خانم فلچر مجرد است. همیشه اینطور نبود اما اکنون این چنین است. شخصیت اصلی سریال Mrs. Fletcher از شبکه HBO اولین بار در جشنواره بینالمللی فیلم تورنتو (TIFF) به نمایش درآمد؛ هنوز نام شوهرش را از روی خود برنداشته است.
شاید چون این آخرین ریسمان نه چندان محکمی است که او را به پسرش، برندن فلچر، که با فرا رسیدن زمان رفتن به کالج بیش از پیش خود را از مادر جدا میکند؛ متصل میکند. شاید هم چون انرژیاش را ندارد. خانم فلچر، ایو، با بازی کاترین هان (Kathryn Hahn) وارد بخشی از زندگیاش شده که دیگر نه همسری دارد و نه فرزندی که بخواهد تمام وقتهای آزاد خود را صرف او کند. او در شغلش در مرکز سالمندان همیشه احساس رضایت نمیکند، در جایی از قسمت اول میبینیم که باید جلوی پیرمردی دوست داشتنی را بگیرد چرا که جلوی سایر اعضای مرکز سالمندان در حال انجام کار ناشایستی است. ایو، سر قرارهای عاشقانه نمیرود. خوشحال نیست و این خوشحال نبودن بیشتر شبیه به یک هویت است تا مشکلی قابل حل. یکی از دوستان خانم فلچر به او شمعی میدهد که روی آن نوشته شده: «نفس بکش» تا به او یادآوری کند باید زمانی را به آرامش خودش اختصاص دهد. جلوتر در داستان در حالی که در وان حمام برای روشن کردن سیگارش از آن شمع استفاده میکند با اینکه به هیچ وجه در حال مدیتیشن نیست اما حداقل به صورتش اجازه میدهد تا از حالتی پرتنش و سفت رها شود.
کاترین هان، که بیشتر در نقشهای شلوغتر مجال به تصویر کشیدن توانایی بازیگری خود را میافت (مثل کاراکتر راکوئل در سریال تحسین شده Transparent) به خوبی از پس این نقش برمیآید؛ نقشی که نقطه مقابل سایر نقشهای او است. هان به شکل ویژهای در به تصویر کشیدن بیهدفی تبحر دارد. پس از اینکه از برندن در خوابگاه خداحافظی میکند، ایو میخواهد بیشتر راجع به خودش بداند و احساساتش را بروز دهد. او برای کلاس مقاله نویسی ثبت نام میکند و پس از اینکه همکلاسیها علاقهشان به نوشتن کاهش پیدا میکند کلاس تبدیل به دیدارهایی در بار میشود و در آن جا ایو با پسر جوانی که هم کلاسی او است آشنا میشود. پسر جوانی که علاقهاش به ایو خیلی بیشتر از پرسیدن چند سوال راجع به کلاسشان است. ایو آدم دقت، صراحت و پرسش سوالهای درونی لازم برای نوشتن نیست. در خانه او خودش را به لذتهایش نزدیک میکند، لذتهایی که درک کردن آنها برای او غیرممکن است چه برسد به پیاده کردن آنها روی کاغذ.
نگاه خیره و سنگین هان روی شخص خاصی متمرکز نشدهاست. چیزی که او به دنبال میکند دنیایی است که در آن برای آنچه که هست (زنی با امیال خود که دارای پتانسیل برقراری رابطه است) درک شود، جای اینکه همه او را طوری ببینند که نیست (نه چندان جوان). اگر دنیا ادعا دارد که به تازگی نسبت به این مسائل چشمانش باز شده چرا هنوز پیدا کردن یک عشق در دنیای واقعی انقدر سخت است؟ شباهتهایی بین کاراکتر هان در خانم فلچر و سریال دیدنی شبکه آمازون، من دیک را دوست دارم (I Love Dick) وجود دارد. سریالی که در آن او خشم خود را روی یک مرد گیج و سردرگم بیرون میریزد. در این سریال اما، شخصیت ایو سخت درونگرا است. او همه چیز را به آشفتگی درونی خود اضافه میکند جای اینکه آن را به دنیای بیرون که میتواند تغییر دهد بریزد. این بازیای قوی از بازیگری است که باید در کنار بهترین بازیگران سریالهای تلویزیونی قرار بگیرد.
