دلمشغولیهای روزانه اغلب فرصتی برای تماشای فیلم در اختیارمان نمیگذارند. تعطیلات نوروز بهترین زمان برای تماشای فیلمهایی است که در روزهای دیگر سال فرصت تماشای آن را پیدا نمیکردید و اکنون فرصت مناسبی برای این کار است. در این فهرست تلاش شده سلیقههای مختلف در انتخاب فیلمها در نظر گرفته شود تا گزینش از میان آنها آسانتر صورت گیرد.
(۱۹۳۹) Some Like It Hot
جک لمون و تونی کرتیس با لباسهای زنانه، مرلین مونرو در مقام یک خواننده، گانگسترهایی که کمر به قتل این دو نفر بستهاند و… در فیلمی از بیلی وایلدر. فیلمی کمدی رمانتیک از بیلی وایلدر با همه مشخصههای عجیب و غریبش که لحظاتی به یادماندنی و کمنظیر را برای مخاطب رقم میزند. فیلم داستان دو نوازنده جوان را تعریف میکند که در روز سن والنتیاین، به طور اتفاقی شاهد کشته شدن هفت نفر به دست گانگسترها هستند. آنها برای فرار خودشان را به شکل زنان درمیآورند و با گروهی نوازنده زن راهی فلوریدا میشوند. ریتم سریع فیلم یکی از ویژگیهای مهم آن است که بیلی وایلدر با مهارت تمام آن را پیش میبرد. فیلم لحظهای نمیایستد و سریعتر از آنچه که فکرش را میکنیم، رویدادها اتفاق میافتند.
یکی از بهترین و ماندگارترین دیالوگهای تاریخ سینما، دیالوگی است که در سکانس پایانی فیلم بیان میشود. هنگامی که جک لمون برای رهایی از دست پیرمردی که عاشق او شده، کلاهگیسش را از سر برمیدارد و با صدای خودش میگوید: من مردم! و پیرمرد بیتوجه و با خونسردی میگوید: خب هیچکس کامل نیست! بعضیها داغشو دوست دارن سرشار از این لحظات بهیادماندنی است که نبوغ وایلدر و هنر جک لمون و البته درخشش مرلین مونرو تماشای آن را برای شما جذابتر میکند. اگر از این فیلم خوشتان آمد بد نیست که تماشای دیگر آثار مطرح و به یادماندنی بیلی وایلدر همچون آپارتمان، آوانتی، ایرما خوشگله و خارش هفت ساله را نیز در برنامهتان قرار دهید.
تماشای فیلمهای مطرح کلاسیک را در ابتدای لیست خود قرار دهید. تعطیلات رمی از آن کلاسیکهای شاهکاری است که به جرات میتوان گفت فیلمی کمنظیر در سینما به شمار میرود. فیلمی کمدی رمانتیک به کارگردانی ویلیام وایلر که در سال ۱۹۵۳ ساخته شده و آدری هیپورن و گریگوری پک در این فیلم بازی کردهاند. فیلم داستان پرنسس آنا است که از زندگی مبادی آداب و خشک درباری خسته شده و برای تعطیلات به رم سفر کرده است. او شبی به تنهایی در شهر به گردش میرود و با خبرنگاری آمریکایی به نام جو آشنا میشود. وقتی جو به هویت واقعی آنا پی میبرد، سعی میکند تا از فرصت پیشآمده برای تهیه خبرها و گزارشهای داغ استفاده کند اما آرام آرام به او دل میبندد. آدری هیپورن با آن چهره کودکانه و معصومانه خود، به تنهایی قادر است که بیننده را در رویایی غرق کند که برخاسته از واقعیت است. مخاطب همراه با شخصیتهای اصلی به گشتوگذار در رم میپردازد. همچنین این فرصتی است تا آیینها، مکانهای تفریحی و رفتارها و اخلاقیات رمیها نیز به تصویر کشیده شود. تعطیلات رمی در اوج شیرینی و سرزندگی میتواند شما را با خود همراه سازد و لحظهای نتوانید تماشای آن را رها کنید. این فیلم از طرف انجمن فیلم آمریکا به عنوان چهارمین فیلم (از ده فیلم) رمانتیک برتر تاریخ سینما شناخته شده است. اگر خواستید باز هم فیلمی در این حال و هوا تماشا کنید، به شما سابرینا، عشق در بعد از ظهر و صبحانه در تیفانی را نیز پیشنهاد میکنیم.
