بیشک با عناوین ریبوتشده آشنایی دارید بازیهایی که عموما از نام مشترک در عنوان خود استفاده میکنند و تغییرات بنیادین در آنها اعمال میشود. در این مقاله قصد نداریم تا عناوین مذکور را به شما معرفی کنیم، بلکه هدف اصلی این مطلب آشنایی مخاطبان با بازیهای همنام است که هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند و بسیاری از بازیکنان از وجود آنها بیخبر هستند. با گیم شات همراه باشید.
توجه: عناوین حضوریافته در این لیست لزوما تمامی بازیهای همنام را در بر نمیگیرد و ممکن است آثار دیگری نیز وجود داشته باشند.
Fahrenheit
«دیوید کیج» (David Cage) که هماکنون در حال کار بر روی Detroit Become Human است، در سال ۲۰۰۵ اثری تاثیرگذار با نام Fahrenheit خلق کرد که از آن به عنوان بهترین ساخته وی یاد میشود. فارنهایت با داستان خاص و شخصیتپردازی قوی به یکی از بزرگترین بازیهای سال ۲۰۰۵ تبدیل شد. سکانسهای دکمهزنی و میانپردههای بازی به خوبی با گیمپلی آن در هم آمیخته شده بودند تا حس سینمایی اثر از بین نرود. در واقع فارنهایت نمونه مناسبی از یک عنوان ادونچر است که وجود میانپردهها در آن، اختلالی در وجهه سینمایی بازی ایجاد نمیکرد و این مهمترین عاملی بود که حتی طرفداران سبک اکشن نیز به تجربه این اثر روی آوردند.
اگر خود را در سال ۲۰۰۵ قرار داده و با ماشین زمان به ده سال قبل منتقل شویم با عنوان دیگری که Fahrenheit نام دارد روبه رو خواهیم شد. فارنهایت عنوانی قدیمی است که در سال ۱۹۹۵ برای سگا سیدی منتشر شد و با استفاده از تکنیک FMV طراحی شده بود. بازیکن در این عنوان در نقش یک آتشنشان قرار دارد و باید گیمپلی خستهکننده آن را با دکمهزنیهای متعدد پیش ببرد. FMV که مخفف عبارت Full Mtion Video است، تکنیکی است که میتوان مراحل بازی را با ویدیوهای ضبط شده شکل داد تا طراحی مدلهای سه بعدی، مخاطب را آزرده نکند. جالب است بدانید که به دلیل حجیم بودن بازی، فارنهایت بر روی دو سیدی انتشار یافته بود.
فارنهایت ۱۹۹۵ بدون شک از ضعیفترین آثار ژانر ادونچر است که هیچ جذابیتی برای مخاطب به همراه ندارد و به این دلیل تجربه آن را به هیچ بازیکنی پیشنهاد نمیکنم؛ هر چه باشد عمر کوتاه است و نباید در این مدت به تلف کردن وقت پرداخت!
Unreal
اگر بخواهیم دوران اوج پلتفرم پیسی را بررسی کنیم، آثار دهه نود میلادی بیشتر از دیگر عناوین خودنمایی میکنند. در آن سالها پیسی میزبان خیل عظیمی از بازیهای انحصاری بود که عموما در ژانرهای ادونچر، شوتر و نقشآفرینی قرار داشتند؛ یکی از این عناوین، Unreal بود که در سال ۱۹۹۸ عرضه شد و رقیب اصلی سری Quake نیز به شمار میرفت. Unreal توسط Epic Games توسعه یافت و افراد شاخصی مانند «تیم سویینی» (Tim Sweeney) در ساخت آن نقش داشتند. به واسطه سلاحهای مختلف و گیمپلی پرسرعت و بخش مالتیپلیر نفسگیر، بازی به سرعت به یکی از نمادهای سبک شوتر تبدیل شد و از این رو دنبالههای زیادی بر اساس آن شکل گرفت.
البته آنریل تنها نام یکی از برترین شوترهای تاریخ نیست و در سال ۱۹۹۰ نیز اثر دیگری با همین عنوان عرضه شده بود که وظیفه نشر آن را یوبیسافت بر عهده داشت. بازی مذکور یک اثر پلتفرمر بود و ویژگیهای ژانر شوتر ریلی نیز در آن به چشم میخورد. Unreal 1990 با ترکیب دو سبک اکشن و نقشآفرینی به یکی از برترین عناوین امیگا در سال ۱۹۹۰ تبدیل شد. با وجود اینکه بازی فوق به موفقیتی نسبی دست پیدا کرد، اما هرگز نتوانست ذرهای از افتخارات عنوان اپیکگیمز را کسب کند تا نام آنریل همواره یادآور یکی از خاصترین شوترهای تاریخ ویدیوگیم باشد.
