی را به بهترین شکل ممکن طراحی کند.
یکی از دستاوردهای مهم رمدی استفاده از تکنولوژی Multi Scale Global Illumination برای نورپردازیِ بازی است؛ مطمئن باشید در کوانتوم بریک با یکی از چشمنوازترین نورپردازیها روبهرو هستید. نکته فوقالعاده در این مورد این است که تمامی تکنولوژیهای بهکار برده شده در این بازی، بهصورت Real-Time هستند.
چیزی که زیاد در این بازی چنگی به دل نمیزند، وجود ضعف در بخش گان-پلی بازی است. کنترل اسلحهها در وضع بسیار خوبی قرار ندارد و (این موضوع) در برخی مواقع شما را آزار خواهد داد. پس از مشاهده تریلرهای بازی، انتظارات دیگری از سیستم گان-پلی داشتم اما متاسفانه کوانتوم بریک در سیستم گان-پلی ضعف دارد.
چیزی که مشخص است این است که باید کوانتوم بریک را جزو یکی از گرافیکیترین بازیهای ۲۰۱۶ دانست
داستان کوانتوم بریک مربوط به وقایعی است که در دانشگاه ریورپورت در شمال شرق آمریکا رخ میدهند. سه دانشمند به نامهای جک جویس، پاول سیرین و بث ویلدر در شرکت مونارک در حال تحقیق بر روی علم کوانتوم و موضوع سفر در زمان هستند. در خلال این تحقیقات، اتفاقی عجیب رخ میدهد و زمان، شکسته می شود. این حادثه، جهان جدیدی را بوجود میآورد که در آن، «زمان» حرف اول و آخر را میزند. سه شخصیت داستان که دیگر درگیر این موضوع شدهاند، به نحوی قابلیتهای فراانسانی پیدا کردهاند و هرکدام از آن ها میتوانند بهگونهای خاص با زمان بازی کنند؛ به طور مثال جک میتواند زمان را متوقف کند یا پاول که بیشتر از آن دو در معرض این اتفاق قرار گرفت و رییس اصلی شرکت مونارک نیز هست، میتواند آینده را ببیند. او این مشکل را زیر سر جک و بث میداند و حال این دو تحت تعقیب نیروهای مونارک قرار گرفتهاند.
در این بازی میتوانید هرسه شخصیت بازی را کنترل و از توانایی های منحصربهفرد هرکدام از آنها برای از بین بردن دشمن استفاده کنید. همچنین «پاول» شخصیت منفی داستان و «جک و بث» شخصیتهای مثبت هستند. با این حساب شما خواهید توانست هم در نقش مثبت و هم در نقش منفی ظاهر شوید؛ خوشبختانه وجود سه شخصیت در بازی میتواند این اطمینان را به شما بدهد که با روندی تکراری روبه رو نخواهید شد. این موضوع، یعنی پر پیچ و خم بودن داستان بازی، چیزی است که سم لیک به خاطر آن بارها و بارها تحسین شده و این موضوع در کوانتوم بریک هم خودنمایی میکند.
در این بازی سبک پلتفرمینگ هم قرار داده شده است اما متاسفانه معماری آن به اندازه بازیای همچون Uncharted 4 حرفهای و خوب نیست. سبک پلتفرمینگ در این بازی، اصلا خوب طراحی نشده و بیشتر آزاردهنده است تا جذاب؛ علاوه بر این، برخی باگهای بهشدت آزاردهنده (همچون معلق ماندن در هوا) در این بخشِ بازی وجود دارند.
تنوع بازیگران موجود در این بازی هم در نوع خود جالب است. حضور بازیگرانی چون شاون اشمور، اِیدن گیلن، دومنیک موراگان و … از نکات مهم بازی است که جذابیت آن را دوچندان کرده است.