پیش از طلوع اولین فیلم از سهگانه ریچارد لینکلیتر است که اتان هاوک و ژولی دلپی در آن ایفای نقش کردهاند. این فیلم بدون شک در لیست بهترین فیلمهای عاشقانه تاریخ سینما جای میگیرد و تماشای آن برای همه تماشاگران علاقهمند به سینما واجب است. داستان از قطاری که به سمت پاریس حرکت میکند آغاز میشود. دختری به نام سلین و پسری به نام جسی به طور اتفاقی در این قطار همصحبت میشوند که همین سرآغاز یک رابطه است. جسی به سلین پیشنهاد میدهد برای صحبت بیشتر با یکدیگر در میانه راه در وین پیاده شوند و این سرآغاز گشتوگذار و صحبتهای آنان در خیابانهای وین است… ریچارد لینکلیتر میگوید داستان این فیلم زمانی به فکرم رسید که در فیلادلفیا دختری به نام امی را ملاقات کردم و مانند ماجرای فیلم، ساعتها با او به صحبت پرداختم. دیالوگنویسی استادانه فیلم در نوع خود کمنظیر است. شخصیتهای فیلم در هر بخش از گفتوگو، تکهای از شخصیت خود را آشکار میکنند و تمام ضعفها و زیر و بمهای شخصیت افراد در مواجه با یکدیگر را به خوبی نشان میدهد. اما عشقی که میان این دو شکل میگیرد، اجتنابناپذیر است و همین اتفاق زمینهساز ساخت دو قسمت بعدی این سهگانه است.
لذت تماشای این سهگانه را به هیچوجه از دست ندهید. عشقی اتفاقی و نامتعارف در آغاز جوانی، تعهد و آرامش قبل از طوفان و در آخر میانسالی و ترس از روزمرگی.
(۲۰۰۴) Eternal Sunshine of the Spotless Mind
هر کس که به تواناییهای جیم کری در نقش دراماتیک شک دارد، تماشای این فیلم میشل گوندری را نباید از دست بدهد. فیلمی آمریکایی محصول سال ۲۰۰۴ در ژانر رمانتیک علمی – تخیلی. فیلمنامه فیلم را چارلی گافمن نوشته و جیم کری، کیت وینسلت، مارک رافالو، جین آدامز و دیوید کراس در آن نقشآفرینی کردهاند. فیلم دائما از ذهن شخصیت اصلی به جهان بیرون جابهجا میشود. سوال اصلی فیلم این است که: آیا بهتر است کسی را دوست داشت و او را از دست داد یا اینکه اصلا به یاد نیاوری که کسی را دوست داشتی. فیلم داستان دکتر هاوارد سرپرست یک کلینیک است که کارش پاک کردن آن دسته از خاطرات افراد است که دوست ندارند آنها را در ذهن خود داشته باشند. کار او به این صورت است که ابتدا مکان خاطرات موردنظر را که به صورت لکههای روشنی روی مغز نمودار میشود، شناسایی کرده و سپس به محو کردن آن لکههای نور میپردازد. ابتدا کلمنتاین و سپس جول آگاهانه تصمیم به پاک کردن خاطرات مشترکشان میگیرند اما حتی بعد از فراموشی نیز مجدد به سمت هم کشیده میشوند. چارلی گافمن برای این فیلم اسکار بهترین فیلمنامه اورجینال را دریافت کرد که میتوان دلیل اصلی آن را توجه به همه شخصیتها و پرداخت بسیار خوب آنها و توجه به گذشته و روابطشان دانست. پیش از آنکه بخوابم، چشمانت را باز کن و ممنتو دیگر فیلمهایی هستند که در این زمینه به شما پیشنهاد میکنیم.
فیلمی رمانتیک به کارگردانی جیمز گری و اقتباسی از داستان کوتاه شبهای روشن فئودور داستایوفسکی.
دو عاشق بیشتر از هر چیزی تلاش میکند تا روابط میان کاراکترهای فیلم و رفتار و کنشهای آنها را به تصویر بکشد و در این مسیر موفق نیز عمل میکند. لئونارد، میشل و ساندرا چنان ملموس و شناختهشده هستند که مخاطب به آسانی میتواند با آنها همذات پنداری گوید. البته نباید درخشش بازیگران اصلی را نیز در این امر بیتاثیر دانست. یواخین فینیکس، گوئینت پالترو و وینسا شا به خوبی توانستهاند نقشهای خود را باورپذیر ایفا کنند و مخاطب را با خود همراه سازند. فیلم داستان مرد جوان سرخوردهای است که به دلیل شکستهای کاری و احساسی گذشته، دچار نوعی افسردگی روحی شده و از همین رو تصمیم میگیرد تا برای مدتی به خانه پدری خود در بروکلین بازگردد. او در آنجا به فاصله زمانی بسیار کوتاهی با دو زن متفاوت آشنا میشود که زندگیاش را دگرگون میکند. دو عاشق عاشقانهای زیبا و تاثیرگذار است که تماشایش میتواند خاطره خوبی را برایتان رقم بزند.