Fable
«پیتر مولینکس» (Peter Molyneux) یکی از بزرگترین بازیسازان این صنعت است که در پیشرفت آن تاثیر به سزایی داشت. در میان ساختههای «مولینکس»، Dungeon Keeper و Fable بیشتر از دیگر بازیهای او به شهرت رسیدهاند و نام این بازیساز همواره با عناوین فوق گره خورده است. Fable که برای کنسول نسل ششمی ایکسباکس انتشار یافت با ویژگیهای نوآورانه خود تبدیل به یک نقشآفرینی متفاوت شد و در زمره بهترین بازیهای این کنسول جای گرفت. انتخابهای بازیکن در پیشبرد داستان نقش مهمی داشتند و رفتارهای مخاطب در شکلگیری شخصیت اصلی بازی نمود پیدا میکرد. محبوبیت این اثر منجر به ساخت چند دنباله شد تا این مجموعه به یک نقشآفرینی نامدار تبدیل شود.
پیش از ساخته «مولینکس»، بازی دیگری با این نام وجود داشت که در سال ۱۹۹۶ انتشار یافت و در سبک اشاره و کلیک طبقهبندی میشود. ویژگی حائز اهمیت این عنوان عدم وجود افعال گوناگون در صفحه بود که این موضوع روند بازی را سریعتر کرده بود. Fable 1996 در یک سرزمین فانتزی جریان داشت و از گرافیک قابل قبولی برخوردار بود.
Journey
استودیوی thatgamecompany در نسل هفتم موفقیتهای زیادی کسب کرد و با ساخت Flow و Flower به یک شرکت مشهور تبدیل شد؛ اما اوج توانایی این استودیو را میتوان در عنوان Journey جستجو کرد. Journey مخاطب را به یک سفر متفاوت دعوت میکرد که در آن معماهای گوناگونی انتظار بازیکن را میکشیدند. فضای هنری دلربای بازی از دیگر ویژگیهای این عنوان بودند که در چشمنواز بودن آن تاثیر زیادی گذاشتند. Journey در سال ۲۰۱۲ به یکی از بهترین انتخابهای دارندگان پلیاستیشن ۳ تبدیل شد و نام سازندگان آن را بیش از پیش مطرح کرد.
حال کافی است به تاریخچه استودیوی دوستداشتنی Midway نگاهی بیندازید تا شگفتزده شوید. در کارنامه شرکتی که عموما آن را با سری مورتال کامبت میشناسیم، اثری با نام Journey به چشم میخورد که در مقایسه با عنوان انحصاری پلیاستیشن ۳ کاملا متفاوت است. در دهه هشتاد میلادی گروه راک Journey موفقیتهای زیادی به دست آورد و به واسطه این محبوبیت، Midway تصمیم گرفت تا عنوانی بر اساس گروه مذکور طراحی کند. هدف اصلی بازی تشکیل دوباره اعضای گروه به وسیله ابزارآلات مخصوص آنها بود و موسیقیدانها در ابتدا باید به ابزار مورد نظر دسترسی پیدا میکردند، ضمن آنکه استیج هر موسیقیدان چالشهای متفاوتی برای بازیکن به ارمغان میآورد.
Insane
قبل از آنکه THQ تا مرز ورشکستگی پیش برود، Insane یکی از مورد انتظارترین عناوین نسل هفتم به شمار میرفت. Insane توسط استودیوی Volition و با همکاری کارگردان نامآشنای دنیای سینما یعنی «گیلرمو دل تورو» (Guillermo del Toro) در دست ساخت بود و در سبک Survival Horror قرار داشت. برنامه اصلی، تبدیل شدن Insane به یک سهگانه بود به طوری که نسخه اول آن در سال ۲۰۱۳ انتشار یابد، اما بنا به دلایلی این اتفاق نیفتاد و پروسه ساخت بازی لغو شد. ناگفته نماند که Insane اولین عنوان کنسلشدهای نیست که «گیلرمو دل تورو» در پروسه ساخت آن حضور داشت، چرا که Silent Hills از دیگر آثاری بود که وی در روند ساخت بازی ایفای نقش میکرد و هیچگاه انتشار نیافت.