داستان هان خواسته یا ناخواسته، کل سریال Mrs. Fletcher را در دست میگیرد اما این مسئله سبب نمیشود از داستان جکسون وایت در نقش برندن بیخبر بمانیم. شخصیتی که درآخرین روز حضورش در خانه با او آشنا میشویم. کسی که همکلاسیهایش را در مهمانی اذیت میکند، از رفتار بدش با دختری دفاع میکند و باری دیگر او را میفریبد. برندن، مردی جوان که به نظر میآید از بدو تولد دارای مزایایی بوده که همه دارای آن نبودند وارد کالج وسیعش میشود. اما به زودی متوجه میشود که تقریبا همه از او را در نقش یک مرد جوان بیشعور میبینند. مادرش (در تلاشهای متعدد خود که شاید آنقدر هم به درستی عمل نکردند) به او یاد داده تا به زنان احترام بگذارد و برندن از دوستانی که ذهنیت یکسانی با خودش داشتند یادگرفته که «باحالتر» است اگر با میانبرهایی از این احترام بگذرد و بیشتر به بخش لذت بپردازد و اگر به اندازه کافی باهوش باشد نیازی نیست به عواقب این کارها فکر کند. برندن مرد بدی نیست، او هنوز یک مرد نیست اما دارد راه خود را با یک لبخند تو خالی روی صورتش پیدا میکند.
مسیر شخصیتها در جهت مخالف جلو میرود. ما ایو را قبل از اینکه دچار اشتباهاتی شود میشناسیم و دوستش خواهیم داشت. در حالی با برندن هنگامی آشنا میشویم که تنها یک قلدر است اما جلوتر در داستان میبینیم که او توانایی این را دارد تا از این شخصیت خارج شود. دردناک است، دیدن اینکه صدای بلند دنیای بیرون که به برندن این امید را میدهد که «باحال» است بیشتر از صدای درونی برندن که به او گوشزد میکند زنان هم انسان هستند روی او تاثیر میگذارد. این یکی از بهترین تصویرها از رفتارهای زن ستیزانه دنیای مدرن است که برای تلویزیون ساخته شده. تصویری بهتر از بد رفتاری جنسیتها تا به تصویر کشیدن تجاوزهای گوناگون در سریال خاطرات ندیمه. سریال سعی ندارد برندن فلچر را نجات دهد. داستان او با صراحتی که لازم است تعریف میشود و گوشزد میکند که او میتواند اعاده حیثیت کند اگر حاضر باشد خواستهی خود برای بهتر بودن را به واقعیت تبدیل کند.
در حالی که دو شخصیت اصلی سریال از یکدیگر دور و دورتر میشوند و مادر بودن ایو و تبدیل شدن برندن به یک مرد خوب تبدیل به خاطراتی دور میشوند، سریال Mrs. Fletcher اصابت سهمگینی را میسازد. اصابتی سهمگین که نه تنها بین این دو شخصیت حس میشود بلکه بینندگان را نیز تکان میدهد. مادری که با امیال خود بیش از پیش سر در گم شده و پسرش که از اذیت کردن همکلاسیهای دبیرستانیاش به اذیت کردن همکلاسیهایش در کالج ارتقا پیدا کرده است. این دو در مسیر رسیدن به رضایت جنسی و عشق به چه کسانی تبدیل شدهاند؟
خانم فلچر لحظات پایانی سریال را قدرتمندانه به پایان میرساند و بیان میکند که تنها با رسیدن انسان به یک وضعیت اسفناک و درهم، با فراموش کردن قوانینی که روی ما تحمیل میشود، تنها با رسیدن به این نقطه میتوان مسیر درست را پیدا کرد و در آن قدم گذاشت. سریال Mrs. Fletcher خیلی چیزها را از دست میدهد اما زمانی که تیتراژ پایانی نمایان میشود بیننده در خود این حس را تجربه میکند که در نهایت خانم فلچر حالش خوب خواهد شد.
2 دیدگاه
مازی
متاسفانه تا این تاریخ فقط برا قسمت اولش زیرنویس فارسی هست. همه سایت هارو گشتم پیدا نشد ک نشد
علیار
بابا زیرنویس بقیشو بذارید فقط قسمت یک اومده، قسمت دو و سه هم که اصلا هماهنگ نیس زیر نویس ۴ دقیقه جلوعه اه