چیزی که مطمئن باشید حسابی آزارتان خواهد داد، این است که قسمتهای لایو-اکشن بازی Quantum Break همگی استریم خواهند شد. اگر بخواهید آنها را دانلود کنید باید بیش از ۷۰ گیگابایت از حجم اینترنت خود را مصرف کنید اما با توجه به اینکه انتخابهای شما بازی را پیش خواهد برد، استریم کردن آنها چندین و چند برابر اینترنت کمتری مصرف خواهد کرد.
نکته مهم اینجاست که ویدیوهایی که استریم میشوند داستانِ شخصیت منفی و خود روند بازی، داستان شخصیتهای مثبت را روایت میکنند.
بجنگید، گوش کنید، لذت ببرید!
یکی از دلنوازترین بخشهای بازی، پیادهسازی موسیقی متن بسیار خوب است که پیشرفت در بازی را برایتان لذتبخش میکند. در مواقع مختلف و تحت شرایط خاص، موسیقیهای مختلف پخش میشوند و حس خوبی به شما القا میکنند. وجود این موسیقی خوب، چیزی است که باید بهخاطر آن، رمدی را تحسین کرد.
دریایی از ایدهها در مقابل چشمان شما
از همان ابتدا هم ذکر کردم که کوانتوم بریک پر است از ایدههای جدید، ناب و با پتانسیلِ بالا که یکی از دیگری جذابتر هستند. اما نکته جالب توجه اینجاست که در بسیاری از مواقع، سازندگان نتوانستهاند پتانسیلِ واقعی این ایدهها را به نمایش بگذارند. متاسفانه، عدم استفاده درست، موجب شده که بسیاری از ایدههای موجود در بازی، آنچنان که باید، جذاب به نظر نرسند و در بسیاری از مواقع، گیمر را مجبور به گفتن جمله «ای کاش فلان ویژگی را در بازی میدیدیم» میکنند.
نظر دیگر نویسندگان گیمشات درمورد بازی Quantum Break:
امیرمحمد امینی: Quantum Break از آن بازیهایی است که حسابی به دل من مینشیند. تا به الان از تجربه بازی خسته نشدم و شک نداشته باشید که خسته نخواهم شد! Quantum Break داستان منحصربهفردی دارد که جزو نقاط قوت آن تلقی میشود. این موضوع که نمیتوان از همان ابتدای کار، بهصورتِ تمام و کمال زمان را در دست گرفت چیز عالی است و باعث میشود عطشِ پیشرفت در بازی بیشتر و بیشتر بشود. به مرور زمان و پس از پیشرفت در بازی، نیروهای مختلف در اختیار جک قرار می گیرند و ادامه بازی را جذابتر می کنند. یکی از چیزهایی که حسابی مجذوبم کرد، گیمپلی تخیلی آن است که میتواند بهخوبی مخاطب جذب کند. آیتمهای موجود در بازی،کمک میکنند تا بیشتر و بیشتر درگیر داستان بازی شوید و این چیز خیلی خوبی است. چیز جالبی که وجود دارد این است که در پایان هر Act، میتوانید به سلیقه خود، داستان را پیش ببرید و با انتخابهای خود، روند بازی را متحول کنید. حضور بازیگرانِ شاخص چیز بسیار مهمی است و رمدی توانسته این موضوع را خیلی خوب به کار گیرد. شاون اشمور توانسته به زیباییِ هرچه تمامتر در نقش جک جویس بازی کند و باید به خاطر این موضوع او را تحسین کرد. گرافیک بالایی که این بازی دارد، نبوغ و خلاقیت رمدی را بهخوبی نشان میدهد؛ گرافیکی که به شما اطمینان میدهم یکی از بهترین گرافیکهایی است که تاکنون دیدهاید. نبود هرگونه اشکال در مدلسازی و تعداد بالای چند ضلعیها، بازی را به واقعیت نزدیک میکند. متاسفانه بازی از باگهای آزاردهنده، خصوصا در بخش پلتفرمینگ زجر میبرد؛ بهعلاوه بخش پلتفرمینگ بازی، آنچنان خوب طراحی نشده و دارای ضعفهایی است. یکی از نقاط قوت بازی (از نظر من)، سیستم مبارزات است. به نظر من کاورگیری خودکار در کل جالب است هرچند خیلیها این موضوع را نمیپسندند. یکی از نقاط ضعف بازی این است که نمیتوانید بیش از ۳ اسلحه با خود بردارید. Quantum Break بیش از انتظارات من عمل کرد و من را تحت تاثیر قرار داد. گرافیک عالی، داستان جذاب، شخصیت های ساخته شده بر اساس هنرپیشههای واقعی و جزئیات بالا در ساخت مدلهای بازی، ضعفهای بازی را میپوشاند و باعث جذابیت هرچه بیشتر آن میشود؛ پس مطمئن باشید از تجربه بازی پشیمان نخواهید شد!