Insane تنها به عنوان کنسلشده استودیوی Volition اطلاق نمیشود و بازی دیگری با این نام وجود دارد که توسط کدمسترز منتشر شده است. اصولا هر گاه نام کدمسترز با عنوانی همراه است، اثر مذکور در سبک ریسینگ جای میگیرد و Insane نیز از این قاعده مستثنی نیست (حتی با وجود اینکه این استودیو تنها ناشر بازی به شمار میآید). این عنوان به طور انحصاری برای ویندوز انتشار یافت و مراحل آن در مناطق واقعی جریان داشتند. جالب است بدانید که به واسطه گیمپلی واقعگرایانه، بازی در زمان انتشار خود، لقب برترین عنوان Off Road تاریخ بازیهای ویدیویی را از PC Gamer دریافت کرد.
The Playroom
The Playroom عنوانی است که به طور پیشفرض در تمامی کنسولهای نسل هشتمی سونی قرار دارد و در سبک واقعیت افزوده طبقهبندی میشود. بازی با ذات Party Game خود شامل مجموعهای از مینیگیمهای متفاوت است و بدون وجود دوربین پلیاستیشن اجازه ورود به گیمپلی را ندارید، چرا که یکی از اهداف بازی، نمایش قابلیتهای این وسیله جانبی است. The Playroom برخلاف بسیاری از بازیهای انحصاری پلیاستیشن ۴ هیچ سر و صدایی به پا نکرد و در مدتی کوتاه به فراموشی سپرده شد.
The Playroom نام عنوان فراموششده پلیاستیشن ۴ نیست و در سال ۱۹۸۹ نیز اثری با این نام وجود داشت. The Playroom 1989 برای پلتفرمهای رایج آن زمان، اعم از امیگا و سیستم عامل MS DOS انتشار یافت. بازی فوق اهداف آموزشی را دنبال میکرد و برای کودکان ۳ تا ۶ سال طراحی شده بود. گیمپلی این عنوان متشکل از چند بخش کاملا متفاوت بود و به مخاطبان خود کارهای گوناگونی مانند چگونگی نحوه بیان ساعت را آموزش میداد.
Crackdown / Crack Down
امروزه سری GTA برترین عنوان اکشن ماجرایی است که در فضای جهان-باز جریان دارد. در شکلگیری این بازی شخص «دیوید جونز» (David Jones) نقش مهمی ایفا کرد و به این واسطه، او به یک چهره شناختهشده تبدیل شد؛ اما پس از ساخت این اثر، وی با ساخت یک عنوان جهان-باز دیگر به استقبال بازیکنان آمد. Crackdown نام بازی «دیوید جونز» بود که انحصارا برای ایکسباکس ۳۶۰ انتشار یافت و با گیمپلی اکشن و نوآورانه خود مورد تحسین واقع شد و توانست راه را برای ادامه یافتن این بازی هموار کند. جالب است بدانید که کرکداون در ابتدا قرار بود برای ایکسباکس اریجینال انتشار یابد.
اگر بین دو کلمه Crack و Down فاصله ایجاد کنید متوجه خواهید شد که حتی وجود یک فضای خالی بین دو کلمه، میتواند بازیکن را با اثری دیگر آشنا کند (همانطور که ایجاد یک فاصله میان دو واژه Play و Station میتواند ذهن مخاطبان را به سمت پروژه کنسل شده نینتندو و سونی بکشاند!). Crack Down نام عنوانی است که در سال ۱۹۸۹ انتشار یافت و یک سال بعد برای کنسول نسل چهارمی سگا پورت شد. بازی در سبک Run and Gun قرار داشت و با دید تاپداون دنبال میشد. برخلاف بسیاری از آثار ران اند گان، این امکان وجود داشت تا بدون اسلحه وارد اکشن بازی شد و با مشتزدن به مقابله با دشمنان پرداخت.
Bodycount / Body Count
در سالهای پایانی نسل ششم اثری با نام Black انتشار یافت که با اکشن خالص خود به یکی از برترین شوترهای کنسولی تبدیل گشت. در سال ۲۰۱۱ دنباله معنوی این عنوان با نام Bodycount برای کنسولهای نسل هفتمی عرضه شد که متاسفانه نتوانست موفقیتهای Black را تکرار کند. گرافیک تاریخ مصرف گذشته و گیمپلی ناقص از مهمترین عواملی بودند که مانع از کسب موفقیت این عنوان شدند. تخریبپذیری خوب محیطها نیز کمکی به بهبود بخش اکشن نکرد تا شاهد یکی از ناامیدکنندهترین آثار این سبک در کنسولهای خانگی باشیم.