حضور بتمن در سینما سابقهای طولانی دارد. فیلمهای فراوانی از این داستان کمیک ساخته شده است که میتوان یکی از مهمترین آنها را سهگانه نولان دانست. شوالیه تاریکی دومین فیلم از این سهگانه است که در سال ۲۰۰۸ ساخته شده و کریستین بیل، هیث لجر، مایکل کین، گری اولدمن، جیمز گوردون و مورگان فریمن در آن ایفای نقش کردهاند. شاید بد نباشد که بدانید لقب شوالیه تاریکی اولین بار توسط بیل فینگر در کتاب بتمن (شماره ۱) برای بتمن به کار رفته است. شوالیه تاریکی جدا از کیفیت بینظیر خود که موجب شد طرفداران فراوانی پیدا کند که هنوز هم سهگانه نولان را بهترین مجموعه فیلم درباره بتمن میدانند، حاشیه پررنگی داشت که سر و صدای زیادی به پا کرد و باعث توجه بیشتر رسانهها به این فیلم شد. حضور هیث لجر در نقش جوکر یکی از نقاط قوت اصلی فیلم بود و او با بازی درخشان خود تا همیشه نقش جوکر را برای خود ثبت کرد. او شش ماه قبل از اکران عمومی فیلم، به علت مسمومیت بر اثر استفاده از چند دارو با هم درگذشت. او تنها کسی بود که بعد از مرگش اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را دریافت کرد. اگر به فیلمهای ابرقهرمانی علاقه دارید که بعید است این فیلم را ندیده باشید، اما اگر فکر میکنید علاقه زیادی به تماشای این دسته از فیلمها ندارید شوالیه تاریکی میتواند نظرتان را تغییر دهد. قطعا تماشای دوباره آن نیز به اندازه بار اول لذتبخش است.
لذت تماشای فیلمهای وودی آلن را نمیتوان با چیزی عوض کرد. نیمه شب در پاریس یکی از آن فیلمهایی است که دیدنش در هر شرایطی میتواند حالتان را خوب کند. فیلمی کمدی فانتزی که چاشنیهای نوستالژیک دارد و بر اساس این ایده که انسان هرگز از زمان حال راضی نیست و گذشتهها را رمانتیکتر، خالصتر و برای زندگی بهتر میداند، ساخته شده است. کتی بیتس، آدرین برودی، کارلا برونی، اوون ویلسون، ریچل مکآدامز و ماریون کوتیار بازیگران نیمه شب در پاریس هستند که همگی بازیهایی دلنشین از خود ارائه دادهاند. داستان نویسندهای در دوران معاصر که در ساعت خاصی از شب فرصت ملاقات با همینگوی، پیکاسو، دالی و بونوئل را پیدا میکند. این داستان عجیب و غریب را آلن به قدری عادی به تصویر میکشد که در طول تماشای فیلم ممکن است دائما به این فکر کنید که این داستان میتواند در دنیای واقعی هم برای شما اتفاق بیفتد. انقدر نماهای نشان داده شده از پاریس زیبا و رویایی هستند که بعد از پایان فیلم دلتان میخواهد کاش میتوانستید مثل شخصیت اصلی داستان یعنی گیل، زیر باران قدم بزنید، داخل کافه بنشینید و حتی ملاقاتی نیز با سالوادور دالی داشته باشید!
آنی هال، منهتن و کافه سوسایتی از دیگر آثار آلن هستند که از تماشای آنها قطعا لذت میبرید.