علیرضا خنجری: در واقع میتوان Quantum Break را یک راوی هنری زیبا در داستان سرایی نامید. یک بازی خوش ساخت و هنری که برای درک هرچه بهتر آن نیاز دارید تا بازی را حداقل ۲ بار به پایان ببرید. درون بازی با مواردی روبرو خواهید شد که هوش را از سرتان میبرد. به قدری سم لیک ظرافت کاریهایی را درون داستان سرایی خود به همراه میان پردههای سینمایی خود آورده که حتما برای گفتن کلمه «وای خدای من عالیه!» نیاز هست تا دوبار بازی را به اتمام برسانید.
اما در کنار قدرت داستان سرایی، متاسفانه بازی از نظر فیزیک شخصیتها ضعف زیادی داشته و بجز شخصیتهای اصلی بازی، شخصیت پردازی مناسبی برای افرادی که نقشهایی هرچند کمرنگ را درون داستان دارند، درخود جای نداده است.
سیستم کاورگیری از نقاط ضعف بازی است و میتوان از آن ایراد گرفت. چراکه نمیتوانیم مثل خیلی از بازیها برای مثال Uncharted، به انتخاب خودمان درون یک کاور قرار گرفته و تیراندازی کنیم!
در کنار این ضعفها، باید اشاره کرد سیستم کار با زمان بازی عالی بوده و بسیار میتوانیم روی مباحث زمان روی گیمپلی بازی مانور دهیم که نیازمند تجربه توسط خود گیمر است. با گفتن این جمله سخنان خود را به پایان میبرم: «تجربه این عنوان برای هر گیمری واجب است.»
نکات مثبت
گرافیک فنی و هنری بینظیر، گیمپلی وسیع، محیط وسیع و پرجزئیاتِ بازی، داستان پر پیچ و خم و درگیرکننده، تنوع شخصیتهای بازی، موسیقیمتنِ هماهنگ و تو دل برو، توانایی کنترل زمان حتی در هنگام مبارزات
نکات منفی
ضعف در سیستم گان-پلی، برخی باگهای آزاردهنده خصوصا در بخش پلتفرمینگ، توانایی انتخاب در بازی، آنطور که به نظر میرسید جذاب نیست، راحتبودن بیش از حد بازی در برخی مواقع، ضعف محسوس بخش پلتفرمینگ بازی، لکنت زبان شخصیتها در برخی مواقع، عدم استفاده درست سازندگان از ایدههای نابِ بازی، سیستم کاورگیری خودکار، برای این بازی، چیز جالبی به نظر نمیرسد
جمعبندی
کوانتوم بریک را میتوان ترکیبی هنرمندانه و خلاقانه با الگوربرداری از بازیهای Alan Wake و Max Payne دانست؛ داستانِپر پیچ و خم و درگیرکننده در کنار گیمپلی وسیع و جذابِ بازی چیزهایی هستند که کوانتوم بریک را به یک بازی عالی تبدیل کردهاند. تکنولوژیهای به کار برده شده در بخش های مختلف، بازی را جذاب و جذابتر کردهاند و باید بهخاطر این موضوع رمدی را تحسین کرد.