اگر فاصلهای کوچک میان دو کلمه Body و Count قرار دهیم با بازی دیگری روبه رو خواهیم شد؛ Body Count عنوانی است که در سال ۱۹۹۴ و تنها برای سگا جنسیس انتشار یافت. این اثر در سبک شوتر ریلی قرار داشت و از معدود عناوین این کنسول به حساب میآمد که با تفنگ نوری Menacer و Mega Mouse قابل بازی بود. با وجود شوترهای ریلی با کیفیتی نظیر Virtua Cop و Lethal Enforces II Gun Fighters، Body Count هیچ شانسی برای موفقیت نداشت و از این رو به یک عنوان ناشناخته تبدیل شد.
Dante’s Inferno
کتاب کمدی الهی (که بزرگترین اثر «دانته آلیگیری» به شمار میآید) نه تنها یکی از برجستهترین آثار ادبی ایتالیا است، بلکه از شناختهشدهترین شاهکارهای ادبیات تاریخ است. شرح داستان دانته از سفر خیالی او به جهنم، دوزخ و بهشت با جزئیات زیادی همراه است و این مهم کتاب مذکور را به یک اثر ماندگار تبدیل کرده است. Visceral Games که سابقه کار بر روی سری موفق Dead Space را دارد، با الهامگیری از کمدی الهی عنوانی منتشر کرد که با وجود نوآوریهای خود آنطور که باید دیده نشد. بازیکن در این عنوان کنترل دانته را بر عهده داشت و باید از ۹ طبقه مختلف جهنم عبور میکرد تا به معشوق خود برسد؛ ۹ طبقهای که هر کدام به یک گناه مرتبط میشدند. داستان گیرا، وجود باسهای مختلف و طراحی زیبای مراحل از نقاط قوت بازی بودند و ویسرال گیمز توانست یک هک اند اسلش مناسب را در اختیار مخاطبان قرار دهد.
عنوان اکشن ویسرال گیمز تنها بازی الهامگرفتهشده از کمدی الهی نیست، چرا که در سال ۱۹۸۶ اثری به همین نام برای کومودور ۶۴ عرضه شده بود. مانند Dante’s Inferno 2010 در بازی وظیفه داشتید تا از ۹ طبقه جهنم عبور کنید، جهنمی که پیکسلی طراحی شده بود و دیدن آن در دهه هشتاد میلادی خالی از لطف نبود.
APB All Points Bulletin
«دیوید جونز»، خالق GTA، پس از ساخت نسخه اول کرکداون به پیادهسازی ایدههایش در یک عنوان جهان-باز پرداخت؛ این بازی که APB All Points Bulletin نام گرفت، تنها به صورت آنلاین قابل بازی بود و به آثار MMO شباهتهایی داشت. بازی در ابتدا به طور انحصاری برای پیسی منتشر شده بود، اما به ترتیب در سالهای ۲۰۱۷ و ۲۰۱۶ شاهد پورت شدن آن برای پلیاستیشن ۴ و ایکسباکس وان بودیم. APB All Points Bulletin مشکلات ریز و درشت زیادی داشت و با وجود پتانسیل بالای خود نتوانست آن طور که باید بازیکنان را شگفتزده کند.
پیش از عنوان ذکر شده، APB All Points Bulletin نام اثری بود که در ابتدا برای دستگاههای آرکید منتشر شد. مخاطب در این بازی در نقش یک افسر پلیس قرار داشت و باید از بروز تخلفات جلوگیری میکرد. بازی از معدود آثار سبک Vehicular Combat در دهه هشتاد میلادی به شمار میرفت که به علت استفاده از ویژگیهای جالبی مانند وجود مضامین طنزآلود مورد استقبال طرفداران قرار گرفت. APB All Points Bulletin 1987 در عناوین Midway Arcade Treasures 2 ،Midway Arcade Treasures Deluxe Edition و Midway Arcade Origins نیز قرار داده شده است و میتوان با پیسی، پلیاستیشن ۲، ایکسباکس و گیمکیوب به تجربه آن پرداخت.