برخورد اتفاقی یک تهیهکننده بدنام صنعت موسیقی با زن جوانی که خواننده و ترانهسرا است و تازه وارد منهتن شده، نوید یک همکاری موفق بین این دو استعداد را میدهد. دومین فیلم از سهگانه جان کارنی کارگردان ایرلندی با محوریت موسیقی. او پیش از این فیلم مستقل یکبار را کارگردانی کرده بود که با واکنشهای مثبت غیرمنتظرهای روبرو شد. فیلمی موزیکال و خیابانی با محوریت موسیقی که زندگی یک مرد و زن جوان را به تصویر میکشید. شروعی دوباره نیز تقریبا در حال و هوای مشابهی با یکبار ساخته شده است. موضوع اصلی هر دو فیلم کماکان موسیقی است و اتفاقات داستان نیز حول محور آن میچرخد. کیرا نایتلی، مارک رافالو، هیلی استاینفلد و آدام لوین از جمله بازیگران این فیلم هستند. اثری گرم و سرحال که موسیقی را کلید تمام مشکلات زندگی میداند. شخصیتهای اصلی داستان افرادی هستند که روزگار به هر دلیلی روی خوش خود را به آنها نشان نداده اما توانستهاند به واسطه موسیقی، به انسانهایی تبدیل شوند که از تکتک لحظههای زندگیشان لذت میبرند. اگر به موسیقی علاقهمند هستید تماشای این فیلم عاشقانه را از دست ندهید و مطمئن باشید دقیقا همانی است که دنبالش میگردید تا حالتان را خوب کند. همچنین تماشای دو فیلم دیگر سهگانه این کارگردان یعنی یکبار و خیابان موسیقی را نیز در برنامهتان داشته باشید.
اگر طرفدار انیمیشن هستید، زوتوپیا میتواند یکی از بهترین انتخابهای ممکن برای گذراندن اوقات فراغت شما در تعطیلات باشد. مهمترین ویژگی این انیمیشن را میتوان پرداختن به مسائل نژادی در جامعه دانست که تم اصلی داستان را نیز تشکیل میدهد. زوتوپیا نشانهای از جامعهای آرمانی است که افراد میتوانند فارغ از هر نژادی، زندگی آرامی در کنار یکدیگر داشته باشند. زوتوپیا در خلق موقعیتهای طنز بسیار موفق عمل میکند و لحظههای جذاب فراوانی خلق میکند که با خیال راحت میتوان به تماشای آن نشست و لذت برد. زوتوپیا پُر است از کاراکترهای جذاب (از خرگوش پلیس گرفته تا حیوان تنبل) و دنیایی سرشار از جزئیات در یک انیمیشن که تماشای آن هم برای بزرگترها جذاب است و هم برای بچهها در عین سرگرمکننده بودن، میتواند بسیار آموزنده باشد. کارگردانی زوتوپیا بر عهده بایرون هاوارد، ریچ مور و جرید بوش بوده و جنفیر گودوین، جیسون بیتمن، ادریس البا و شکیرا به جای شخصیتهای اصلی داستان صداپیشگی کردهاند.
اگر هنوز پر سروصداترین فیلم سال ۲۰۱۶ را ندیدهاید، تعطیلات پیشرو بهترین زمان ممکن برای تماشای آن است. لالالند جزو فیلمهای مطرح ۲۰۱۶ بود که جوایز بسیاری را از مراسمهای مختلف نصیب خود کرد و البته در انتها اسکار بهترین فیلم را به فیلم مهتاب باخت. فیلمی موزیکال که سومین تجربه کارگردانی دیمین شزل به شمار میرود و بازیگرانی چون رایان گاسلینگ، اما استون و جی.کی سیمونز در آن ایفای نقش کردهاند. رایان گاسلینگ و اما استون برای سومین بار در این فیلم با یکدیگر همبازی شدهاند. لالالند داستان رویاها و واقعیتهای ذهن دو هنرمند عاشق است که راهی جز تلاش و عشق ورزیدن به آنچه میاندیشند که درست است، نمییابند. آنها باور دارند که رویاها در نهایت به حقیقت میپیوندند. داستان عشق یک پیانیست جاز به هنرپیشهای که در حال دست و پا زدن برای موفقیت در لس آنجلس است. لالالند شبیه به هوای تازهای میماند که میتواند شما را بر سر ذوق آورد و حال و هوایتان را به آسانی تغییر دهد. اگر لالالند را دوست داشتید، تماشای موزیکالهای کلاسیک سینما مانند آوای موسیقی، آواز در باران و داستان وست ساید را نیز از دست ندهید.
4 دیدگاه
saralove
لیست خوبی بود، ولی زوتوپیا انیمیشنه!!!!
منم جزیره شاتر، مدمکس، اولد بوی، رستگاری شاوشنگ و سون (Se7en) پیشنهاد میدم حتمی ببینید
newbee
Before Sunrise رو چند وقت پیش دیدم فیلم خوبیه
تو این لیست فقط Begin Again فیلم معمولی ای بود و کلا که پیشنهادش نمیکنم
oldboy
همشونو دیدیم
??
fighter
زوتوپیا عالیه
باقی فیلما هم ندیدم اکثرا حتما یکی دو مورد رو امتحان میکنم مرسی بابت مقاله