به عقیده بسیاری از افراد، مطرح کردن ایده زمان و توانایی کنترل آن، چیز جالبی نبود؛ حتی خود من هم قبل از تجربه بازی چنین عقیدهای داشتم اما پس از تجربه این بازی به نبوغ رمدی پی بردم. بازی در کنار همه نکات مثبتش، از برخی نکات ضعف میبرد اما هرچه که باشد تجربه آن را به شما پیشنهاد میکنم. کوانتوم بریک با آن ایدههایش، پتانسیل این را داشت که به یکی از برترین بازیها تبدیل شود؛ عدم توانایی رمدی در استفاده درست از ایدهها باعث شد، بازی در بسیاری از بخشها با شکست رو به رو شود و نتواند آنطور که باید، خودش را نشان دهد. اگر از مبارزات راحت خوشتان میآید، اگر تا حالا دارک سولز یا بلادبورن بازی نکردهاید (!)، اگر پس از مدتی طولانی دلتان یک ایده جدید و جذاب میخواهد، شک نکنید و کوانتوم بریک را تجربه کنید؛ مطمئن باشید تا بازی را تجربه نکنید، هیچوقت نمیتوانید درمورد آن قضاوت کنید.
کوانتوم بریک را میتوان ترکیبی هنرمندانه و خلاقانه با الگوربرداری از بازیهای Alan Wake و Max Payne دانست؛ داستانِپر پیچ و خم و درگیرکننده در کنار گیمپلی وسیع و جذابِ بازی چیزهایی هستند که کوانتوم بریک را به یک بازی عالی تبدیل کردهاند. تکنولوژیهای به کار برده شده در بخش های مختلف، بازی را جذاب و جذابتر کردهاند و باید بهخاطر این موضوع رمدی را تحسین کرد.
به عقیده بسیاری از افراد، مطرح کردن ایده زمان و توانایی کنترل آن، چیز جالبی نبود؛ حتی خود من هم قبل از تجربه بازی چنین عقیدهای داشتم اما پس از تجربه این بازی به نبوغ رمدی پی بردم. بازی در کنار همه نکات مثبتش، از برخی نکات ضعف میبرد اما هرچه که باشد تجربه آن را به شما پیشنهاد میکنم. کوانتوم بریک با آن ایدههایش، پتانسیل این را داشت که به یکی از برترین بازیها تبدیل شود؛ عدم توانایی رمدی در استفاده درست از ایدهها باعث شد، بازی در بسیاری از بخشها با شکست رو به رو شود و نتواند آنطور که باید، خودش را نشان دهد. اگر از مبارزات راحت خوشتان میآید، اگر تا حالا دارک سولز یا بلادبورن بازی نکردهاید (!)، اگر پس از مدتی طولانی دلتان یک ایده جدید و جذاب میخواهد، شک نکنید و کوانتوم بریک را تجربه کنید؛ مطمئن باشید تا بازی را تجربه نکنید، هیچوقت نمیتوانید درمورد آن قضاوت کنید.
2 دیدگاه
Agent_of_Chaos
قابلیت Time Bullel نیست، قابلیت Time Bullet هست.
گزند دشمن محقوظ، محفوظ درسته.
مقاله خیلی زیبا و جذابی بود، خودم شخصا یکی از آرزوهام اینه که این عنوان رو تجربه کنم، و همچنان خوشحالم که آقای خنجری عزیزهم به جمع شما پیوست.
راستی وقت افتتاح سایت اصلی کی هست؟
حامد زاهدی
درود بر شما.
کارهای فنی هنوز باقی مونده. تمام سعیمون رو برای نزدیک تر کردن این تاریخ می کنیم.
مرسی که همراه ما هستید